از نظر قصهگویی و روایت خیلی روون و جذبکننده بود. مثل همه کارهای اشمیت نثر روون و کاملن عامی داشت با دیالوگهای کوتاه و نزدیک به زندگی واقعی. البته کلن کارهای اشمیت طوریه که آدمهاش مثل زندگی واقعی حرف نمیزنن و چیزای قلمبهسلمبه زیاد میذاره توی دهن کاراکترهاش.
اتفاقی هم که توی نمایشنامه میافته، در مرحله اول ممکنه سطحی و بچهگونه باشه، همونطور که خودم همین قضاوت رو اول دربارهش کردم، اما وقتی بیشتر روش فکر بشه میبینیم که از همین دست اتفاقا زیاد توی آدمها میافته و همینجور تناقضات معمولن توی رفتار آدمها دیده میشه، که اکثرشونم تقصیر فرد خاصی نیست و از ناخودآگاه آدمها بیرون اومده و باز همونها هم ریشه در خیلی چیزها داره.
برگرفته از goodreadsAli Feghhi
5 out of 5 stars
۱۳۹۶/۹/۱۶
نمایشنامه سومی بود که از اشمیت خوندم. اشمیت معمولا عشق رو هم از جنبه احساسی و هم از لحاظ علمی بررسی و ریشه یابی میکنه و سعی داره با یادآوری نکات، خواننده رو به فکر وا داره. در نمایشنامه های اشمیت کسی محقِ مطلق نیست. داستان همیشه به شکل سینوسی پیش میره و خواننده نمی تونه داستان رو پیش بینی کنه.
در عشق لرزه به بررسی رابطه ی غرور و عشق می پردازه. نزدیکی دو حس نفرت و دوست داشتن رو نشون میده و اینکه این دو میتونن به راحتی تبدیل به هم بشن. حالت فعلی ما مورد تهدید مولد رادیواکتیوی سات که ضمیر ناخودآگاه نام دارد. ضمیری شکل پذیر و در حال ذوب. کافی است که یک احساس کمی جابجا شود تا به همه چیز ضربه وارد بیاید. بدین ترتیب سلسله ی دگرگونی ها، فاجعه یعنی جدایی و نفرت پدید می آورد.
برگرفته از goodreadsبهترین نکته ی کتاب عنوانش هست. تشبیهی که بین جابه جایی احساسات با جابه جایی لایه های زمین برقرار می کنه
. در واقع تکتونیک شناخت نیروهایی هست که باعث می شه پوسته ی زمین روی مواد مذاب بلغزه و تغییر شکل بده.
می شه گفت لایه های احساس انسانها نیز گرچه صلب و یک تکه به نظر میان اما بر روی دریایی از مواد مذاب و روان قرار داره که گاهی حتی یک نیروی کم هم می تونه اونها رو به لرزه در بیاره
برگرفته از goodreadsطبیعت آدمیزاد طوریه که همیشه تقصیر رو به گردن دیگران میندازه ، یا اینکه برای خودش عذری می تراشه .
برگرفته از goodreadsNaeem Nedaee
5 out of 5 stars
۱۳۹۴/۱۰/۹
انقدر خوب بود که واقعا حرفی ندارم. من به ندرت از چیزهایی که میخونم لذت می برم ولی این برای من فوق العاده بود.
برگرفته از goodreadsSaghar_ft
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۷/۴
نفرت احساس خوبیه،گرمه،محکمه،مطمئنه.درست برعکس عشق،درنفرت ادم شک و تردید به دلش راه نمیده .هرگز.من هیچ احساسی به وفاداری نفرت ندیدم.تنها احساسیه که به آدم خیانت نمیکنه 💙
برگرفته از goodreads▪︎بین دوتا آدم نمیشه دکمه رو فشار داد و همه چیز رو از سر گرفت.
▪︎احساسات هم مثل لایههای زمین جابجا میشن همونطور که زمین لرزه همه چیز رو داغون و خراب میکنه، عشق لرزه هم فاجعه به بار میاره و آدمها رو از هم دور میکنه. همینطور عواطفشون رو تغییر میده.
▪︎زندگی باعث شده بدبین باشم. تاحالا هیچکس نقش بابانوئل رو برام بازی نکرده... هیچی تو زندگی مفتی نیست.
برگرفته از goodreadsبعد از خواندنش یه سرچی تو زندگیم کردم ببینم کجا دچار عشق لرزه شدم، علتش چی بود و چه جاهایی که قسر در رفتم. خانم پومره برام از همه قابل تأمل تر بود.
برگرفته از goodreadsهمه چیز در یک لحظه دگرگون می شود، یک لحظه غرور یک لحظه نگفتن احساسات، منجر به از دست دادن تنها عشق زندگی اش می شود، آیا کسی که غرور بیشتری داشت رنج بیشتری برد؟ آیا ریچارد در سرنوشتی که دیان برایش رقم زد خوشبخت خواهد بود؟ به قول نویسنده اگر عاشق بوده ایم یک موجود تصنعی ساخته ی غرور و کسالت نیستیم، و بر عکس عشق در نفرت آدم هیچ شکی ندارد و تنها احساسی است که به انسان خیانت نمی کند،
آیا در این داستان عدالت برقرار شد؟ باید اعتراف کنم که این نمایشنامه برای من اثر تلخی بود....
برگرفته از goodreadsMarashi Narges
4 out of 5 stars
۱۳۹۶/۶/۱۹
اولین نمایشنامه ای بود ه خوندم..دقیقا چهارسال پیش.خیلی روم تاثیر گذاشت
برگرفته از goodreadsآتوسا افشین نوید
2 out of 5 stars
۱۳۹۶/۱۰/۲۲
نمایشنامه رو دوست نداشتم. شاید به خاطر اینکه موضوع در فرم نمایشنامه جا برای پرداخت کافی نداشت. رفتار ریشارد و دیان زیادی تک بعدی دیده شده بود. فکر میکنم عواملی بیشتر از یک لرزه تصنعی لازمه تا عشق بین دو نفر تموم بشه یا حتی موقتا ویران بشه. چیزهایی بیشتر از غرور شخصی یا واکنش به رفتاری مغرورانه. تغییر موضع عاطفی دیان در پایان نمایشنامه برام قابل پذیرش نبود. راستش نمایش رو به عنوان هجوی بر
عشقهای آتشین بیشتر میتونم بپذیرم تا تحلیلی موشکافانه در مورد عشق. قوت نمایشنامه به نظرم شخصیت خانم پومره بود. رفتارش ودیالوگهاش خیلی خوب ناامیدی سالمندی رو به تصویر میکشید و مرگش در پایان داستان متاثر کننده بود
برگرفته از goodreadsMohammadReza Erfani
4 out of 5 stars
۱۳۸۸/۲/۲۴
رُدیکا: شما رو برای زن دیگهای ترک کرده؟
دیان: نه.
رُدیکا: پس برای چی؟
دیان: خستگی... فرسودگی...
برگرفته از goodreadsدومین نمایشنامه ای بود که می خوندم وحقیقتن لذت بردم. کارهای دیگر نویسنده حتمن خونده میشه.
برگرفته از goodreadsاشمیت رو دوس دارم
یکی از دلایل علاقه م ب تئاتر همین ایشونه
و دیان تو عشق لرزه چقد شبیه من بود
برگرفته از goodreadsMaryam Shahriari
2 out of 5 stars
۱۳۹۰/۲/۴
همونطور که اول کتاب نوشته شده بود اين کتاب يه جورايي از يه تيکه از "ژاک قضا و قدري" برداشت شده بود و من چون اون کتاب رو خونده بودم از اين کار اشميت لذت نبردم.
هيچ قضاوت ديگهاي دربارش نميتونم داشته باشم چون همه احساس لذتم رو درباره ژاک قضا و قدي و اربابش نوشته بودم. آدم وقتي از يه کتاب بي نهايت لذت ببره، وقتي چيزايي رو که از اون برداشت شدن رو بخونه ديگه اونجوري لذت نميبره.
بعد هي ميشينه با خودش فکر ميکنه چون تقليد از يه تيکه از اون کتاب بد بود يا چون من کارهاي به غايت بهتري از اشميت خونده بودم؟ و بعد هي به نتيجه نميرسه و آخرش ميگه بيخيال! حداقل اگه يکي ازم پرسيد اين کتاب رو بخونم يا نه، ميگم به جاش برو ژاک قضا و قدري رو بخون!
:)
شنبه 3 ارديبهشت 90
برگرفته از goodreadsFaeze Taheri
4 out of 5 stars
۱۳۹۳/۹/۲۱
تا صفحهی 100 خوب و هر لحظه غافلگیرکننده،
ولی پایانی که خیلی دوست نداشتم
و اینکه دلم نمیخواست انقدر تحت تاثیر قرار بگیرم و ازاین بابت متاسفم:)
و... تشکر عظیــم برای انتخاب اسم و توضیح اصطلاح تکتونیک
برگرفته از goodreadsجذابیت نمایشنامه هایی که قبلا از اشیمت خوندم را نداشت
:(((
برگرفته از goodreadsدرسته اندازه مهمانسرای دو دنیا و خرده جنایت های زناشوهری و بقیه کارای اشمیت لذت نبردم ولی واقعا کم لطفیه بگم قشنگ نبود!
دوستش داشتم و درس قشنگی ازش گرفتم که نمیشه تو یه جمله خلاصش کرد، باید خونده شه ، چون بر اسا نظرات دوستان گودریدزی هر کسی درس متفاوتی ازش گرفته، پیشنهاد میشه خوندنش :)
جا داره یه جملشم بنویسمو بزنم به دیوار اتاقم :
مهم نیس که دنیا برام چنگی به دل نمی زنه ولی همون طور که هست قبولش می کنم و آستین هامو بالا میزنم.
برگرفته از goodreadsNasim Dehghan
2 out of 5 stars
۱۳۹۶/۱۰/۱
نمایشنامه عشق لرزه داستانی ست برگرفته از یکی از ماجراهای جک قضا و قدری و اربابش که اریک امانوئل اشمیت آن را به صورت نمایشنامه ایی زیبا نوشته است. با اندک تغییری در پایان ماجرا
برگرفته از goodreadsبعد از مدتها نمایشنامه خوندم اونم در راستای دوره اشمیتخوانی.
خیلی بهم چسبید و نسبتا خیلی هم سریع خوندم ولی اینکه چرا بهش دو نمره از پنج نمره میدم شاید این باشه که اونجوری که انتظار داشتم تکونم نداد.
در کل پیشنهاد میکنم
برگرفته از goodreadsبه اندازه نمايشنامه هاى ديگر اشميت گيرايى نداشت.
محود كلى داستان بر روابط احساسى بين افراد، بخصوص در بحث ازدواج بود. در يك كلام: اعتماد، اعتماد...
برگرفته از goodreadsShakiba Shamloo
3 out of 5 stars
۱۳۹۸/۴/۲۵
نسبت به نمایشنامههای «خرده جنایتهای زناشوهری» و «نوای اسرارآمیز» و «مهمانسرای دو دنیا» بهنظرم کار ضعیفی بود.
برگرفته از goodreadsMohsen Rajabi
2 out of 5 stars
۱۳۹۳/۱۱/۶
به نظرم نه کار خوبی است نه بد. البته عنوان کتاب یکی از نکات مثبت و خوبش هست اما چیزی که به نظرم باعث بد شدن (یا بگوییم خوب نبودن) کتاب می شود این است که نویسنده انگار می خواهد همه حدس ها غلط از آب دربیاید. در یک داستان (نمایشنامه) 120 صفحه ای مدام شخصیت ها رنگ عوض می کنند و چیز دیگری یا جور دیگری می شوند و این از باورپذیری کتاب کم می کند.
مهم تر از همه تغییر شخصیت الینا است که اصلا برایم باورپذیر نبود. نه اینکه ممکن نباشد چنین تغییرهایی، اما به خاطر نادر بودنش، نویسنده باید وقت بیشتری می گذاشت تا این تغییر قابل قبول باشد.
پرداختن به لرزه های عشق، صفحات زمین شناختی عشقی و این جور مسائل موضوع خوبی است اما نویسنده شاید یادش نبوده که در کره زمین هم یک دفعه همه صفحه ها با هم شروع به جا به جا شدن نمی کنند و مهم تر از آن فقط دو صفحه کنار هم مستقیما بر روی هم بالا و پایین می شوند.
من خودم اریک-امانوئل اشمیت را دوست دارم و به نظرم نویسنده خوبی است، اما به نظرم با نمایشنامه ای کردن این داستان و با کوتاهی بیش از اندازه اش (که البته لازمه نمایشنامه است) کار خراب شده است.
برگرفته از goodreadsAtena | آتنا
4 out of 5 stars
۱۳۹۵/۲/۲
دوست داشتن معنیش شناختن نیست.
دوست داشتن یعنی اولویت دادن به یک نفر،ترجیح دادن،درست برعکس علم و آگاهیه،آدم کور میشه.
هرنظمی زودگذر است،هرآسایشی ظاهری است و زندگی دایما در حال ساخت و تخریب است.
یک دکتر زنان بهم می گفت که اگر همه ی مردها شغل اون رو داشتن دیگه هیچکی برای عشق و عاشقی دست به قتل نمی زد.
-قیافت یک جوریه.به نظر گرفته میای
+آره،چند لحظه پیش تمام احترامی رو که برای عشق قائل بودم از دست دادم.
نفرت احساس خوبیه،گرمه،محکمه،مطمئنه.درست برعکس عشق،در نفرت آدم شک و تردید به دلش راه نمی ده.هرگز.من هیچ احساسی به وفاداری نفرت ندیدم.تنها احساسیه که به آدم خیانت نمی کنه.
برگرفته از goodreadsMohadese Shahsvnd
3 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱۰/۱۱
خوبی نمایشنامههای اشمیت بنظرم اینه که خیلی سریع پیش میره و به سرعت شما رو درگیر ماجرا میکنه و در مدت کوتاهی هم کتاب خونده میشه. هر چند که داستانش یک داستان معمولی باشه اما چون احساسهای متفاوت آدم رو به خوبی توی حالات و لایههای مختلف نشون میده، باعث میشه به شخصیتها حس نزدیکی داشته باشید و کاملا بتونید رفتارهاشون رو درک کنید. و همین درک کردن انگیزهایه که تا انتها باهاشون همراه بشید.
برگرفته از goodreadsNazanin Banaei
3 out of 5 stars
۱۳۹۶/۴/۲۹
تکنونیک عشقی یا« هر آنچه که سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود ». تا نفرت دیان میتونستم کاملن درکش کنم و باورپذیر بود، نیمه ی دوم کتاب همش حالت پوزخند داشتم و حس کردم فیلم هندیه. شاید چون من هنوز تو مرحله نفرت گیر کردم.
برگرفته از goodreadsFarzaneh Shams
3 out of 5 stars
۱۳۹۳/۶/۱۰
ریشارد : ( تاکید می کند ) دوست داشتن یعنی اولویت دادن به یک نفر ، ترجیح دادن . درست برعکس علم و آگاهیه ، آدم کور میشه .
برگرفته از goodreadsIman Dokht
4 out of 5 stars
۱۳۹۳/۹/۱۴
یک نمایشنامه جالب و غافلگیر کننده. تقریبا مثل بقیه نوشته های اشمیت.
برگرفته از goodreadsMahshid D
5 out of 5 stars
۱۳۹۵/۱۲/۱۲
کتاب گرتهبرداری بود از بخش کوتاهی از داستان ژاک و اربابش که اگر هرکس دیگهای جز اشمیت دست به قلم شده بود شایدهرگز از خواندنش لذت نمیبردم
برگرفته از goodreadsReza Barzegar
5 out of 5 stars
۱۳۹۵/۱۲/۲۲
هر نظمی زودگذر است هر آسایشی ظاهری است و زندگی دایما در حال ساخت و تخریب است.
برگرفته از goodreadsMajid Rahi
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۴/۲۵
می توان اقرار کرد که قلم شیرین اشمیت خواننده را به تحسین وا می دارد
"غرور مسریه. اگه یکی بهش مبتلا بشه اون یکی هم فورا میگیره"
برگرفته از goodreadsمث همه ی نمایشنامه های اشمیت حال خوبی بهم داد:)
برگرفته از goodreadsدر کل کارهای اشمیت جالبن
برگرفته از goodreadsShaghayegh
3 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱/۱۵
حرف کتاب یک پدیده ی روانشناختی است به نام عشق لرزه. که موضوع جالب و امروزی هست . اما این حرف را قرار است کاراکترها در طول کتاب به ما
تفهیم کنن . اما چه کاراکتر هایی؟دیان و ریچارد. به نظر من به هیچ عنوان تبدیل به شخصیت نمی شن. نویسنده سعی نمیکنه به ما ادم بشناسونه و بعد حرفشو از زبون یا از طریق کنش های ادما به ما نشون بده . وقتی هم ادم های کتاب و نشناسیم و نفهمیم هیچ همزاد پنداری با اونا نمیکنیم . پس به نظر من حرف کتاب فقط در سطح میمونه و شخصیت ها و کنششون مخصوصا در اخر کتاب آزاردهنده میشه
برگرفته از goodreadsمهارت و قریحهی اشمیت در توصیف کردن عشق و عواطف عمیق رو نمیشه انکار کرد اما چیزی که توی این نمایشنامه دیدم به شدت ضعیف تر از دو مورد قبلی بود که ازش خوندم (نوای اسرارآمیز و خردهجنایتها)
ایدهی ساده اما جالبی داره داستان و سیر خوبی هم داره اما شاید توی یه قالب رمان خیلی بهتر میشد پیش برد کار رو.
اندکی هم یاد هویت میلان کوندرا میندازه من رو. البته هویت رو با ترجمهی خیلی بدی (همایونپور) و زمان خیلی دوری خوندم اما فکر می کنم شباهتهایی بشه پیدا کرد بینشون.
برگرفته از goodreadsMilad Ahmadi
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱/۸
مثل سایر آثار اشمیت، سرگرم کننده و لذت بخش.
برگرفته از goodreadsدر باب غرور که پایه های عشق را به لرزه می اندازد و آنرا ویران می کند
برگرفته از goodreadsFateme Jorjani
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱/۲۳
لذت بردم از شنیدنش :)
کوتاهه و خیلی سریع و به خوبی به نتیجه ی داستان میرسیم.
چندتا دیالوگ خیلی خوب داشت که اگر نسخه چاپی بود حتما زیرش خط میکشیدم مثل اینکه ریچارد گفت: غرور مسریه! خیلی حرف دقیقی بود
برگرفته از goodreads