کتاب «آفتابپرست نازنین» داستان زندگی شوکا است که در بحبوحه جنگ ایران و عراق، پدر خود را از دست داده. او مادرش را مقصر میداند و به دلیل تنفری که از او دارد هرگز نمیخواهد او را ببخشد، مادری که در حال مرگ است و آرزو دارد به دخترش نزدیک شود ولی دختر او را مقصر مرگ پدر و تنهایی بزرگی که او را احاطه کرده است، میداند. چرا که گمان میبرد مادر در شرایط سخت، او را تنها گذاشته است. دخترک ناخواسته درگیر یک ماجرای آدمربایی میشود و قدم به دنیای تازهای میگذارد که منجر به مرگ دوستش میشود.
رمان "آفتابپرست نازنین" در دو فضای متمایز روایت میشود. فضای قبل از جنگ در شهر سقز در کردستان اتفاق میافتد و فضای بعد از جنگ داستان در تهران اتفاق میافتد. «آفتابپرست نازنین» رمانی پرکشش و جذاب در عین حال چندلایه و پیچیده است . تنهایی، جنگ، هویت، انتقام و عشق از مضامین اصلی این رمان است و تفسیر و برداشت نهایی به عهده خواننده است.