وقتی سروها برگ میریزند

وقتی سروها برگ میریزند

معرفی کتاب وقتی سروها برگ میریزند

«وقتی سروها برگ می‌ریزند» رمانی نوشته  فهیم عطار ایرانی است. این کتاب داستانی اجتماعی و عاشقانه است  و به زندگی دانشجویی می‌پردازد که با تلاش فراوان در دانشگاه پذیرفته شده است و از اهواز به تهران آمده است. این داستان پنج فصل به نام بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بی‌فصلی دارد. در این پنج فصل  با چالش‌ها و مسائل مختلفی روبرو می‌شود که  رشد و بالندگی شخصیت او را به دنبال دارد.

بخشی از کتاب وقتی سروها برگ میریزند

راننده فلکه ساعت را دور زد و دستش را گذاشت روی دنده. از آینه نگاهی به خاتون انداخت و گفت: «ها، خلاصه ای‌طوری حاج‌خانوم! همه امیدم ای بود که زنُم پا به ماه بشه، دردش بگیره و بذارُمش تو ماشین. گازشو بگیرم برُم سمت بیمارستان. جیغ بزنه بگه عباس! تندتر برو. مُونم تیک‌آف کنم و سر پیچ دستی بکشُم. به مو می‌گن عباس شوفر. اما ای شانس فوگری که مو دارُم، هی، هی.» و سری با تأسف تکان داد. خاتون آهی کشید و نگاهی عصبی به راننده انداخت. تمام راه را از کمپلو تا این‌جا یک‌بند حرف زده بود. اگر دینام به فکش وصل می‌کردیم، می‌توانست نصف برق اهواز را تأمین کند. لبخندی به خاتون تحویل دادم که یعنی «تحمل کن. الآن دیگه می‌رسیم ایستگاه.» عباس شوفر ماشین را جلوِ ایستگاه راه‌آهن نگه داشت و چرخید عقب. گفت: «می‌شه صد تومن، قابلی هم نداره.» خاتون کرایه را گذاشت کف دستش و پیاده شدیم. چادرش را مرتب کرد و غرغرکنان گفت: «سرم پکید. مثل مکینه همه‌ش وِروِر کرد. لابد این‌قدر حرف زده که اجاقش کور شده.» و آرام‌آرام از پله‌ها بالا رفت. ایستگاه شلوغ بود. آدم‌های ساک و چمدان به دست از این سمت سکو به آن سمت می‌دویدند. هوای مرطوب و داغِ شهریورماهِ اهواز همه را کلافه کرده بود و زیر بغل هرکس به قاعده یک پیش‌دستی رد عرق افتاده بود. چمدان بزرگ و سیاه را گذاشتم روی زمین و با پشت دست عرق پیشانی‌ام را خشک کردم. خاتون که به نفس‌نفس افتاده بود، به ستون فلزی سکو تکیه داد. چادرش را مرتب کرد و گفت: «این لکنته کی قراره راه بیفته؟»

سبک رمان وقتی سروها برگ می‌ریزند

سبک این داستان رئالیسم اجتماعی است. نویسنده در این رمان، بهزندگی روزمره و مسائل اجتماعی در ایران معاصر می‌پردازد. او با ظرافت و دقت، جزئیات زندگی را به تصویر می‌کشد و شخصیت‌های داستان را به گونه‌ای خلق می‌کند که واقعی و قابل باور باشند.  عطار به جای پرداختن به داستان‌های خیالی و فانتزی، به واقعیت زندگی در ایران معاصر می‌پردازد. او مشکلات و چالش‌های زندگی دانشجویی، مسائل عاطفی، مشکلات سیاسی و اجتماعی، و ورود به دنیای کار را به تصویر می‌کشد. شخصیت‌های رمان "وقتی سروها برگ می‌ریزند، انسان‌های معمولی با نقاط قوت و ضعف هستند. نویسنده از زبانی ساده و روان برای روایت داستان استفاده می‌کند. او از توصیفات دقیق و جزئیات برای به تصویر کشیدن محیط و شخصیت‌ها استفاده می‌کند. رمان "وقتی سروها برگ می‌ریزند" به دلیل سبک منححصر به فرد و خواندنی و پرداختن به موضوعات مهمی مانند زندگی دانشجویی از جذابیت بالایی برخوردار است.

شابک9786005639490
قطعرقعی
وزن522
تعداد صفحه464
سال چاپ1394
شماره چاپ1
عوامل

امتیاز، نظرات و نقدها

2.75 out of 5 stars

(2.75)براساس 12 امتیاز، نظر و نقد

Review data

1 star reviews

17%

2 star reviews

17%

3 star reviews

50%

4 star reviews

8%

5 star reviews

8%

اندیشه/نقد خود را به اشتراک بگذارید

اگر شما از این محصول استفاده کرده‌اید نظر خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

نوشتن نقد/نظر

بارگذاری نظرات و نقدها ...

وقتی سروها برگ میریزند
وضعیت: محصول موجود نیست.
آماده‌سازی 1 روزکاری

2.75

(12)رای
18,750 تومان

بارگذاری محصولات مرتبط با دسته‌بندی...

بارگذاری محصولات با برند ...