بیست و هفتمین روز از ماه زمهریر سال ۸۱۴ پس از میلاد مسیح، قابلهای به نام «هروترود» با بورانی از برف و طوفان روبرو میشود. شروع داستان شرح تندبادی است که به سردی یخ از لابلای درختان لخت و سرمازده وزیدن گرفت و در تن لرزان هروترود فرو رفت و از سوراخها و وصلههای قبای پشمی نازکش گذشت. کوره راه جنگلی پوشیده از تودههای برف بود و او در هر گامی که بر میداشت تا زانو در برف فرو میرفت. قشری از یخ روی ابروان و پلکهایش نشسته بود. هروترود هر چند لحظه یکبار دستی به صورتش میکشید و برفها را پاک میکرد تا بتواند راه را تشخیص دهد. دستها و پاهایش، با آن که چند لایه پارچه دور آنها پیچیده بود، از شدت سرما درد میکرد. چند قدم آن طرفتر لکه سیاه و مبهمی روی برفها پدیدار شد. این لکه سیاه، لاشه کلاغ یخزدهای بود. حتی این لاشخورهای مقاوم و جان سخت هم در آن زمستان بینهایت سرد میمُردند. یعنی از گرسنگی میمردند، چون لاشه جانوران چنان یخ میزد که حتی کلاغها هم نمیتوانستند با منقارشان یخ را بشکنند و گوشتی از استخوان جدا کنند. تن قابله داستان ما از تماشای این منظره میلرزید و بر سرعت گامهایش میافزود. درد زایمان همسر کشیش روستا آغاز شده بود. هروترود با تلخی بسیار با خود گفت: این کوچولو هم چه وقت خوبی را برای تولد انتخاب کرده است! فقط در همین یک ماه گذشته پنج نوزاد به دنیا آوردم که هیچ یک از آنها بیشتر از دو هفته زنده نماندهاند.
کتاب یوحنا پاپ مقدس، نوشتهٔ دونا کراس، رمانی تاریخی است که داستان زندگی زنی به نام یوحنا را روایت میکند که در قرن نهم میلادی به عنوان پاپ انتخاب میشود. این رمان بر اساس داستانی افسانهای است که برای اولین بار در قرن سیزدهم میلادی در اروپا منتشر شد.
داستان کتاب با تولد یوحنا در آلمان آغاز میشود. یوحنا از همان دوران کودکی نبوغ و استعداد خود را در زمینهٔ تحصیلات مذهبی نشان میدهد. او به سرعت در سلسله مراتب کلیسا پیشرفت میکند و در نهایت به عنوان پاپ انتخاب میشود. یوحنا پاپ یک رهبر عادل و مهربان است که تلاش میکند تا کلیسا را از فساد و بیعدالتی پاک کند. او همچنین از حقوق زنان دفاع میکند و تلاش میکند تا جایگاه آنها را در جامعه بهبود بخشد.
کتاب یوحنا پاپ مقدس داستانی جذاب و پرکشش است که خواننده را با خود به سفری در تاریخ قرون وسطی میبرد. این کتاب همچنین به مسائلی مانند جایگاه زنان در جامعه، دین و سیاست میپردازد.