دایی وانیا، نمایشنامهای از آنتون چخوف، نویسندهٔ روس، است که در سال ۱۸۹۸ به نگارش درآمد. این اثر، به همراه باغ آلبالو، مرغ دریایی و ایوانف، از مشهورترین آثار چخوف به حساب میآید.
داستان دایی وانیا در یک ملک روستایی در روسیه اتفاق میافتد. ایوان وُیتیچ، ملقب به دایی وانیا، به همراه سونیا، دخترخواندهاش، سالهاست که از املاک پروفسور سِرِبریاکوف، شوهرِ فوتشدهٔ خواهرش، مراقبت میکنند. با آمدن پروفسور و همسر جوانش، یلنا، به این ملک، زندگی آرام و بیدغدغهٔ دایی وانیا و سونیا دگرگون میشود.
دایی وانیا و دکتر آستروف، که از دوستان خانوادگی هستند، هر دو به یلنا، زن جوان و جذاب پروفسور، دل میبندند. از سوی دیگر، سونیا نیز در عشق خود به دکتر آستروف رنج میبرد. در این میان، پروفسور که مردی خودخواه و از خودراضی است، با بیاعتنایی به اطرافیان، فقط به فکر آسایش خود و چاپ مقالاتش است.
با گذشت زمان، تنشها و کشمکشها میان شخصیتهای داستان افزایش مییابد. دایی وانیا که از بیعدالتی زندگی و رفتار پروفسور به ستوه آمده، در اقدامی ناگهانی، به سمت پروفسور شلیک میکند. اما این شلیک به خطا میرود و...
جمع بندی:
نمایشنامهای واقعگرایانه و پر از شخصیتهای پیچیده و چندلایه است. چخوف در این اثر، به ظرافت، به نقد جامعهٔ روسیهٔ اواخر قرن نوزدهم میپردازد و مسائلی مانند بیعدالتی، پوچی زندگی، و عشق نافرجام را به تصویر میکشد.