روی جلد کتاب باید بنویسن : برای کسانی که به داستان های تینیجری و آبکی علاقه دارند!
حیف وقت و پول که برای همچین کتابی صرف بشه!!اصلا نمیدونم چرا خریدمش🫠
برگرفته از goodreads![صَــــنَــــمْــــ.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/c67337648ac8c1c3e67388cc8df05133a69d633c853fd276ef59985021e9fce0/%D8%B5%D9%86%D9%85.jpg)
صَــــنَــــمْــــ
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۴/۲۳
ایدهی کتاب، خوب بود اما زیادی به جزییاتِ بدردنخور پرداخته بود بهنظرم
و اینکه سعی کرده بود که دیالوگای قشنگ و موندگار بیاره در خلالِ رمان اما تلاشش بی فایده بود:))
در کل چیز خاااصی نداشت؛ باز فیلمش بهتر بود نسبت به کتابش.
ممنونم و خدانگهدار.
برگرفته از goodreadsاگه بتونید یک روز از زندگیتون رو بارها و بارها زندگی کنید، کدوم روز رو انتخاب میکنید؟
تصور کنید که بعد از مرگتون، صبح چشماتونو باز کنید و بفهمید که فردایی در کار نیست؛ شما قراره روز مرگتون رو دوباره نفس بکشید و آخرین روزتون رو بارها زندگی کنید. این یه پاراگراف، قراره داستان تمام صفحات این کتاب رو تشکیل بده.
و یادتون نره که آخرین روز زندگی، میتونه همین امروز باشه، همین الان.
It’s never occurred to me before; I’ve never been able to see it. And it makes me feel, weirdly, like maybe all of these different possibilities exist at the same time, like each moment we live has a thousand other moments layered underneath it that look different.
اگه بخوام خلاصه ی داستان رو بگم باید از اول شروع کنم؛ سامانتا و دوستهاش توی مدرسه شهرت دارن و محبوب بهحساب میان. همه اونها رو تحسین میکنن و حسرتِ بودن توی گروه اونها رو دارن. و یه خبر ناخوشایند؛ سامانتا و دوستهاش بدشون نمیاد در حق بعضی از هممدرسهایهاشون بدجنسی کنن و به قول خودمون اونها رو مسخره کنن. این یه خلاصه کوتاه از شخصیت ظاهری این گرو�� دوستی چهار نفرهس.
و ما در تمام صفحات کتاب قراره وقایع یک روز و فقط یک روز رو بخونیم؛ روز مرگ سامانتا.
روز اول همهچیز سادهس، همهچیز معمولیه. و ما با خود سامانتا و دوستهاش آشنا میشیم. تا اینکه سامانتا میمیره و... صبح روز بعد، دوباره دوازده فوریهس و دوباره دیروزش رو شروع میکنه و ما قراره شش بار این روز شوم رو از نگاه سامانتا زندگی کنیم.
بهنظر خستهکننده میاد نه؟ ولی باید همینجا بگم که خوندن وقایع یک روز برای هفت بار به هیچوجه خستهکننده و تکراری نبود. نویسنده اونقدر خوب این هفت روز رو به تصویر کشیده، که با وجود وقایع تکراریای که «باید» اتفاق بیفتن، به هیچوجه متوجه تکراری بودن اونها نمیشید؛ چون سامانتای قصه قراره به قشنگی از چاشنی «تصمیم» و «اختیار» و «تغییر» استفاده کنه و روزهای تکراریش رو سپری کنه.
it strikes me how strange people are. You can see them every day—you can think you know them—and then you find out you hardly know them at all.
طی این هفت روز، قراره به قشنگی سامانتا و دوستهاش رو عمیقتر ببینیم و قضاوت رو کنار بگذاریم. قراره سعی کنیم تکتک اونها رو بشناسیم و با لایهلایه ی شخصیتشون آشنا بشیم و حتی براشون دل بسوزونیم. و بالاتر از همه، قراره شاهد تغییر قشنگ سامانتای مصنوعی به سمت سامانتای واقعی باشیم و اواخر کتاب حتی آرزو کنیم که کاش زنده بشه، کاش نمرده باشه و اینها همه یک خواب باشه.
شخصیتپردازی اونقدر خوب بود که من میتونم تمام سامانتا رو اینجا بنویسم، تمام لیندزی رو و خیلی شخصیتهای دیگه رو.
و من خطوطی رو که در اون سامانتا منِ خواننده رو مخاطب قراره میداد دوست داشتم، خطوطی که مثل یه تلنگر بود و من رو بیدار میکرد.
و در آخر اینکه وقتی بفهمید که بعد از مرگ، برگشتید به صبح همونروز تا دوباره زندگی کنیدش؛ روزهای تکراریتون رو چطور میگذرونید؟ شاید روز اول حس کنید دچار دجاوو شدید. یا یه روز رو پای انجام تمام کارهایی که همیشه دوست داشتید بگذارید چون فردای اونروز هیچکدوم اون کارها باقی نموندن. شایدم یه روز خیلی از حرفها رو به خیلیها بگید، حرفایی که مدتها قورتشون دادید؛ چون با اینکه همهچیز و همهکس خیلی واقعیان، اما نه شما و نه اونها واقعی نیستید و فردای اونروز اونها هیچکدوم از حرفهاتون رو در خاطر نخواهند داشت. اما کمکم، دنبال هدف تکرار این روز میگردید و شاید طی این روزای تکراری خودِ واقعی تون رو پیدا کنید و تغییر کنید. تغییر کنید و بزرگ بشید. بزرگ بشید و آدمها رو بهتر و عمیقتر ببینید، بهتر اطرافتون رو نگاه کنید و یاد بگیرید تکتک حرفها و کارهای کوچیک شما، باعث یه زنجیره از وقایع غیرقابل بازگشت میشن. و نمیشه انکار کرد که این زنجیره همیشه شامل زیر و رو کردن زندگی یه آدم بوده و خواهد بود.
My point is: maybe you can afford to wait. Maybe for you there’s a tomorrow. Maybe for you there’s one thousand tomorrows, or three thousand, or ten, so much time you can bathe in it, roll around in it, let it slide like coins through your fingers. So much time you can waste it.
But for some of us there’s only today. And the truth is, you never really know.
برگرفته از goodreadsمعمولی و غیر جذاب
برگرفته از goodreadsگاهی بعضی کتابا ارزش ادبی بالایی ندارن ولی وقتی شروع به خونونشون میکنن براتون جذابن ولی بعضیاشون از این حدهم بالاتر میرن و نکته های کوچیک و زیبایی از زندگی رو بهت نشون میدن که تا حالا بشون دقت نکردی و این کتاب یکی از اوناست این کتاب برای یه نفر میتونه داستان ساده و معمولی باشه و برای یه نفر زندگیش رو عوض کنه من بعد از خوندن این کتاب سعی کردم سبک زندگیم رو عوض کنم چون نتیجه ی روش زندگی خودمو تو کتاب دیدم و اون چیزی نبود که میخواستم
کتاب حرفای مشخصی میزنه و مبهم گویی نداره مستقیم حرف دلش رو میزنه و این رو دوس داشتم
اصلی ترین حرف کتاب هم این بود که معلوم نیست چند تا فردا برای هرکدوممون وجود داره و بعضزامون فقط یه امروز رو داریم پس ازش استفاده کن ازش لذت ببر با خانوادت خوب باش و با دوستات خوش بگذرون و عمرت رو پای افراد بی ارزش هدر نده
گاهی یه تغییر کوچیک توی روز میتونه چه نتایج متفاوتی از اون روز بسازه و زندگیت رو تغییر بده و من به این باور دارم و سعیم رو کردم که نتایج رو اون شکلی کنم که دوست دارم ولی خوب مشکلات کتاب هم زیاده و جلوی ۵ ستاره شدنش رو میگیره یه موضوعی که میمونه ترجمه ی فاجعه و بسیار بد از خانم هما قناد از نشر سودجوی میلگان که واقعا زبون آدم رو بند میاره انقدر غلط املایی و انقدر ترجمه ی اشتباه اصطلاحات و سانسور های پیاپی و اشتباه که باعث شد نزدیک 60 صفحه از کتابو زبان اصلی بخونم جالبه من اولش فک کردم کتاب بی سانسوره ولی سر تفاوت فیلم با کتاب و یه سری نقص و پرش متن اصلی رو چک کردم و متوجه شدم که خانم ��ترجم فقط جاهای بی خطر رو سانسور نکرده و مثلا یجا که مربوط به شخصیت اصلی و معلمشه با یه پرش ۱۰ صفحه ای حذف شده که تازه ۳ صفحه ی اخرش به اشتباه حذف شده
پس اگه زبانتون خوبه فکر ترجمه رو هم از سرتون خارج کنید
برگرفته از goodreadsنمیتونم بگم چقدر قشنگ بود و چقدررر لذت بردم ازش. فقط یه توصیه: اصلا اصلا اصلا ترجمه «هما قناد» و نشر میلکانش رو تهیه نکنید!! پر از سانسورهای غیرلازم، ترجمههای چپاندرقیچی و ...
یه واژه رو اول کتاب «کنف» ترجمه کرده و آخر کتاب «شاهدانه». وسطای کتاب دیگه طاقت نیاوردم و مجبور شدم نسخه انگلیسیش و دانلود کنم و بخونم.
برگرفته از goodreadsکتاب درمورد آخرین روز زندگی یه دختر نوجوونه. دختری که روز مرگش بارها و بارها تکرار میشه و این فرصت رو پیدا میکنه تا اون روز رو به شکل های مختلفی رقم بزنه. مشابه همون چیزی که توی فیلم groundhog day هم دیده میشه.
ایده ی کتاب بنظرم خیلی تکراری بود. با توجه به تمام تعاریفی که از کتاب شنیده بودم انتظار داشتم حداقل پایان متفاوتی داشته باشه که به نظرم نداشت. درکل بنظرم کتاب نسبتا خوب و البته کاملا معمولی ای بود.
کتابو به زبان اصلی خوندم ولی نشر میلکان هم کتاب رو ترجمه کرده ولی تجربه بهم ثابت کرده نباید به ترجمه های نشر میلکان اعتماد کرد.
برگرفته از goodreadsسال گذشته همین حوالی کتاب «سیزده دلیل برای...» مطالعه کردم که موضوعی تقریبا مشابه این کتاب داره.
مقایسه ی کتاب های مختلف کار درستی نیست؛ اما واقعا نویسنده ی «پیش از آن که بمیرم» حرفه ای تر، محتاطانه تر و کاملا اثرگذارتر به موضوع نزدیک شده.
داستان فوق العاده س و منو تکون داد تا به اشتباهات و بدخلقی هام فکر کنم و قدر روزهامو بهتر بدونم.
یکی از دلایلی که باعث شد پنج ستاره ندم؛ به تکراری بودن داستان های loop مربوطه. از اونجایی که داستان ها و فیلم هایی با این تم زیاد خوندم و دیدم؛ فکر میکنم یکم تکراری شده.
البته اینم درک میکنم این یکی از بهترین روش ها برای نویسنده بود تا مقصودشو برسونه.
برگرفته از goodreadsکتاب 7 فص لداره که 4 یا 5 فصل اولش واقعا کسل کننده میگذره و هدف خاصی نداره ولی دو فصل آخر به در و دیوا�� میزنه و پر از جملات فلسفی و مهم میشه و داستان هم خوب جمع بندی میشه.
اصلا این ایده که اگر روز آخر زندگیتون باشه چیکار میکنین همیشه برام جذاب بود واینکه یکی درباره ش یه کتاب حرف داشته باشه هیجان انگیز بود
ولی خود کتاب از سطح انتظارم خیلی پایین تر بود(نمیدونم شاید از اون موضوع اصلی دور بود یا تبلیغات نشر میلکان خیلی خوب بود)
ترجمه هم ترجمه خوبی بود
برگرفته از goodreadsبا خود فكر مي كنم چطور ممكنه كسي انقدر تغيير كنه و اصلا نتونه چيزي رو تغيير بده؟ اين بدترين قسمت همه اين قضاياست. اگه من مردم، اگه نمي تونم چيزي رو تغيير بدم، اگه نمي تونم درستش كنم، پس چه فايده؟
***
چقدر آدما عجيبن. مي تونين هر روز اونا رو ببينين فكر كنين اونا رو مي شناسين و اما بعد متوجه ميشين كه اصلا شناختي ازشون ندارين. من احساس شادي
مي كنم، يجورايي انگار كه تو گردابم و به اطراف مي چرخم و دايره وار به همون آدما و همون اتفاقات نزديك ميشم،اما مسائل رو از زواياي مختلفي مي بينم.
برگرفته از goodreads![_.eameli .](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/edc40ba17a03268a0e91a669688f46878f1bf0526c1f2fe621e91fc3aa7b38f3/eameli.jpg)
_.eameli
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۰/۱۰
داستانش خیلی معمولی بود و جذابیت آنچنانی نداشت، و اینکه که سبک داستانش جوریه که هیچ کشش به داستان نداری که بخوای سریع تر بخونی ببینی چه اتفاقی می افته و روند داستان تو یه بازه زمانی هی تکرار میشه.
یجورایی از نظر من تکراری بودش،اما شاید ارزش یکبار خوندن داشته باشه.
با این سبک که داشت زیاد علاقه ای ندارم برم فیلمش ببنم:)
آخرین کتاب ۲۰۲۲🌤
برگرفته از goodreadsبعد از این کتاب همیشه به این فکر خواهم کرد که شاید امروز آخرین روز زندگیه، و این آخرین چایی و این آخرین بغل و این آخرین باری که طلوع خورشید رو نگاه میکنم. این کتاب برای من صفر ستارهس ولی به خاطر انتقال این مفهوم بهش دو تا ستاره دادم.
حاوی اسپویل:
راستش اصلا ترجمهی خوبی نداشت. انگار انداخته بودن تو گوگل ترنسلیت. مطمئنم انقدری هم سانسور داشته که یه جاهایی اصلا نفهمیم چی شده. ۵ فصل اول به شدت بد بود، اصن من نمیفهمیدم این سبک زندگی چرا باید نوشته بشه. همش الکل همش مواد همش رابطه. ۲ فصل آخر بدک نبود، من با اینکه این توصیفای عاشقانه و اینا رو دوس دارم ولی واقعا نمی ارزید اون آشغال رو برای این دو فصل تحمل کردن. اصلا چرا یهو متحول شد؟ چرا یهو جولیت؟ چرا یهو شد فرشتهی نجات؟ یهو چرا با کنت خوب شد؟ اینا واقعا همش یهویی بود. خیلی یهویی و بی معنی. انتظار داشتم مسئلهی بزرگتری در میون باشه. عمیق تر. با مفهوم تر.
کلیت کانسپتش البته چیز جالبی بود میتونست پرورونده بشه. اگرم قصد رسوندن مفهومی بوده بسیار بد منتقلش کرد. نمیدونم شاید ترجمهی افتضاحش خیلی بهم فشار آورده.
برگرفته از goodreads![bahar shahraki.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/3a4a4a139f13efefd10b12b3d0e8abd2eb8ae690c1d132b97b6180d749955e6e/bahar-shahraki.jpg)
bahar shahraki
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۴/۱۶
داستان کتاب تکراری بود واسم، البته که نکته های خوبی هم داشت ولی در کل واسم خاص نبود
برگرفته از goodreadsدر یک کلام. داستان سرگرم کننده ای بود. ولی کاملا هالیوودی که این سبک سلیقه من نیست
برگرفته از goodreadsوای که چقدر کشش داشت این کتاب
البته که ترجمه یکم تو ذوقم زد و یجاهایی از داستان گنگ بود،اما درکل قابل قبول بود و تا اونجایی که میتونستن سانسورش نکردن.
از اینکه جلد کتابو از کاور فیلمش برداشته بودن خیلی خوشم اومد چون خیلی خوشگلش کرده بود.
اون کشش داستان هم با اینکه یکم ترجمه و سانسور های موجود از جذابیتش کم کرده بود و مطمئنم زبان اصلی کتاب خیلی جذاب تر میبود و طبق نقل قولی که روی جلد از جی اشر اومده، این کتاب ادمو به گریه میندازه اما من اصلا به گریه نیفتادم😂
فقط جاهای رمانتیک داستان با اینکه کوتاه و با سانسور زیاد بود واقعا قلبم به تپش میفتاد و برگشته بودم به دوران تینیجری😅.
درکل مثل خوره افتاده بودم رو کتاب و میخوندمش و الان که تموم شده میخوام سریع فیلمشو ببینم اما فکر نمیکنم به جذابیت کتاب ساخته شده باشه.
پ.ن:فیلمو دیدیم، اصلا به جذابیت کتابش نمیرسید.
برگرفته از goodreads![Ignis Fatuus.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/212f6ba0870d7df502895bd5dacbcd2dcc86893533c07c8d72115526823a5a50/ignis-fatuus.jpg)
Ignis Fatuus
4 out of 5 stars
۱۴۰۲/۱۰/۸
گیر افتادنش در زمان، مثل فیلم "The Map of Tiny Perfect Things" بود.
و مثل اون، یاد میده که چیزهای کوچکِ قشنگ (شگفتانگیز)، که هر روز باهاشون روبهرو میشیم، ولی اونقدر عادی شدهن که بهشون توجه نداریم رو به یاد بیاریم؛ نگاهشون کنیم؛ فکر کنیم.
با وجود ترجمهی کاملا عامیانه و فضای نوجوانانهی داستان(که چندان موردعلاقهم نیست)، کتاب خوبی بود.
(خوشم اومد ولی نه اونقدری که بالبال بزنم برای دوباره خوندنش.)
ای کاش جزئیات پایانش طور دیگهای بود.
برگرفته از goodreadsفیلمم داره،اونم مثل کتاب خیلی خوبه ولی خب خلاصه تره،بعد خوندن کتاب که میچسبه دیدنش.
برگرفته از goodreadsدوستش نداشتم، فقط خوندم تموم شه.
برگرفته از goodreads![FatemehZahra.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/3355b1b40a3d5612437d19082257c9f19e316e624530ba69c0ea9cd40a5a3c56/fatemehzahra.jpg)
FatemehZahra
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۴/۱۹
این اون پایانی نبود که انتظار داشتم o(╥﹏╥)o
اوایل کتاب اصلا برام جذاب نبود و به زور ادامه میدادم تا بلکه تموم شه. اما از یه جایی به بعد واقعا قشنگ شده ��ود و مشتاقانه پیش میرفتم!!
جدی دوست داشتم یه جوره دیگه تموم میشد...🚶♀️
پ. ن: نوشتهٔ روی کتاب «هیچ راهی ندارید،جز اینکه در جای جای این کتاب اشک بریزید.» اغراقی بیش نیست! ಠ﹏ಠ
🎬پ. ن٢: فیلمشو هم دیدم که واقعا نسبت به خود متن کتاب افتضاح بود! (Before_I_Fall_2017)
¶از پدر مادرم متنفرم : به خاطر اینکه اجازه دادن نخ بین مون تا این حد دراز و نازک بشه که وقتی برای همیشه قطع شد، حتی احساسش هم نکنن. ¶
برگرفته از goodreads![Countess Athena.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/cbefc322e377f4b18e03cd4f02ffd0993ac95a84859a815c8ce55c493212f40c/countess-athena.jpg)
Countess Athena
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۵/۲۰
ایده داستان تکراریه و نمیشه گفت که خیلی خاص هست. از نظریه اثر پروانه ای الها م گرفته شده و داره بیان میکنه که چی باعث شد تا این اتفاقات برای سامانتا پیش بیاد.
ترجمه هم کلی سانسور داشت و ادم رو گیج میکرد. مثلا قسمت مربوط به سامنتا و معلمش یهو کات میشه و توی چند صفحه بعد متوجه میشیم که بله این خانوم تو اون صحنه معلم جذابش رو بوسیده. اگه نظر من رو میخواهید یا زبان اصلی شو بخونید یا فیلمش رو ببینید.
برگرفته از goodreads《توی فیلم شخصیت اصلی در مورد این حرف میزد که چقدر ناراحت کنندهست که نمیدونین کدوم کارای زندگیتون آخرین باره. اما فکر میکنم این واقعا چیز خوبیه، چون اگه میدونستین، رها کردنش تقریبا غیرممکن بود. وقتی میدونین، مثل اینه که ازتون بخوان لبه ی یه پرتگاه بایستین: تنها کاری که دلتون میخواد انجام بدین اینه که روی دستا و پاهاتون قرار بگیرین و زمین سختو ببوسین، بو بکشین، بهش تکیه کنین.》
برگرفته از goodreads![Pardisnikkam.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/142d46db2e91eec6d98c43a02c16715c05b7bcf1a27d6df44c15c652dc89088b/pardisnikkam.jpg)
Pardisnikkam
5 out of 5 stars
۱۳۹۹/۹/۴
اولش گیج کننده است
اما در نهایت احساس خوشایندی از خوندن این کتاب بهم دست داد
بخونیدش حتما
برگرفته از goodreads![Nazanin Sherafati.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/2642dd3a9d3306dba70fa6c4c758485a9cac6dc47f2b3018e1042cbe2de4caa8/nazanin-sherafati.jpg)
Nazanin Sherafati
4 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۱/۱۵
گفته میشود افراد در زمان مرگ، مهم ترین اتفاقات زندگی خود را دوباره می بینند. فکر میکنید در لحظه مرگ، کدام خاطرات در ذهن شما مرور میشوند؟ این سوال به همراه سوالات چالش برانگیز دیگر، در طول داستان در ذهن خواننده شکل میگیرند. «پیش از آنکه بمیرم» رمانی از لورن اولیور، نویسنده موفق آمریکایی است. این رمان با روایتی متفاوت و ماورایی به سرخوردگیها، چالشهای اجتماعی و دشواریهای هویتی جوانان و نوجوانان در جامعه امروز میپردازد.
داستان درباره دختری است که هفت بار آخرین روز زندگی اش را زندگی میکند و هربار سعی میکند با رفتار متفاوت جلوی فاجعه را بگیرد. این کتاب نشان میدهد چطور هر رفتار کوچک ما به اتفاقات بزرگ ختم میشود و در نهایت چالش بزرگی را پیش روی مخاطب میگذارد:اینکه اگر قرار باشد بین زندگی خودتان و دیگران یکی را انتخاب کنید چه کار میکنید؟ چه چیزهایی آنقدر در زندگی برای شما مهم هستند که بتوانید با دادن جان خودتان از ��نها محافظت کنید؟
رمان پیش از آن که بمیرم، هرچند درباره زندگی نوجوانان است اما تلنگر بزرگی به بزرگسالان میزند و خواننده را وادار میکند به تاثیر رفتارهایش در گذشته و حال و فردا بیشتر فکر کند. به هرحال هیچکس تا ابد فرصت ندارد.
این رمان با عنوان اصلی Before I Fall در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و بر اساس آن فیلمی نیز ساخته شد که آن هم به موفقیتهای بسیاری دستیافت.
اگر به دنبال داستان بسیار باکشش هستید این اثر به شما پیشنهاد نمیشود چون ریتم ملایم دارد و در واقع کنجکاوی خواننده است که باعث خواندن ادامه ماجرا میشود. همچنین اگر از توضیحات مربوط به معاشقه و تفریحات خارجکی ��فرت دارید اصلا سمت این کتاب نروید که بسی جیزه.
ترجمه هما قناد از نشر میلکان بد نبود اما غلط تایپی زیاد داشت.این کتاب ٣٣٠صفحه است.
برگرفته از goodreads![Nazanin. S.t..](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/bc12eff47cd0eb8abdeb9a82d5c9ec3ea66491b61bcfaf5621d39def462d607c/nazanin-st.jpg)
Nazanin. S.t.
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۲/۲۷
کلیت داستان و ایده اش معمولی و کمی تا اندکی جالبه. اما این ترجمه حتی برای نشر میلکان که معمولا:| ترجمه های نه چندان جالبی داره افتضاحههههه. خیلی از جاها مفهومو درست نمیرسونه. جمله ها نصفه نیمه ان و یه سریشون به قدری نامفهومن که بعد دقت و چندبار خوندن هم معنی خاصی نمیدن. دیالوگ ها آشفته و بی معنی ترجمه شدن و گاهی تو انتخاب کلمه مناسب اشتباه شده. قسمت های کاملا بی ربطی هم داره که مشخصه بخشی از متن به دلایلی حذف شده و بعد بدون هیچ تلاشی برای متصل کردن بخش ها به هم همونجوری گذاشتنش تو کتاب.
من ترجمه شدشو توصیه نمیکنم. نسبت به وقتی که خوندنش ازتون میگیره حتی در حد یه داستان ساده هم چیزی بهتون اضافه نمیکنه. اگر علاقه مندید انگلیسیشو بخونید چون حداقل چند تا جمله انگیزشی و احساسی درست حسابی ازش درمیاد.
برگرفته از goodreadsاین کتاب به من خیلی چیزا یاد داد! اینکه قدر لحظه های زندگیمو بیشتر بدونم! شاید اخرین باری باشه که میتونم لبخند اطرافیانمو ببینم! باید بلند بلند بخندم_حداقل بیشتر از الان_ و به کسی آسیب نرسونم! باید بهتر زندگی کنم.
کتاب خیلی آموزنده ای بود؛ تا انتهای بخش دوم رو خیلی دوست داشتم! توی بخش سوم نزدیک به انتهاش به طرز عجیبی شگفت زده میشین از اتفاقی که میوفته! و درست از صفحه ۲۲۵ به بعد کتاب جذابیتشو دوباره به دست میاره و شمارو میکشونه پای خودش تا زودتر تمومش کنین.
توی بخش سوم و چهارم فک کنم! یکم زیااادی جزئیات روزمره رو تعریف کرده بود که یکم حوصله سر بر میشد.
اما در کل تجربه قشنگی بود اما اونقدر هم خاص نبود:))
دیالوگ مورد علاقم از این کتاب اینه:
" گاهی اوقات بخاطر چیزهایی که پشت سرم جا میذارم میترسم که به خواب برم!"
برگرفته از goodreadsدر واقع چیزیه که کتاب هم خواسته بهش اشاره کنه اینه که اتفاقات زندگی ما زنجیر وار به هم متصل هستن و روی هم تاثیر میذارن.
مثلا شاید خوردن دستتون به لیوان قهوه ی روی میز باعث شه شما یک دقیقه دیرتر از خونه بیرون بیاین و درست جوری زمان بندی شین که یک ماشین بهتون بزنه.
وقتی میدونین تمام اتفاقات زندگیتون موقت و گذراست فکر کردن به این که الان دیگران راجع بهم چه فکری می کنن بی معنی ترین چیز ممکنه و به قول دختر توی کتاب، وارد جلدی میشین که شاید تا به حال ندیده بودینش ولی واقعی ترین جلد خودتونه.
اگه بدونین وقتی براتون نمونده یه لیست بلند تو ذهنتون میسازین از تمام کارهایی که دوست دارید انجام بدین و فرقش با الان ماها اینه که واقعا هم میرید سراغشونو انجامشون میدید و جالب تر این که همه ی ما میدونیم معلوم نیست چقدر وقت داریم ولی هیچ کاری برای خودمون انجام نمیدیم.
برگرفته از goodreadsسوژه ی جالبی داشت اما نه برای یک کتاب!...شاید فیلمنامه ی بهتری شده بود.تقریبا دو سومش رو خوندم...و بعد حس کردماگر یکبار دیگه تکرار روزی که شخصیت توش گیر افتاده رو بخونم دیوانه میشم...پس توی ظهر تابستونی یکی از تابستونهای دبیرستانی بودنم کتاب رو بستم و توی قفسه اش گذاشتم...و دیگه هیچ وقت بهش فکر نکردموسعی نکردم حتی از روی کنجکاوی ادامه اش بدم!...حوصله سر بر بود!....بعد ها یه بار انفاقی فیلمش رو دیدم.فیلم معمولی بود اما از خوندن کتابش خیلی بهتر بود...در کل اگر ۱۵سالتونه و دنبال کوچکترین چیزایین که غرق بشین توی دنیای خودتون و داستان و پیچیدگی های نه چندان جالبش براتون مهم نیست،سراغ این کتاب برین!
برگرفته از goodreads![MARYAM Torabi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/90da901184aaab71f98568f790e14bcd54e966c1a25a1b3268e36047dd748050/maryam-torabi.jpg)
MARYAM Torabi
2 out of 5 stars
۱۴۰۱/۵/۶
تاریخ شروع: ۲تیر
تاریخ پایان: ۷تیر
امتیاز: ۲.۹ از ۵
در مورد ی دختریه ک کارای وحشتناکی با دوستاش در حق جولیت کردن و یشب که دارن از مهمونی برمیگردن ک تصادف میشه و طرف گویا میمیره اما اون روز تا ۷روز براش اتفاق میوفته تا بتونه اوضاع رو درست کنه
این وسطا هم رازهایی برملا میشه
آخرشم مسخره تموم شد و خوشم نیومد، انگاری دیگ ایده به ذهنش نرسیده بود ک اونجوری بست موضوع رو
برای یبار خوندن بد نیست
درضمن بگم ک این موضوع ک هی یک روز تکرار بشه شک برانگیزع و عقلم میگ تناسخه
برگرفته از goodreads«این خیلی باعث تعجبمه که چقدر راحت همه چیز عوض می شه، چقدر آسونه که از همون مسیر همیشگی شروع کنی و از جای تازهای سر در بیاری. فقط یه قدم اشتباه یه مکث، یه راه انحرافی کافیه تا عاقبت دوستای جدید پیدا کنین، یا یه اتفاق بد بیفته، یا رابطهتون به فنا بره. قبلا هرگز به ذهنم خطور نکرده بود؛ قبلا هرگز قادر به دیدنش نبودم. و این باعث می شه به طور ناخوشایندی حس کنم شاید همه این احتمالات در یک زمان وجود دارن، مثلا تو هر لحظهای که زندگی میکنیم هزاران لایهی دیگه زیر اون هست که متفاوت به نظر میرسه.»
برگرفته از goodreadsاتفاقات یه روز به هزاران شکل ممکنه اتفاقات بیفتن، اگه یه جور دیگه رفتار کنی شاید یه اتفاق دیگه بیفته، فقط توی روز مرگته که می بینی چقد سخته دل کندن از زندگیت، از چیزایی که انقد برات عادی شدن که فراموششون کردی...
این کتاب فوق العاده بود هر چند اولاش فکر می کردم مسخره س ولی عالیه عالی:)
برگرفته از goodreadsخوب بود گمونم من تو دو روز خوندمش داستانش قشنگ بود و درگیری های شخصیت اصلی با دوستاش جالب بود و در کل میشد به راحتی با شخصیت ها همزاد پنداری کرد در ضمن فیلمشم هست و ��م اسم کتابشه اگه خوشتون اومد ببینید.
برگرفته از goodreads![parto Lantsov.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/1a1f56cdd3f97222b1f8d9e27d1c4b584ef80ea73340e497d2fb3cbe27304784/parto-lantsov.jpg)
parto Lantsov
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۵/۲۲
سانسور هایی که توی این کتاب شده واقعا واقعا اعصاب خرد کنه توی بعضی قسمت ها شوخی های مثلا +۱۸ رو به ترجمه میخونی و یهو توی حساس ترین و پرمفهوم ترین جای ممکن میبینی فقط دو جمله تحویلت میده و بین مکالمه های بعدی باید دقت کنی تا بفهمی دقیقا اون لحظه چه اتفاقی افتاده بود.
برگرفته از goodreads![Hamed Rostamian.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/0d158e73833a8d040dad4aa03379793f76aaa1b347be75ff5a4ec8ab6987538d/hamed-rostamian.jpg)
Hamed Rostamian
2 out of 5 stars
۱۳۹۷/۵/۱۸
هر بار که به یک مترجم و ناشر ناشناس اعتماد می کنم پشیمون می شم. این بار هم کاملا ناامید شدم.
برگرفته از goodreadsخیلی خوب نبود
برگرفته از goodreadsخیلی کتاب فوقالعاده ایه ، من دوسش داشتم 😍
مشکلاتی ک همه ی ما داریم رو بیان میکنه
برگرفته از goodreadsیک رمان ساده و سرگرم کننده!
برگرفته از goodreads![Bahareh_baniasadazad.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Bahareh_baniasadazad
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۳/۲۲
برخلاف اونچیزی که فکرشو میکردم خيلی دوسش داشتم
و واقعااا زیبا بودد 💔🥲👌🏻
برگرفته از goodreadsبا اینکه میدونستم پایانش قرار نیست اونجور بشه که میخوام ولی بازم امیدوار بودم ولی بازم برام قشنگ بود و خیلی خیلی دوستش دارم
برگرفته از goodreadsخیلی قشنگ نشون داد که هممون تو زندگیمامون ی "رسالتی" داریم ک باید انجامش بدیم... ✨
برگرفته از goodreads" دو دسته آدم وجود دارد، اونایی که میخندن و اونایی که مورد خنده واقع میشن. باید انتخاب کنی یا انتختب بشی که تو کدوم دسته قرار بگیری."
شاید جولیت رو درک کنم، شاید حتی لیندزی و الودی و الی رو هم درک کنم.وقتی از بیرون به قضیه نگاه می کنی، اونا فقط چند تا بچه هستن که دارن مزه میریزن ولی از نظر جولیت این نهایت افسردگی میتونه باشه
در واقع نمی دونم آخر ددستان رو دوست داشتم یا نه؟؟؟ کنت باید خیلی دلشکست بشه، شاید نباید سم بهش توجه می کرد و شاید اینطوری براش بهتر بود؟
ولی واقعا شاید اگر جور دیگه ای تموم می شد مسخره میشد؟!!
باید امیدوار بود جولیت زندگی کنه، لیندزی و الی و لودی متوجه تاثیر حرفاشون بشن و تغییر کنن و کنت هم بالاخره حرکت کنه.
برگرفته از goodreadsهیچ کاری انجام نمی دین و همه چیز منفجر می شه!؟
تو زندگی فکر می کنیم بعضی چیزا ،حتی چیزای کوچیک تا ابد ادامه دارن ولی اینطور نیس و آدم بعدا اینو متوجه میشه....
به این فک کن الان کاری که میکنی ،احساسی که داری آخرین تو، تو زندگیت باشه
آخرین احساست ،اخرین کار روز مره ات
فک کردن بهش هم ترسناکه هم هیجان انگیز یا ،ی جا نوشته بود خدافظی کردن همیشه مث پریدن از لبه پرتگاهه....
جای خالی نبودن هام حتی پر میشه:(
برگرفته از goodreads![Zahra Labbafan.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/dedeb43396d8e8c5a3dd9e21dbd0d91a860536ee7ee2ce2643a78bfb9796a2ca/zahra-labbafan.jpg)
Zahra Labbafan
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۷/۱۸
فیلمی که از روش ساختن رو هم ببینید کفایت می کنه
برگرفته از goodreads