کلیا دختری است که با مشکلاتی در تمرکز و حواس پرتی روبرو است. او در مدرسه و خانه با چالشهایی مواجه میشود و نمیتواند به موقع تکالیفش را انجام دهد.کلیا نمی داند چرا قادر نیست تکالیفش را انجام دهد یا چرا مدام حواسش پرت می شود و در امتحانات موفق عمل نمی کند. گفتن چیزهایی که منظورش نیست، زندگی عادی کلیا به حساب می آید، حتی وقتی خودش این را نمی خواهد. نقطهی اوج داستان زمانیست که کلیا در یک آزمون مهم مردود میشود؛ آن وقت است که مادر و پدرش دست به کار میشوند تا برای کمک به او از یک روانشناس کمک بگیرنددر نهایت، دکتر به او تشخیص ADHD میدهد.البته که وقتی کلیا متوجه میشود مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی است، اصلاً خوشحال نمیشود، اما دستکم حالا میداند این همه مشکل از کجا ریشه میگیرند: این به این معنیست که تمرکز او به جایِ جایی که باید باشد، همهجا هست. کلیا باید با این موضوع کنار بیاید و راههای جدیدی برای مدیریت زندگی خود پیدا کند.