![fคrຊคຖ.tຖ.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1703960928i/89361097._UX200_CR0,14,200,200_.jpg)
fคrຊคຖ.tຖ
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱۲/۲۳
چهارمین اثری که از ایشیگورو خوندم (بعد از بازمانده روز و منظرپریدهرنگ تپهها و هرگز ترکم نکن) و با همشون تفاوت فاحشی داشت چون توش غول و پری دریایی و اژدها و سلحشور داشت 😀
اژدهایی وجود داره که نفسهاش فراموشی میاره! و این سوال مهم پیش میاد که فراموش کردن اتفاقات گذشته خوبه یا بد؟ عدهای خواهان نابودی اژدها هستند تا خاطراتشون برگرده (از جمله شخصیتهای اصلی داستان که یک زوج سالخورده به اسم اکسل و بئاتریس هستند و دوست دارند خاطرات جوونی و زندگیای که باهم داشتند رو به یاد بیارند) و عدهای خواهان حفظ زندگی اژدها هستند چون باعث فراموش کردن دشمنیها و کینههای بین دو قوم بریتون و ساکسون شده
برگرفته از goodreadsیه دیگ بزرگ بردارید ، بعد هر چی از داستانهای بچگیتون به یاد دارید ، از جن و پری و جک و لوبیای سحر آمیز و شنگول و منگول و حبه ی انگور و خلاصه هر چی تو بچگی خوندید بریزید توش ، یه اجی مجی لاترجی بخونید ، فوت کنید تو دیگ ... تبریک میگم معجون حاصله کتاب "غول مدفون " نام داره
نه واقعا چی بود این ؟؟...اژدها چی می گفت اون وسط!!؟ دوتا جمله ی فلسفی و عمیق هم نداشت که من دلم خوش باشه الکی مارکر دستم نگرفتم
ولی از حق نگذریم پایان غافل گیر کننده ای داشت
داستان کتاب درباره ی یه پیرزن و پیرمرده که یه روز تصمیم می گیرن از ده خودشون راه بیفتن و برن به پسرشون که تو یه ده دیگه ست سر بزنن
اما تو این سفر با کلی موجودات و آدم های عجیب و غریب روبه رو میشن که باعث کشف حقیقت اسرار آمیزی در مورد سرزمینشون میشه
برگرفته از goodreadsبه جان خریدن خطر مه و باران و سرما چه فایده دارد وقتی که آفتاب در چند قدمی باشد؟
خلاصه داستان: بخار فراموشی این سرزمین را فراگرفته و خاطرات مردم را زدوده است. دیگر کسی عشق، امید، جنگ و خونخواهی را به یاد نمیآورد.
در میان این مردم ساهی، زن و شوهری سالمند بنام "بئاتریس" و "اکسل" به امید یافتن پسرشان که سالهاست ترکشان کرده، رهسپار سفر میشوند و در این مسیر با افراد و اتفاقات عجیب و جوراجور مواجه میشوند که در پایان به راز بزرگ غول مدفون پی میبرند.
زنده شدن یک خاطره از پس بخار چه فایده دارد اگر خاطرهی دیگری را پس بزند؟ قول بده که احساس این لحظه در دلت به من را نگه داری، صرف نظر از آنچه پس از رفتن بخار خواهی دید.
مرداد ۹۹
برگرفته از goodreads![Somayeh Pourtalari.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1464123705i/28774751._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Somayeh Pourtalari
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۳/۶
داستان کتاب در انگلیس پس از شاه آرتور و در حالی به وقوع میپیونده که در دنیایی که در آن جادو و موجودات خیالی وجود دارند، به دلیلی مرموز، تمام مردم کشور گذشته خود را فراموش میکنند و بعضی مواقع اتفاقهایی که حتی چند ساعت پیش افتادهاند را هم به یاد نمیآورند. عدهای میخواهند این مسئله را تغییر بدهند و این سوال پیش میآید که آیا برای کل کشور یا حتی برای یک زوج سالمند فراموش کردن بهتر است یا به یاد آوردن؟
داستان کتاب گیراست و شمارا تا پایان همراه میکند . ایشی گورو با ظرافت تمام ازین غول مدفون که همان جنگ و صلح یا فراموشی است ، مینویسه .
در کنار سبک عالی روایت داستان ، پایان کتاب رو هم دوست داشتم .
۶خرداد ۹۸
برگرفته از goodreads![Shayan Majidi.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1497878904i/56739168._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Shayan Majidi
3 out of 5 stars
۱۳۹۶/۱۰/۱۱
به نظرم کتاب بدی نبود اما عالی هم نبود. پیام خوبی در انتهاش بود ولی ضعف هم داشت. توصیفات و ترسیم شخصیت ها به نظرم خیلی خوب نبود و خیلی جاها روند داستان کند پیش میرفت.
برگرفته از goodreads![Niloofar Masoomi.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1557574306i/49069832._UX200_CR0,50,200,200_.jpg)
Niloofar Masoomi
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۱۳
از اینکه کتابی را نیم خوانده رها کنم بیزارم، اما این کتاب نیاز به تمرکز و حواس جمع داشت
شاید هم نتوانستم ارتباط برقرار کنم
کتاب پر است از جملات خوب و حال خوب کن
جوری که بیشتر فکر میکنی راجع به زندگی
مثل کتابهایی که در زمان نادرست روحی دست گرفتم این کتاب هم در سبد "شاید وقتی دیگر" جای می گیرد.
برگرفته از goodreadsهرچند با قلم ایشیگورو آشنا هستم و سبک نوشتاریاش را دوست دارم ولی نتوانستم با این اثر ارتباط خوبی بگیرم.
ایشیگورو طبق معمول، با چرخشهای زبانی و ژانری در کتابها، مخاطبش را شگفتزده میکند هربار با طرحی نو و متفاوت با اثر قبلی؛ این بار اما زبانی کهن و اساطیری را برگزیده است با این وجود رمان در چارچوب قصهها و افسانههای کهن نمیگنجد!
هر چند موضوع داستان جذاب است ولی ریتم روایت، با اتفاقات هماهنگ نیست و کند است طوریکه انگار در برخی صحنهها مبارزان در حالت اسلوموشن با هم جدال میکنند!
به نظر من کتاب موضوع خوبی دارد ( بخار خارج شده از نَفَس اژدها و مساله عشق و فراموشی و جستجوی فرزند گمشده) که متأسفانه از دست میرود البته این فقط سلیقه شخصی است ولی اگر بخواهم چند کتابی که از ایشیگورو خواندهام به ترتیب از بهترین به بهتر ردیف کنم تقریباً اینطور خواهد بود.
بازمانده روز
هرگز رهایم نکن
منظره پریده رنگ تپهها
وقتی یتیم بودیم
غول مدفون!
امتیاز این رمان سه ستاره بود با ارفاق! محض گل روی ایشیگورو و با در نظر گرفتن جایزه نوبلی که دریافت کرده است
پ.ن:
ولی همچنان هر کتابی که از ایشان به دستم برسد با اشتیاق خواهم خواند!
برگرفته از goodreads![Hamidreza_tr.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1588858550i/107029084._UX200_CR0,77,200,200_.jpg)
Hamidreza_tr
3 out of 5 stars
۱۴۰۲/۹/۱۷
باز از خود می پرسم حس و حال امروزمان آیا شبیه این قطره های باران نیست که هنوز دارد از برگ های خیس بالاسرمان روی ما می چکد ،با این که خود آسمان مدت هاست که نمی بارد؟
مانده ام بدون خاطره هامان، چه بر سر عشقمان می آید ؟ آیا جز این که رنگ ببازد و بمیرد، سرنوشت دیگری دارد ؟
برگرفته از goodreads![this is shin.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1646743566i/84301798._UX200_CR0,77,200,200_.jpg)
this is shin
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۹/۲
چه دوست داشتنی بود!
فضای داستان فانتزی و تخیلی گونه روایت میشه هرچند که در پایان مارو به یک مفهوم واقعی و تا حدی فلسفی نزدیک میکنه
واقعا زندگی و مهم تر از اون عشق بدون فراموشی میسر نیست
وقتی که همه چیز رو به یاد بیاریم دیگه عاشق نیستیم
برگرفته از goodreads![Sara Rastakhiz.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1537878674i/57916665._UY200_CR33,0,200,200_.jpg)
Sara Rastakhiz
5 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱۲/۲۸
کتاب زیبایی بود. داستان پر کششی داشت و هر لحظه غافلگیرت میکرد! در نهایت هیچ چیز اونی نبود که فکر میکردی! حتی خود غول مدفون! کتاب پر بود از استعاره های خیلی زیبا و هنرمندانه و استادانه!
واقعا از سبک نویسنده و معنا و هدفی که برای کتابش انتخاب کرده بود خوشم اومد.
ایا بهتر اینه که همه چیز فراموش بشه یا حقیقت همیشه در معرض افتاب باشه چه خوب و چه بد؟ و مگر نه اینکه خورشید هیچ وقت زیر ابر نمی مونه؟
و در نهایت مگر نه اینکه زمان بر همه دردها دواست و بهترین راه اینه که بگذاریم مدتی از اون زخم بگذره؟ اما زخم هایی هم هستن که هیچ وقت درمان نمیشن و چرا؟
خبر خوبی که دارم اینه که در کل ۳۹۲ صفحه فقط دو غلط تایپی وجود داشت که به نسبت رضایت بخشه و هنوز باعث میشه به نشر ققنوس اعتماد بیشتری داشته باشم.
برگرفته از goodreads![Tahmineh Baradaran.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1598982135i/82345636._UX200_CR0,39,200,200_.jpg)
Tahmineh Baradaran
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۱/۱۸
داستانی که تکه ای از هرچیزدارد: اسطوره ، فانتزی ، نماد ، فلسفه وزندگی ومرگ...تصورمیکنم چیزجدیدی برای گفتن نداشته و دلیل استقبال زیادازکتاب رانفهمیدم. کتابهای دیگر و نویسندگان قبلی بهتروموجزتربه این چیزها پرداخته اند . همان کتاب " بازمانده روز" خیلی خوب بود. این یک رادوست نداشتم . سه ترجمه هم دربازاروجوددارد که من ترجمه امیرمهدی حقیقت راخواندم.
برگرفته از goodreads![Madam Eli.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1609712682i/110781994._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Madam Eli
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۱/۱۶
خب این سبک تخیلی و فانتزیاش برای من شیرین بود... داستان مربوط به چندین سال بعد از مرگ آرتور کبیره... در دهکده و کوهستان و جنگل میگذره. با پری و غول و دیو و اژدها و جادو دست و پنجه نرم میکنن.. شوالیه زرهپوش و صحبتی از مرلین داره..
متن داستان سعی شده کمی کلاسیک باشه و دیالوگها خیلی کتابی و محترمانه و پراز تعارف و فروتنی و مجیزگوییه.. همونجوری که در اون ایام بوده..
در مجموع دوسش داشتم اما بنظرم ریتم داستان کمی کند بود و اتفاقاتی که میتونست شور زیادی داشته باشه با هیجان کمی رخ میدادن... البته اون صحنهی پریها خیلی برام جذاب و هیجانانگیز بود.
اما مثلا یهو یه چیزی میگفتن که تو از خودت میپرسیدی یهو چطوری به این نتیجه رسید؟
آخرای کتاب چجوری یهو اکسل به هدف گوین پی برد؟
ارتباط اکسل با بئاتریس برام جالب بود. خیلی عاشق بودن و به هم احترام میذاشتن اما تقریبا در همهی موارد اکسل از بئاتریس حرف شنوی داشت و هرچی اون میگفت میشد!
دارم به سر گوین فکر میکنم که آیا حق با اون بود؟ با اینکه من دو جنبهی ماجرا رو دیدم و خوندم اما هنوز برام سخته نظر دادن و قضاوت کردن... واقعا جای تامل داره. نکه کاملا حق داشته باشه اما خب از جوانبی هم بیراه نمیگفت...
آخر داستان هم یه جور پایان باز داشت انگار... آیا ملاح سر قولش میمونه؟ آیا کلاه سرشون میذاره؟
من ترجمهی امیرمهدی حقیقت از نشر چشمه رو خوندم و بنظرم خوب و بینقص بود.
کتاب نثر روونی داره و قصهی پیچیدهای نداره. روایت به صورت دانای کل بیان میشه اما بخش آخر میشه اول شخص.
در مجموع شیرین و لذتبخشه و ارزش یکبار خوندن رو حتما داره.
۱۵/فروردین/۱۴۰۰
برگرفته از goodreadsایده داستان خوب بود،اینکه فراموشی چه تاثیری بر خاطرات میذاره،و همیشه بد نیست که یه سری چیزها یادمون نمیاد،گاهی خیلی هم خوبه.مخصوصا وقتی تاریخ یک کشور درمیون باشه.ایشی گورو تو یکی از مصاحبه هاش گفته:
«بله، به نظرم یک غول مدفون در تمام جوامع وجود دارد. یا در هر جامعهای که من آن را به خوبی میشناسم، به نظرم غولهای مدفون بزرگی در آنها وجود دارد. و به نظرم در حال حاضر داریم در آمریکا غول مدفون نژاد را میبینیم که دارد کشور را از هم میدرد چون مدفون باقی مانده است. بریتانیا، جایی که خودم در آن زندگی میکنم، غولهای مدفون دارد. ژاپن هم مسلما همینطور است و خیلیها آن را متهم به دفن کردن خاطرات جنگ جهانی دوم میکنند.»
.
.
ایشی گورو همیشه برای انتقال پیامش راه های عجیبی انتخاب میکنه و این بار سراغ فضای دوران شاه آرتور مخلوط با فانتزی رفته.
و به نظرم در نیومده این فضای فانتزی،و یکم از هم گسیخته ست.و برخلاف کتابهای دیگه ش این لایه های سطحی و عمقی داستان( که ایشی گورو خیلی توبهم چسبیدنشون تبحر داره) بهم چفت و بست نشده.
.
ترجمه کتاب من مال اقای امیرمهدی حقیقت نشر چشمه ست.راستش تو ننشستن داستان به ذهنم یکم ترجمه رو هم مقصر میدونم.درسته که سبک متن مربوط به متون کهن و شوالیه ها ست.اما یه سری کلمات بیش از اندازه به فارسی قدیمی رفتن.مثلا واژه هایی مثل شهسوار !خاتون!ناسور!
خداروشکر لرد رو سعی نکرده بودن ترجمه کنند:)
برگرفته از goodreadsاولین باره بعد از مدتها چنین امتیاز پایینی به یه کتاب میدم.
۲.۵/۵
راستش کتاب به نظر صفحات زیادی داشت پر از جزئیاتی که زنده بودن، و در عین حال بیهوده. هیجانی نداشت، کشش زیادی نداشت، شاید یکم شخصیتپردازیش خوب بود و من کل این ۳۹۲ صفحه، منتظر پیدا شدن سر و کلهی غول مدفون بودم که در نهایت به شدت ناامید شدم و خیلی سرهمبندی شد کلش.
میتونم بگم کل قصد نویسنده همون پشت جلد نوشته شده و چیز بیشتری برای گفتن نداره. سر اینکه توجه زیادی به تمام صحنهها و مناظر و مکانها شده بود و وقایع رو کامل تعریف میکرد، از ریل داستان خارج نمیشدم اما نتونستم ارتباطی باهاش برقرار کنم.
شاید واقعاً چیزی هست که من نمیفهمم!
برگرفته از goodreadsفکر نمیکردم انقدر خوب باشه! اما لعنت واقعا خوب بود!
فکر کنم تم "خاطره" و "فراموشی" تمها و دغدغههای مورد علاقه ایشیگارو هستن. و من عاشق این پرداختهای متفاوتم! فکر کنم الان میتونم بگم کازوئو یکی از نویسندههای مورد علاقهمه.
واقعا کمتر از کسی خوندم که انقدر روابط انسانی رو دقیق و ملموس و واقعی بنویسه. قلب تپنده این داستان هم اکسل و شاهزادهش بیاتریس بود.
یه ستینگ پساآرتوری رو با اژدهای خفته در نظر بگیرین که مفهوم پشتش کاملا مدرنه! حداقل برای من مفهوم خیلی تازه و روزمره بود.
همچین داستانی توی شبکات اجتماعی زیاد پیش میاد که نزاعهایی بین دو قطب گروه شکل میگیره و روز بعد فراموش میشه و هیچکس حتی یادش نمیمونه موضوع چی بوده. حتی بعدها ممکنه این دو گروه یه گروه شن و همدیگه رو دوست داشته باشن فقط یه خاطر اینکه "فراموش" کردن...
اینم بگم داستان ممکنه برای بعضیا حوصلهسربر باشه پس اگه میخواین بخونید با حوصله سمتش برین.
برگرفته از goodreadsعشق بر همهچیز(حتی فراموشی) چیره میشود الا مرگ!
قلمِ ایشیگورو اینطوریه که با اینکه سبک داستان رو نمیپسندی اما مفهوم و قصهپردازیش انقدر خوبه که بیخیال خوندن نمیشی!
قصه، سلیقهی من نبود! قبلا شبانهها، بازماندهی روز و کلاراوخورشید رو خوندم، کاملا موردعلاقهام و متفاوت ازین اثر بودند.
برگرفته از goodreads![Shaghayegh_vz.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1691867822i/89458850._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Shaghayegh_vz
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۲۷
از اون جایی که من ایشی گورو رو خیلی دوست دارم و کتاب هرگز رهایم مکن واسم خیلی لذت بخش بود تصمیم گرفتم این کتابُ بخونم .خب مفهوم داستان و حرفی که داشت جالب بود اما کتاب ریتم خیلی کندی داشت و خیلی کسل کننده بود از نظر من.در اینکه این نویسنده خیلی قوی هست و کتاب هاش کاملاً با هم متفاوت هست هیچ شکی نیست و ممکنه کسایی که سبک فانتزی رو دوست دارن از کتاب لذت بیشتری ببرن.
برگرفته از goodreadsدر مواجهه با آثار ایشیگورو دو اتفاق بیشتر برایم رخ نمیدهد. یا مأیوس و سرخورده میشوم یا با روایت چندلایه نویسنده همراه میشوم و دست آخر فکرم درگیر کتاب میشود.
غول مدفون برایم از دستهی دوم است.
برگرفته از goodreadsداستانی جالب که با شخصیت پردازی ای استادانه و پایانی درخور، به شایستگی پیام های خود را به خواننده میرسونه و او رو با خودش همراه میکنه.
برگرفته از goodreadsیک داستان به شدت پرکشش با ترجمه ی عالی امیرمهدی حقیقت، حیف پایانش رو دوست نداشتم.
برگرفته از goodreads«-شاید خداوند در مورد کاری که ما انجام دادیم خشمگینه،یا شاید هم خشمگین نیست، بلکه بدلیل کاری که ما انجام دادیم شرمساره.
-فکر عجیبیه اما اگه اینطوریه که تو میگی، پس چرا ما رو مجازات نمیکنه؟ کاری میکنه ما مثل احمقها کارهایی رو که حتی همین یک ساعت پیش انجام دادیم فراموش کنیم .
-شاید خداوند از بابت ما و کاری که ما انجام دادیم چنان شرمساره که میخواد خودش همه چیز رو فراموش کنه و همون طور که اون غریبه گفت، وقتی خداوند چیزی رو به یاد نمیاره، جای تعجب نداره که ما هم نمیتونیم چیزی بیاد بیاریم.»
نعمت یا عذاب
فراموشی به زخم های دیرینه التیام میبخشه ؟ و یا باعث میشه کارهای نادرست به فراموشی سپرده بشن تا بی مجازات بمونن؟ در بستر فراموشی،آرامش و صلح ابدی بدست میاد؟ پس صدای عدالت چی؟
عدالت یا صلح؟
مجازات یا بخشیدن؟
کتاب همزمان روابط دو جامعه برایتون و ساکسون و رابطه اکسل و بئتریس زوج کهنسال نشون میده که در پس فراموشی چیزهای از دست میدهند و در ازای فراموش چیزایی که بدست آوردند
فراموشی انتخاب سختیه که شاید بستگی به شرایط داره... فراموش میکنیم و درآخر هم فراموش میشویم
برگرفته از goodreads![Ahmadreza.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1457782829i/2609822._UY200_CR32,0,200,200_.jpg)
Ahmadreza
4 out of 5 stars
۱۳۹۳/۱۲/۱۰
فردریش نیچه میگوید: « مزیتِ یک حافظهی بد در این است که شخص چندین بار از یادآوری یک خاطرهی خوب، مثل اولین بار لذت میبرد.» اما خاطرات بد چطور؟ ایشیگورو در این رمان نشان میدهد که فراموشی جنگهای قبلی میتواند باعث صلح شود. اما آیا این فراموشی جمعی، عادلانه است؟ یا مردم باید با حقیقت تلخ اعمال گذشتهی خود روبهرو شوند؟ حقیقتی که یادآوری آن میتواند تمایل به انتقام را در مردم زنده کند.
اکسل و بئاتریس، زوج مهربان و دوستداشتنی این رمان، بهدنبال کشف خاطرات مشترک و پیدا کردن فرزند گمشدهشان هستند. خاطراتی که در پسِ پشتِ ذهنشان مدفون شده و بعضاً هر یک آن را به شکلی به یاد میآورد. چرا از فرزندشان جدا شدهاند؟ آنها او را رها کردهاند یا او رهایشان کرده؟ چطور میتوانند عشقشان را به همدیگر ثابت کنند وقتی حتا نمیتوانند گذشتهی مشترکشان را بهخاطر بیاورند؟ آیا بهتر نیست بعضی چیزها در ذهنشان مخفی باقی بماند؟ چه میشد اگر این غبار و مه از ذهنشان کنار میرفت و همهچیز روشن میشد؟
برگرفته از goodreadsاین کتاب به نظرم به شدت نمادین و معنا دار هست.
به نظر مباحث فلسفی مثل انتخاب های اخلاقی و یا مسائل مرتبط با فلسفهی تنهایی را در دل داستانی قرونوسطایی و پریوار تعریف میکند.
برگرفته از goodreadsیک کتاب با ریتم ملایم و دلنشین.
اوایل کمی طول کشید با ترجمه خو بگیرم و به نظرم خشک میرسید اما دوستی نکتهی جالبی رو گفت، از اونجا که نویسنده ژاپنی هست و شرقیها کلاً طرز نوشتارشون کمی شستورفته و مودبانه است پس احتمال دادیم این هم از این قاعده مستثنی نیست. بههرحال با پیشروی کاملاً با نثر کتاب همراه شدم و برام دلپذیر شد.
برگرفته از goodreadsمیدونم که طرف برنده نوبله ولی با قدرت میگم که قلمش رو دوست نداشتم. کتاب داستان جالبی نداشت و نویسنده سعی کرده بود که خیلی نمادگرایی کنه. در مجموع 2.5 میدم بهش که به پایین گردش میکنم.
برگرفته از goodreads![Mahsa Rami.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1678310882i/131289836._UX200_CR0,77,200,200_.jpg)
Mahsa Rami
3 out of 5 stars
۱۴۰۲/۳/۱۲
کتابهای ایشی گورو هر کدوم یه ماجرای متفاوتی بودند .
به نظرم این کتاب سرگرمی خوبی توی زمان مطالعه بود ،اون عشقی که نشون داد زیبا بود ،پاک شدن حافظه تاریخی تلخ انسان جالب بیان شده بود.
«بعضی از شما یادبود های زیبایی خواهید داشت که زندگان با دیدن آنها به یاد رویدادهای شومی که بر شما رفته خواهند افتاد.
بعضی از شما هم فقط صلیب های چوبی زمخت یا سنگ های رنگ شده،اما بعضی دیگر از شما در قعر سایه های تاریخ به فراموشی سپرده میشوید.»
برگرفته از goodreads![Sara Bachari.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1580315890i/40725753._UY200_CR50,0,200,200_.jpg)
Sara Bachari
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۴/۲۸
داستانی تمثیلی و نمادین که روایت فراموشی طلسم شده یک ملت رو دنبال می کنه.
برگرفته از goodreads![Hamid Isfahani.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1426881903i/4885688._UY200_CR14,0,200,200_.jpg)
Hamid Isfahani
5 out of 5 stars
۱۳۹۵/۹/۱
اطّلاعات قطره قطره، و حتّی با چاشنیِ غافلگیری به مخاطب داده میشه. امّا اون قدر همه چیز منظّمه که وقتی با تعجّب رازی رُ میفهمی، از اینکه چرا زودتر و از روی قرائن دیگهی داستان بهش پی نبرده بودی، اندکی سرخورده میشی. در واقع تعلیقِ عالیِ داستان، با همین شیوهی انتقال اطّلاعاته که به وجود اومده.
داستان عشق پیری در کنار مِه و دیو و اژدها و شوالیه و جنگهای قومیِ قرون وُسطای انگلستان، که کاملاً ذهن رُ درگیر میکنه.
با فراموشکردنِ گذشتهها صلح کنیم، یا فراموشی رُ از بین ببریم و برای احقاق حقوق پدرها و مادرها، تاریخ رُ به یاد بیاریم؟ استخوانهای مردگانِ ما در زیر خاک، در انتظار انتقامند؟
برگرفته از goodreads![Haniye safarpour.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1687446124i/68291743._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Haniye safarpour
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۱/۱۲
واقعا اگر فراموشی نباشه زندگی چه شکلی میشه؟ اگه همیشه همه غمها و لحظات سخت رو یادمون بمونه؟ اگه قرار باشه چیزیو یادمون نره، بازم میتونیم همو دوست داشته باشیم؟
برگرفته از goodreads![Simin Yadegar.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1530263431i/39418834._UY200_CR33,0,200,200_.jpg)
Simin Yadegar
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۴/۲۸
داستان زوج میانسالی که در میان مردمی زندگی میکنند که گذشته خود را فراموش کرده اند. خود این زوج هم چیزی از گذشته خود به یاد نمی اودند جز اینکه پسری داشته اند که انها را ترک کرده و باید به دنبالش بروند، آنها به سفر میروند و حوادث مختلفی که کم و بیش جادویی است برایشان رخ میدهد
برگرفته از goodreadsاگر من توی این دنیا بودم، آیا تلاش میکردم برای این که خاطراتم رو به یاد بیارم؟
نمیدونم...
برگرفته از goodreadsگشت و گذاری درون جنگل مه زده ی افسانه ها و خاطرات، خاطراتی که آرام آرام به یاد می آیند و بعد دوباره می روند. نوشتار عالی و جذاب، ترجمه ی بسیار روان و تخیلات نامحدود ایشی گورو در بیان توصیفات و ساختن فضا اثری خواندنی می سازد که تصویرش تا مدت ها در ذهنم می ماند.
برگرفته از goodreads![Mojhde Alipoor.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1652854204i/83883195._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Mojhde Alipoor
4 out of 5 stars
۱۳۹۸/۴/۷
یک رمانِ اسطوره ای و فانتزی که عمیق و فلسفی هم هست.. حتما بخونید.. کلی کِیف داره
برگرفته از goodreads![Razieh Hafizi.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1678483975i/81212360._UX200_CR0,77,200,200_.jpg)
Razieh Hafizi
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۳/۱۴
"ولی، آقا، جنگ که تموم نمیشه. یه موقعی واسه زمین و خدا میجنگیدیم، حالا برای خونخواهی دوستهامون میجنگیم، که خودشون تو جنگ خونخواهی کشته شدهن. اصلا تمومی داره؟ بچهها مرد میشن و به عمرشون فقط جنگ دیدن."
(نمیخوام داستان رو توضیح بدم، چون قطعا خیلیها بهتر از من توضیحش دادند.)
کتاب غول مدفون رو با اشتیاق زیاد شروع کردم ولی با کمی ناامیدی تموم کردم. جای جای داستان فکر میکردم آیا سمبلی هست که من دارم نمیفهمم یا چی؟
با این وجود خوندن این کتاب لذتی داشت که میارزید به اون گنگیهایی که داشتم.
برگرفته از goodreadsکاری کاملا تجربی از رمان نویسی که همواره با فضای متفاوتی نوشته است. احتمالا علاقهمندان رمان فانتزی را راضی نخواهد کرد. تجربیاتی فرمی در تقدم و تأخر روایت وقایع، توصیفاتی ادبی و ... از ویژگی های اصلی کار است. البته فضای شبه تاریخی که با اسطوره و جادو درآمیخته بود برای من جذاب بود و نسبت به دیگر رمانهای ایشیگورو (که برخلاف مجموعه داستان شبانهها با زحمت خیلی خیلی زیاد به پایان میبردم) این را بگی نگی راحتتر به پایان بردم. اگرچه شاید زمان فراغت کافی و استراحت چندروزه در قلب بافت تاریخی یزد که عملا سفرم را به فرصت مطالعاتی (!) بدل کرد در این موضوع نقش جدی داشت
برگرفته از goodreadsغبار فراموشی بعضی وقتا زندگی رو لذت بخش تر و گاهی اوقات اون رو پر پیچ و خم میکند.....
«هر زن و شوهری که سالیان سال با هم زندگیکردهاند، به این درک مشترک ناگفتهها رسیدهاند که تا میتوانند حرفش را وسط نکشند.»
«باید از سکوتت بیشتر بترسی تا از خشم من، حرف برن»
«
صلحی که بر اثر فراموشی همهگیر ایجاد شده. فراموشی بهشکل مه در کل سرزمین پخش شده، مهی که نتیجه نفس کوئریگِ اژدهاست، و خاطره جنگ، عشق و نفرت، و خونخواهی را از یاد مردم برده است.»
برگرفته از goodreads![Sarah Alirezaee.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1427836660i/24275323._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Sarah Alirezaee
2 out of 5 stars
۱۳۹۵/۱/۱۴
به نظرم روندش خیلی خسته کننده بود. یعنی واقعاٌ منو مجاب نمیکرد که ادامهش بدم، حتی خیلی برام مهم نبود ببینم چه اتفاقی میفته.
اخرشم این طوری بودم که خب که چی؟! سرنوشت آکسل و بئاتریس چه اهمیتی داره؟
بعد مشکل بعدیم باهاش قابل حدس بودنش بود. یعنی اون قدر بهت هینت میده که شوکه نشی سر اتفاقات. حالا خود ایشی گورو خواسته یا نه رو نمیدونم.
منو جذب نکرد دیگه.
برگرفته از goodreadsوقتی کتاب را شروع میکردم روحم هم خبر نداشت که هفت روز بعد که تمامش میکنم، زندگیم در مرحلهای باشد که پایانش را اینطور با تمام وجود بفهمم و برایش و برای خودم اشک بریزم.
برگرفته از goodreadsفراموش کنیم و در مه غلیظ ابهام و خاطرات گم شده به سر ببریم یا سنگینی خاطرات را به دوش بکشیم؟
برگرفته از goodreadsموضوع جدید و غیرقابل پیش بینیای داشت و کلا خیلی عجیب و غریب بود. اول داستان فکر میکردم عاشقانهست اما بعد به یه ماجراجوییِ ترسناک تبدیل شد! هرچند این تمِ عاشقانه رو تا پایان داستان هم داشت اما کلا تصور دیگه ای نسبت به موضوع داشتم. فکر میکردم شبیه به فیلم ماهی کوچک باشه اما متفاوت بود. بعضی قسمت ها برام خسته کننده میشد و خیلی کند پیش میرفتم اما در کل خوب بود. یه نکته جالب در مورد این کتاب این بود که شخصیت ها خیلی با هم گفتگو میکردن. یعنی نویسنده از افکار شخصیت ها چیزی ننوشته بود و هرچی بود، همون صحبت ها و گفتگوهای بین افراد بود. و حتی داستان از طرف فرد خاصی هم روایت نمیشد، انگار همراه با تمام شخصیت ها به صورت موازی جلو میرفت
برگرفته از goodreads![Zahra Labbafan.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1665469644i/47812394._UX200_CR0,21,200,200_.jpg)
Zahra Labbafan
2 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱۰/۱۲
یعنی فقط خوندم که تمام شه و اخر سال رو با این کتاب که مونده باشه تمام نکنم.
اکثر وقت ها گول این برنده جایزه فلان میشم 😑
برگرفته از goodreads![Mahsa fanaei.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1542358803i/34073227._UY200_CR50,0,200,200_.jpg)
Mahsa fanaei
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۶
کتابی عجیب و زیبا که آروم مرموز پیش رفت و پایان بسیار حرفه ای و عجیبی داشت.
یک مفهومی تو کتاب هست که نویسنده در خط داستان اون رو به من القا کرد و اون این بود که یک زندگی زناشویی میتونه گاهی تلخ باشه ولی همچنان میتونه عاشقانه باشه و این برام جالب بود.
دوسش داشتم.
مخصوصا شیوه روایی جالبی داشت و موضوعش برام جدید بود
جنگ و انتقام و فراموشی و عشق همه در کنار هم.
برگرفته از goodreadsمن با ترجمه امیرمهدی حقیقت خوندم و برای من، برای منِ این روزها، پاییز ۱۴۰۰، حالا که باران بیامان میباره در یک کلمه شگفتانگیز بود.
برگرفته از goodreads![Pegah Poshtareh.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1582872899i/108222734._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Pegah Poshtareh
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۳/۱۷
کتاب از سه فصل تشکیل شده که برای من فصل اول پرکشش شروع شد ،فصل دوم خسته کننده و کند بود و از میانه های فصل سوم داستان به اوج خودش رسید .
داستان سفر زوج پیری است در جستجوی عزیزی در سرزمینی ناشناخته پر از شوالیه ها و جنگجوها ، غولها و اژدها و پریان که در عین سادگی ، نرم و آرام . ذهن خواننده را درگیر سوالی اساسی میکند ، فراموشی نعمت است یا نقمت .
برگرفته از goodreadsنا امید کننده! اطاله ی کلام! مالیخولیایی. همچنان چند صفحه ی آخرش باقی مونده و گمون نمی کنم حالا حالاها برم سراغش. مطمینم اگر من نوشته بودم ناشرم خیلی راحت هر چند صفحه یکبار یه سری صفات رو پاره می کرد و می ریخت دور و می گفت چقدر حرف زدی
برگرفته از goodreads![Ana Ghazi.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1569182803i/939758._UX200_CR0,7,200,200_.jpg)
Ana Ghazi
4 out of 5 stars
۱۳۹۸/۳/۱۳
کائوزو ایشی گورو ژاپنی بابت این کتاب نوبل ادبیات رو گرفته. بهترین صفتی که میتونم برای این کتاب بگم متفاوت و سهل ممتنع هست. کتاب پر از موجودات خیالی ست و اگه از فیلمهای ارباب حلقه ها خوشتان میاد احتمالا از خواندن این کتاب هم لذت خواهید برد. اما غول و دیو و اژدهای داستان برای بالابردن هیجان به کتاب اضافه نشدند و هر کدام نمادی از اتفاق و حسی هستند. دغدغه های نویسنده بسیار انسانی هستند و سوالهایی که مطرح میکنه به سوال ما هم تبدیل میشه، سوالهایی که هم برای ما و هم در کتاب بدون جواب قطعی باقی میمانند. اما داستان حول سفر زوج سالخورده و عاشقی میگذره که از زندگی گذشته شون خاطره ای ندارند و به دنبال راهی برای بازگشت خاطراتشون هستند اما نمی دانند وقتی از مه فراموشی رها بشند باز عاشق هم خواهند بود یا نه؟
ادمها، داستانها، اتفاقها، ترس ها و خاطرات این زوج هسته اصلی داستان رو تشکیل میدهند.
و اینطوریست که نویسنده شما رو به یاد شخصی ترین، دورترین و فراموش شده ترین خاطراتتان می اندازه.
پ.ن: برام جالب بود که ژاپنی بودن نویسنده رو میتونستم حس کنم. همه چیز سر جاش بود، ساده، دقیق، آمیخته با تخیل و در عین حال ملموس و واقعی. خوندن کتاب توصیه میشه.
برگرفته از goodreadsروایتی افسانه ای از افرادی که به دنبال هدفی با هم هم مسیر میشن .هدفی که در عین حال که اونها رو از یک گرفتاری بزرگ( فراموشی) نجات میده بامسائل بزرگتری دست در گریبان میکنه. به نظرم سراسر کتاب تشخیص بد مطلق و خوب مطلق سخت هست و کتاب به نوعی وجود این ۲ رو نفی می کنه.در کل کشش خاصی برای من نداشت .
(( اما خدا از آهنگ آرام عشق زوجی پیر خبر دارد و درک میکند که سایه های تاریک هم بخشی از کل آنند. ))
برگرفته از goodreads![Zahra Jalal.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1521922945i/79821300.jpg)
Zahra Jalal
0 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱/۵
در ستایش فراموشی...
برگرفته از goodreadsقبلا گفتم و بازهم میگم که ایشی گورو از اون روایتگرهاست که بلده چجوری خواننده رو پای خوندن نگه داره
طوری که الان که کتاب تموم شده باورم نمیشه از این همه افسانه و باور و اسطوره و تاریخ و ... در طول خوندن ماجرای سفر اکسل و بئاتریس گذر کرده ام
تا قبل از خواندن این کتاب به نقش "خاطرات" و "گذشته" توی زندگی توجه نکرده بودم و اینکه چقدر بودن شون اهمیت داره
در واقع خاطرات بخشی از ما هستند و نشونه ی وجود داشتن ما توی زمانی شاید نه چندان دور
از اون چیزهایی که تا داریم شون بودن شون رو بدیهی و حق مسلم خودمون میدونیم و حالا که با خوندن این رمان توی عالم خیال با نبودنش مواجه شدم متوجه اهمیتش شده م
البته شاید تو زندگی هامون لازمه گاهی وقتا بخاری خاطرات و گذشته هامونو بپوشونه تا بعضی غم و اندوه ها فروکش کنه و بعضی دردها تسکین پیدا کنه و نگاه مونو به آینده معطوف کنه
اما چقد کنار رفتن این بخار میتونه ترسناک باشه...
ناگفته نماند که کتابو با ترجمه آقای امیرمهدی حقیقت خوندم که لذت مطالعه این کتاب رو دوچندان کرده
برگرفته از goodreadsسبک این کتاب نویسنده فانتزیست و با سبک کتاب دیگری که من از نویسنده خواندم - بازماندهی روز- متفاوت است. همچنین نویسنده در حین تعریف ماجرا و بدون اینکه قصد پنهان کردنش را داشته باشد خواننده را درگیر مسائلی فلسفی میکند: مثل عشق، شرافت، وظیفه و از همه مهمتر اینکه فراموشی بهتر است یا به خاطر آوردن؟
من به شخصه طرفدار هیچکدام از اینها در رمان نیستم، اما قلم نویسنده که این دنیا را به دور از مبالغههای رایج سبک فانتزی روایت میکند ، اینکه نظر خودش را از طریق شخصیتها تحمیل نمیکند و خواننده با هر شخصیتی همراه میشود و دنیا، دغدغه و دلواپسیهایش را کشف میکند، و اینکه روایت از زبان راویان مختلف گفته میشود، باعث شد رمان برایم گیرا باشد و از خواندن آن لذت ببرم.
تنها دلیل اینکه به کتاب پنج ستاره ندادم، پایان بندی کتاب بود، که هم تا حدودی قابل پیشبینی بود، هم شیوهی مطرحش شدنش لطف چندانی نداشت.
برگرفته از goodreadsداستان بی هویتی بود! هیچ ریشهای از ژاپن را نمیتوانید در داستان پیدا کنید. کاملا پرت از فرهنگ و هویت نویسنده و مشکل اینجا بود که هیچ ریشهای از بریتانیا را هم نمیتوانستید در داستان پیدا کنید. معلق بین فرهنگهای مختلف.
داستان اما ساختار مدرن خودش را داشت. صحنهها جذاب و پر کشمکش طراحی شده بود. هر چند به جز دو شخصیت اصلی بقیه پیشینه مشخصی نداشتند اما پیرنگ داستان ارزشمند بود و مرا به فکر فرو برد. اینکه فراموشی چقدر میتواند ارزشمند باشد و عشق اصلا از فراموشی ناشی میشود. اگر همه چیز را به یاد داشته باشیم و سخت بگیریم هیچ وقت عشقی جاودانه شکل نمیگیرد:
داشتم فکر میکردم، شاهدخت، اگر بخار فراموشی در طول این سالها این طور همه چیز ما را ندزدیده بود آیا عشق ما این همه قوت میگرفت؟ شاید همین بخار به زخمهای کهنه مجال داد که خوب بشوند.
برگرفته از goodreads![Omid Milanifard.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1560262057i/51738076._UX200_CR0,21,200,200_.jpg)
Omid Milanifard
2 out of 5 stars
۱۳۹۹/۷/۱
اثری متفاوت در ژانر فانتزی است. جادو در آن بسیار کمرنگ است، قهرمانان آن بر خلاف رمانهای فانتزی جوان و دارای نیروهای ماورائی نیستند، مردی سالخورده و خردمند - نه خیلی - که بانویی کهنسال دارد، هیجان زیادی ایجاد نمی کند. شوالیه آن هم دون کیشوت را به ذهن می آورد - البته از نظر ظاهری و زوار دررفتگی و نه از نظر شخصیت درونی - و ماجراهای هیجان انگیز چندانی در آن حس نمی کنید. روند ماجرا کند و کسالت بار است.
از نظر من مغز کتاب، این پرسش است:
برای صلح چه بهایی باید پرداخت؟
- شاید تا همیشه بدون پاسخ -
پی نوشت: سکانسی در فیلم گیشا را به خاطر دارم که مردی ژاپنی که عقبه سامورایی داشت می گفت: بخشش در مرام من نیست.
برگرفته از goodreads![Somi_kohan.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1588253514i/96877125._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Somi_kohan
4 out of 5 stars
۱۴۰۰/۸/۸
اگر بخاری در هوا باعث شود که هیچ خاطرهای خوب و بد برای شما باقی نماند، خوشحال خواهید بود؟
من این کتاب را دوست داشتم ولی نه به اندازه بازمانده روز. از خواندن کتاب لذت بردم و کشش و جذابیت کتاب باعث شد که بیوفقه به خوندنش ادامه بدهم.
برگرفته از goodreadsآهسته می گویم در ساحل منتظرم بمان، دوست من، اما او نمی شنود و در آب پیش می رود.
برگرفته از goodreadsتمام کردن کتاب حوصله عجیبی می خواهد
و زیاد داستان دلنشینی نیست.
برگرفته از goodreads![Mohammad Efazati.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1609933061i/5387467._UY200_CR1,0,200,200_.jpg)
Mohammad Efazati
4 out of 5 stars
۱۳۹۶/۹/۴
من داستان و دوست داشتم ایده اش رو دوست داشتم ولی روش نقلش ایده عالم نبود
با این حال تونستم باهاش جلو بیام و اذیتم نشدم
کتاب خوبی بود
در کل کتابهای دیگه نویسنده خیلی برام بهتر بود
برگرفته از goodreads![Mehrnoosh.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1486831648i/64870142.jpg)
Mehrnoosh
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۱۱/۱۹
اولین تجربهی من از ایشی گورو بود و باید بگم من به این سبک کتاب «کتاب هایی برای پیری میگم» کتاب هایی که ترجیح میدم وقتی پیر شدم کنار شومینهای بشینم و هر شب چند صفحهاش در آرامش بخونم.
داستانی آرام ترکیبی از عشق، فراموشی و جنگ بود. مسیری که پیرزن و پیرمرد قصه برای پیدا کردن پسرشان طی کردند.
برگرفته از goodreads![Sara Arabi.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1511167899i/71953503._UY200_CR1,0,200,200_.jpg)
Sara Arabi
5 out of 5 stars
۱۳۹۶/۹/۲۴
يكيى از كتاباى خوبى بود كه هيجان ادامه دادنشو داشتم
داستانی تخیلی و تاریخی که نمیشد زود تمومش کرد
برگرفته از goodreadsفراموشی،داستان در مورد آدم هایی هست که دچارن به فراموشی و زوج قصه اکسل و بناریس که خونه خودشون که در دل کوه ها هست رو ترک میکنند برای دیدن پسرشون ،داستان با اسطوره گره خورده با جنگیدن و تلاش عده ای برای عبور از فراموشی و تلاش عده ای برای نگه داشتن این فراموشی ،تلاش اکسل و بناریس برای بدست خاطراتشون هرچند تلخ، من نحوه روایت رو دوست داشتم به داستان دلنشین و دلچسب ،یه داستان آروم انگار قصه های کودکی،و خوندنش خیلی راحت و دلچسب بود ،میدونستم که پایان قصه اکسل و بناریس قراره متفاوت باشه و قراره توی اون قایق به تنهایی سوار شه اما حتی تا دو صفحه آخر انتظار داشتم که پایان کمی کوبنده تر باشه و مثل یه مشت به خواننده وارد بشه هرچند پایانش رو دوست داشتم ،ترجمه امیر مهدی حقیقت ترجمه خوب و قابلی بود،و کتاب ارزش خوندن رو داره و با خوندنش به خودتون یه کتاب دلچسب و حس و حال آرومی هدیه میدین♥️
برگرفته از goodreads![Yasaman Riahi.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1357492594i/16154911.jpg)
Yasaman Riahi
3 out of 5 stars
۱۳۹۸/۴/۲۱
ترجمهٔ امیرمهدی حقیقت را خواندم که خوب و روان بود. معمولاً به سختی با کتابهایی که فضای خیلی خیالی و سورئال و مفاهیم پنهان و نمادین دارند ارتباط برقرار میکنم. این کتاب هم از این قاعده مستثنی نبود. حوصله نداشتم رمزگشاییاش کنم و یکی دوبار وسوسه شدم خواندنش را متوقف کنم. در درجهٔ اول شخصیت ها جذبم کردند و مجابم کردند که ادامه بدهم؛ اکسل، بئاتریس و ویستان را دوست داشتم. تا اواخر کتاب اما به خاطر سیر مبهم و رازآلود داستان، درست و حسابی از ماجرا سر در نمی آوردم. تازه اواخر داستان انگار ناگهان همه چیز سر جای خودش نشست که برایم خوش آیند بود. همان جایی که آن «بخار» مسموم کم کم فرو مینشست و شخصیتهای خود داستان به تدریج چیزها را میفهمیدند و به خاطر میآوردند، خواننده هم داستان را روشنتر میفهمید. اما از همه مهمتر برایم اندیشیدن به همین سؤال نویسنده است که برای شادمان ماندن یک فرد و عاشق ماندن یک زوج و برای آبادان و در صلح ماندن یک جامعه، به یاد آوردن بهتر است یا فراموشی؟
برگرفته از goodreads![Helia Zakeri.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1605768378i/43236419._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Helia Zakeri
1 out of 5 stars
۱۳۹۸/۳/۱۶
باورنکردنیه که چطوری این کتاب نوبل گرفته!!!
من ترجمه ی امیرمهدی حقیقت رو خوندم.
ببینید، موضوع خوبیه ، یادآوری خاطرات، آیا ارزششو داره یا نه، ... ولی مسئله اینجاست که روند داستان پویا نبود و این باعث میشد حوصله سربر باشد. من واقعا متنفرم از اینکه کنابی رو نصفه بذارم برم سر یکی دیگه برای همین واقعا خودم رو مجبور میکردم بخونم این کتاب رو تا انتها شاید وضع بهتر شد. از طرفی هم واقعا وقت تلف کردنه وقت گذاشتن برای همچین کتابی.
برگرفته از goodreads![زهرا غفاری.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1424442539i/8132919._UY200_CR33,0,200,200_.jpg)
زهرا غفاری
4 out of 5 stars
۱۳۹۳/۱۲/۲۳
عجیب است اما انگار دنیا هر چیزی و هر کسی را که همین دیروز پریروز وجود داشته فراموش می کند. انگار مرضی به جان همهمان افتاده.
با این مه ای که بالای سرمان است، هر خاطره ای ارزشمند است و بهتر است حسابی به آن بچسبیم.
برگرفته از goodreads![Maryam Dehkordi.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1520021384i/78523542.jpg)
Maryam Dehkordi
4 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۲/۳
یک داستان درخشان با ترجمهای به غایت بد که اگر قدرت و مهارت داستاننویس در خلق اثر نبود امکان نداشت ادامهاش بدهم
برگرفته از goodreadsظاهرا ایشیگورو به پایانبندی تلخ مثل تهخیار خیلی علاقه داره.
برگرفته از goodreadsخب اولین چیزی که باعث شد نظرم به خوندن کتاب ترغیب بشه برنده شدنش برای نوبل ادبیات سال 2017 بود؛ که همه هم میدونیم دلیل خوبی برای خوندن یه اثر نمیتونه باشه؛ ول به هر حال دست گرفتمش با ترجمه امیر مهدی حقیقت و از نشر .
چشمه
خلاقیت و تصویرسازی نویسنده بینظیر است
ساکسونها و برایتونها پس از جنگی ویرانگر و خانمانسوز، حالا در صلح زندگی میکنند. بهای این صلح شکننده، فراموشی است. فراموشی در این سرزمین مثل یک مه فراگیر، تمام مردم را مبتلا کرده است. مه فراموشی از نفس اژدهایی میآید که خاطرات مردم را پاک کرده است. دیگر کسی عشق، امید، جنگ و خونخواهی را به خاطر نمیآورد. درمیان مردم گنگ و خودباخته، زن و شوهری کهنسال به نام «اکسل» و «بئاتریس»، خاطرات مبهمی از پسر گمشدهشان دارند. آنها برای پیدا کردن فرزندشان سفری پر از ماجرا، دلهره و خطر را آغاز میکنند که پایان آن فاش شدن راز بزرگ غول مدفون است.
خوندن کتاب خیلی کند پیش میره ، نمی دونم بتونم بگم ترجمهی خوبی رو خوندم یا نه ولی به نظرم تصویر سازی بیش از ،اندازه پرداختن به جزئیات بیهوده که در روند داستان هیچ نقشی نداشتند شاید از نقاط ضعف کتاب بتونم بگم
خب شما یک داستان غیر واقعی که نویسنده با جسارت تمام هر چیزی را وارد داستانش میکنه و در موردش حرف میزنه در حدود سیصدو سی صفحه مواجهی و هنگام رسیدن به صحنهی اصلی داستان که کشتن غول هست در حدود یه نصف صفحه در مورد نبرد با غول نوشتن برای خود من جالب بود..
در کل نه، من نپسندیدم و کتابی نیست که دیگران رو بهش سفارش کنم
برگرفته از goodreads![Saman Garshasbi.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1683098110i/90537046._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Saman Garshasbi
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱۱/۲۴
شاهکاری از ایشیگورو
رمانی در باب فراموشی
کتاب علیرغم ریتم کندی که داره نثر فوقالعاده جذابی داره به نحوی که خواننده نمیتونه بعد از آغازش زمین بزارتش. رمان با سفر یه زوج سالخورده به نام اکسل و بئاتریس برای یافتن پسرشون آغاز میشه. در رمان تو قبیله به نام برایتون و ساکسون وجود داره که این زوج جزو برایتونها هستن. در تمام مدت وجود یک مه باعث ایجاد فراموشی بین مردم شده به نحوی که حتی از به یاد آوردن خاطرات چند روز پیش هم عاجز هستن. علت وجود این مه و فراموشی نفس یک ماده اژدها به نام کوئریگ هست. جنگجویی به نام ویستن از قبیله ساکسونها هم مامور کشتن این اژدها شده تا با نابودیش خاطرات گروهی جامعه ساکسونها زنده بشه و به یاد بیارن که برایتونها با چه خشونتی اونها رو قتل عام کردن و انتقامش رو بگیرن. اکسل و بئاتریس هم خواستار نابودی این اژدها هستن تا خاطرات زندگی مشترکشون برگرده.
سرتاسر رمان به همین بحث میپردازه که آیا زنده شدن برخی خاطرات ضرورتی داره و مفید هست یا نه؟ این بحث در دو زمینه پیش میره. اولی یادآوری حافظه گروهی و تاریخی یک جامعه و دومی به یادآوری حافظه یک زوج. به یادآوری خاطرات یک جامعه ممکنه منجر به ایجاد یک دوره بی پایان خونریزی بین جوامع مختلف بشه و به یاد آوردن خاطرات ناخوشایندی مثل خیانت همسر ممکنه باعث جدایی و فروپاشی یک زندگی بشه. آیا لازمه که این غول مدفون رو بیدار کنیم؟
از طرفی اگر فراموشی این خاطرات رو انتخاب کنیم آیا اجرای عدالت رو منکر نمیشیم؟ تکلیف احساسات و جفاهایی که در حق یک همسر یک دوست و یک ملت میشه چی هست؟
شما کدوم رو انتخاب میکنید؟
برگرفته از goodreads![Hadi Dastangoo.](https://i.gr-assets.com/images/S/compressed.photo.goodreads.com/users/1563182661i/87590371._UX200_CR0,0,200,200_.jpg)
Hadi Dastangoo
4 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱۰/۱
رمان با روایتی قصهگونه آغاز میشه، چنان که انتظار افسانهای قدیمی از آدم ها، غول ها، پریها و جنگ خیر و شر و مانند اینها رو در من ایجاد کرد، اما با جلورفتن داستان، جز فضاسازیهای دقیق، موهومی و خیال انگیز، داستان، خودش رو جدیتر از یک افسانهی سرگرمکننده نشان میده و به اعتقاد من در واقع از غول و روایت افسانهوار "فقط" به عنوان ابزاری برای طرح یک سؤال جدی و واقعی استفاده کرده و به هیچ وجه، متن ساده و زودفهم و گذرایی نداره... شاید حتی بشه گفت "نباید این رمان رو با افسانههای غول و پریان اشتباه گرفت" (گمانم دسته ای از امتیازهای پایین این رمان به همین خاطر باشه!!).
با توجه به متن با ادبیات قدیمی و گفتگوهای پراشاره، من احساس میکنم هنوز جاهای گنگی در داستان وجود داره - که احتمالاً نیازمند خوندن تفسیر و تحقیق حول داستان هست - ولی از اواخر داستان (حدود 50-60 صفحه ی آخر) رمزگشاییهای زیادی اتفاق افتاد که این، کل داستان رو برام جذابتر کرد.
این رمان، دارای جمله نغز برای نوشتن توی گوشه و کنار دفتر و سرمشق گذاشتن روی مجازیجات نیست! در عوض، دارای موقعیتهای تأثیرگذار هست و کل داستان، به خاطر ماندنی و قابل تأمله.
توصیه می کنم این رمان رو با تمرکز و دقت و ترجیحاً توی سکوت بخونید!
برگرفته از goodreadsدر فصلهای ابتدایی کتاب خواننده گیج میشه چون از شخصیتها فقط اسم و نهایتاً یه توضیح مختصر وجود داره و طول میکشه تا خواننده بتونه در جریان داستان قرار بگیره و البته سیال بودن داستان باعث میشه این پروسه بیشتر طول بکشه. این قضیه باعث شد بعد از این که چند ده صفحهی ابتدایی کتاب رو خوندم، بتونم بذارمش کنار. و این نکتهی مثبتی نیست. اما اگر کسی حتماً بخواد کتاب رو بخونه، بعد از اون درگیرِ داستان میشه. حتی میشه گفت کنار گذاشتنِ کتاب بعد از اون سخته. نکتهی دیگهای که در این کتاب برای ایرانیها وجود داره، تفاوت فرهنگیِ خیلی زیاده. تعداد شخصیتهایی از داستان که انسان نیستن، کم نیست و البته محور اصلی داستان هم به ظاهر یکی از همین شخصیتهاست (همونطور که از اسم داستان پیداست)؛ بنابراین برای خوانندهی ایرانی یکم تطابق مفاهیم طول میکشه. اما نویسنده به خوبی تونسته از پسِ بیان منظور، ورای این مسائل بر بیاد چون پیام داستان بیمرزه.
برگرفته از goodreads