"سندرم زندگی نامعتبر" داستان زندگی رضا پارسیپور، مردی در آستانه میانسالی است که به دنبال معنای زندگی خود میگردد. رضا در یک خانواده سنتی بزرگ شده و همیشه تحت فشار انتظارات خانواده و جامعه بوده است. او از زندگی خود راضی نیست و احساس میکند که زندگی او معنایی ندارد. رضا در یک سفر به شمال با زن جوانی به نام سارا آشنا میشود. سارا به رضا کمک میکند تا به خود و زندگی خود نگاهی دیگر داشته باشد. رضا با کمک سارا شروع به تغییر زندگی خود میکند.
بحران هویت، معنای زندگی، روابط انسانی، عشق و ازدواج از جمله مضامیمنی است که خیرخواه در کتابش به آن پرداخته. او همچنین در این رمان به نقد مسائلی مانند مردسالاری، تبعیض، خشونت و فقدان عدالت اجتماعی میپردازد.
استفاده از تصاویر و نمادهای غیرعادی، به کارگیری جریان سیال ذهن و روایت داستان از دیدگاه شخصیتهای مختلف روایت را به سمت سورئال سوق داده اما به طور کلی سبک نگارش کتاب "سندرم زندگی نامعتبر" رئالیسم است. میثم خیرخواه در این رمان به دنبال به تصویر کشیدن واقعیتهای جامعه ایران است. او از زبانی ساده و روان برای بیان این واقعیتها استفاده میکند.