معرفی کتاب بازیگوش
بازیگوش دهمین اثر شهریار عباسی است که در آن زندگی زن و مردی را در میانه دهه چهل تا دهه شصت در یک قهوهخانه بین راهی روایت میکند. آنها بدون آنکه گذشته یکدیگر را بدانند ناچار به زندگی در کنار یکدیگر میشوند و بدون آنکه بخواهند اتفاقهای سیاسی و اجتماعی درگیرشان میکند. از این رو، داستان بربستر حوادث سیاسی، اجتماعی و تاریخی شکل میگیرد. "بازیگوش"شروعی جذاب و گیرا دارد. خواننده را از همان ابتدا با خود همراه میکند و او را کنجکاو میکند و تا پایان کتاب همراه خود می کشاند.دداستان با یک قتل در قهوهخانه شروع میشود.در ادامه داستان، راز این قتل و روابط پیچیده بین شخصیتها آشکار میشود. در این رمان زندگی انسانهای شکستخورده، عشقهای متفاوت آنها و تلاش برای رسیدن به کامیابی روایت میشود.
نوع روایت، دیالوگ و فضای قهوهخانه یادآور دهههای 40 و50 است:
«قهوهخانه پر از دود بود. مردها در قهوهخانه نشسته بودند و چای مینوشیدند و حرف میزدند. مرتضی پشت پیشخوان قهوهخانه ایستاده بود و به مشتریها قهوه و چای میداد. سمندر وارد قهوهخانه شد و به مرتضی سلام کرد. مرتضی به سمندر لبخند زد و برای او قهوه آورد. سمندر قهوهاش را نوشید و به حرفهای مردها گوش داد.»