«پنج قدم فاصله» اثر ریچل لیپینکات، رمانی تاثیرگذار است که در مسیر پیچیده عشق و فقدان در مواجهه با یک بیماری تهدید‌کننده قدم برمی‌دارد. داستان حول محور استلا گرانت، دختر هفده ساله‌ای مبتلا به فیبروز کیستیک (CF)، یک بیماری مزمن که ریه‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد، می‌چرخد. استلا شدیدا مستقل است و برای مدیریت بیماری خود به یک روال سختگیرانه پایبند است. با این حال، ورود ویل نیومن، یک بیمار CF جذاب و سرکش که از پیروی قوانین سر باز می‌زند، دنیای برنامه‌ریزی‌شده دقیق او را مختل می‌کند.

علی‌رغم ارتباط انکارناپذیری که احساس می‌کنند، استلا و ویل مجبور هستند فاصله فیزیکی دائمی شش فوتی را برای جلوگیری از آلودگی متقابل سویه‌های منحصر به فرد CF خود حفظ کنند. این یادآوری دائمی از محدودیت‌هایشان، لایه‌ای از تنش غم‌انگیز به رابطه در حال شکوفایی آن‌ها اضافه می‌کند. آن‌ها در حالی که در چالش‌های لحظات دزدیده، بستری شدن در بیمارستان و انتخاب‌های دشوار حرکت می‌کنند، در کنار هم آرامش و حمایت پیدا می‌کنند و از موانع فیزیکی و عاطفی‌ای که آن‌ها را از هم جدا می‌کند، سرپیچی می‌کنند.

این رمان به مضامین زندگی با بیماری‌های مزمن، اهمیت ارتباط عاطفی انسانی و قدرت امید در مواجهه با سختی‌ها می‌پردازد.

فاطمه صبحی