استلا و ويل هردوتاشون فیبروز سیستیک دارن،و اين بيماري جوريه كه وقتي دو نفر اينو دارن نبايد بهم نزديك بشن ولي اين دوتا عاشق هم ميشن ولي نميتونن نزديك هم بشن
واقعا چقد سخته يكيو دوس داشته باشي ولي شيش قدم بايد باهاش فاصله داشته باشي،نتونس بغلش كني،نتوني دستشو بگيري،نتوني ببوسيش.
چقد عشق عجيبه!
برگرفته از goodreads![Yeganeh Moeini.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/59b2459afbe18da0f24cc3ea5133cd0a411544339ca031b7d8d2aee454c8ec23/yeganeh-moeini.jpg)
Yeganeh Moeini
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۵/۱۹
چرا خوندن کتاب رمنس عبث و خجالتآوره؟ چرا به منظور تبرئهی کتابی که قسمتهای عاشقانه داره گفته میشه "عاشقانههاش زیاد نبود نگران نباشید"؟ استاد نظریهها و فنون مشاوره و رواندرمانی ما میگفت یکی از چیزهایی که میتونه شما رو برای درک کردن جهان و تجربیات شخصی مراجع تربیت کنه خوندن رمانه. چون خواننده در مقام تجربهکنندهی نیابتی عواطف و وقایع شخصیتهای رمان قرار میگیره. چرا تجربه کردن نیابتی چیزی که اگه دنیا رو سادهدلانه به دو دستهی خوب و بد تقسیم کنیم، قطعا تو طبقهی خوبهاست عبث و بیهوده قلمداد میشه؟
پنج قدم فاصله کتاب سادهایه. اولین رمانی بود که خوندم و شخصیتهاش همدیگه رو تو اینستاگرام فالو میکردن، برنامهی اندروئید مینوشتن، یوتیوبر بودن و ویدیوکال میکردن. کاملا امروزی. راستش عادت داشتم با شروع کردن هر کتاب حدود یک قرن عقبتر باشم. همیشه فکر میکردم اگه روزی قرار باشه داستان بنویسم، تراموا و شمع و نامه و ذغال از کجا بیارم؟ حالا دیگه فوقش ایمیل و دههی ۱۹۰۰.
داستان برای ما ناآشنا نیست. باید باشه اما نیست. طبیعتا باید به خودمون فشار میاوردیم تا دنیای آدمهایی رو درک کنیم که بخاطر بیماری ریوی نادر و مزمن حتما باید با شش قدم فاصله با هم ارتباط برقرار کنند. شش قدم فاصل و ماسک و دستکش. اما برعکس کاملا برامون آشناست. مواجههی رو در رو با مرگ هم چیز غریبی نیست. این داستان با تمام سادگیش نشون میده که چطور عشق توی اوضاعی که با مرگ گره خورده و هر گونه تماس و زیرپا گذاشتن فاصلهی چند قدمی میتونه کشنده باشه ظهور میکنه و با همون سرعتی که ظهور کرده به تراژدی منجر میشه. اما بخاطر قریب الوقوع بودن مرگ و ارزشی که حتی یک روز زندگی بیشتر براشون پیدا کرده، شخصیتای کتاب باور دارن که میارزید.
برگرفته از goodreads![Shaghayegh.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/ea6d7b640feb4bd307aeb984bfd81e00691946a678581d8f42a97fe2214da139/shaghayegh.jpg)
Shaghayegh
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۵/۷
برای منی که دوستی رو به سرطان باختم، همیشه فیلمها و کتابایی که محتوای بیماری و بیمارستانی دارن فراتر از حد معمول دردناکه. و گاهی حتی خودمم نمیدونم که چرا با خوندن و دیدنشون به شکنجه کردن خودم ادامه میدم.
پنج قدم فاصله از اون دسته کتابایی بود که بخاطر همخوانی شروع کردم و تا نیمه داستانو با عذاب خوندم، اما از اون به بعد عذاب یادآوری خاطرات بود و اشک و غم و دردی که فکر نکنم هیچوقت یادم بره.
زندگی کنید ❤️ معلوم نیست ثانیه بعدی چطور بگذره.
برگرفته از goodreads![Somayeh Fatemi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/5be01e489e9651397513a0c4899095cd2befa1366422494d405af3b1f86c97fb/somayeh-fatemi.jpg)
Somayeh Fatemi
5 out of 5 stars
۱۴۰۱/۶/۶
احساس خستگی و کوفتگی دارم. جوری با کتاب اُنس گرفتم که موقعه نفس کشیدن قفسه سینهام درد میگیره و میسوزه..... و حالا برم سراغ فیلمش.
کاش یه نرمافزار مثل گودریدز واسه فیلم ها هم بود🥸
برگرفته از goodreads![Sara bakhshiani.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/2af1ead4ba2dcc52e7429ce9efc25d0cd6b385a2f933b17a50542d4be955619d/sara-bakhshiani.jpg)
Sara bakhshiani
4 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۲۶
کتاب میتونست جزو مورد علاقه هام باشه ولی اول وآخرش اندکی ضعیف شروع و تموم شد پس یه ستاره میپره
بقیه ستاره هارو بهش میدم
چون اول که کتاب و باز کردم همونطور که گفتم اصلا کشش نداشت وجذب نمی کرد و داشتم حس میکردم که کم کم چهار پنج صفحه دیگ بخونم میره جز کتاب هایی که نصفه رها شده ولی خوشبختانه خیلی یهویی داستان جون گرفت جوری که اون فضای سرد و غم داستان که آبی بود کاملا تو ذهنم نقش بست
اینم بگم که اولش فکر میکردم با یه کتاب تینجرطور(البته که خودمم سنی ندارم )مثل کتاب سیزده دلیل برای اینکه روبه رو ام ولی بعد دیدم که سخت در اشتباه بودم و داستان قشنگ تر این حرفا نوشته شده
حالا کار بعدی که میخوام بکنم اینه که طبق معمول برم فیلمشو ببینم که ماه ها پیش دانلود کردم و از اونجایی که اول باید کتابشو میخوندم همینجوری مونده بود :D
برگرفته از goodreadsرومنس ژانر مورد علاقه من نیست و خیلی خیلی کم کتاب عاشقانه خوندم.
اما این کتاب یه جیزی داشت که آدم رو جذب می کرد. وباعث شد دو روزه بخونمش
خیلی جذاب بود و البته بسیار دردناک.
لذت بردم
برگرفته از goodreads![•°Zahra°•.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/8f9e842ab6660a2c23469eb8ad52a43dd07e192372213cc071899faa45fce4fb/zahra.jpg)
•°Zahra°•
5 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۰/۸
آخرین کتاب 2022 .
اولین کتاب زبان اصلی بود که شروعش کردم و با اینکه خیلی خوندنش طول کشید چون تو گوشی بود ولی بهم اعتماد به نفس اینکه بازم سراغ زبان اصلی برم و داد .
این کتاب نیاز به تعریفی نداره فقط قبلاً با فیلمش و الانم با خودش بارها قلبم درد گرفت 🥺
برگرفته از goodreadsعشق های ممنوعه...
شور و اشتیاق و شجاعتی
که توی این عشقاست واقعا جذابه
حالا هر چند شاید بشه گفت کمی تکراری
با ویل و استلا واقعا غصه خوردم
واقعا اون حس بدی که بخوای کسی و لمس کنی و نتونی رو حس کردم
اونم تو این روز هایی که دوست داری عزیزانت و ببوسی محکم بغل کنی ولی نمیشه
اما امید اینکه یه روزی دوباره میتونی انجامشون بدی باعث میشه راحت تر با این حس کنار بیایم
حالا فک کنین هیچ وقت هیچ وقت نکنی حتی تو فاصله کم تر از ۶ قدم ازشون باشی ؟
کتاب زبان اصلی و با هدف اینکه کمتر کتاب ترجمه شده بخونم و خوب این نیازمند تقویت زبانمه خوندم
این کتاب ازین نظر سطحش خیلی مناسب من بود ( متوسط رو به پایین) تو هر صفحه فقط ۳،۴ کلمه جدید و اینکه رمان عاشقانه بود روان و خوب بود
برگرفته از goodreads![Ghazal_Ra.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/9bc88a2a0dadc5340bfde686104e3f56fd570b4551a82ffb1a3efa1b77d5b881/ghazalra.jpg)
Ghazal_Ra
5 out of 5 stars
۱۳۹۹/۷/۲۴
"هیچ وقت اهمیت لمس کردن رو نفهمیدم، لمس کردن او..."
.
برای هر چیزی بشه توی زندگی برنامه ریزی کرد...برای عشق نمیشه...عشق دقیقا جایی اتفاق میوفته که توقعش رو نداری...با کسی اتفاق میوفته که هیچ شباهتی به ایده آل هات نداره....و زندگیت رو...باور هاتو...خواسته هاتو دگرگون میکنه....
و من مطمئنم که عشق یه افسون و یه جادوعه...
_______
از اون جایی که اول فیلم رو دیده بودم با تک تک صفحات کتاب گریه کردم....و باید بگم فیلم حتی یه واو هم از کتاب کم تر نداشت....ولی اگه فقط فیلم رو دیدین حتما کتابشم بخونید....حس ها رو هزار برابر بیشتر و بهتر درک میکنید با کتاب....
با تمام وجود ۵ ستاره برای این کتاب💜
برگرفته از goodreadsداستان عاشقانه ای که قلبتون رو میشکنه
من با این کتاب اشک ریختم،بیشتر از اشک هایی که برای هر داستان دیگه ای ریخته باشم !انگار من هم اونجا بودم و این اتفاقات برای من می افتاد!
فایو فیت اپارت باعث شد بخوام بیشر عشق بورزم و لحظه لحظه مو قدر بدونم.که نزارم کسی که دوستش دارم بره!
باید دوباره بخونمش.
برگرفته از goodreads![سیده فاطمه مطهری.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/ead7d00cfd89131943f90e95cda901b12cde1f9c2392d86cc3b6f95761cf1a2e/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C.jpg)
سیده فاطمه مطهری
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۹/۶
از کتابهایی بود که دوست داشتم بخوانم ولی حوصلهاش را نداشتم!
درواقع بعد از خواندن "خطای ستارگان بخت ما" یک نوجوان این کتاب را معرفی کرد و برایم گفت مثل همان خطای ستارگان است. کتاب را در طاقچه پیدا و نشان کردم که بخوانمش ولی نخوانده ماند تا امروز که فیلم اقتباسیاش را دانلود کردم و دیدم.
داستان دختر و پسری نوجوان است که یک بیماری خاص دارند و نباید بیشتر از شش قدم به هم نزدیک شوند ولی عاشق یکدیگر میشوند. کتاب مانند خطای ستارگان، یک داستان غمناک عاشقانه است که پایان تراژدی دارد. کاملا مناسب حس و حال نوجوانی! اما برای نوجوانهای کشور ما شاید زیاد مناسب نباشد. مگر نوجوانهای دبیرستانی.
بعد از دیدن فیلم، کتاب را از طاقچه بینهایت گرفتم و خواندمش. اول قصد داشتم فقط نگاهی به داستان بیندازم تا تفاوت فیلم و کتاب کمی دستم بیاید ولی آنقدر جذاب بود که اعتراف میکنم نود درصد کتاب را رج به رج خواندم و تازه بعضی قسمتهای فیلم را متوجه شدم که چه بوده و چه شده است! فصل پایانی کتاب نیز کلا در فیلم نیامده بود.
کتاب را دوست داشتم. یک عاشقانهی غمناک و البته یک رمان بزرگسال! به نظرم فقط شخصیتهای این کتاب نوجوان بودند و خود کتاب را نمیتوان در تقسیمبندی کتابهای مناسب برای نوجوان��ن، قرار داد.
برگرفته از goodreads![Paria shn.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/684c7af8f8917a494b4edda761c419d2be483dafd9f2fe7cc47b2980cfa42dd1/paria-shn.jpg)
Paria shn
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۷/۵
کتاب در خلال یه داستان عاشقانه،اطلاع رسانی در مورد بیماران دارای فیبروز کیستیک میکنه و باعث میشه یه لحظه ی خیلی کوتاه از زندگیشون وسختی هایی کهمیکشن رو ببینیم.
برگرفته از goodreadsکتاب جالبی بود.. میشه باهاش نشست و ساعت ها گریه کرد
یه ستاره به این دلیل کم دادم که بنظرم پایانش خیلی باز بود
و به جای جالبی ختم نشد
ولی در کل کتاب خوبی بود.
برگرفته از goodreadsچه درد عجیبیه، عاشقتم و اجازه ندارم حتی لمست کنم.
چه زخم عجیبیه که باید ترکت کنم تا زنده بمانی.
همیشه باید پنج قدم فاصله بین عشقمون باشه....
رمان عجیبی بود تا بحال در مورد بیماری فیبرز کیستیک نشنیده بودم، داستان فوق العاده تاثیر گذار بود.
برگرفته از goodreads![Behzad Ahmadi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/8bbf0f81f2d69ec914e133da569fbe5f06e7888b7a5370d5d4d92223cd3409f6/behzad-ahmadi.jpg)
Behzad Ahmadi
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۱۰
خب بلاخره آمدم برای این کتاب نظرمو بنویسم
(برید خوراکی بیارید قراره طولانی باشه)
اول بگم که من از هر فیلم/سریال/کتابی که توی بیمارستان اتفاق بیوفته بدم میاد دیگه سرآمد این مدل دکتر هاوس که با وجود علاقه شدید به کارکتر نتونستم بیشتر از چند قسمت تحملش کنم، احتمالا هاسپیتالفوبیایی چیزی دارم :))
پس این کتاب رو با این نیست که بلاخره منم باید به کتابی یک ستاره بدم برداشتم و با گروه همخوانی خوندم.
داستان دوتا بیمار تنفسی که گویا اجازه ندارن بهم نزدیک بشن چون برای همدیگه خطرناکن اما همونطور که مشخصه عاشق هم میشن، و سعی میکنن از مدت کوتاهی که زنده هستن ( بخاطر بیماری کوتاهتر از مردم عادی ) لذت ببرن. تا اینجا مشکلی نیست، تا اینجا مشکلی نیست، مشکل کتاب اونجاست که سعی میکنه هر طوری شده اشک شما رو در بیاره، یعنی سنگدل ترین انسان روی زمین هم باشید ( اینجانب) آنقدر داستان با مشت و لگد میزنه تو سر و صورتت که آخر یه جای اشکت در میاد، اگر هم که اهل دل باشی که تا تموم شدن داستان دو جعبه دستمال دویست برگ رو تموم میکنی. مشکل بعدی داستان شخصیت پردازیه، بهترین پرداخت شخصیت (حداقل برای من) واسه کارکتریه که اصلا توی داستان نیست، بجز اون فقط دو شخصیت اصلی و کمی کارکتر پو پرداخت میشه. دیگه از بقیه موارد صرف نظر میکنم و دوتا نکته مثبت بگم و تمام.
نکته مثبت بنظرم داستان تلاش قابل تقدیری داشت برای ترویج دم را غنیمت شمردن، البته گاهی مخالف این حرف پیش میرفت اما در نهایت بهت از ارزش لحظات و ارزش زندگی میگه.
بهترین نکته داستان اما تشریح خوبی از حس عذاب_زنده_موندن میده وقتی همه رو از دست دادی و فقط خودت تنها موندی چطور باید این رنج رو تحمل کنی...
همین نکته در نهایت باعث شد یک ستاره رو بیخیال بشم و نظر سه ستاره به این داستان بدم
مرسی اگر تا انتها خوندی
برگرفته از goodreadsمن چون قبلا فیلمش رو دیده بودم خیلی ناآشنا نبودم. کتاب خیلی جذابی بود و جزئیاتش باعث میشد بیشتر و بهتر فضاسازی کنم. حس قشنگی داشت.
برگرفته از goodreadsپنج قدم فاصله / ریچل لیپینکات / فاطمه صبحی / میلکان
"استلا تو من رو میترسونی."
دوباره نگاهش میکنم. اخم میکنم. "چی؟ چرا؟"
به چشمانم نگاه میکند. نگاهش جدی است: "تو من رو مجبور میکنی زندگیای رو آرزو کنم که هیچوقت نمیتونم داشته باشم."
این کتاب در درجهی اول، برای آشنا شدن جامعه با بیماری فیبروز کیستیک نوشته شده که یه بیماری به خاطر جهش ژنتیکیه. حقیقتش منم اصلا درمورد این بیماری اطلاع نداشتم، و الان تازه باهاش آشنا شدم و فهمیدم که چقدر سخته. چون کلا بیماری و روندش خیلی خوب توصیف شده بود و من میتونستم با گوشت و خونم حس و درکش کنم.
این کتاب تمرکزش روی انسانهاییه که هم از این بیماری رنج میبرن، هم از مشکلات دیگه، که عمدتا مشکلات رنج سنی نوجوان هستن.
داستان به طور یکی در میون، از زبان استلا و ویل روایت میشه. به نظرم نویسنده به طور کلی، میتونست روی شخصیتهای داستان بیشتر مانور بده. از این جهت، به نظرم فیلمش به خاطر بازی خوب بازیگرها بهتر درومده بود.
رابطهی استلا و ویل خیلی رابطهی صادق و واقعگرایانه و در عین زیبایی بود. و من عمیقا میتونستم عشق و عاطفهی بینیشون رو حس کنم، مخصوصا اواخر کتاب.
پ.ن.۱: کسانی که این بیماری رو دارن برای حفظ سلامتشون مجبورن همیشه شش قدم باهمدیگه فاصله داشته باشن. فکر میکنم کتاب - همینطور استلا - با ذکر پنج قدم میخواد بگه که انسان نباید همیشه خودش رو به مرزهایی که براش گذاشته شده محدود کنه، ولی در عین حال هم نباید کاملا اونها رو بشکنه و به خودش آسیب برسونه. به سخن دیگه از لحظه لحظهی زندگیش تا جایی که میتونه لذت ببره، ولی به فکر فرداش هم باشه.
پ.ن.۲: تیکهی اخر کتاب توی فیلم نیومده بود. برای همین فیلم غمانگیزتر از کتاب تموم شده بود. حقیقتش نمیتونم تصمیم بگیرم که کدوم پایان بهتر بوده.
ترجمه: بیایراد نبود با اینکه ویرایش شده بود ولی بد هم نبود. متوسط
برگرفته از goodreads-If I am going to die, I want to live first.
🌟امتیاز من : 55555/5
واییی، عاشق این کتاب شدم من🥺🕊️
و حالا تیکه ای از قلبم، تیکه ای بزرگ رو صاحب شده...📖
اولین کتابی که باعث شد اشک تو چشمام حلقه بزنه و بعد آروم بچکه پایین :_)💖
(چون تا قبل از این همیشه فقط کتاب هایی رو میخوندم که هپی باشه.🤝)
این کتاب باعث شد دیدم نسبت به سلامتی و البته بقیه داشته هام تغییر کنه. منی که مثلا سر چیز های الکی غر غر میکنم یا ناراحت میشم؛ آیا تا به حال به این فکر کردم که کس��نی اون بیرون هستن که در حسرت یک لمس، یک آغوش و یک دست در دست هم گرفتن زندگی میکنن، حسرت نفس کشیدن و دویدن. چیز های عادی ای که من حتی داشتن اون ها رو نمیبینم... کسانی که هر روز از زندگی شون رو منتظر مرگ هستن و انتظارش رو دارن.
تلخ نیست؟؟!
*
*اسپویل
(اگه کتابو هنوز نخوندین بقیه این ریویو رو نخونید.)
*
*
*
ولی البته عمیقا خوشحالم که پایانش یه جورایی باز بود و سد اند نشد. هر چند که معلوم نیست ویل تا چند وقت دیگه زنده میمونه :*(((
وااای که سر مرگ اَبی و پو و جدایی استلا و ویل چقدر قلبم شکست💔🤧
یکی بیاد منو دلداری بده و قلب شکستمو جمع کنه...
⌛اتمام : 1401.04.24
برگرفته از goodreadsاولين بارى كه تصميم گرفتم بخونمش تصورم اينطورى بود: يه داستان تينيجرى شبيه خطاى ستارگان بخت ما؛ كه دو تا آدم قصه مريضن و عاشق هم ميشن و احتمالاً تهش يكيشون مى ميره يا اگه نويسنده هنوز به قصه هاى پريون اعتقاد داشته باشه داستان رو هپيلى اور افتر تموم ميكنه و ميره. ولى نميدونم چرا دلم مى خواست بخونمش. شايد بخاطر تيزرا و بازيگراى فيلمش.:))
اگه شما هم با همين توقع بخونيد كتاب بهتريه از چيزى كه تصور ميكرديد. چون درعين اينكه فضاى كلى داستان چيز تكراريعيه، يه سرى قسمتا هم داره كه آدمو با خودشون مى برن. حتا موفق شد تو يه قسمت كوچيك بغض به گلوم بياره.:)))
اما گفتم ديگه؛ داستان تينيجريه در كل. بزرگترين ضعفشم اينه كه كل اتفاقات در عرض دو هفته مى افتن. و كام آن؛ عمراً دو تا آدم بتونن تو دو هفته اينقدر شديد و عجيب غريب عاشق هم بشن:)) من حداقل اعتقاد ندارم بهش. اگرم حسى بينشون بوده واقعاً ممكنه عشق نبوده باشه و يه هيجان ساده باشه كه بعد يه مدت واقعاً از بين ميره اگه آدما با هم بمونن.
و اينكه... نيازشون به لمس كردن همديگه واقعاً اگزجره بود. خيلى آدما وجود دارن كه عاشق همن و با همن حتا! ولى به هر دليلى تا حالا اين كارا رو نكرده ن و انقدر بولد نيست تو نظرشون. شايد چون ميدونستن هيچوقت قرار نيست اتفاقى بينشون بيفته بيشتر به اين مساله توجه ميكردن:|
يه تيكه وسطاى كتاب قبل اينكه رسماً عاشق هم بشن وجود داره كه من خيلى اون تيكه رو دوست داشتم. اگه كل كتاب مث اون تيكه بود به كتاب ٤ ميدادم يا حتا ٥! ولى هيچكدوم شخصيتا اونجورى نموندن و عوض شدن. استلاى اون قسمت داستان شخصيتش خيلى شبيه من بود. از لحاظهاى خيلى زيادى. و من تا نصف قضيه -تا اونجا كه برگشت به ويل گفت من كنترل فريك ام و من با خودم گفتم منم همينطور!:)))- متوجه اين اتفاق نشدم. يهو به خودم اومدم و ديدم اينا حرفاى منه! عكس العملاى منه! اين صدا واقعاً صداى مغز منه!:))
خطاى ستارگان بخت ما داستان واقعيترى بود. اما من استلا رو از هيزل گريس بيشتر دوست داشتم. شايد چون عين خودم تمايل داشت همه رو نجات بده و همه چى رودرست كنه و از مشكلات حل نشده متنفر بود؛ اونم control freak بود!:)) و در كل از لحاظ شخصيتى خيلى خيلى شبيه من بود، بيشتر دركش ميكردم.
از اينجا به بعد، خطر اسپويل⛔️
به پو خيلى جزئى پرداخته شده بود و استلا از يه جايى به بعد انگار عين خيالشم نبود كه پويى هم از شيش سالگى من وجود داشته و همين ديشب از دستش داده م! اينم يه كم عجيب غريب بود.
كلاً داستان يه سرى حفره ها داشت. چجورى اينقدر راحت شيش فوت رو ميكنه پنج فوت؟ اگه نزديك شدنشون اينقدر خطرناك بود چرا هيچيشون نشد بعد از اينهمه نزديك شدنشون به هم؟! يا اينكه خب اوكى از نزديك همو نميتونيد ببينيد اسكايپ كه هست! حداقل حرف بزنيد هر چند وقت يبار... همه چى كه تاچ كردن و كيس كردن نيست!:))
برگرفته از goodreadsهشدار!!! این ریویو اندکی همراه با اسپول است
حتی نمیدونم چند دفعه فیلمش رو دیدم
علاقه م به فیلمش وصف نشدنیه 😍😭
هیچ وقت قصدِ خوندن کتابش رو نداشتم، چون میدونستم قطعا توصیفات و جزئیات کتاب دقیق تره و حقیقتا که من نه جنبه شو داشتم و نه آمادگی شو ☹
من یه بیماریِ عجیب دارم که توی ژانرِ عاشقانه، عاشقِ فیلم/سریال/کتاب هایی میشم که تهش یا بهم نرسن یا داستان شون پر از درده 😬😬
هنوز راه درمانی هم براش پیدا نکردما😂😂 ولی خب به نظرم اینکه تهش بهم برسن و 7 شبانه روز جشن بگیرن و صفحه آخر بنویسن: " و آن ها تا ابد کنار هم خوشبخت زندگی کردن" فوق العاده کلیشه ای و حوصله سر بره 🙄😅
ولی چی شد که کتابش رو شروع کردم؟ چون یه جا خوندم که پایانِ کتاب با پایان فیلم متفاوته
این شد که از سرِ کنجکاوی خوندمش. یه جاهایی از کتاب نقض های کوچیک داشت جوری که انگار نویسنده سیر داستان رو گم کرده. مثلا یه جا ویل میگه که: من دیدم پدر و مادر و دوستای استلا به دیدنش بیان، ولی هیچ وقت اَبی رو ندیدم. و چند فصل جلوتر، وقتی ویل با مامان استلا حرف میزنه، اون رو نمیشناسه و از روی شباهتش به استلا متوجه میشه که مامان استلاست🤷♀️
یا یه قسمت دیگه، استلا دیدارش با ویل توی بخش کودکان رو به عنوان اولین دیدارشون به یاد میاره در صورتیکه اونا قبل تر هم رو توی راهرو، جلوی
اتاق ویل دیده بودن و حتی حرف زده بودن
از اینا که بگذریم، خیلی کتاب دوست داشتنی بود 😍 هرچند که من قسمت های پایانی داستان، بغض کرده بودم😂😂
در نهایت که آره؛ پایانش یه مقدار با فیلم متفاوت بود (متفاوت که نه، فقط فصل آخر کتاب توی فیلم نبود؛ فیلم کوتاه تر بود) ولی پایان داستان رو هر چقدر هم تغییر بدن، این حقیقت که ویل و استلا تا ابد نمیتونن کمتر از 5 قدم فاصه داشته باشن عوض نمیشه
*گریه ی حضار*😜
برگرفته از goodreads![Mohaddeseh (Ketab Varesh).](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/f70b67685f8044643bd5559e39df2776482f83f73340c8b2a1bf774990a69766/mohaddeseh-ketab-var.jpg)
Mohaddeseh (Ketab Varesh)
3 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱/۹
بین ۳ تا ۳.۵ ستاره
به نظرم خیلی با شخصیت تک تکشون آشنا نشدیم و همه چیز در حد سطحی موند. خیلی روی بیماریشون مانور داده نشده بود. استلا و ویل هم که ندیده عاشق هم شدن، اصلا معلوم نشد چی شد که عاشق شدن، استلا کل زندگیش منتظر یه چیز بود و وقتی اون اتفاق افتاد دیگه نمی خواستش؟؟؟!!!!! بی خیال ...
این وسط فقط "پو"، اصلا نمیدونم چی بگم دربارش!
در کل داستان سریع پیش رفت و اتفاقای زیادی افتادن ولی میتونست خیلی خیلی خیلی خیلی بهتر باشه. یه حسی بهم میگه تو این مورد فیلمش از کتابش بهتر از آب درمیاد.
برگرفته از goodreads![Solmaz Fatehi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/958cc27bc2b374a6a7b79e9dcd78c213f234da11de1f1a98ae375a59ce549a82/solmaz-fatehi.jpg)
Solmaz Fatehi
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱/۳
با این کتاب کلی بغض کردم، گریه کردم، خنده تلخ و شیرین
کردم.
چقدر زنده بودیم؟ اما چقدر از اون رو زندگی کردیم؟!
داستان کتاب، داستان زندگیه. داستان عشقه.
تلنگر که زندگی انتهاش معلوم نیست و هر لحظه اون رو باید زندگی کرد. زندگی کردن به معنی لذت بردن نه صرف نفس کشیدن( نفس کشیدنی که برای خیلی ها آرزوست)
برگرفته از goodreads![Sadra Kharrazi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/567df89ec7188b05f82672407b7d13a5c27755b44811b6f68cf93fac26a34e42/sadra-kharrazi.jpg)
Sadra Kharrazi
1 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۱/۵
درمورد کلیت کتاب بگم که از اون داستانای تینیجری، ایموشنال وعاشقانه صد من یه غازه که حالم ازشون به هم میخوره
ولی در مورد این مریضی هایی که وجود داره واقعا دعا میکنم خدا هیچ کس رو اسیر بیماری و بیمارستان و دوا و درمون نکنه
حالا هزینه های مالی و جانیش به کنار که واقعا سرسام آوره ، خود بیماری مثل سوهانی برای روح میمونه چه برای خود شخص چه برای اطرافیانش
صادقانه میگم هرچقدرم که میخواد کلیشه ای باشه ولی سلامتی مهم ترین چیزه
سلامتی حتی از پولم مهم تره
برگرفته از goodreadsفیلمش قشنگ تر بود...
برگرفته از goodreadsبه جرئت میتونم بگم یکی از بهترین کتابایی هست که خوندم . قلم نویسنده خیلی روان بود و راحت میشد خوند . اگه به ژانر عاشقانه علاقه دارین حتما بخونینش .
برگرفته از goodreads![Imaydahjr.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/f96db8ba5c2158e86fd90bd7bca5f8269aa9229bb9c151e66b09951ce2c4cc09/imaydahjr.jpg)
Imaydahjr
5 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱۲/۴
خیلی دوستش داشتم.. خیلی زیاد:)
برگرفته از goodreads![Raha Shirley.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/b8bf7f7ab3b1b01c540ffca81af6d336b0a607ffc78a76bff7d9bedbe781f663/raha-shirley.jpg)
Raha Shirley
4 out of 5 stars
۱۳۹۸/۸/۱۳
قبل از هرچیزی میخوام بگم رومنس ژانر محبوب من نیست. با رومنس جانبی یه کتاب فانتزی یا کلاسیک های عاشقانه مشکلی ندارم اما کتاب های معاصر-عاشقانه، خب، اغلب بنظرم خسته کننده میان، میخوام بگم با علم به همه ی اینا این کتاب رو شروع کردم و صادقانه میگم انتظار زیادی نداشتم، اما حقیقت اینه که خیلی بیشتر از اون چه که انتظارش رو داشتم، خوشم اومد.
فصل های اول، کتاب شدیدا من رو به یاد
خطای ستارگان مای جان گرین مینداخت که خب باعث میشد بترسم حتی، چون من واقعا خطای ستارگان ما رو دوست نداشتم! اما خب این فقط حسی بود که اوایلش داشتم، خوشبختانه.
این کتاب، از اون دست معاصر-رمانتیک های سبکی نیست که برای تفریح بخونی و خیلی راحت هم ازش بگذری، نه، درگیرت میکنه! اتفاق های خیلی زیادی تو این کتاب میافته و مسائل مهم ��یادی، مطرح میشه و آدم رو به فکر وا میداره. پیچیدگی داستانی خیلی خوبی هم داره.
و نه، این حرف رو نمیزنم صرفا چون کتاب درمورد دو نوجوون با بیماری لاعلاجه، این حرف رو نمیزنم چون کتاب به شکل غیرقابل انکاری درمورد مرگ و زندگیه، جدای از اون، این کتاب به خیلی چیزای دیگه هم، شده در حد یه اشاره کوچیک، گریز میزنه، از اون تیکه بامزه کتاب به این ذهنیت جنسیتزده که دخترا نمیتونن کد نویسی کنن، تا مسائل سیاسی روز آمریکا مثل دیپورت مهاجرین از آمریکا و جدا افتادن خانوادهها بخاطر این موضوع و...
با همه ی اینها درباره ی این کتاب دو مسئله وجود داره که مانع این میشه که بهش پنج بدم: یکی اینکه در بعضی موارد، به معنای واقعی قابل پیشبینیه، یعنی تو بعضی مسائل، از همون اول میتونی حدس بزنی نویسنده قصد داره این تیکه داستان رو به کجا ببره و برای شخصیت ها چه خوابی دیده.
دوم اینکه با وجود تو این کتاب اینکه اتفاق های زیادی میافته، به فکر فرو میبرت و گاهی ناراحتت میکنه حتی، اون قدری که باید تاثیر گذار نیست و تو رو با شخصیتا همراه نمیکنه. انگار، شیوه ی روایت داستان، یه چیزی کم داره. یه کمبود که نمیذاره استلا، ویل و وقایع کتاب از یه حدی برات واقعی تر بشن. یه کمبود که مانع میشه ترس و غم و هیجان و شادی شون رو اونقدری که باید، لمس کنی. این میتونه به این دلیل باشه که از اول راجع به فیلمش میدونستم.
برگرفته از goodreads![Feri Ketabkhor.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/7179bf18cdd6841b855e06373684d7bd1e5584ba1fe29d69303b4b6b54c091b2/feri-ketabkhor.jpg)
Feri Ketabkhor
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۹/۱۹
“And I realize I’m doing the one thing I’ve told myself this whole time I wouldn’t do. I’m wanting something I can never have.”
خب من قرار نبود اینقدر از این کتاب خوشم بیاد. قرار بود وسط این همه کاری که سرم ریخته فقط یه رُمنس آبکیِ تینیجری بخونم و برم سر خونهزندگیم.
برای همین خیلی خیلی حال کردم وقتی دیدم واقعاً جذابتر از اون چیزیه که بنظر میاد و اصلاً اونقدری که فکر میکردم کلیشهای نیست. و علاوهبر اون، بالأخره یک نفر به خودش زحمت داد راجعبه ما کنترلفریکها هم بنویسه.
یه نکتهی دیگه هم اینکه من خیلی سعی کردم نرَم تو کار مقایسه، ولی نتونستم حقیقتاً. بنابراین شما از من نشنیده بگیرید، ولی بنظرم از “خطای ستارگان بخت ما” خیلی خیلی بهتر بود.
خلاصه اینکه بله، داستان این کتاب من رو تحت تأثیر قرار داد نه بخاطر اینکه مفهوم خیلی قشنگی داشت و نه بخاطر اینکه بطرز عجیبی منو به گریه انداخت، بلکه بخاطر اینکه وسط این روزمرگی درس-مدرسه-تئاتر-درس تونست سورپرایزم کنه. همین.
برگرفته از goodreads![Hannaneh Abolghasempour.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/8ee285c513464045c11109ae89c9015d3c7db4bce849a5c1278e8ca91be5eff4/hannaneh-abolghasemp.jpg)
Hannaneh Abolghasempour
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۴
این کتاب یک رمان عاشقانه تینیجریه که در مورد افراد با بیماری به نام Cystic Fibrosis نوشته شده؛ یک بیماری ژنتیکی که مربوط به ریه و دستگاه تنفسی میشه و از همون اوایل کودکی خودش رو نشون میده. تو یه مقالهای خونده بودم که از هر ۲۰۰۰ یا ۳۰۰۰ نوزاد ممکنه یک نوزاد با این بیماری متولد بشه. افرادی که Cystic Fibrosis دارن، باید همیشه تحت رژیم دارویی مخصوصی قرار داشته باشند و همچنین نمیتونن به سایر افرادی که این بیماری رو دارن نزدیک بشن چون انتقال باکتریها بینشون کشنده هست. بنابراین همیشه باید حداقل شش قدم از هم فاصله داشته باشند. در حالی که استلا (شخصیت اول داستان) خواست در عوض همه چیزهایی که این بیماری ازش گرفته، یک قدم از اون شش قدم رو بدزده:)
“پنج قدم فاصله” یک رمان از زندگی امروز بشره، استلا یوتوبر هست، دوستانش رو در اینستا فالو میکنه و برنامه اندروید برای تلفن همراه مینویسه. و این باعث میشه افرادی که از خوندن آثار کلاسیک لذت نمیبرن، این کتاب رو دوست بدارند😊
برگرفته از goodreadsچی بگم؟!!
این حجم از زیبایی، احساس، انگیزه چجوری توی یه کتاب جمع شده؟
پنج قدم فاصله خیلی برام باارزشه!!
ازش یاد گرفتم زندگی کنم، از استلا و ویل یاد گرفتم خوشحال باشم
فهمیدم آدمهایی هستن که دارن برای چندتا نفس بیشتر لهله میزنن و حالا که من ب��ون دردسر دارمش حق ندارم با خوشحال نبودن حرومش کنم. قدر آرزوی دیگران رو ندونستن خیلی نامردیه نه؟
یاد گرفتم اگه زندگی اونجوری که من میخوام پیش نمیره دلیل نمیشه خوشحال نباشم!!
برام خیلی باارزشه چون بعد چندوقت دوباره یادم انداخت قدرت کتاب خوب چیه، میتونه سینهات رو بشکافه و قلبت رو توی دستاش بگیره و باعث بشه با تمام وجود براش اشک بریزی...
همیشه جمله موردعلاقم از کتابها یه چیز خاص بوده مثلا یه چیز ادبی، شاعرانه یا پرحرارت ولی اینجا من با تمام وجود عاشق جملهی عاجزانه و پر از درد بارب به پوعم:
"بجنگ عزیزم، بجنگ لعنتی!"
برگرفته از goodreadsیه برهه تباهی از تاریخ بود که ملت واسه برانگیختن توجه و علاقه دوست دختر/ پسرشون خودشونو می زدن به مریضی که بسته به نیاز رابطه تغییر می کرد.مثلا واسه یه جر و بحث ساده افت فشار و سرم کافی بود ولی یکم که پیچیده می شد طرف سرطان می گرفت یا مثلا دو روز جواب نمی داد می گفت ببخشید تو کما بودم. بعد یکیشون اشک می ریخت که وای عزیزم من تو هر چی بشه تورو ترک نمی کنم اون یکیم التماس که نه عمرتو بخاطر من حروم نکن.
ژانر عاشقانه ام داره به همین سمت میره ظاهرا.
دوتا نوجوون جذاب مریض که یکیشون سرکشه و می خواد واقعا زندگی کنه و لذت ببره، اون یکی انقدر درگیر فکر مرگه که یا افسردگی می گیره یا فقط تقلا می کنه برای زنده موندن.
بعد همو می بینن و یهو بوووم! شخصیت و دیدگاه جفتشون به زندگی عوض می شه. بعدم به هم نمی رسن قاعدتا و مقادیر زیادی اشک و آه و غصه.
و حالا انگار سرطان پیشرفته و مدت زمان کوتاه و اینا (the fault in our stars) کافی نیست، پس میایم یه کاری می کنیم که عاشق و معشوق نتونن حتی به هم نزدیک بشن که بار ضجه و ناله داستان سنگین تر شه.
بعدم میایم تعدادی بازیگر جذاب دختر / پسر کُش تینیجر پسند جمع می کنیم دور هم فیلم می سازیم
Ta daaa
ما یه کتاب و فیلم پرفروش داریم.
__________
من خیلی از نظر علمی در مورد فیبروز سیستیک اطلاعی ندارم و نمی دونم اطلاعات کتاب چقد درسته درباره این بیماری.
ولی خب اگه ریه ها واقعا انقد داغون می شن پس چرا اینا نصف کتاب در حال دوییدن از این ور بیمارستان به اون ورن؟چطوری اصلا؟
و وقتی انقد حساسیت رو همچین بیمارایی زیاده، چرا هیچ کسی تو بیمارستان به اون گندگی جلو اینارو نمی گیره؟؟
اکثر مواقع که اینا می خوان بپیچن برن یه جا ایستگاه پرستاری خالیه :| دکوره اونجا؟؟
بقیه غرام یادم رفت در همین لحظه متاسفانه.
صرفا واسه این خوندمش که یکم مخم هوا بخوره و یادم بیاد راحت و روون کتاب خوندن و شیشصد بار برنگشتن به پاراگراف و جمله های قبلی چه حسی داره.و داستانم دوست داشتم ولی داره لوس می شه دیگه...
برگرفته از goodreadsزیادی قشنگ بود و احساسی.
برگرفته از goodreads“God, you’re beautiful. And brave. It’s a crime I can’t touch you.”
“He was my best friend and I never hugged him.”
این کتاب هم به لیست "کتابهای اشکآور ولی پر از حس زیبا" اضافه شد.
از دوستی استلا و پو چیزی نمیگم، چون واقعا نمیتونم قشنگی دوستیشون رو توصیف کنم. *پوی قشنگم😭❤️
اینکه استلا و ویل اول با همدیگه دوست شدن و بعد رابطهشون رو شروع کردن رو خیلی دوست داشتم.
هم پایان کتاب و هم پایان فیلم رو دوست داشتم:>
برگرفته از goodreadsداستان همون کلیشهای هست که "ستارگان بخت ما" راه انداخت. من عاشق ستارگان بودم و هستم و بعد ازونم نتونستم کتابی با اون تم پیدا کنم که برام تاثیرگذار باشه.
اما این کتاب تا حدودی احساستمو تحت تاثیر خودش قرار داد و در کل داستان خوبی بود. نه آنچنان منطقی نه آنچنان احساسی. فقط دوست داشتم نویسنده یکم بیشتر روی داستان کار کنه و صرفا روی رومنس داستان تمرکز نکنه و مسائل دیگه رو بیخیال شه. برای مثال اون سوالای بزرگی مثل اینکه چرا زندهایم و زندگی واقعی چیه. نثر داستان هم برام خیلی ساده و بیبخار بود.
برگرفته از goodreads![Zari.Books.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/79e69e69c022389951eb4f0134eab54cc65e5113f373e5bf0e9b156a46057701/zaribooks.jpg)
Zari.Books
3 out of 5 stars
۱۴۰۲/۳/۱
عشق تو بدترین مکان ها هم باعث معجزه میشه🥲💘
اشکام:)))
برگرفته از goodreads![Mostafa Tabrizian.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/02a2217bdbce83ae45556a8ab415bce09631d440deb02efe9025073b54da5042/mostafa-tabrizian.jpg)
Mostafa Tabrizian
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۷/۷
8.5/10 🌻
لذت بخش و شیرین بقدری که همیشه لبخند بر لبات میزاره.
داستان عاشقانهی ساده با شخصیت پردازی قوی.
این کتاب برنده جایزهی بهترین ادبیات داستانی برای جوانان در گودریدز هستش.
پیشنهادی من بر اساس این کتاب: همه چیز همه چیز | Everything Everything كه ىاستان خيلي شبيهي داره.
--------------------------
11 Aug-27 Sep 2020 | 21 Mor- 7Meh 1399
10-2020/145-entire
--------------------------
🌬 هایلات ها:
⚫️ ɴᴇᴡ ʟᴜɴɢs ᴄᴀɴ ᴄᴏᴍᴇ ɪɴ ᴀᴛ ᴀ��ʏ ᴍᴏᴍᴇɴᴛs, sɪ ɪ'ᴠᴇ ɢᴏᴛ ᴛᴏ ʙᴇ ʀᴇᴀᴅʏ!" ɪ sᴀʏ ᴛʜᴇ ᴡᴏʀᴅs ʟɪᴋᴇ ɪ ʙᴇʟɪᴇᴠᴇ ᴛʜᴇᴍ ᴡʜᴏʟᴇʜᴇᴀʀᴛᴇᴅʟʏ. ᴛʜᴏᴜɢʜ ᴀғᴛᴇʀ ᴀʟʟ ᴛʜᴇsᴇ ʏᴇᴀʀs ɪ'ᴠᴇ ʟᴇᴀʀɴᴇᴅ ᴛᴏ ɴᴏᴛ ɢᴇᴛ ᴍʏ ʜᴏᴘᴇs ᴜᴘ ᴛᴏᴏ ᴍᴜᴄʜ.
⚫️ If i'm going to die, i'd like to actually ʟɪᴠᴇ first.
And ᴛʜᴇɴ i'll die.
⚫️Everyone in this world is breathing borrowed air
⚫️ For the first time, i feel the weight of every single inch, every single millimeter of the six feet between us. I pull my sweatshirt closer to my body . . . Trying to ignore the fact that that open space? It will always be there.
⚫️ I look up at him, frowning. "What? Why?
He looks into my eyes, his voice serious. "You make me want a life i can't have.
--------------------------
مصطفی تبریزیان
مهر ۱۳۹۹
برگرفته از goodreadsداستان لطیف و قشنگی بود تصویر سازی ها روان و قابل تصور بود البته شاید چون فیلم رو قبل از خوندن کتاب دیده بودم اینقدر برام ملموس بود اما در هر صورت خیلی خوب بود
برگرفته از goodreads![Lawin.drs.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/3de89216d8719e900acad4bca00e81756c95e9965e0fbb4b17202f5e94593024/lawindrs.jpg)
Lawin.drs
4 out of 5 stars
۱۴۰۲/۵/۲۰
با اینکه میدونستم قراره آخر کتاب کلی غصه بخورم ولی بازم برام قشنگ بود 🥹
برگرفته از goodreadsاولین اثری که فیلمش از کتابش بهتر بود😐😑
برگرفته از goodreadsبه خودم قول داده بودم قبل از اینکه فیلمش رو ببینم، اول کتابش رو بخونم و حالا اینقدر احساساتی شدم که فکر نکنم بتونم پای فیلمش بشینم!!!!!!
به شخصه حتی فکرش رو هم نمیکردم همچین بیماریایی هم وجود داشته باشه و حقیقتا در نظرم بیماری فیبروز کیستیک از سرطان هم بدتره و ای کاش هر چه زودتر درمانی برای همهی بیماریهای غیرقابل درمان کشف بشه... داستان زندگی استلا و ویل و اطرافیانشون درسهای زیادی به آدم میدادند، مخصوصا اینکه "قدر زندگیامون و هر نفسی که داخل ریههای سالممون میدیم رو بدونیم"
کتاب بینظیری بود و حقیقتا هر وقت به این کتاب و شخصیتاش فکر میکنم بغض میکنم، ارزش هزاران بار خوندن و تفکر رو داره♡
برگرفته از goodreads![Tina Hajibagheri.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/26d34fbb53757aae877c4d3c336a3053c458d30cb30c39478a08380fcee8f233/tina-hajibagheri.jpg)
Tina Hajibagheri
5 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱۲/۱۲
درحینِ خوندنِ کتاب و دیدنِ فیلمش، دلم واسه بغل کردن و نزدیک بودن به آدمها تنگ میشد.
برگرفته از goodreadsفکر کنم چون حسی که به کتاب قبلی ای که خوندم یکم مشابه این کتاب بود توی نمره دهیم تاثیر داشت.
در این حد که با سیستیک فیبروزیس و وسایلی که باهاشون کار میکنن و روزمرگی و قیودی که دارن اشنا شدم خوب بود ولی به شخصه از بخشهای دیگه ش اونقدر لذت نبردم.
برگرفته از goodreadsکتابی سرشار از احساسات در عین حال آموزنده و زیبا.
روایت خیلی روان و تاثیر گذاری داشت.
برگرفته از goodreads"صدایش پر طنین است،ملایم.در این لحظه می دانم اگرچه شاید مسخره ترین چیز باشد،اما اگر در اتاقِ عمل بمیرم بدون عاشق شدن نمرده ام"
"ما به این تماس با کسی که عاشقش هستیم نیاز داریم،درست همانطور که به هوا برای نفس کشیدن نیاز داریم،هیچ وقت اهمیت لمس کردن را نفهمیدم،لمس کردنِ او...تا زمانی که دیگر نتوانستم داشته باشمش..."💔
سرِ یک چهارم پایانی، صفحات کتابو تار میدیدم فقط میخوندم و اشک می ریختم، تجربه ی متفاوت و جالبی بود، دوحس کاملا متضاد رو بهم تحمیل کرد "شیرین"و "تلخ""
پایانش کاملا برخلاف چیزی بود که فکر میکردم شوکه شدم و البته که غیر منتظره بودن اتفاقاتش رو در کنار تلخی هاش خیلی دوست داشتم
واجب شد که فیلمش رو ببینم صدالبته که به کتابش نمیرسه🫂❤️
برگرفته از goodreadsیه داستان عاشقانه لطیف راجع به دو تا نوجوون به اسم ویل و استلا. که هر دو دچار بیماری فیبروز کیستیک هستن. و ویل که دچار بیماری سپاسیا بیه و در صورت تماس با فرد سالم، اون رو هم مبتلا میکنه. این بیماری ویل درمانی نداره و حتی پیوند ریه هم ممکن نیست براش.
خیلی ناراحتکننده است که آدمهایی هستن تو دنیا که به این بیماری مبتلا هستن و حتی نمیتونن همدیگه رو لمس کنن.:((
خود کتاب خیلی توصیفات خوبی از بیماری، چالشهاش و احساس افرادی که درگیرش هستن، داره و همین باعث میشه خواننده بتونه با داستان و شخصیتهاش همد��ی کنه.
برگرفته از goodreads![Amirreza Piw.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/d3156be7cc666f5a8a18a885819135779456e721e8cedb1050bcdb14a8562fe6/amirreza-piw.jpg)
Amirreza Piw
1 out of 5 stars
۱۳۹۹/۴/۲۷
متاسفانه دیگه رسما به جایی رسیدم که
too old for this shit !
داستان بسیار بسیار تکراری دو تا جوون عاشق بیمار و تنها یه twist جالب ( امیدوارم از این کلمه درست استفاده کرده باشم ) و اونم اینکه مریضای CF باید 6 feet از هم فاصله داشته باشن.
قطعا قطعا برای یه تینیجر ( یا کسی با قلب و روح یه تینیجر ) داستان جالبی بود ولی خب دیگه... من خوشم نیومد .
برگرفته از goodreadsبه نظرم خیلی کلیشهای و تکراری بود و از قبل میتونستم حدس بزنم که آخر سر قراره چه اتفاقی بیفته.
برگرفته از goodreads![Pardisnikkam.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/cd54b990f1e432fa95a638739f1dd6993a2a24fdedd525a38fdd29cf2773f816/pardisnikkam.jpg)
Pardisnikkam
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۹/۴
عاشقانه لطیفی داره
در کل دوسش داشتم
برگرفته از goodreadsتنها علتی که این کتاب باعث می شه از بقیه عاشقانه ها تفاوت داشته باشن مطمعنن بیماری آن ها بود. من عاشق شخصیت جسور و مقاوم استلا بودم. خیلی ریسک پذیر بود با اینکه مطمعنن میترسید و نا امید بود اما بازم به خودش نمی باخت و بلند میشد و دست بقیه رو هم می گرفت و کمکشون می کرد
.
باید بگم به معنای واقعی قلبم با این کتاب به درد اومد و با دیدن فیلمش بیشتر و وقتی تمام از ته قلبم گفتم کاش قدر لحظاتمونو بیشتر بدونیم...
. پ. ن: اگه تا حالا نخوندین کتابو حتما حتما بخونین، یجورایی میشه اسمشو گذاشت زندگی در ناامیدی ها یا شاید عشق درناامیدی... زندگی هاتون همواره شاد🌿
برگرفته از goodreads![Mahtab Aramesh.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/08ce7ad16ee48b927b6b4469f988966d519a1699734c2a3b1590ec42af995b51/mahtab-aramesh.jpg)
Mahtab Aramesh
5 out of 5 stars
۱۴۰۲/۷/۹
با اینکه خودم با جامعه معلولین کار میکنم و میدونم که زندگی بی رحمه و دنیا عدالتی نداره اما هیچوقت درد مشکلاتی مثل بیماری های خاص عادی نمیشن...
سوالایی مثل چرا من؟ آینده چی میشه؟
و چی بدتر از اینکه نتونی عشقو تجربه کنی یا مجبور باشی رهاش کنی...
کتاب هم مثل فیلم خوب بود
برگرفته از goodreadsمیدونستم که باهاش کلی گریه میکنم و برا همین میترسیدم شروعش کنم 🥲 با نظر یکی از دوستام ترغیب شدم که بالاخره بعد مدت ها بخونمش و البته که در نهایتم همینطور شد که فکر میکردم و شبی که داشتم یکسوم نهایی کتابو میخوندم، داشتم از گریه خفه میشدم🫠
🔸دید کارکترا به زندگی خیلی برام جالب بود و هرچند ناراحت کننده و ناامیدانه، ولی به همشون حق میدادم.
🔸این جور داستانا واقعا ذهنمو درگیر میکنن؛ چی میشه اگه بهت بگن خیلی زنده نمیمونی؟ وقتی برای زندگیکردن باید هر لحظه بجنگی و درد بکشی… یا وقتی این اتفاق برای یکی از نزدیکانت بیافته… دومی خیلی ��ه نظرم ترسناک تره.
🔸همیشه با خوندن اینجور داستانا حقیقت ناعادلانه بودن دنیا بدجوری میزنه تو گوشم. ولی برای جنگیدن برای زندگی کردن همیشه بهترین سوالا با «چطور» شروع میشه نه «چرا».
به جای «چرا این اتفاق برای این آدما میافته»، باید بپرسم «چطور میشه کمکشون کرد»؛ مطمئناً سوال دوم بیشتر میتونه باعث شه بهشون کمک کنم تا غصه خوردن به خاطر فکر کردن به سوال اول.
🔹من درباره این بیماری چیزی نمیدونم و درباره جزییات پزشکی و علمیش که تو کتاب گفته شد، نظری ندارم. ولی تونستم با همه شخصیتاش ارتباط بگیرم و اینو خیلی دوست داشتم.
▫️توصیفای اون «شب چراغونی خیلی سرد برفی»م خیلی قشنگ بود🥺🌌
احتمالا تا یه مدتی این ژانر کتاب نخونم ولی دوست دارم در آینده بازم بخونم 🫧
برگرفته از goodreads![Shahrzad Nezarat.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/aed36aa10c6f1d3c1e51e24a7aa0a52902ee512f365f16ff872b9ef88f25e4d3/shahrzad-nezarat.jpg)
Shahrzad Nezarat
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۲/۲۲
نسخه متفاوتی از نحسی ستارگان ما.از خوندنش واقعا لذت بردم و عاشق شخصیت استلا گرنت توی داستانم که چقدر خوب پرداخته شده بود.وقتی علوم پزشکی بخونی و بیمارستان کارکنی حتما به مبتلاهای بیماری برخورد می کنی مثل تجربیات من از دوران درس و کارم در بیمارستان و سرنوشت غم انگیز آنها اما این داستان پر از امید و جور دیگری دیدن بود. بی صبرانه منتظرم امروز فیلم این کتاب رو هم ببینم
برگرفته از goodreads![امیرمحمد حیدری.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/ff275e2e0f2820bcf0e7bfc19856b514280380c6e827ba994291967325eea06d/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%DB%8C%D8%AF%D8%B1%DB%8C.jpg)
امیرمحمد حیدری
1 out of 5 stars
۱۴۰۰/۵/۱
بههمین سوی چراغ که بیماران مبتلا به این بیماری، از گمنام بودن خود راضیتر بودند. سه تا مزلف جمع شدند و از بدبختیِ کمیاب چند نفر مزخرفات درمیاورند و به اسم شناساندن این بیماری به جهان، پول و شهرت و محبوبیت میخرند.
برگرفته از goodreads![Peymanrazmjooei.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/1650ef5af1c448712fcc921d567aaf0cd46718b1146134af511de4154939faa7/peymanrazmjooei.jpg)
Peymanrazmjooei
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۱۰/۱۸
میشه گفت ازون کتابایی هست که وقتی شروع میکنی متوجه گذر زمان نمیشی
کتاب شیرین و غمگینیه
من که خیلی دوسش داشتم
فیلمشم حتی عالی ساخته شده
برگرفته از goodreads![Cherry Berry.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/d798192a83451a6602ec5900ebbdaa5cc6fcb640a640d52b0c794b638a43f340/cherry-berry.jpg)
Cherry Berry
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۸/۱۲
به طور معمول، ژانر عاشقانه ژانر مورد علاقه ی من نیست. اما بعضی از کتابای این سبک یه جور خاصی قشنگن که حتی می تونن نظر کسی مثل من رو هم جلب کنن و پنج قدم فاصله یکی از اونا بود.
داستان کتاب درباره استلا و ویله که به صورت یکی در میون، یه فصل کتاب از زبون استلا روایت میشه و یه فصل از زبون ویل. که به مخاطب این امکان رو میده که پای صحبت هر دوتاشون بشینه و با هر دو همذات پنداری کنه. به نظرم از اون کتابایی بود که احساسات رو خیلی خوب منتقل می کرد. من وقتی کتاب رو می خوندم احساس می کردم خودِ استلا و خودِ ویلم. واون حسِ خواستن و نرسیدن رو در تمام وجودم لمس می کردم.
این کتاب علاوه بر اینکه یه عاشقانه ی خیلی قشنگه، بیماری ای به نام فیبروزکیستیک رو معرفی می کنه. استلا و ویل مبتلا به فیبروزکیستیک هستن؛ یه جور بیماری ژنتیکی مربوط به دستگاه تنفس که باعث میشه ریه مخاط بیش از حدی تولید کنه و باکتری های ریه عملکرد دستگاه تنفس رو روز به روز پایین میارن؛ اونقدری که ظرفیت شش ها نتونه پاسخگوی تأمین اکسیژن بدن بشه و فرد از پا در بیاد.😔
اما مشکل اصلی این جاست که بیماران فیبروزکیستیکی به خاطر حجم بالای باکتری در بدنشون، نمی تونن بیشتر از شش قدم به هم نزدیک شن. و یه سرفه ی کوچیک تو فاصله ی نامناسب یا حتی یه تماس ممکنه به قیمت جون هر دوشون تموم بشه.
حالا شما تصور کنید دو تا عاشقی که علم پزشکی و عقل و منطق و قانون، همه میگن شما اجازه ندارید به هم نزدیک شید. ولی این وسط دل چی میگه؟!
ولی من گفتم شش قدم فاصله؛ حالا اینکه چرا اسم کتاب شد پنج قدم فاصله، جریانی داره که باید خودتون بخونیدش.😁
برگرفته از goodreadsاز اول این لعنتی خودم رو برای یه پایان غمگین و اشک درار آماده کرده بودم. 😂😭
وسط های کتاب حدودا سه چهار بار اشکم رو در آورد و نزدیک بود مثل سگ بزنم زیر گریه ولی خب فقط تا مرزش رفتم و برگشتم.
توصیف های اول کتاب، دردی که همه ی کاراکتر ها تحمل میکردن و همیشه اون شش قدم لعنتی:)!
جوری که عاشق هم بودن و میتونستن برای هم حتی از همدیگه بگذرن>>>>>>
این توصیف من از عشق بود و واقعا اون چیزی که انتظار داشتم رو بهم داد.
پایانش رو دوست داشتم با اینکه از راهی رفت که قلبم رو سیصد بار پاره کرد و هن��ز هم درد میکنه. 🙂
فکر کنم حدود شصت صفحه اینا رو توی یه روز خوندم چون میخواستم خودم رو ازاد کنم و بالاخره بفهمم چی میشه.
دوستش دارم؛) مثل یه قرصه که میخوریش تا قلبت درد بگیره؛) اما دردش خیلی لذت بخش و خوشگله؛)
حقیقتا اولین کتاب تمام رمنس بدون فانتزی ای بود که خوندم و دوستش داشتم، برای شروع چیز خوب و دلگرم کننده ای بود، مثل یه نیلوفر پژمرده:")
پیشنهاد میشه✨
برگرفته از goodreads![♡ پرے ماه ستوده ♡.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/b10c3f21f37cd50c0fcf3f1ce4331d484d0a23816947be93ebf7e82ae89a3f4f/%D9%BE%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%AF%D9%87.jpg)
♡ پرے ماه ستوده ♡
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱/۲۹
امشب تمومش کردم و فکر میکنم فقط قصد نویسنده از نوشتن این رمان علاوه بر معرفی چند بیماری سخت، در کنار یه قصه عاشقانه و آروم، پرداختن به این نکته بود که در نهایت باید یاد بگیریم از لحظه استفاده کنیم، شنیدن این حرف از زبون یک آدم معمولی و سالم شاید نتونه چنان تاثیر داشته باشه تا شنیدنش از زبون کسی که برای ثانیه به ثانیه میجنگنه...
پس اگه به کمی انگیزه لحظه ای احتیاج دارین و تحمل کمی غمگین شدن رو، میتونین این کتاب رو شروع کنین.
شاید بشه تمام کتاب رو توی همین یک جمله از زبون یکی از شخصیت های کتاب خلاصه کرد " اگر قرار است بمیرم، میخواهم قبلش زندگی کنم.
بعدش میمیرم!"
نسخه ای که من خوندم همین ترجمه به قلم فاطمه صبحی بود و ترجمه روان و خوبی بود
اگر علاقه مند به دیدن فیلم هم باشید از روی این کتابه فیلمی با همین عنوان اقتباس شده که دیدنش خالی از لطف نیست
برگرفته از goodreadsاز این دلبر چی باید بگم؟هر چقدر بگم کم گفتم! از قلم بی نهایت گیرا و رویایی و قشنگش بگم یا از داستان بسیاااار جذاب و دوست داشتنیش؟ از جلد و برگه های خاصش یا ترجمه فوق العادش!
در یک جمله بخوام بگم، این کتاب زندگیِ!
دیالوگ های عالی و منحصر به فردش اشک آدمو در میاره!
واقعا قشنگهه حتماا حتماا حتماا بخونیدش!
دیالوگای طلاییش:
" همیشه به اون آخرین نفس فکر میکنم؛ اینکه برای هوا له له بزنی. هی نفس بکشی و بکشی، ولی هیچی داخل نشه. به این فکر میکنم که چطور ماهیچه های سینم از هم دریده میشن و میسوزن؛ کاملا بلا استفاده. که هوایی، نه هیچی! فقط سیاهی!"
"هیچوقت اهمیت لمس کردن را نفهمیدم، لمس کردن او...تا زمانی که دیگر نتوانستم داشته باشمش."
برگرفته از goodreads![نرگسِ شیراز.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/a56f37f15df37113d863c2e95ed7dd23f46116c0392c60b977753d7e0fe020e0/%D9%86%D8%B1%DA%AF%D8%B3-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2.jpg)
نرگسِ شیراز
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۱/۱۳
❌️دارای اسپویل❌️
کتابی در رابطه با بیماری سیستیک فیبروزیس و دو عاشق و دلباخته که هردو این بیماری رو دارند و در کنار عشق با این بیماری هم دست و پنجه نرم میکنند...تصمیم بین انتخاب خوشبختی عشقت در کنار تو یا خوشبختی خودت در کنار اون...بعد خوندن این کتاب با خودم گفتم چقدر غافل از لحظاتی هستیم که بعضی آدما اینطوری برای داشتن و زندگی کردنش تقلا میکنن...
با جدایی ویل و استلا قلبم فرو ریخت، اما ضربه ی نهایی رو با دیدار اتفاقیشون تو فرودگاه خوردم...با اون پنج قدم فاصله ی لعنتی که همچنان بینشون بود و اینکه میرفتن که برای همیشه از هم جدا بشن،با در نظر گرفتن تمام پنج قدم فاصله هایی که تو دنیا وجود داره میرفتن که دیگه باهم نباشن:)
برگرفته از goodreads![kazhin_rasoli.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/a40d839d42b41faebadf1ed2e2c10d0d2e9d304e8bfc7bbc4d1d46aee3a8205d/kazhinrasoli.jpg)
kazhin_rasoli
4 out of 5 stars
۱۴۰۲/۵/۹
“توی فیلم ها همیشه می گن،اگه عاشق کسی باشی رهاش می کنی بره،نمی خوام ترکت کنم؛ولی اونقدر دوستت دارم که نمی تونم باهات بمونم”
زیبایی منحصر به فردی داشت.همین که”sad end”نبود خدا رو شاکرم صد البته برای من یه جورایی بود.در کل خیلی چیز ها رو از از استلا و ویل یاد گرفتم.اینکه گاهی یه آغوش ساده برای بعضی از آدم ها میتونه حسرت باشه! عشق میتونه خیلی سریع به وجود بیاد و شکوفه کنه و آدم رو با دید جدیدی آشنا کنه.در هر حال من خیلی خوشحال شدم که استلا و ویل با هم آشنا شدن و لحاظات خارق العاده ای را به وجود آوردن.درسته که هم مسیر هم نبودن ولی بابت اینکه بخشی از داستان همدیگه بودن خوشحالم!
برگرفته از goodreads![Khatereh.m.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/00bfad425ff27ced73908ff53edb2aafa63878e025c0fb479b6cfd2917e16e96/khaterehm.jpg)
Khatereh.m
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۱/۲۲
امتياز من به اين كتاب ٥ نيست در واقع ٤/٥ هست اما خب...
اين كتاب توي سبك عاشقانه هست.
در مورد يه دختر و يه پسر هست كه به بيماري فيبروز كستيك مبتلا هستند.
اين رمان روايت همون بالغ شدن هست.
استلا و ويل بعد از ملاقات با همديگه به تدريج بالغ ميشن، استلا به نحوي و ويل هم به نحو ديگه به ��عناي جديدتري توي زندگيشون دست پيدا ميكنن.
استلا ياد ميگيره كه در نهايت چيزي كه بايد، اتفاق مي افته و بايد از همون چيز هاي كوچك لذت برد.
ويل ياد ميگيره كه بايد گاهي اوقات واسه يه چيزي جنگيد.
اونا واسه ادامه روزمرگي هاشون هدف پيدا ميكنن.
و در نهايت هر دو به بلوغ در عشق ميرسن، بلوغي كه باهاش ياد ميگيرين بايد گاهي از كسي كه دوست دارين بگذرين تا لحظه هاي بهتر و شادتري رو بهش هديه بدين.
برگرفته از goodreads![Fatemeh Molana.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/d1fa3a90f2ec7ec7787d224c867069d09bbe0f0ccb13d005530c98c01ab2cb2e/fatemeh-molana.jpg)
Fatemeh Molana
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۲/۲۴
امروز شنبست
فقط ۵ روز تا عید مونده و روزای قرنطینه رو میگذرونیم
و خب... فک کنم از بهترین کتابایی که میتونستم بخونم مرتبط باهاش همین کتاب بود...
ماجرای آدمایی که فیبروزکیستیک دارن که اونارو تووضعیتی قرار میده که اگه میخان سالم بمونن همیشه باید ۶ قدم فاصله رو با فیبروزکیستیکی های دیگه حفظ کنن.
.
.
قانون اینه:لمس و تماس نداریم !همیشه ۵ قدم فاصله،اندازه ی چوب بیلیارد.
برگرفته از goodreadsهمیشه نسبت به فیلم این کتاب حس دوگانهای داشتم. نمیدونستم ازش متنفرم یا دوستش دارم. اما وقتی کتابش رو خوندم، فهمیدم یکی از بهترین داستانای عاشقانه جدیدیه که وجود داره.
ولی میدونین؟ من اگه جای استلا و ویل بودم، مرگ رو میپذیرفتم و لمسکردن، درآغوشگرفتن و بوسیدن رو انتخاب میکردم. مگه زندگی چقدر ارزش داره؟
برگرفته از goodreads![سما وحیدی.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
سما وحیدی
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۱/۶
چیشد که این کتاب رو خوندم؟ چیز خاصی نشد، فقط نصفه شبی بلند شدم و دیدم خوابم نمیره و همین شد شروع خوندن این کتاب.
کتاب و فیلم شبیه به هم هستند. هر دو غمگین و گریهدرار. پس اگر بلند گریه میکنید نصفه شب وقت خوبی برای خوندنش نیست. :)
یک بیماری عجیب و زندگی دو آدم که درگیرش هستن. شخصیتهای متفاوت و متضاد که عاشق هم میشن.
برگرفته از goodreadsرمان عاشقانه و دوست داشتنی که در طول داستان،خواننده با اشک و لبخند این کتاب رو همراهی میکنه.توصیه میکنم حتما این کتاب رو بخونید و از داستان عاشقانه ی تقریبا ابتداییش لذت ببرید...البته حتما توصیه میکنم که اول کتاب رو بخونید و بعد فیلمش رو ببینید...چون اگر که در ابتدا فیلم رو ببینید ،شما میمونید و کلی سوال؟!
برگرفته از goodreads![Huchehr Farajzade.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Huchehr Farajzade
5 out of 5 stars
۱۴۰۲/۳/۳۰
به معنای واقعی کلمه با این کتاب اشک ریختم.
موقع مرگ پو،رفتن به تماشای چراغونیها،خداحافظی ویل از استلا،دیدن دوباره ��عد هشت ماه!
استلاام مثل من از خود مرگ نمیترسه از وقتی که میخواد بمیره میترسه!فهمیدم حداقل تو این یه مورد تنها نیستم(زدن خنده یه وری مثل ویل)
و در آخر،آدما موقع خوشحالی با چشماشون میخندن(زدن خنده گشاد مثل استلا)
برگرفته از goodreadsعاااالی بود...انقدر صحنه ها قشنگ توصیف شده بود کاملا میتونستی همه جارو تصور کنی و انقدر روابط عاطفی احساسی لطیفی به تصویر کشیده شده بود که بعد از خوندن هر خط،دوست داشتی برگردی از اول بخونی...
در یک کلام؛فوق العاده و مملو از لطفات...
برگرفته از goodreads![Yasaman M.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/12e2d27fb6b0309387bbf0a6f62caa05eaa4123451ee8286d6ecfda38c4e8206/yasaman-m.jpg)
Yasaman M
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۲/۲۴
صدها بارهم که بخوانم و صد ها بار که فیلمش را ببینم باز به اندازه ی اولین بار با جمله ها و سکانس های فیلم گریه میکنم .
گاهی از خودم میپرسم ، آیا من هم اگر جای پسرک داستان بودم ، همین کار را میکردم ؟ :')
برگرفته از goodreads![Fateo Aras.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e7390a0933827bcd779248ab194178bcb9b1f05d9988e1f1aa08d43e5d4f6cb5/fateo-aras.jpg)
Fateo Aras
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۳/۳
خدای من:)
چه زندگی تلخی و چه بیماریهایی که حتی سختتره شرایطشون.
گاهی وقتا باید برای عشق از خودمون بگذریم. درس این کتاب به من این بود:). مثل کاری که پو داشت برای خانوادهش و مایکل میکرد، یا کاری که استلا برای پدر و مادرش و شاید ابی میکرد و کار مهمی که ویل برای عشق کرد؛ برای استلا.
برگرفته از goodreadsشما تابحال از بیماری سیستیک فایبروسس و بی سپیشیا چیزی شنیدین؟ کتابی جذاب که اشک شماره در میاره و میتونم بگم وقتی کتاب رو تموم میکنیم همه ی برگه هاش خیسه!داستان زیبای استلا و ویل البته محدودیت هایی که این بیماری براشون به وجود اورده.
برگرفته از goodreads![ASRA NOHEGARI.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
ASRA NOHEGARI
4 out of 5 stars
۱۴۰۲/۵/۱۴
وقتی این کتاب رو خوندم در اصل متوجه شدم که رمان های عاشقانه برام لذتبخش نیستن.
داستان کتاب مطلوب بود.
ولی پیشنهاد میکنم بجای خوندن این کتاب فیلمش رو تماشا کنید چرا که میتونید وقتی که برای این رمان با این حجم میزارید برای کتاب دیگهای صرف کنید_
ترجمه میلکان مثل همیشه خیلی روان و زیبا بود_
برگرفته از goodreads![Cappuchino.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/c1f67f0012b1c64545db77f1f52d074e5d7a5fad4dc92d1cf99f471a07387795/cappuchino.jpg)
Cappuchino
4 out of 5 stars
۱۴۰۲/۱۰/۹
خب من اول کتاب رو خوندم بعد فیلم رو دیدم.
از جزئیاتی که داشت خوشم اومد.
با کتاب گریه کردم ولی با فیلم نه.
به نظرم توی این سبک یکی از بهتریناس.
ولی شاید دوباره نخونمش یا نخرمش.
کتابی نیست که توی هر سنی جذاب باشه به نظرم.
برگرفته از goodreads![Sara Behnam.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/cf534d1223091d3ef51e5509af2e53eeabae07d13a0972a931c33d5cf64a014e/sara-behnam.jpg)
Sara Behnam
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۲/۱۰
پایان کتاب رو خیلی دوست نداشتم ولی کتاب جذابی بود. خیلی گریه داربود😭😭😭
برگرفته از goodreadsاردی بهشت ۹۹
برگرفته از goodreadsمن با این کتاب زندگی کردم=) یکی از بهترین کتابایی که خوندمه و خیلی متفاوت تر از فیلمشه حتما بخونید❤️
برگرفته از goodreads![یک شهرزاد.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/3844f893c5519ec3e3e19adeb748cb0f62257c74edf9d72671e3c64d303347fe/%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF.jpg)
یک شهرزاد
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۴/۱۷
یه داستان خیلی قشنگ از زبان دو کاراکتر همزمان
راوی خیلی خوب تونسته فضای داستان رو به نگارش دربیاره و شما با خوندش میتونین صحنه سازی قشنگی داشته باشید
و البته کتابش رو به فیلمش خیلی ترجیح میدم...
برگرفته از goodreadsفقط میتونم بگم عالی بود، عالیییی
اشک از چشمام سرازیر شد...:(
برگرفته از goodreadsعاشق لحظه به لحظه داستان بودم❤
برگرفته از goodreadsزیبا و غمیگن
همین.
برگرفته از goodreadsبرای من جالب بود اینکه عشق و بیماری چجوری الویت های زندگیتو عوض میکنه.درسایه قشنگی داد همچنین اشنای با این نوع بیماری.
در کل دوسش داشتم.حس و حال اتاق و اون کلافگیشونو قشنگ میتونستم حس کنم
برگرفته از goodreadsکتاب در مورد زندگی بیماران سیستیک فیبروزیس است.
امیدواریم افزایش آگاهی باعث کشف راه درمان این بیماری گردد.
برگرفته از goodreadsبااینکه در ابتدا موضوعش جالب بود ولی در حین خوندن اصلا جذبم نکرد شایدم ترجمه اش خوب نبود .
برگرفته از goodreadsکتاب قشنگی بود از نظر داستانی خیلی جالب بود اما یکم سریع ماجراها اتفاق میوفتاد
برگرفته از goodreads![Negar Tavakoli.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/86ef4b5e5a9a3dfbdb33cde75492d5893fbff862c1aee28bd2e1bface2b38a3b/negar-tavakoli.jpg)
Negar Tavakoli
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۴/۱۴
تولد 19 سالگی
برگرفته از goodreadsهمیشه میشود در لحظه هایی که امیدی به زندگی نداری زندگی را پیدا کنی !!!
برگرفته از goodreads