می‌دونی، منم یه زمانی گیمر بودم...تا همین شش هفت سال پیش، وقتی هنوز خودمو دستی دستی توی چاه درس و ارشد و دکتری ننداخته بودم_زندگی هنوز قشنگ بود...گیمر حرفه ای نبودم ولی از بازی کردن لذت می‌بردم...و حالا بعد از خوندن این کتاب...کتابی درباره دو دوست نابغه که با هم برنامه نویسی میکنن و گیم میسازن، دلم برای بازی کردن و لذت غرق شدن توی بازی‌ها تنگ شد...خوندنش انقدر برام جالب و تازه و لذتبخش بود که...توصیف دقیق مراحل ساخت بازی، داستانهای پشت گیم ها و روابط دوستانه و عاشقانه و تراژدی بین آدمهای این کتاب...پُرِ پُرم! خوندنش آرومم کرد غمگینم کرد سرگرمم کرد...حالمو خوب کرد و چقدر خوشحالم از رهانکردنش توی همون فصل‌های اول...سبک قلم نویسنده یه جوریه...اتفاقا پشت سرهم میوفتن و تند تند میرن جلو ولی قسمتهایی که درباره بازی ها بود و ساختشون و داستانشون عالی بود...کتاب باخودت می‌بردِت...هنوز گیجِ لذت بازی این کتابم..دوستش داشتم خیلی زیاد...
همین.
پ‌ن: ترجمه ش سانسور خیلی زیاد داشت...ولی از معدود ترجمه هایی بود که تلفظ اسم‌ها رو صحیح نوشته بود! اگه می‌تونین نسخه انگلیسیشو بخونین همونکاری که من از وسطای کتاب به بعد کردم...فکر کنم اینطوری بود که حس و حال کتاب زمین تا آسمون فرق کرد.
برگرفته از goodreadsبازی ویدیویی ۷۰٪ دوستی ۲۰٪ عشق ۱۰٪
کتاب برای کسایی که بازی ویدیویی میکنن و عاشقشن مناسبه چون اکثر کتاب داره درمورد بازی ویدیویی صحبت میکنه این وسط هم هی شخصیت های کتاب باهم دوست میشن هی با دلایل مسخره ای باهم قهر میکنن، قسمت های عاشقانشم از نظر من سمی و دوست نداشتنی بود. از وسطای کتابم هی همه چی تکرار میشد. اگه تو ریدینگ اسلامپید اصلا طرفش نرید چون بدتر میشه.
برگرفته از goodreadsنمی دونم ولی در حین دوست داشتن یه حس عجیبی بهت دارم یه حسیه که قابل توصیف نیست،و اره اگر عاشقانه دوست داشتید(نمی دونم خود نویسنده میگه عاشقانست ولی دسته بندی من براش فرق میکنه) حتما بذاریدش داخل لیستتون.🥺
بخشی از کتاب:تنهایی تحمل کردن درد هیچ فضیلتی نیست.💔
برگرفته از goodreads
Maryam M.Gh
4 out of 5 stars
۱۴۰۲/۶/۱۶
به چند دسته از آدمها این کتاب رو توصیه میکنم:
۱- کسایی که به برنامه نویسی و بازی سازی علاقه دارن
۲- کسایی که کتابای جان گرین رو دوست دارن به خصوص این قضیه که شخصیت های کتاباش خیلی دیپ و باهوشن :)
۳- از وایب کتاب
A Little Lifeخوششون میاد و دنبال یک کتاب با وایب اون هستن ولی کمتر غمگین.
۴- از کتابایی که توی یک دوره ی زمانی طولانی میگذره و شامل مقدار زیادی از زندگی شخصیت های اصلی میشه خوششون میاد
به نظر من کتاب تا ۸۰ درصدش خیلی قوی ظاهر شد ولی از یک جایی به بعد اونقدا کشش نداشت برام
3.75/5
برگشتن به دهه‌ی نود، وقتی که هنوز تکنولوژی با سرعت سرسام آوری در حال پیشرفت نیست، برگشتن به به بازیهای قدیمی، دوره کردن خاطرات کودکی آدمهایی که نمی‌دونستن قراره چقدر عمیق به هم گره بخورن، داستان شکست‌های سنگین اما بالاخره موفق شدن، اشتباه کردن، اشتباه کردن و اشتباه کردن اما کنار هم موندن. دنیای فردا و فردا و فردا، پر از کدنویسی و عشق و شور و هیجانه. دنیایی که با ساختن یه بازی کامپیوتری کوچیک شروع و دچار شکست میشه اما مالکینش می‌تونن دوباره کنار اون تیکه شکسته‌ها خاطرات خوششون رو پیدا کنن.
سم میزر و سیدی گرین، اینجا براتون از زندگی واقعی حرف می‌زنن. داستانشون همونقدر دردناک و زیباست که زندگی هر کدوم از ما هم هست. معنی تلاش بی وقفه رو میشه توی این کتاب دید، اثر پروانه‌ای رو. میشه درک کرد که چطور سوتفاهم‌ها بغرنج میشن اگه راجع بهشون باهم حرف نزنیم و چطور همه چیز معنای حقیقی خودش رو از دست خواهد داد اگه بسنده کنیم به جمله‌ی " فکر میکردم می‌دونی."
اگه دنبال " رابطه‌ی عاشقانه‌ای که دوست دارید چشم‌هاتون رو قلبی کنه" می‌گردید، این کتاب برای شما نیست. لطفا حتا از کنارش رد هم نشید و فراموش کنید که اصلا چنین چیزی وجود داره. چون این لعنتی، قلب شما رو به بدترین شکل ممکنه می‌شکنه و بهتون یادآوری میکنه که زندگی شیرین و تلخه و جوری که تو تصورش می‌کردید پیش نمی‌ره.
فقط یه چیزی هست که خیلی دوسش دارم. اونم اینه که ارزشمندی این قصه بخاطر سم و سیدی، بچه‌های گیمر دیروز،
جوون‌های کوشای امروز
و میانسال‌های حمایتگر فردا
توی قلب من، ثبت شد.
(قبلا عنوان کردم، اما اگه هنوزم شک دارید، داستان وایب کی درامای بیست و پنج بیست و یک رو می‌ده.)
ترجمه‌ش عالی بود، قلم نویسنده هم مثل کتاب قبلیش کاملا روون و گیرا. از خوندنش خسته نمی‌شدم و به نظرم اگه یه کتابی خسته‌ات نکنه، تمام اون ثانیه‌هایی که برای خوندنش صرف کردی به عمرت اضافه کرده، نه کم^*^
برگرفته از goodreadsفردا فردا فردا شاید یک کتاب خیلی عالی نباشه ولی من رو یاد دوره‌ای انداخت که میخواستم با یکی از دوستام شروع به بازی‌سازی کنم ولی نشد و این تجدید خاطرات توی دوست داشتن این کتاب برام دخیل بود
کتاب برای عاشقان بازی خیلی لذت بخشه مخصوصا توصیفاتی که از بازی‌هایی که میسازن بنظرم خیلی جالب و نو بود
بخش اولیه کتاب گاهی خسته‌کننده میشه و شخصیتا خیلی رو مخ میرن ولی با بزرگ شدن شخصیت‌ها داستان هم به یک بلوغی میرسه
امتیازم بهش با پارتی بازی ۴ :))))
برگرفته از goodreads
Maryam Behzi
1 out of 5 stars
۱۴۰۲/۶/۲۰
حسی که موقع خوندن این کتاب داشتم این بود که این کتاب حتی تا فردا و فردا و فردا و فردا هم قرار نيست تموم بشه.
واقعا توی ذوقم خورد. این کتاب اصلا اون چیزی که ازش می‌گفتن نبود. فکر میکردم این کتاب برای من طراحی شده. امتیاز بالا، راجع به دو تا دوست صمیمی، داستان زندگی دو نفر از بچگی تا بزرگ‌سالی، شخصیت‌های برنامه نویس و گیمر! ولی خب به نظرم با شکست سنگینی مواجه شد.
یک اینکه اصلا نمیشد با شخصیت‌ها همزادپنداری کرد. آدمهای دور از ذهن که کارهای احمقانه برای دلیل‌های بی‌خود انجام میدن. در واقع هدف این کتاب برای من خیلی نا واضح بود. اگه هدف سرگرمی بود که توش موفق نبود چون حوصله‌‌ی من یکی حداقل بارها وسط خوندش سر رفت. اگه هدفش نوشتن یه داستان برای نشون دادن زندگی برنامه نویس‌ها و گیمرها داشت که باز هم زهی خیال باطل چون با واقعیت کیلومترها فاصله داشت. اگر هم قصدش دادن درس اخلاقی بود که بدترین کار ممکن بود چون پایان کتاب کاملا بر عکس عمل کرد و بی اخلاق‌ها به خواسته‌شون رسیدن (البته که به نظرم شخصیت‌های این کتاب اونقدر شخصیت نداشتن که بخوام بگم با اخلاق‌ها به خواسته‌هاشون نرسیدن).
راجع به دو تا شخصیت داستان فقط همین مورد رو می‌خوام بگم که شاید کمی اسپویل باشه ولی چون به نظرم این کتاب ارزش خوندن نداشت زیاد هم مهم نیست که این پاراگراف رو ادامه بدید یا نه. «سیدی» اصلا کجای این داستان بود؟ چه کار انسانی‌ای در طول زندگیش کرد؟ چه تصمیم خوبی در زندگیش گرفت؟ «سم» چطور؟ مگه غیر از اینه که یه آدم بی‌احساس و خود خواه بود که انتظار داشت بدون اینکه خودش تلاشی کنه و قهرمان داستان خودش باشه بقیه رو اونطور که دلش میخواد به بازی بگیره تا به خواست‌اش برسه؟ تمام روابط این کتاب سمی بودن ولی با این حال ازشون به خوبی یاد میشد و نویسنده انگار داشت خواننده رو محبور می‌کرد تا طرفدار این روابط باشه به حای اینکه ازشون منزجر بشه. این کتاب راجع به آدمهایی دوست نداشتنی بود که یه کار تخیلی رو انجام میدن که اصلا اهمیت نداره!! بله! نظرم همینقدر بدجنسانست!
راجع به خود داستان و خط رواییش هم باید بگم که بسیار تکرار شونده و حوصله‌سر بر بود. اتفاق‌ها بدون دلیل خاصی می‌افتادن و بدون دلیل خاص‌تری بازگو می‌شدن. در کل باید بگم که خیلی توی ذوقم خورد و علی‌رقم اینکه دوست داشتم تبدیل به یکی از کتاب‌های خوبی بشه که امسال خوندم تبدیل شد به یکی از بدترین تجربه‌های امسالم
برگرفته از goodreads3.75
شخصا هیچ وقت ویدیو گیم رو تجربه نکردم. همیشه دوست داشتم بکنم، اما هیچ وقت شرایطش نبود. از قدیم تا حالا آدمهایی که به گیم دسترسی داشتن رو می‌دیدم و به نظرم میومد خیلی تجربه جالبی باشه. تو مجله عکس‌های متال گیر سالید رو می‌دیدم و به نظرم میومد چقدر اگر میتونستم بازی کنم خوشم میومد. یا د لست آو آس. یا ویچر.
این کتاب در مورد دو تا گیمره که به خاطر همین علاقه‌شون به گیم با هم دوست و صمیمی میشن، و اوایل دهه ۲۰ زندگی رو میارن به ساختن ویدیو گیم با همدیگه. تو آپدیت‌هام هم گفتم که این کتاب مثل یه نامه عاشقانه به صنعت گیمینگه، و من اینو در موردش خیلی دوست دارم.
کاراکترها اوایل کتاب خیلی دوست داشتنین. چند تا دانشجو جاه‌طلب و بی‌پول و پر اشتیاق برای کار، اما بعد اواسط کتاب تقریبا همه چی عوض میشه. کاراکترها نسبتا بی‌دلیل به هم مین میشن و یکم همه چی تکراری میشه. و اینکه من از این تروپ سوءتفاهم که توش آدما با هم حرف نمیزنن اصلا خوش�� نمیاد.
و یک سوم پایانی کتاب تقریبا یه افتضاح کامله. کتاب مثل خیلی داستانهای تینیجری مثل ۵ قدم فاصله و گناه ستارگان به صورت اکتیو تلاش میکنه غم‌انگیز باشه و تراژدی بی‌نهای�� غیرضروری و غیرواقعی رو رغم می‌زنه و از اونجا به بعد کتاب افت شدیدی پیدا میکنه.
برگرفته از goodreads
Mina Asgari
3 out of 5 stars
۱۴۰۲/۷/۱۵
۳.۵
برگرفته از goodreadsخوندنش حس خوبی داشت.💫
ترجمه‌شم اوکی بود.
برگرفته از goodreadsناامیدکننده. چقدر سطحی بود و چه شخصیت‌های دوست‌نداشتنی‌ای داشت. نتونستم کامل بخونم
.
برگرفته از goodreads
Mahsa Etemadzadeh
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۲/۲۳
تعریف رمان «فردا و فردا و فردا» رو خیلی شنیده بودم. این کتاب داستان زندگی سَم و سَدی از حدود ده تا چهل سالگیشونه. سم و سدی تو بچگی اتفاقی آشنا میشن و علاقه‌ی مشترکشون به بازی کردن و بعدتر بازی ساختن باعث ادامه‌ی رابطه‌شون میشه. داستان به خیلی از مفاهیمی که برای من جالبن و روزانه باهاشون درگیرم اشاره ای کرده. مسائلی مثل موفقیت، شکست، هویت، استعداد، عشق، دوستی، سوتفاهم، خوش شانسی، بدشانسی، خودخواهی، معلولیت، سخت‌کوشی، خلاقیت، مهاجرت، تبعیض جنسیتی علیه زنان و غیره. برای همین خوندن این داستان و ارتباط برقرار کردن باهاش برام راحت بود. وسط‌های کتاب داستان کند میشه. اما برای من اون بخشهای کند هم جالب بود چون وقتی حدود سی سال زندگی کسی رو دنبال می‌کنی باید انتظار دوره‌های کم هیجان‌تر رو هم داشته باشی.
از این کتاب چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟ «بازی ادامه داره.»
برگرفته از goodreads
Mohammad Efazati
3 out of 5 stars
۱۴۰۲/۲/۱۶
ریویو به زودی
برگرفته از goodreads
Seyed-Sajad Hamedheydari
4 out of 5 stars
۱۴۰۲/۱۰/۱۷
نمی‌دانم چرا زمانی که میخواستم این کتاب را بردارم، فکر میکردم فضایی مانند کتاب ready player one یا فیلم TRON داشته باشد، اما خبری از رفتن در فضای یک بازی نبود. اما به عنوان کسی که از کودکی با بازی بزرگ شده و وقت زیادی از زندگی‌اش را به بازیهای کامپیوتری اختصاص داده و حتی زمانی به طراحی بازی فکر کرده است باید بگویم که کتاب واقعاً جذاب و گیرا بود. رابطه‌ی بین دو شخصیت اصلی داستان که با بازی گره خورده روایتی روان و عمیق داشت و سیر تحول آن در طی داستان جالب بود.
برگرفته از goodreads
Abbas Yazdanpanah
5 out of 5 stars
۱۴۰۲/۱/۶
من از کتاب خوشم اومد
اول موضوعش که خب در مورد بازی سازی کامپیوتری بود
دوم فرمش که خب برای من جالب بود، مثلا در یه فصلی از کتاب در مورد صفحه گرامافون حرف زده شد و اینکه روی الف و ب داشته و از اون به بعد بخشهای اون فصل الف وب داشت
من این کتاب رو گوش دادم اما اگه کتاب رو میخوندم این بازیهای شکلی کتاب بیشتر به دلم می‌نشست
و اینکه کتاب از منظر آدمهای مختلف مطرح میشد هم برام جذاب بود
برگرفته از goodreadsخلاصه کتاب:
درباره سه تا دوست قدیمیه که باهم بازیهای کامپیوتری میسازن. داستانی درباره عشق، کار و بازی با پایانی باز اما خوش.
نظر خودم درباره کتاب:
رمان جالب و قابل توجهی بود. با اینکه بعضی جاها در اوایل کتاب کسل کننده بود و خوندنش دل آدم رو میزد، اما در ادامه جذاب تر میشد، در نهایت هم یک پایان راضی کننده داشت.
برگرفته از goodreadsواقعاً کتاب خوبی بود و ناراحتم که تموم شده و واقعاً عاشق تک تک صفحتاشم :((
برگرفته از goodreadsمن جدا میخواستم فرندز تو لاورز باشه و نبود و واقعا ناامید شدم.
برگرفته از goodreadsTomorrow and tomorrow and tomorrow
Gabrielle Zevin
این کتاب اهمیت دوستی و همکاری رو به اندازه ی رابطه ی عاشقانه و حتی بالاتر می‌دونه. پس اگه به دنبال "رمان عاشقانه" اومدین، احتمالا اونقدرا راضی‌تون نکنه.
هیچوقت گیم‌‌ها اونقدرا برام جالب نبودن. نمیتونستم درک کنم چی‌ش برای آدمها جذاب و سرگرم‌کننده‌س. نه صرفا مینی گیم های گوشی، بلکه گیم‌های درست و حسابی و گیمرهای حرفه‌ای. این کتاب باعث شد برا اولین بار بتونم از زاویه دید اون‌ها ببینم و یکمی نزدیک شم به دیدگاه‌شون.
آدمهای خاکستری، دوستی‌هایی که قطعا بی‌نقص نیستن، قطع و وصل دارن ولی هیچوقت تموم نمی‌شن، واقعی‌ن.
لذتبخش بود، حقیقتا خوندن این کتاب برام لذت بخش بود و دقیقا به مثابه گیم برای شخصیت‌های کتاب، این کتاب هم منو کاملا درگیر خودش کرد.
"سیدی اغلب به این فکرکرده‌بود که رابطه و بازیهای ویدئویی نقاط اشتراک خیلی زیادی دارند. اهداف خاصی وجود دارد که باید به آنها رسید. قوانین خاصی وجود دارد که نباید زیر پا گذاشته شوند. ترکیب درستی از حرکات: پشت سرهم زدن دکمه‌های مختلف، حرکات اهرمک به سمت‌های مختلف، ضربه به صفحه کلید، دستورها، که باعث می‌شوند چیزی کار کند یا کار نکند. لذتی از دانستن اینکه بازی را درست انجام داده‌اید و احساس خالی شدنی که وجود دارد ��قتی به مرحله ی بعدی می‌رسید. در رابطه کاربلد بودن به معنای کار بلد بودن در بازیِ رابطه بود."
کتاب از بازی به زندگی واقعی و از زندگی به بازی می‌پرید. جلوه‌های نو و ویژه‌ای رو به داستان اضافه کرده بود. معمولا این کتاب‌ها هستند که تبدیل به بازی می‌شوند. این کتاب برعکس، بازی رو تبدیل به نوشتار و کتاب کرده‌بود.
یه جاش یکی از شخصیتای فرعی به سیدی میگه اگه فلان کار رو نکرده بودم، اینجوری نمیشد و اینا و سیدی گفت هیس، نکن. این صدای گیمر درونته که هی میخواد برگرده و از اول اون مرحله رو دوباره و درست بره. این زندگی واقعیه و دیگه نمی‌شه برگشت. اتفاقی که افتاده رو قبول کن فقط.
"این اواخر سیدی تقریبا همیشه توی دردسر بود. غیرممکن بود که یازده ساله باشی، یک خواهر مریض داشته‌باشی و آدمها کارهایت را بَری از اشتباه بدانند. او همیشه حرف اشتباهی میزد، یا زیادی صدایش را بلند می‌کرد، یا مدام تقاضای چیزی داشت (زمان، محبت، غذا) گرچه تقاضایی بیشتر از آنچه قبلا به صورت رایگان به او داده‌می‌شد، نداشت."
ترجمه : راستش خیلی جالب نبود. بد نبود، ولی خیلی جا برای بهتر بودن داشت.
.
اسپویلر آلرت.
.
.
.
.
.
ادامه دادن به خوندن بعد از مرگ مارکس، واقعا و واقعا برام سخت بود :( دوست‌داشتنی ترین و سفید ترین شخضیت کتاب بود.
برگرفته از goodreads
Zohreh Hanifeh
3 out of 5 stars
۱۴۰۲/۱/۲۹
داستانی در مورد ساختن بازیهای ویدئویی. و از اون مهم‌تر، دربارهٔ رفاقت، تلاش و زندگی.
دوستش داشتم ولی فکر میکنم اگه گیمر باشی خیلی لذت بیشتری می‌بری از کتاب.
برگرفته از goodreadsبالاخره داستان طولانی زندگی سم و سیدی هم به پایان رسید.
به جرعت میتونم بگم با این کتاب زندگی کردم ، از ۱۳ سالگی سم و ۱۲ سالگی سیدی تا ۳۶-۳۷ ساله شدنشون :)
توقعم از این کتاب به کل یه چیز دیگه بود ولی بعد از تمام اینها ، دارم فکر میکنم شاید اونقدر هم نا امید کننده نبود... از یه جایی به بعد توقعاتم رو کنار گذاشتم و فقط با داستان همراه شدم
روند داستانش اوایل به شدت برام خسته کننده بود ، درسته تا آخرش هم همونطور موند ، ولی این داستان زندگی و تجربه و کار بود نه یه داستان افسانه ای ، زندگی همینه ، کسل کننده ، خسته کننده و البته نچندان راحت.
روند پیشرفت سیدی و سم و مارکس از وقتی که چندتا جوون بودن تا وقتی که پله پله پیشرفت کردن ، شرکت خودشون رو افتتاح کردن و از گیمر تبدیل شدن به چندتا از بهترین طراح های بازی اون دوران~
رمنس داستان اصلا چیزی نبود که انتظار داشتم ، ناامید شدم؟ بله.
خیلی از کرکتر ها به نظرم لیاقتشون بیشتر بود...
روند داستان بعد از مرگ مارکس برام خیلی متفاوت تر شد
واقعا تحت تاثیر قرار گرفته بودم وقتی که سم به خاطر افسردگی سیدی یه بازی شخصیت سازی و یه دنیای متفاوت رو ساخت :)
از خوندنش پشیمون نیستم ولی خب نمیتونم منکر این هم بشم که دوستش نداشتم (ولی کرکتر ها برام دوست داشتنی بودن)
وقت خداحافظی با دنیای بازی سازی و گیمر هاست 🫠👋🏻
برگرفته از goodreadsرمانی با موضوع تکنولوژی و با محوریت افراد درگیر در حوزه بازی سازی که خیلی خوب شخصیت هارو پرداخت کرده و با شخصیت های داستان سم، سیدی و مارکس و دیگران بخوبی میشه ارتباط برقرار کرد. خیلی واقعی بنظر میرسه و حتی شخصیت ها و اسامی رو سرچ کردم و فکر میکردم واقعی باشه!
با توجه به بسته بودن دست مترجم بدلایل مختلف فرهنگی و مسائل دیگه بنظرم ترجمه روان و قابل قبولی ارائه شده و فقط چنتا اشتباه تایپی محدود دیدم.
درنهایت خیلی لذت بردم از داستان و اتفاقاتش و فکر میکنم همه چی خوب بود.
برگرفته از goodreadsعاشق این کتابم.خیلی عالی نوشته شده و دائم باید خودکار دستتون باشه برای خط کشیدن زیر جملاتی که میبینید. وسطش یکم کش داده شده بود و حوصله سر بر بود ولی این چیزی از ارزشش کم نمیکنه چون واقعا خوب نوشته شده.💕
برگرفته از goodreadsکتابی بود بسیار خسته کننده و عملا آخراش داشتم جون میکندم تا تموم بشه. اگه با دید عاشقانه بودن کتاب سمتش میرید پیشنهاد میکنم اصلا سمتش نرید. کتاب پر بود از اصطلاحات تخصصی راجع به بازی و بازی و بازی و اصلا دوست داشتنی نبود. حداقل برای من....
برگرفته از goodreads
فرفری موی غزل ساز
5 out of 5 stars
۱۴۰۲/۱/۲۴
کتاب قشنگی بود ولی اونطوری که انقدر دیگران ازش تعریف میکردن، منو جذب نکرد🤷🏻♀️
برگرفته از goodreads
Majid9299
5 out of 5 stars
۱۴۰۲/۶/۲۴
عالی بود همین
برگرفته از goodreadsکتاب به شرطی براتون جالب میشه که حتما به بازی های کامپیوتری علاقه داشته باشید یا حداقل اطلاعاتی به اندازه کافی راجب بازی ها بدونید
اصلا فکر نمیکردم انقد کتاب جذابی باشه تو ۳ روز ۴۸۰ رو یک نفس خوندم
فقط تنها انتقادم به کتاب فصل ۹ کتابه که کلا اضافی بود
برگرفته از goodreads
Nazaninamiri7
4 out of 5 stars
۱۴۰۲/۳/۲۹
ترجمه و ویراستاری اصلا خوب نبود
اوایل کتاب رو به سختی تونستم بخونم ولی به مرور قشنگ شد
کسانی که به ساخت بازی های کامپیوتری علاقمندن این کتاب براشون بد نیست
تنها نکته ای که هست اینه که خشونت در سکس و مصرف علف رو خیلی بولد نشون داده که برای من خوشایند نبود
و دلم میخواد بازم براش بنویسم
ولی میزارم یه چند روز دیگه
فعلا تا اینجاش رو داشته باشین ☺️
برگرفته از goodreads
