کتاب یک شب فاصله داستانی تاریخی و تخیلی را روایت میکند. این داستان در زمان ساخت دیوار برلین اتفاق میافتد.دختری هشت ساله به نام گرتا صبحی از خواب بیدار می شود و درمی یابد که یک حفاظ، میان خانواده اش فاصله انداخته است: پدرش و یکی از برادرانش در سفری در برلین غربی هستند در حالی که سایر اعضای خانواده در قسمت شرقی این شهر گیر افتاده اند. اکنون، چهار سال پس از آن روز، دیوار برلین به واقعیتی تلخ تبدیل شده است. اما پیغامی پنهانی از طرف پدر گرتا، به او امید و نقشه ای برای فرار می دهد: حفر یک تونل برای رسیدن به آزادی.
این کتاب زندگی و ماجرای گرتای ۱۲ سالهی شجاع و باهوش را که تلاش میکند از زندگی دشوارش به جایی بهتر فرار کند، تعریف میکند. اما آنچه در پس این داستان عمیق وجود دارد، مفاهیم ارزشمندی چون شجاعت، شهامت، آزادی، مبارزه با بیعدالتی و وفاداری است. این داستان علاوه بر اینکه اطلاعات تاریخی به نوجوانان ارائه میدهد، این سؤال را در ذهنشان ایجاد میکند که ماهیت اصلی درستی و نادرستی، حق و ناحق، عدالت و بیعدالتی چیست. این کتاب جوایز متعددی را از آن خود کرده است.