بزرگان تقریبا به همان اندازه بینوایان به کارهای پست دست میزنند، اما بزرگان، این کار را در خفا انجام میدهند و آن را تقوا جلوه میدهند و درنتیجه، بزرگ میمانند، مردمان عادی، تقوای خویش را در خفا میپرورند و تنگدستیشان را در روز روشن به نمایش میگذارند، در نتیجه تحقیر میشوند...
برگرفته از goodreads![Mohsen Karimi.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Mohsen Karimi
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱۱/۲۴
کتاب خوب و قشنگی بود.
چهل، پنجاه صفحه اول خسته کننده بود اما بعد جذاب شد و ...
برگرفته از goodreadsبالزاک در کتاب آرزوهای بر باد رفته به این موضوع اشاره دارد که چگونه ادبیات تحت تاثیر امیال انسانی قرار میگیرد.
اگر توصیفات و اسامی بسیار در حین خوانش برای شما آزاردهنده است این کتاب انتخاب مناسبی برای مطالعه نیست.
برگرفته از goodreads![Shahab Samani.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Shahab Samani
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱/۶
تجربه نشون داده که هر چقدر زمان از خوندن یک اثر کلاسیک طولانی بگذره، بیشتر بهش علاقه پیدا میکنم. به همین خاطر امیداوارم تا ملال و رنج خوندن آرزوهای بر باد رفته کمکم در یادم محو و کمرنگ بشه. اما کلاسیکهای عزیز! کلاسیکهای محترم! ما خوانندگان فستفودی توئیتر و اینستاگرامیم! ما را به خاطر فحشهایی که حین خواندن آثار گرانقدر طولانی و نفسگیرتان به شما میدهیم، ببخشایید.
برگرفته از goodreads![Hannaneh Abolghasempour.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Hannaneh Abolghasempour
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۱/۱۹
خوندنش در کل تجربهی خوبی بود برای من، ولی خب یه قسمتهاییش (وسطهاش) حوصلهام سر میرفت و خوندنم کند میشد. انتظارم از این کتاب خیلی بیشتر بود چون قبلا از بالزاک «باباگوریو» رو خونده بودم و از نظر من «بابا گوریو» خیلی جذابتر بود. خوندنش رو فقط به اونایی که سبک کلاسیک رو دوست دارن و میخوان از بالزاک چند کتاب بخونن پیشنهاد میکنم. ولی اگه هنوز «باباگوریو» رو نخوندین و میخواین یک کتاب از بالزاک برای مطالعه انتخاب کنید، گمان کنم که از «بابا گوریو» بیشتر خوشتون بیاد تا از «آرزوهای برباد رفته».
از متن کتاب✏️📚:
«به نسبت اهمیت مسئله خودکشی، مطلب بسیار کمی درباره آن نوشتهاند و توجهی به آن نکردهاند. شاید این بیماریِ درخور توجهی نباشد. خودکشی اثر احساسی است که اگر مایل باشید، آن را منزلت بخشیدن به خود مینامیم تا با شرافت اشتباه نشود. روزی که انسان خود را سرشکسته مییابد، روزی که خود را تحقیر شده میبیند، لحظهای که واقعیت زندگی با امیدهایش نمیخواند، خود را میکشد و بدین سان به جامعهای که نمیخواهد دربرابر آن عاری از فضیلتهایش یا بیجلوه باقی بماند، احترام میگذارد.
خودکشی بر سه نوع است:
نخست، خودکشیای که تنها آخرین راه رهایی از یک بیماری طولانی است،
دوم، خودکشی حاصل از نومیدی است
و سوم، خودکشی با استدلال.
“لوسین” میخواست از روی نومیدی و استدلال خود را بکشد، دو خودکشیای که قابل تجدید نظرند؛ زیرا تنها خودکشی حاصل از بیماری، برگشتناپذیر است.
اما اغلب هر سه دلیل با هم جمع میشوند، همانطور که در “ژان ژاک روسو” جمع شدند.»
برگرفته از goodreads![امیرمحمد حیدری.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
امیرمحمد حیدری
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۲۹
من این کتاب را با ترجمهی بسیار قدیمی سعید نفیسی خواندم که مشکلات فراوانی را برایم پدیدآورد و کتاب برایم سختفهمتر شد. اما بهطور کلی، با همان بالزاک همیشگی طرف بودم که با قوهی تصور و قلم قدرتمند خویش، تصویری واضح و کامل از دوران سیاسی-اجتماعی-مطبوعاتی زمانهی خود بهدست داد. جذابیتش در این است که ما هنوز درگیر مشکلات زمانهی بالزاک در کشور خود هستیم.
برگرفته از goodreadsIllusions perdues (I, 1837; II, 1839; III, 1843).
لوسین شاردن، ناشکیبا، زیبا، نادار و جاه طلب است. پایش به محفل اشراف انگولم، سالن خانم بارگتون که شیفته ی اوست، باز می شود. پیش از فرار آنها به پاریس، لوسین امیدوار است که به عنوان شاعر پذیرفته شود. خانم بارگتون اما تلاش دارد پیوندشان را محکم نگاه می دارد، و لوسین را از پرت افتادن در زندگی، باز دارد. وقتی خانم بارگتون به محفلی از فاحشه های هنرپیشه سطح بالا راه می یابد، لوسین عاشق کورالی می شود و استعداد شاعرانه اش به هرزگی میل می کند، پیوندش با روزنامه های لیبرال را می گسلد و به روزنامه های سلطنت طلب می پیوندد. رنجیدن روزنامه نگاران لیبرال از لوسین، سبب تخریب سابقه ی تیاتری کورالی می شود. پس از مرگ کورالی، لوسین ناسپاس، به آنگولم باز می گردد. مادام بارگیتون به تازگی ازدواج کرده. لوسین با سوء استفاده از امضاء برادر زنش، او را به ورشکستگی می کشاند. سپس قصد خودکشی دارد که توسط یک کشیش ژوزوئیت، ابه کارلوس هه ررا، شانس تازه ای می یابد... هه ررا او را تحت مراقبت خود می گیرد، به پاریس می برد تا زندگی تازه ای را آغاز کنند. آرزوهای بربادرفته ترجمه سعید نفیسی (امیرکبیر)، محمدجعفر پوینده (نشر نی)، سیروس نویدان (انتشارات درنا)
در مورد بالزاک؛
https://www.goodreads.com/author_blog... برگرفته از goodreads![Zohreh Samiei.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Zohreh Samiei
3 out of 5 stars
۱۳۹۴/۱۰/۱۴
جانم را بدر برد تا تمام شود
برگرفته از goodreads![Mohammad Hassan.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Mohammad Hassan
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۲/۱۸
کسانی خوشبختاند که در همین دنیا جهنم را میبینند
برگرفته از goodreads![Arash Oshaei.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Arash Oshaei
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۵/۳
سعید نفیسی
برگرفته از goodreadshttp://sarbook.com/product/356637 مهمترین ویژگی های بالزاک در نویسندگی یعنی پرداختن به جزئیات و باریک بینی وی در پرداخت داستان و شخصیت های آن در رمان «آرزوهای بر باد رفته» به خوبی خود را نشان میدهد. داستان این کتاب در ارتباط با پسری به نام داوید است که دارای ذهنی خلاق و شخصیتی ساده و مهربان است اما پدر وی بسیار خسیس است و در ارتباط با مسائل مالیش به هیچ کسی رحم نمیکند. داوید دل در گروی اوا خواهر دوست صمیمی اش لوسین دارد اما لوسین باوجود طینت خوبش همواره دردسرهای را به وجود می آورد که دامن داوید را نیز میگیرد.
برگرفته از goodreads![Ahmad Sharabiani.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Ahmad Sharabiani
4 out of 5 stars
۱۳۸۹/۷/۲۸
(کتاب ۹۱۲ از ۱۰۰۱ کتاب) - Illusions Perdues = Lost Illusions (La Comédie Humaine #۳۸)، Honoré de BalzacIllusions یک رمان سریالی است که توسط نویسنده فرانسوی، Honoré de Balzac، بین سال های ۱۸۳۷ و ۱۸۴۳ نوشته شده است. از سه بخش تشکیل شده است که از استان فرانسه شروع می شود، پس از آن به پاریس منتقل می شود و در نهایت به استان ها باز می گردد. بنابراین شبیه یکی دیگر از بزرگترین رمان های بالزاک، گوسفند سیاه، 1842 است، زیرا بخشی در پاریس و بخشی در استان ها اتفاق می افتد. با این حال، در میان رمان ها و داستان های کوتاه کمدی انسانی، 1799–1850، منحصر به فرد است.اذربایجانبار باد رفعته - آنوره-بالزاک (امیرکبیر) ادبیا (فرنسه)؛ تاریکخان و ششم، و فرائطري ژاری ڕا ميديدند ⁇ ahishan dermiiabnd ⁇ Khiishan yaftn ⁇ 7-Han iaftan douran qherman ⁇ 7-tahi16 ⁇ 7-th13 ⁇ 7-13-16 7-17-17-17-13، سلطه ای سرماییه بر ذهن و اندیشهه ⁇ و تراغدی
برگرفته از goodreads![Jeffrey Keeten.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Jeffrey Keeten
5 out of 5 stars
۱۳۹۰/۶/۱۳
"هیچ مردی نباید ازدواج کند تا زمانی که آناتومی بخواند و حداقل یک زن را تشریح کند." وقتی در سن 18 سالگی مزرعه را ترک کردم و جری کامارو کتک خورده ام را در یک دستگاه کندوپاش، اما کاربردی که به لطف همه چیزهای مقدس می توانست مرا به فینیکس برساند، ساخت. من ممکن است شباهت زیادی به لوسین دو روبمپر، قهرمان توهمات گمشده داشته باشم. خب، باشه، تفاوت هایی هم وجود داشت. من شبیه خدای یونانی نبودم. من دیوید سچارد را به عنوان بهترین دوست نداشتم که 1000 فرانک آخر خود را برای سفرم به فینیکس/پاریس به من قرض داد. من از همه مهمتر یک همراه اشرافی به شکل مادام دو بارژتون، ملکه جامعه در آنگولم نداشتم. (من قطعاً مزرعه را در شرایط اشتباه ترک کردم.) همانطور که مشخص است علیرغم مزایای لوسین، ظهور و سقوط تماشایی او در جامعه پاریس، تلاش پر از دست انداز و در عین حال پر پیچ و خم من برای موفقیت در "شهر بزرگ" را تحت الشعاع قرار داد".
برگرفته از نسخه Folio اولین مانعی که توسط لوسین و مادام دو بارژتون برطرف شد، ورود به جامعه اشرافی پاریس بود. مادام ممکن است نام مناسب را داشته باشد، اما او خیلی طولانی بود و از مدهای فعلی و آخرین محبت ها عقب مانده بود. لوسین، اگرچه یک نمونه مردانه زیبا بود، اما لباس های اشتباهی می پوشید. لباس هایی که برای کشور بسیار زیبا بودند، اما در مقایسه با لباس های جشنی که شیک پوشان پاریسی می پوشیدند، قدیمی و کهنه بودند. به عبارت دیگر، هر دو دیگری را ناتوان می دانستند و برای تلاش هایشان برای سازگاری با جامعه ای که می خواستند به آن عادت کنند، ضرر می کردند. مادام دو بارژتون، در حالت بقا، خدای یونانی خود را رها کرد. لوسین، با وجود اینکه به افکار مشابهی فکر می کرد، از خیانت (انتقام طرح ریزی شده) ناراحت شد و به سرعت خود را در فقر دید. او با گروهی از نویسندگان فلسفی آشنا شد که علیرغم هوش برترشان یا به دلیل آن از تلاش و موفقیت خودداری کردند. همانطور که لوسین از آرمان های عالی و رفاقت آنها گرفته می شود، پس از ملاقات با کلاهبردار اتین لوستو، به سرعت از شرکت آنها دور می شود.
لوستو با طراحی از نسخه Folio خود را روزنامه نگار می نامد، اما در واقع او یک باج گیر، اغواگر زبان و دزد است. لوسین در لحظه ای با لوستو ملاقات می کند که او در حال مذاکره برای سردبیری یک روزنامه است. لوستو لوسین را دوست دارد، مهمتر از آن می بیند که می تواند برای او مفید باشد و به او نشان می دهد که چگونه از قلم خود برای کسب درآمد استفاده کند. او را در هنرهای زیبای نقد کتاب ها به دام می اندازد و بهترین ویژگی های یک رمان را می گیرد و با معرفی آن ها به عنوان نقاط ضعف، آن ویژگی ها را نفی می کند. او به او نشان میدهد که در ازای نقدهای مثبت چگونه در صندلیهای تئاتر "رشوه" دریافت کند. لوسین که نویسنده خوبی بود، خیلی زود خود را در موقعیتی یافت که نقدهای مثبت و منفی همان کتاب یا همان نمایشنامه را بنویسد و از ناشران پول بگیرد تا آخرین پیشنهاد آنها را از بین نبرد. اتین و لوسین هر دو با بازیگران زن زیبا زندگی می کنند و زندگی بسیار خوبی دارند، اما سبک زندگی آنها بسیار بیشتر از جیب آنها است و به زودی هر کدام خود را در لبه رسوایی می بینند. لوسین در اقدامی ناامیدانه، امضای دیوید را در مورد وام های بانکی جعل می کند که عواقب ویرانگری برای دوست (برادر شوهر) و خواهرش دارد. داستان های فرعی بسیار بیشتری وجود دارد که به اندازه کافی پیچیده هستند که می توان برای هر کدام نقدهای جداگانه ای تهیه کرد. بالزاک بدون گیج کردن خواننده، کار شگفت انگیزی در شعبده بازی با توطئه ها انجام می دهد. هر مکاشفه جدید پیامدهای گسترده ای دارد و من متوجه شدم که در صندلی خود در حال چرخیدن هستم، زیرا هر قطعه جدید از پازل آشکار می شود. بالزاک مجموعه ای کامل از شخصیت ها، شخصیت های فوق العاده را خلق می کند، برخی از آنها نقش های کوچکی دارند، اما نقش های بزرگ تری برای بازی به عنوان بخشی از طرح بزرگ تر دنیای کمدی انسانی دارند. شخصیت ها به داخل و خارج کتاب های او سرازیر می شوند. در یک کتاب ممکن است نقش بزرگی داشته باشند و در کتاب دیگر یک صحنه صرف. او 92 کتاب نوشت که کمدی انسانی را ساخت و برای 55 کتاب دیگر طرح داشت. او بیش از 3000 شخصیت خلق کرد. بالزاک به طرز شگفت انگیزی خنده دار است، با شوخ طبعی سیخ دار و چشمی تلسکوپی برای رفتار انسان. او بخشی از جنبش رئالیسم بود و شخصیت های این کتاب ها همان افرادی هستند که امروز برای ما قهوه سرو می کنند، نامه های ما را تحویل می دهند، مقاله های روزنامه می نویسند و به ما پول قرض می دهند. مردم همان ناتوانی ها و ویژگی های خوبی را دارند که صد سال پیش داشتند. در قالب حوا، همسر دیوید و خواهر لوسین، بالزاک همچنین ما را به یاد آن معدود افراد واقعاً خاصی می اندازد که گهگاه با آنها ملاقات می کنیم و نمونه ای از آنچه همه ما می خواهیم باشیم.
BalzacI باید بگوید که من قلاب شده ام. من کنجکاو هستم که ببینم چه اتفاقی برای تعداد بیشتری از این شخصیت ها می افتد و در طول یک کتاب فقط با تعداد بسیار کمی از شخصیت هایی که بالزاک در کمدی انسانی زنده می کند ملاقات کرده ام. باید بقیه را ببینم. من بیشتر Balzac را خواهم خواند. اگر می خواهید بیشتر از آخرین نقدهای کتاب و فیلم من را ببینید، از http://www.jeffreykeeten.comI دیدن کنید، همچنین یک صفحه وبلاگ نویس فیس بوک در: https://www.facebook.com/JeffreyKeeten داشته باشید
برگرفته از goodreadsمشاهده عالی رفتار انسان. آیا زمان تغییر کرده است? آه، نه چندان! یک نویسنده باید این تجربیات تحقیرآمیز را تحمل کند و به تدریج توهمات خود را از دست بدهد. انسان بیش از هر زمان دیگری حریص پول و قدرت است. هنر ارزشی ندارد.
برگرفته از goodreads![Michael Finocchiaro.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Michael Finocchiaro
5 out of 5 stars
۱۳۹۵/۶/۱۲
متاسفانه برای بیشتر مردم فرانسه, آنها مجبور شدند بالزاک را در مدرسه بخوانند و زمان و زمینهای واقعی برای قدردانی کامل از کار او به آنها داده نشد.علاوه بر این, بیشتر آنها فقط Peau highly را به دست میآورند و, که از آن سیر میشوند, گزارش خود را تمام میکنند و دیگر به دنبال بالزاک نمیروند.به خصوص وقتی که به این شاهکار خاص میرسد, بسیار ناراحتکننده است.در توهمات Perdues, ما یکی از بزرگترین ادبیات فرانسه را با ظهور عصر دو قهرمان به اوج خود رسیدهایم.من این داستان را در اینجا خراب نمیکنم چون باید بخوانم و لذت ببرم.و لطفاً فراموش نکنید که دنباله شگفتانگیز آن را بخوانید, Splendeurs و Miseres des که هر بیت به همان اندازه واقعی و جذاب است.
برگرفته از goodreads![fourtriplezed .](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
fourtriplezed
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۶/۲۰
این قضیه شامل خیلی چیزها بود که دوست دارم.صنعت چاپ برای یک, صنعتی که من در کل ۴۵ سال عمر کاری خود در آن کار میکردم.و هنر ادبی, ما مردم را دوست داریم که یا ما اینجا نخواهیم بود.این مساله زندگی مودبانه شهر بزرگ بر سر تشخص شهرستانی شهر کوچک.همه جا در همه زمانها این یک شکاف بودهاست.و طمع محض افراد بر روی dreamers که به دیگران اعتماد دارند, مهم نیست که ما در یک داستان همه این را دوست داریم, اینطور نیست? بله! ترکیب heady که تضمین میکرد برای من یک خوانش موفق باشد فکر میکردم.اما نه! همه چیز به یک کار روزمره تبدیل شد و یک کار طولانی در آن.هیچ چیز در مورد یک رمان طولانی اشتباه نیست, اما وقتی چند پاراگراف در حال گردش هستند که یک نکته را میتوان با آن نوشت, من قبول دارم که علاقه خود را از دست میدهم.داستان و نوشتن مشکلی دارد? نه, فقط draaaaaaaaaged.دوست Goodreads کارل به من میگوید که هنری جیمز چیزی در طول خط یکی ��ز آنها گفت که به پیشروی ادامه میدهد, مطمئناً این جمله پایان خواهد یافت? تو میفهمی که ترجیح میدهی به پای تو شلیک کنی, اما کلمه " کلاسیک ", مثل وظیفه, سوار شو و یکبار دیگر به بیرون برو … هی هی هی!
برگرفته از goodreads![Joselito Honestly and Brilliantly.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Joselito Honestly and Brilliantly
4 out of 5 stars
۱۳۹۰/۱/۳۱
Honore de Balzac هنوز نوشتن را تمام نکرده بود که در 18 اوت 1850 درگذشت. با این حال، در زمان مرگش، او قبلاً تعداد زیادی مقاله در مجلات و حدود 90 رمان نوشته بود. شخصیت های ادبی که او خلق کرده بود بین 2000 تا 3000 تخمین زده می شود. آیا او بیمار بود? آیا او نوعی شیدایی برای نوشتن داشت? خیر. من حدس می زنم راز پرباری او در نوشیدنی مورد علاقه اش بود. گفته می شد که زمانی او به مدت 18 ساعت متوالی بدون خواب می نوشت و فقط با قهوه سیاه زندگی می کرد. CAFE BALZAC نام خوبی برای یک کافی شاپ خواهد بود. دم نوش های مختلف ارائه شده در آنجا را می توان به نام رمان های او نامگذاری کرد: پر گوریوت، لوئیس لمبرت، پسر عموی بت، پسر عموی پونز، یوگنی گراندت و غیره. توهمات گمشده در هیولای یک فنجان خواهد بود. داشتن آن باید مانند نوشیدن بی پایان یک اقیانوس قهوه باشد. سیاه، با کافئین کافی برای شوکه کردن اعصاب و وادار کردن او به نوشتن برای آرام کردن خود. این داستان لوسین شاردون است (یک کیک در کافی شاپ می تواند به نام او نامگذاری شود، لوسین به نظر می رسد دلپذیر)، یک شاعر جوان و خوش تیپ، خوش نیت اما بیهوده و احمق. او که در یک شهر استانی زندگی می کند، آرزوی ثروتمند شدن و شهرت را دارد. او علاقه مادام دو باگرتون اشرافی را به خود جلب می کند، متاهل اما یک مادر داغ واقعی. آنها با تصور اینکه عاشق یکدیگر هستند به پاریس همجنسگرا میروند. در آنجا، آنها به سرعت توهم خود را در مورد این عشق از دست می دهند. آنها راه خود را به تلخی از هم جدا می کنند. لوسین بی بضاعت و گرسنه با شاعران، نویسندگان و هنرمندانی دوست می شود که - اگرچه به طور مشابه مانند او فقیر هستند - بیش از هر چیز برای صداقت شخصی و خلاق ارزش قائل هستند. اما او همچنین به طور تصادفی با شخصیت هایی از جمله روزنامه نگاران برخورد می کند که بیش از هر چیز برای پول ارزش قائل هستند. او در این زندگی دوگانه، باج گیری روزنامه نگاری، فساد و عدم صداقت مکیده می شود و از آن به خاطر پول، شهرت و رابطه جنسی که به ارمغان می آورد لذت می برد. او دوباره سرخورده است اما غرامت را دوست دارد. با این حال، این جامعه جدیدی که او پذیرفته است، او را پس نمی گیرد. به او خیانت شده و طرد شده است. بنابراین او توهم دیگری را از دست می دهد و مانند یک سگ کتک خورده با دم بین پاهایش به زادگاهش باز می گردد. اما افسوس! به نظر می رسد شهرش او را با شهرت زودگذر و ثروت لحظه ای که قبلاً به دست آورده بود، قهرمانی می داند. بنابراین او یک بار دیگر پرهای خود را می بندد و سعی می کند عزیزانش (مادر، خواهر و شوهرش دیوید که بهترین دوست او نیز هست) را از خرابه ای که آنها را به آن آورده است نجات دهد. با این حال، این یک بار دیگر توهم آمیز است. او اکنون به تنهایی راه می رود و قصد دارد خود را غرق کند. اما با یک کشیش 48 ساله اسپانیایی آشنا می شود. هی، با خودم گفتم، بالاخره یک پایان خوش. مرد خدا ابزاری برای رستگاری لوسین خواهد بود! اما نه. نوبت من بود که یک توهم را از دست بدهم. توصیه این کشیش به لوسین به نظر می رسد که بر اساس شاهزاده ماکیاولی است تا کتاب مقدس. او حتی ممکن است افکار سکسی داشته باشد زیرا پس از دادن پول به لوسین و قول دادن به او (به عنوان منشی) او را بوسید (بالزاک با مهربانی روی پیشانی او را بوسید)، اما مراقب بود که به آن اشاره کند)، با اشاره به "دوستی عمیق مرد به مرد که... زن را بی حساب می کند."توصیفات اینجا از شخصیت ها، مکان ها، مراحل قانونی، تجارت چاپ، کاغذسازی، مهمانی ها، تئاتر، دسیسه ها و چیزهای نه آنقدر سرسبز است که خواندن آنها مانند قدم زدن در میان شاخ و برگ های جنگل آمازون در زمان دایناسورها. برای دیالوگ هایش، شخصیت ها اغلب مقالات کاملی را علیه یکدیگر پرتاب می کنند. افکار و خاطرات گاهی شبیه رساله بودند. و شخصیت ها آنقدر زیاد هستند که مانند مورچه ها روی مجموعه ای از ملاس ازدحام می کنند. ششصد و سی صفحه به استثنای یادداشت های پایانی، مقدمه، طرح مختصر زندگی نامه بالزاک و نظرات نویسندگان مختلف درباره او و آثارش. برای عبور از این مشکل به قهوه زیادی نیاز دارید. اما همه چیز ارزشش را دارد، ممکن است اضافه کنم.
برگرفته از goodreadsاز این رو, در میان خوانندگان جدید اونوره دو بالزاک, که از آن پس حزب اول را به کار میگیرد, و از آن پس, شاهزاده تاریکی و پدر دروغ, که از آن پس حزب دوم را به نحو احسن آشکار میسازد.که حزب بخش اول در راحتی خود به پاریس منتقل خواهد شد, و استعدادهای ادبی آنها به تواناییهای مشابه در فرانسه دوره مربوطه منتقل خواهد شد; 2.که حزب بخش اول توسط حزب دوم با راهنمایی مناسب با جامعه پاریسی تامین خواهد شد که متعهد خواهد شد آنها را به محافل خبرنگاری معرفی کند که در آن حزب بخش اول میتواند از آنها استفاده کند.که حزب اول با تاخیر از ده روز کار (10) پاداش کافی برای تولیدات ادبی خود دریافت خواهد کرد, از جمله این پاداش, نه لزوماً به سکههای طلا, و در رستورانهای مجلل, که از servility مشهور هستند.که حزب بخش اول از مزایای ذکر شده تا زمانی که به تولید بررسیها, ستونهای روزنامه, مقالات و نوشتههای دیگر که در برنامه a; ۵ مشخص شدهاند, لذت خواهد برد.که در عوض ملاحظات فوق, حزب بخش اول به طور جدی متعهد میشود که روح جاویدان خود را به حزب بخش دوم انتقال دهد, که به عنوان ملک حزب دوم در سراسر ابدیت اجرا میشود; در صدر قرارداد WITNESS. [امضاها] a.با وجود این, اگر حزب بخش دوم به راحتی مشخص شود, اما در غیر این صورت محل برابری را تعیین میکند که در آن حزب بخش اول میتواند پاداش کافی برای مهارتهای بازبینی خود دریافت کند, حزب بخش دوم به جای آن حق را حفظ میکند.
برگرفته از goodreadsتوهمات گمشده داستان مرد جوانی خوش قیافه را روایت می کند که هوس شهرت در پاریس را دارد و در نتیجه خانواده استانی خوش اخلاق حامی خود را ورشکست می کند. این یک رمان نسبتاً طولانی است. بالزاک مانند بسیاری از رمان نویسان قرن نوزدهم دوست دارد توضیحات مفصلی از هر چیزی که می بیند ارائه دهد. بنابراین هر اتاق با جزئیات دقیق به ما ارائه می شود - اگر می خواهید در مورد طراحی داخلی در فرانسه قرن 19 تحقیق کنید، فوق العاده است. در غیر این صورت از جنبه خسته کننده؛ چهره هر شخصیت زیر میکروسکوپ قرار می گیرد، حتی اگر دیگر هرگز ظاهر نشوند. این جنبه ای از رمان است که در طول دهه ها بسیار بهبود یافته است. او همچنین بیش از حد مشتاق کلمات قصار است. اما در کل این یک رمان درخشان بود که به طور بسیار قانع کننده ای یک جهان کامل را در یک لحظه خاص از تاریخ خلق کرد. در یک دنیای ایده آل، هر چند از چند صد صفحه از صفحات بسیار زیاد آن بریده می شود.
برگرفته از goodreadsتوهمات گمشده یک سه گانه است که شامل:1 است.دو شاعر (https://librivox.org/lost-illusions-t... )2.یک استانی برجسته در پاریس (https://librivox.org/lost-illusions-a... )3.ایو و دیوید (https://librivox.org/lost-illusions-e... ) توجه: پیوندهایی به ضبط های Librivox در پرانتز هستند. آنها باید به این ترتیب خوانده شوند. با انتقال از یک کتاب به کتاب دیگر، تکرار کمی از اطلاعات وجود دارد. در ابتدا به طور جداگانه در سال های 1837، 1839 و 1843 منتشر شد، امروزه اغلب در یک جلد با عنوان توهمات گمشده یا توهمات به زبان فرانسوی جمع آوری می شوند. این سه گانه با دنباله ای با عنوان صحنه هایی از زندگی یک اطلسی دنبال می شود. ادامه نخواهم داد؛ توهمات گمشده برای من کافی است. اونوره دو بالزاک (۱۸۵۰-۱۷۹۹) به دلیل مشاهده دقیق جزئیات و بازنمایی بدون فیلترش از جامعه فرانسه، یکی از بنیانگذاران رئالیسم اروپایی محسوب میشود. کاری که این کتاب انجام می دهد و آن را به صورت بیل انجام می دهد، ترسیم زندگی استانی و پاریسی در دوران پس از ناپلئون، به عبارت دیگر فرانسه در دوران بازسازی بوربن است. رویدادها عمدتاً در دهه ۱۸۲۰، هم در پاریس و هم در شهر آنگولم، که در منطقه نوول-آکیتن در جنوب غربی فرانسه واقع شدهاست، اتفاق میافتد. جزئیات آن، و جزئیات فراوان است، صنعت رو به رشد کاغذ، تجارت نشر، روزنامه نگاری و دسیسه های سیاسی، و همچنین دنیای تئاتر و ادبیات. افراد طبقه بالا و همچنین کسانی که آرزوی بالا رفتن از نردبان اجتماعی را دارند. بازیگران و بازیگران زن، زنان شل و بدجنس، نویسندگان و شاعران همگی به دقت توصیف می شوند که چه می خورند، چه می پوشند و چه می کنند. بازیگران شخصیت ها بزرگ هستند. اگر تحقیق مورد نظر شماست، این کتاب یک گنجینه است، یک جایزه. با این حال، برای یک خواننده معمولی، جزئیات فراوان ممکن است بیش از حد در نظر گرفته شود. من نیازی به دانستن نحوه راه اندازی ماشین چاپ، یا هزینه های دقیق و هزینه های مقایسه ای محصولات مختلف، یا بررسی روزانه وظایف تجارت نداشتم. در واقع ممکن است چیزهای خوبی وجود داشته باشد. این البته بستگی به چیزی دارد که شما به دنبال آن هستید. پس از اتمام کتاب، احساس کردم که تخلیه شده و فرسوده شده ام. من از اینکه خودم را مجبور می کردم سعی کنم شخصیت های فریبنده را درک کنم، خسته شده بودم. وقتی کتاب بالاخره به پایان رسید، به شدت خوشحال شدم. آیا شما حقیقت را می خواهید? دارجونه. بالزاک از آنچه می دانست نوشت. او چاپگر، روزنامه نگار و نویسنده بود. شخصیت های اصلی کتاب نیز هستند. هم او و هم شخصیت هایش مجبور بودند با ورشکستگی، ناسازگاری ها و معاملات نادرست دست و پنجه نرم کنند. افراد به صورت دوگانه رفتار می کنند و در فساد تجاری و چرخ زدن و معامله یک هنجار است. آنچه ترسیم می شود آنقدر دقیق و واقع بینانه است که انسان احساس می کند آنچه گفته می شود مبتنی بر وقایع واقعی است، وقایعی که خود نویسنده تجربه کرده است. در سال 1826 بالزاک یک تجارت چاپ در پاریس افتتاح کرد. منهدم شد. در سال 1836 روزنامه La Chronique de Paris را خرید. بعداً در سال 1840 La Revue Parisienne را راه اندازی کرد. اینها هم شکست بودند. نسخه ای که من گوش دادم توسط الن ازدواج (1865-1946) ترجمه شده است. اکثر سطرها خوب خوانده می شوند، اما نه همه. برخی از آنها به طرز ناشیانه ای بیان می شوند و خطوطی وجود دارد که من به سادگی باید معنای آنها را از زمینه آنها حدس می زدم. بروس پیری کتاب صوتی را در Librivox روایت می کند. خیلی خوب بود. او به وضوح و با سرعت خوب بدون نمایش بیش از حد می خواند. روایتی که من سه ستاره داده ام. من در آینده مراقب این راوی در Librivox خواهم بود. کتاب حاوی تن و تن اطلاعات است و به همین دلیل خوب است که نوشته شده است، اما من آن را خسته کننده یافتم.**********************پر گوریوت 4 ستاره * شاهکار ناشناخته 4 ستاره * پسر عموی بت 3 ستاره * یوگنی گراندت 3 ستاره * لا رابوئیلوز 3 ستاره * توهمات گمشده 2 ستاره * صحنه هایی از زندگی یک کورتزان شاید* پوست جادویی شاید
برگرفته از goodreads![David Lentz.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
David Lentz
5 out of 5 stars
۱۳۹۰/۳/۲۹
به همان اندازه که از پره گوریوت لذت بردم، توهمات گمشده نوعی اثر ادبی است که به شما امکان می دهد به روح یک ذهن بزرگ نگاه کنید و در آنجا ساکن شوید. همانطور که لوسین بالزاک بود، شاعر گمشده، دیوید سچارد، چاپگر، نیز بالزاک صنعتگر زندگی واقعی است: او یک چاپخانه در پاریس خرید تا رمان های خود را چاپ کند. Sechard بسیار شبیه دانشمند در Quest of the Absolute است، با این تفاوت که دیوید در نهایت خود را از طریق اختراع خود می یابد و مخترع در The Quest در اثر تک شیدایی خود گم می شود. همانطور که بالزاک در مورد لوسین نوشتهاست: "او شاعر نیست، این مرد جوان: او یک رمان سریالی است." و بنابراین وقت آن است که بفهمیم لوسین بعد از این رمان در بازگشت به پاریس چه اتفاقی می افتد. شخصیت های رمان های او مدام در صحنه هایی از رمانی به رمان دیگر ظاهر می شوند که فوق العاده است. با این حال، به نظر می رسد که آنها تغییر می کنند زیرا فرد آنها را از طریق چشمان مختلف می بیند. Rastignac جوان لذت بخش در Pere Goriot تبدیل به یک شخصیت بدجنس نسبتاً بی وجدان در Lost Illusions می شود. بالزاک یک جامعه کامل از شخصیت های خود ساخته است و به همان اندازه که آنها متنوع هستند، همه آنها نیز او هستند و تنوع و عمق زیادی از شخصیت و حساسیت او را نشان می دهند. مانند گالسورثی، بالزاک می خواست جامعه ای به هم پیوسته از شخصیت هایی بسازد که آنقدر انسانی باشند که به راحتی بتوان فهمید چرا آنها مانند آنها رفتار می کنند. واقع گرایی چشمگیر و باشکوه است و همیشه درست است. بالزاک علیرغم واقع گرایی سخت کار می کند تا از هر سختی یک رستگاری و از هر بدخواهی یک جنبه کمیک که بیش از حد انسانی است بیرون بیاید. کمدی و کنایه سرشار از بالزاک در روایت پرشور او از زندگی در پاریس در جامعه بالا و چالش هایی است که بر هر ایده آلی تحمیل می کند. این بهترین اثر بالزاک است که تاکنون از چهار رمان او خوانده ام. این نوشته بسیار عالی است، و انرژی مترجم می تواند تفاوت ایجاد کند، به طوری که بالزاک مدام برای بیشتر برمی گردد. اما نوشتن و شوخ طبعی و خرد بسیار خارق العاده است، من خوشحالم که او را در خود جای می دهم. هر کسی که تا به حال آرزوی نوشتن و انتشار نثر در نیویورک را داشته باشد، با لوسین: توهمات گمشده Blazac همذات پنداری می کند، رمانی است که نویسندگان مشتاق به ویژه ممکن است آن را جذاب بدانند.
برگرفته از goodreadsپس از اتمام A Harlot High and Low، مشتاق خواندن کتابی بودم که صحنه توهمات گمشده را تنظیم می کرد، ناامید نشد. لوسین شاردون شخصیت اصلی فقیر است اما مادر فقیر او از تبار اشرافی است. او در استانهای آنگولم زندگی میکند. او فقیر، کاملاً لوس، تنبل، بی حوصله، خوش تیپ است و می خواهد جلو بیفتد. مادر بیوه، خواهر او و بهترین دوستش، دیوید سچارد، همگی او را لوس می کنند و از نظر بالای او در مورد استعدادهایش به عنوان یک شاعر و نویسنده حمایت می کنند. کتاب به سه بخش تقسیم شده است. ظهور او در شهر و حمایت خانم دو بارژتون از چهره های برجسته جامعه. او در پاریس متوجه می شود که لوسین پست به دنیا آمده است و اقدامات لازم را انجام می دهد. بخش دوم کتاب زمان لوسین در پاریس و ظهور اوست. با این حال، او از شعر و کتاب نویسی خود غافل می شود تا روزنامه نگار شود یا اصطلاح بهتری باج گیر باشد. او این شانس را دارد که راه بلندی را در پیش بگیرد، اما زندگی آسان و فاسد را انتخاب می کند که در آن دسرهای عادلانه خود را تهیه می کند. بخش سوم کتاب بازگشت او از رسوایی پاریس است. داستان همچنین بر دیوید و حوا متمرکز است که مجبور می شوند از اختراع کاغذسازی دست بکشند. لوسین سعی می کند در ساحل رودخانه با شرور Vautrin که او را متقاعد می کند به پاریس برود کمک کند. بالزاک آشکارا از روزنامه نگاری و دوگانگی که موضوعات کلیدی رمان هستند متنفر بود. تفاوت بین استان و پاریس نیز از نظر لباس، فرهنگ و قانون برجسته شده است. بالزاک همچنین با اتفاقاتی که در مورد کلاهبرداران و شروران رخ می دهد واقع بین است که طراوت بخش است. برای دیدن فرانسه بین 1837-1843 ارزش خواندن را دارد.
برگرفته از goodreadsبرای من چیزهای زیادی وجود دارد که به یک تجربه خواندن ارزشمند کمک می کند، مجموعه ای تقریباً غیرقابل توصیف از ویژگی هایی که یک رمان باید داشته باشد تا بتوانم از آن لذت ببرم. در واقع، این چیزها همان چیزی است که وقتی روی تختم نشسته ام و برای روزها عقلم را از دست می دهم و توسط برج های لرزان کتاب احاطه شده ام، به دنبال آن هستم. با این حال، شاید یک چیز واحد و نسبتاً ساده وجود داشته باشد که موارد مورد علاقه من را بالاتر از دیگران قرار دهد، و آن این است که من چیزی از خودم را در آنها می بینم. هرچه بیشتر از خودم ببینم، کتاب را بیشتر گرامی می دارم. تصور می کنم بیشتر مردم چنین احساسی دارند. با این حال، یک کتاب وجود دارد که تقریباً به نظر می رسد نویسنده از توانایی دیدن آینده، چسباندن به بچه ای از شمال انگلستان و دنبال کردن پیشرفت یا زوال او در طی حدود دوازده ماه برخوردار است. آن کتاب توهمات گمشده اثر Honore de Balzac است. البته من نمی خواهم کل نقد را درباره من [دوباره!] انجام دهم، اما فکر کردن یا نوشتن در مورد توهمات گمشده را بدون ارجاع به تجربیاتم غیرممکن می دانم، بدون اینکه فورانم را انجام دهم. در برخی زمینه ها، بیشتر به این دلیل که اگر من آن را بی علاقه ببینم، کتاب مطمئناً ناقص است, بنابراین اجازه دهید یک داستان کوچک بگویم و همه چیز را بیرون بیاورم. اجازه دهید داستان من به عنوان نوعی مقدمه عمل کند. وقتی نوزده ساله بودم با مدلی آشنا شدم و عاشق او شدم که در لندن زندگی می کرد. تا زمانی که او را ملاقات نکردم، به دختران بی علاقه بودم. منظورم این است که بدیهی است که من آنها و همه آنها را دوست داشتم، اما دیوانه آنها نبودم. از جایی که از آنجا آمده ام، واقعاً نمی دانستم که دختران می توانند به زیبایی این دختر خاص باشند. هر چه بیشتر او را دوست داشتم، زمان بیشتری را در لندن می گذراندم تا اینکه تقریباً در آنجا زندگی می کردم. برای مدتی از خودم بسیار لذت بردم. دختر در آستانه موفقیت بود و من را به مهمانی ها و رویدادهای زیادی برد. من لندن را می پرستیدم. من ستاره زده شدم. اگر شما یک بچه طبقه کارگر از شفیلد هستید و این دوست دختر زرق و برق دار را دارید که در همه جا حنایی شده است، و شما خودتان، به خاطر بودن با او، حنایی شده اید، حفظ دیدگاه نیز دشوار است. با این حال، پس از مدتی همه چیز شروع شد. خراب شدن. متوجه شدم که اطرافیانش و اطرافم که به آنها اعتماد داشتم در واقع فقط مراقب خودشان بودند. تقریبا یکی یکی متوجه این موضوع شدم. افتادن فلس ها از چشمانم روند دردناکی بود، به طوری که تقریباً با آنها پایین می رفتم. به نظر من داشتن دوستانی در لندن یا به هر حال در آن نوع محافل شیک غیرممکن بود که افرادی که به شما لبخند می زدند احتمالاً قصد داشتند از پشت به شما چاقو بزنند. به آرامی شروع کردم به عادت های آنها، بدبین و دو چهره و دستکاری، زیرا فکر می کردم که تنها راه زنده ماندن است. خیلی زود در خلاء اخلاقی زندگی می کردم، جایی که رابطه جنسی ارزان، مواد مخدر و صعود اجتماعی معمول بود. تا زمانی که به خانه برگشتم، به شفیلد برگشتم، متوجه شدم که چقدر تغییر کرده ام. من چیزی را در لندن از دست دادم، چیزی که حدس می زنم همه در مقطعی از زندگی خود از دست می دهند. چه چیزی را از دست داده بودم? توهمات من. قوس داستانی لوسین شاردون به طرز وحشتناکی شبیه من است. او شاعری استانی است که به این فکر می کند که شهرت و ثروت خواهد یافت به پاریس نقل مکان می کند. چیزی که او در عوض پیدا می کند این است که مردم در یک شهر بزرگ با خوشحالی روی لاشه شما می خزند تا به دنبال خواسته ها و خواسته های خود باشند. او متوجه می شود که همه چیز و همه افراد در پاریس نادرست است، حتی اگر کاملاً برعکس به نظر برسند. لوسین هم مثل خودم سبز است و در آخر پاریس او را می بلعد. البته، این نوع داستان برای من یا لوسین خاص نیست، اما شما باید بالزاک را به خاطر میخکوب کردن آن اعتبار کنید. نباید، اما هنوز هم، من را شگفت زده می کند که انسان ها در طول صدها سال بسیار کم تغییر کرده اند. نکته خنده دار این است که در شروع توهمات گمشده، لوسین شاردون را مسخره کردم. من در باطن او را تحقیر کردم، او را به شدت قضاوت کردم، و به معنای واقعی کلمه گاهی اوقات چشمانم را به سمت او می چرخاندم. فکر می کنم دلیل آن این است که نه تنها داستان او شبیه داستان من بود، بلکه شخصیت او نیز بود و این باعث شرمساری من شد. من حتی دو یا سه بار کتاب را زمین گذاشتم، در واقع آن را رها کردم، زیرا بعداً متوجه شدم که می خواهم از لوسین فاصله بگیرم. شاردون از نظر روانی، عاطفی، در حال جنگ با خودش است. بخشی از او متفکر، هنرمند، حساس و بخشی دیگر بی رحم و جاه طلب و خودخواهانه است. این همان چیزی است که لوسین را برای خواننده انسان می کند. او می داند که کار درست چیست، و احساس می کند به آن مسیر عمل کشیده شده است، و با این حال، چون بسیار خود شیفته است، می تواند خود را متقاعد کند که آنچه در نهایت به خواسته های او خدمت می کند، کار درستی است و در نهایت خواهد بود. بهترین نتایج را برای همه ایجاد کنید, حتی اگر در این بین مجبور باشد آنها را زیر پا بگذارد. حدس می زنم به همین دلیل است که بالزاک تصمیم گرفت قهرمان داستان خود را نامی بنامد که شبیه جدی ترین و ناقص ترین شخصیت ادبیات است: لوسیفر. توهمات از نظر ساختاری گمشده واقعاً هوشمندانه است. در ابتدا، لوسین برای مادام دو بارژتون، مادرسالار شیک پوش آنگولم، دربار بازی می کند و فکر می کند، وقتی او را برنده می شود، تمام کارهای سخت را انجام داده است، بهترین پیروزی را کسب کرده است، خود را به اوج رسانده است. وقتی به پاریس می روند متوجه می شوند که پیروزی او بی ارزش است، چیزی نیست، و جنگی بسیار بزرگتر و دشوارتر برای جنگیدن وجود دارد: مبارزه برای زیر پا گذاشتن پاریس. کمی شبیه به بازی کامپیوتری است و شما چیزی را که فکر می کنید رئیس پایان سطح/مرد بد است را نابود می کنید، اما متوجه می شوید که در واقع فقط یک مینیون بوده و رئیس واقعی در گوشه بعدی منتظر شماست. و او لعنتی بزرگ است. آنچه پس از بخش آغازین آشکار می شود، همانطور که اشاره شد، داستانی از خیانت و برخورد دوگانه با ابعاد شکسپیر است، اما من نمی خواهم در همه اینها درنگ کنم. البته عالی است، اما من قبلاً چیزهای زیادی در مورد آن نوشته ام و هر چیز دیگری منجر به اسپویلرهای جدی می شود. با این حال، ایده ها و مضامین جذاب متعدد دیگری در کتاب وجود دارد. شاید واضح ترین نگرانی مربوط به پول باشد. در واقع این ماندگارترین موضوع بالزاک بود، موضوعی که تقریباً در تمام آثار او راه یافت. لوسین کم زاده است و به همین دلیل به سختی یک فرانک به نام خود دارد. با این حال جاه طلبی های او نیاز به سرمایه دارد. آدم برای پول درآوردن به پول نیاز دارد. برای چرب کردن چرخ ها به پول نیاز است. یکی به آن نیاز دارد تا دیگران را در مورد ارزش شما متقاعد کند. پس میرود. علاوه بر داستان لوسین، بالزاک فضایی را به دیوید سچارد، برادر شوهر لوسین می دهد. دیوید در نقش پسر سچارد پیر، خرس، وارد رمان می شود که مشغول فروش چاپخانه خود به فرزندانش به قیمت گزاف است. دیوید موافقت می کند، حتی اگر می داند که مطبوعات ارزش چیزی را که پیرمردش برای آن می خواهد را ندارند، و در نهایت به یک مخمصه مالی وخیم ختم می شود. به نظر من بالزاک بین تلاش برای نشان دادن بدی های پول و در عین حال نشان دادن ضرورت مطلق آن سرگردان بود. بسیاری از شخصیت های Lost Illusions کارهای وحشتناکی برای آن انجام می دهند، با این حال مهربان ترین و دلسوزترین آنها به طرز وحشتناکی از کمبود آن رنج می برند. در رابطه با آنچه نویسنده در مورد پول می گوید این ایده است که بین هنر و تجارت تنش وجود دارد. لوسین در نقطه ای از رمان می تواند بین هنرمند یا روزنامه نگار بودن یکی را انتخاب کند. یکی به کار سخت نیاز دارد، اما منجر به تحقق هنری [و شاید شهرت و ثروت در نهایت] شود، دیگری منجر به دستاوردهای سریع و آسان اما ورشکستگی هنری خواهد شد. به نظر می رسد نویسنده پیشنهاد می کند که هنرمند بودن در دنیایی که آنقدر به پول وسواس دارد تقریبا غیرممکن است که فریب پول نبوغ را به بیراهه بکشاند. جالب ترین جنبه رمان، برای من، چیزی است که بالزاک در مورد رویکردهای قدیمی و جدید می گوید. در بحث در مورد تجارت کاغذ و روزنامه نگاری، او بارها به این نکته اشاره می کند که همه چیز ارزان تر و با کیفیت کمتر می شود. در واقع، دیوید یک مخترع است و آزمایش هایی را آغاز می کند تا نوع کاغذ ارزان تر و سبک تری بسازد. بالزاک خاطرنشان می کند که این فقط کاغذ نیست، بلکه لباس ها و مبلمان به خوبی سابق ساخته نشده اند و به اندازه گذشته دوام نخواهند داشت. حتی آثار هنری نیز در حال کوچک شدن هستند و به راحتی در دسترس قرار می گیرند. این نوعی ارزان شدن همگام با زمانه و همگام با شخصیت اخلاقی مردم است. حتی حرفه ها آن چیزی نیستند که قبلا بودند، با روزنامه نگاری به عنوان یک شغل کاملاً فاسد مورد تمسخر قرار می گیرد، در حالی که در واقع می تواند یک شکل نجیب از اشتغال باشد. یک بار دیگر، من بینش بالزاک، علم او را ستایش می کنم، زیرا آیا این روزها دقیقاً جهان اینگونه نیست? همه چیز پلاستیکی است، مزخرف است، بعد از چند روز از هم می پاشد. و همه چیز برای فروش است. و آیا مطبوعات دسته ای از کفتارهای بی استعداد نیستند که با یک چشم در کیف خود ستایش و محکوم می کنند?همانطور که مطمئن هستم در حال حاضر آشکار است که من با شور و اشتیاق عاشق توهمات گمشده هستم، اما، همانطور که قبلا ذکر کردم، بدون نقص نیست. به عنوان مثال، دیوید طاقت فرسا است. او یک nincompoop کامل است. مهم نیست که لوسین چه می کند، او در کنار او می ایستد، مانند دیوانه ترین نوع دوست دختر. این لعنتی خشمگین است. هیچ کس، مگر اینکه رابطه جنسی در جایی در ترکیب باشد، آنقدر بی رحم خونین نیست که بخشنده باشد. بالزاک کهن الگوی زنان مقدس Dickens’ را گرفت و آن را با آلت تناسلی و حتی حس خوب کمتری تجهیز کرد. ثانیاً، این رمانی است که در سال 1800’ نوشته شده است، و به ویژه بالزاک است، توهمات گمشده یک ملودرام است. بنابراین، اگر افرادی که دائماً دست های خود را به هم می زنند و هر دو صفحه اشک می ریزند، مطلقاً هیچ چیز دنده های شما را خرد نمی کند، ممکن است بخواهید دوباره در خواندن آن فکر کنید. اگرچه ملودرام مرا آزار نداد، اما واقعاً هرگز این کار را نمی کند. شکسپیر هم ملودرام است، بگذار فراموش نشود. در نهایت، ما به این باور رسیده ایم که لوسین یک شاعر بالقوه بزرگ است، حتی به طور بالقوه مردی نابغه است، و خوب، آنچه از شعر او به ما ارائه می شود، اوه، گند است. این کمی مشکل است. من تعجب کردم که آیا بالزاک به شوخی لوسین را به عنوان یک شاعر بزرگ به تصویر می کشد، با در نظر گرفتن اینکه بیشتر رمان او به دروغ مربوط می شود و اینکه کم استعدادترین اغلب چگونه پیشرفت می کند [که لوسین در یک مرحله انجام داد]. با این حال، با خواندن کمی در اطراف کتاب، به نظر نمی رسد که اینطور باشد، که آنور به طور جدی در مورد عظمت و استعداد لوسین بود، حتی اگر به نظر من اگر او عمداً آشغال می شد، بهتر بود. در هر صورت، هیچ یک از اینها لذت من را بیش از حد به خطر نینداخت. برای رمانی که به نوشتن، با استعداد و عظمت می پردازد، کاملاً یک است
برگرفته از goodreads![Alexander Santiago.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Alexander Santiago
5 out of 5 stars
۱۳۸۶/۱/۷
از میان تمام رمان های بالزاک، "توهمات گمشده" عشق مطلق من است (حدود 5 بار آن را بازخوانی کرده ام). داستان یک مرد جوان، لوسین شاردون (د روبمپره) زیبا، شاعر نوپایی که می خواهد از زندگی استانی خود در شهر آنگولم فرار کند، و رویای موفقیت ادبی و سرگرمی با مونده، ثروتمند، را در سر می پروراند, و اهل ادب در سالن های بزرگ در شهر بزرگ پاریس (مثل هر یک از ما که در شهرهای کوچک و شهرها بزرگ شدیم و رویای رفتن به چیزی بزرگتر و بهتر در "شهرهای بزرگ" را داشتیم). او با جلب توجه (و محبت های عاشقانه) یک اشراف استانی آنگولم، مادام دو بارژتون، به موفقیت کمی در سالن او دست می یابد، اما مورد تمسخر و سوء ظن قرار می گیرد. پس از راه اندازی توسط مخالفانش که باعث رسوایی می شود، او توسط اطرافیانش به شهر بزرگ پاریس برده می شود، اما بدون تشریفات او را رها می کنند و مجبور می شوند زندگی ناچیز و سختی داشته باشند و "توهمات" جوانی اش را در هم می شکند. کم کم، بی گناهی لوسین از جوانی از بین می رود، زیرا او مجبور می شود تصمیمات دشوار (و اغلب بد) بگیرد، در چرخش (و بازی) شهر بزرگ گرفتار می شود، اما تلخ و سرخورده از بین می رود. یک رمان عالی که به شدت توصیه می شود!
برگرفته از goodreads4.5 ستاره
برگرفته از goodreadsتوهمات گمشده [1837 – 1843/1971] – ★★★★★“... او در یکی از آن رویاهای طلایی زندگی می کرد که در آن جوانان، با تلاش در برابر اگر خود، از روی همه موانع می پریدند [بالزاک/هانت، 1837/1971: 113]. “’سخت است... نگه داشتن توهمات در مورد هر چیزی در پاریس. همه چیز مشمول مالیات است، همه چیز فروخته می شود، همه چیز تولید می شود، حتی موفقیت” [Balzac/Hunt، 1837/1971: 387].ترجمه از فرانسوی توسط هربرت جی. Hunt، Lost Illusions اثر Honoré de Balzac بخشی از مجموعه La Comedie Humaine او است و حول محور لوسین شاردون، مرد جوان خوش تیپ و خوش بین، اما بسیار ساده لوح است که می خواهد از طریق استعداد خود در جامعه بالا موفق باشد. او دوستش دیوید سچارد، یک تایپوگرافیست را در آنگولم رها می کند و وارد یک ماجراجویی سرگیجه آور پر از فراز و نشیب های دراماتیک در پاریس می شود، جایی که باید برای او تصمیم گیری در مورد اینکه کدام مسیر موفقیت را دنبال کند، دشوار کند. این یک داستان معمولی از سقوط یک مرد از فیض یا فساد بی گناهی نیست. بالزاک استادانه داستانی را با تعدادی شخصیت زنده به تصویر می کشد، و مشاهدات او در مورد جامعه، سلسله مراتب آن و قوانین ناگفته آن بی نظیر است. از طریق داستان او، ما با پیچ و مهره های یک تجارت چاپ و روزنامه نگاری در حومه شهر و پاریس در دهه 1820، و همچنین پیامدهای جاه طلبی و استعداد بی امان، زمانی که زیربنای ارتباطات محکم نیستند و به راحتی تحت تأثیر قرار می گیرند، آشنا می شویم. غرور و خود محوری. داستان به سه بخش تقسیم می شود. قسمت اول در آنگولم آغاز می شود، جایی که جروم نیکلاس سچارد، یک خسیس قدیمی و صاحب یک تجارت چاپ، به فکر فروش تجارت چاپ خود به پسرش دیوید است. دیوید دوست صمیمی لوسین شاردون است و هر دو مرد فقیر، اما مشتاق شعر، فلسفه و هنر به تصویر کشیده می شوند: “Both of them، پر از ایده های متنوع برای به دست آوردن ثروت خود، از آن هوش سر به فلک کشیده ای برخوردار بودند که باعث می شود یک مرد قادر باشد. از بالاترین دستاوردها. با این حال آنها آنجا بودند، در انتهای نردبان اجتماعی. بی عدالتی سهم آنها پیوند قدرتمندی را بین آنها ایجاد کرد. علاوه بر این، هر یک از آنها شاعر بودند، اگرچه در مسیر خود به پارناسوس از دامنه های مختلفی بالا رفتند [بالزاک/هانت، 1837/1971: 23]. زمانی که لوسین شیفته مادام دو بارژتون، بانوی ثروتمندی می شود که با اشراف محلی ازدواج کرده است، دو دوست مسیرهای متفاوتی را برای موفقیت در پیش می گیرند. از بسیاری جهات، توهمات گمشده داستان دو شهر – از آنگولم نسبتاً آرام و پاریس پرهیاهو است. (از جمله فقر خیابان های پشتی و محله لاتین هنری آن). ما متوجه می شویم که چگونه یک فرد ممکن است اندازه گیری کاملی از هر دو را به شیوه ای گیج کننده سریع داشته باشد. همچنین داستانی از سه بخش جامعه فرانسه – اشرافی، حرفه ای و دهقانی است. هر یک از این قسمت ها قوانین رفتاری خاص خود را دارند و به همان اندازه که سیاه با سفید متفاوت است با بقیه متفاوت است. بنابراین، قسمت دوم رمان درباره ماجراهای لوسین در پاریس است، جایی که او ابتدا با جامعه ای می جنگد که به نظر می رسد بی رحم، مغرور و بی حوصله است، درگیر منافع شخصی و پول است (به قیمت توجه لازم به استعداد واقعی، و نشان دادن فروتنی و خوبی). در این مرحله، ما با (اکنون) لوسین دو روبمپره همدردی می کنیم، زیرا با وجود جوانی، امید و جاه طلبی، او هنوز با افراد بلندپایه پاریس راحت نیست و شروع به کشیده شدن به جهات مختلف می کند و تسلیم وسوسه های بسیاری می شود. مسیر. با این حال، بعداً، لوسین خوش تیپ شروع به فاصله گرفتن از کارهای صادقانه و همچنین از دوست واقعی خود دانیل دآرتز، یکی دیگر از روشنفکران صادق می کند و منحنی یادگیری بسیار شیب دار تجارت انتشارات کتاب پاریس را آغاز می کند. بالزاک که خودش سابقه چاپ و انتشار داشت، به وضوح می داند که درباره چه چیزی می نویسد, و باعث می شود شخصیت اصلی او از میان حلقه های دشوار پاریسی و تعریف خود پاریس از “journalism” در دهه 1820 بپرد. جامعه ای که لوسین ترجیح می دهد، جامعه تلاش های روزنامه نگاری است، زیرا با اتین لوستو، روزنامه نگار دیگر دوست می شود و با یک بازیگر زن کورالی پیوند عاشقانه برقرار می کند. پارادوکس های یک جامعه بی ثبات در این مرحله و همچنین دوگانگی آن پدیدار می شوند، در حالی که لوسین شروع به حرکت در این سیستم پیچیده و پیچیده پر از فساد و میانبرها برای موفقیت می کند، گرفتار این ماشین می شود که برای رضایت فوری و ستایش آن نوع است. موفقیتی که هرگز با سخت کوشی و سپاسگزاری همراه نیست. “Journalism یک دوزخ است، گودالی بی انتها از بی عدالتی، دروغ و خیانت: تنها در صورتی می توان از آن عبور کرد و بدون لکه از آن بیرون آمد که مانند دانته توسط لورهای الهی ویرژیل” محافظت شود [بالزاک/هانت، 1837/1971: 177]. هر قدم در نردبان موفقیت، لوسین را از ریشه ها، ارزش ها و دوستان واقعی اش دورتر می کند. بالزاک از – می پرسد که شخصیت اصلی چه اصول، ارزش ها و دوستی هایی را برای فداکاری برای دستیابی به موقعیت خود در میان نخبگان در جامعه بالا آماده می کند? آیا هدف وسیله را توجیه خواهد کرد? در طول راه چند انحراف و شگفتی وجود دارد و قسمت پایانی رمان ما را به آنگولم و دوست لوسین دیوید می برد. بالزاک یک ناظر حاد طبیعت انسان و یک مفسر شوخ در مورد زندگی در حال گذار است. تقریباً هر صفحه مملو از مشاهدات روشنگر و شوخ آمیز در مورد زندگی، در مورد ماهیت استعداد خام و پیامدهای موفقیت سریع است: استعداد “genuine همیشه ساده و خوش اخلاق، باز و بدون محدودیت است، اپیگرام های آن شوخ طبعی را در دیگران تقویت می کند و هرگز به دنبال آسیب رساندن به عزت نفس [بالزاک/شکار، 1837/1971: 220]. نویسنده ایده های جدید و قدیمی را در برابر یکدیگر قرار می دهد، از جمله ایده های مربوط به چاپ، و توصیف شخصیت های واضحی را ارائه می دهد. 🍷 Lost Illusions به درستی در میان بهترین دستاوردهای Balzac’ قرار دارد. این یک اثر ادبی با بینش عمیق در مورد جامعه و ضعف/ساده روی انسان است که در تله های فریبنده گرفتار می شود که منجر به نتایج فاجعه باری می شود. هجو بالزاک با شخصیتی مجلل و توصیف های محیطی، جذاب و شوخ آمیز است و دوباره سرگرم کننده ای را ایجاد می کند
برگرفته از goodreads![BAM has no time for doctors anymore let me just hand you $5000.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
BAM has no time for doctors anymore let me just hand you $5000
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۴/۱۷
من فکر می کنم فلسفه آنر در زندگی “go big یا go home” است. پروردگارا آیا سرگرمی دیگری داری، م. اچ? من فقط چند داستان کوتاه می خواهم، نه رمان در تمام طول این مجموعه. بوی تعفن میدی، ام. اچ.
برگرفته از goodreads![Megan Chance.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Megan Chance
4 out of 5 stars
۱۳۹۱/۵/۱۲
من قبل از این فکر می کردم بدبین بودم، اما بالزاک باعث شده است ببینم که از کمبود شدید تخیل رنج می برم. خدای من! توهمات گمشده نمی تواند عنوان مناسب تری برای این کتاب باشد. شیر مهربانی انسان در اینجا به ندرت مشهود است و زمانی که چنین است با علاقه به خود، حسادت و کینه توزی از بین می رود. من به ندرت کتابی را خوانده ام که تنش بیشتری داشته باشد، مطمئن نیستم که برای رهایی یک شخصیت دعا کنم (معمولاً یک تمرین بیهوده به زبان فرانسوی)، سرش را به دیوار بکوبم، یا امیدوارم که او آنچه را که لیاقتش را دارد به دست آورد. به این دلیل که آنها برای زندگی خیلی احمق هستند. این مانند تماشای غرق شدن قطار است، جایی که شخصیت ها مانند اردک های کوچک روی ریل ایستاده اند. این کتاب همچنین به دلیل به تصویر کشیدن بالزاک از جامعه پاریس، با انحطاط، بدبینی و کینه توزی به خاطر کینه توزی، و تعداد زیادی از هنرمندان بر صخره های آن (که به نظر می رسد موضوع مشترک نویسندگان قرن نوزدهم است) قابل توجه است. تلخی و تفسیر دقیق بالزاک در مورد صنعت نشر/ژورنالیسم جذاب است. همچنین نشان می دهد که در 150 سال تغییر چندانی نکرده است که افسرده کننده است. با گفتن همه اینها، همه چیز را به طرز انحرافی سرگرم کننده، روشنگر و جذاب یافتم. من به صحنه هایی از زندگی کورتسان ادامه می دهم تا ببینم آیا لوسین علی رغم تمام شواهدی که بر خلاف آن وجود دارد، به یک انسان باهوش تبدیل می شود یا خیر
برگرفته از goodreadsبه عنوان یکی از رمان های طولانی تر بالزاک، این رمان نمونه ای از تمام نقاط قوت برجسته اوست: توانایی شگفت انگیز در ترسیم شخصیت هایی با ماهیت های مختلف فیزیکی، عاطفی، فکری و بالاتر از همه اخلاقی (فقط یک مثال: یک وکیل شرور به عنوان "افعی هولناک" توصیف می شود. با چشمان زاغی")؛ مهارت خیره کننده او در بافتن طرح هایی که بسیار پیچیده و در عین حال قابل درک هستند, اغلب شامل جزئیات مالی جزئی و عناصر همیشه متضاد غرور و جاه طلبی شخصی است. و در نهایت، راه اندازی نیروهای خوب و بد ایده آلیسم نوع دوستانه و خودخواهی خودخواهانه او، قرار دادن آنها در بازی با یکدیگر، و امید خواننده را در برابر امید به پیروزی افراد خوب باز می دارد. بعد از ده ها اثری که بالزاک خوانده ام، همیشه انتظار ناامیدی نهایی از رویاهای شکست خورده را دارم: به نظر می رسد او مستعد این است که ساده لوحی کسانی را ببیند که بی گناه انتظار بهترین همنوعان خود را دارند. ضعف اجتناب ناپذیر اجازه دادن به بدبین, دسیسه های خودخواهانه حریصان برای شکست دادن آنها. این رمان که هم در پایتخت پاریس و هم در استانی دورافتاده فرانسه اتفاق می افتد، مملو از توصیف نیروهای مختلف اجتماعی و سیاسی است که در دوره بازسازی پس از جنگ های ناپلئونی در حال بازی هستند. اشراف بینی در هوا با دینداری سرسخت و اعتقاد شدید خود به سلطنت در آنجا هستند. بورژوازی در حال چنگ زدن ظاهر می شود که عمدتاً توسط حرفه های عموماً تحقیر شده روزنامه نگاری، انتشار کتاب، وام دادن پول و قانون نمایندگی می شود. به نظر می رسد که خود بالزاک هم در خواندن روزنامه روزانه اش و هم در برخورد با ناشران تجربیات ضعیفی داشته است، زیرا در تصویر او از دست اندرکاران این حرفه ها چیز کمی برای تحسین وجود دارد. این مخالفان طبقه اجتماعی فرضی کاملاً مشابه به تصویر کشیده شده اند: شخصیت های طبقات بالا و متوسط متهور، حسود، بی وفا، متذکر هستند و همیشه به دنبال لبه ای هستند که آنها را از همسالان خود جلوتر می برد. ساده لوحی کودکانه لوسین و عزم چشمک زن دیوید مخترع چاپگر، اساس ‘Two Poets’، اولین بخش از سه بخش رمان را فراهم می کند. فراز و نشیب های پرشتاب برای لوسین در پاریس، اساس ‘A Provincial در Paris’، بخش دوم را تشکیل می دهد. در حالی که اوج سرنوشت داوود و همسر مهربانش، حوا، که مغز و آگاهی بیشتری از نیروهایی دارد که علیه آنها چیده شده اند، نسبت به شوهرش و دوستش، ‘Eve و David’، قسمت پایانی را تشکیل می دهند. این یک داستان استادانه پیچیده، بسیار دراماتیک و کاملاً پر تعلیق است که در طی آن متوجه شدم که به طور استعاری افراد بد را هو می کنم، بر حماقت قربانیان آنها فریاد می زنم و تلاش های نجیب کسانی را که برای نجات آنها از سرنوشتشان تلاش می کردند تشویق می کنم. نقطه اوج، اگرچه تا حدودی کمرنگ است، اما ارزش زمان لازم برای خواندن تقریباً 600pp را دارد. که برای رسیدن به آن نیاز است. بالزاک در یک اظهار نظر تقریباً غیرمجاز به ‘the bourgeois taste for iterature without ideas’ اشاره می کند. این باعث شد به این فکر کنم که آیا او ناخواسته رنگ واقعی خود را نشان داده است یا خیر. برای چنین استاد شخصیت پردازی، نقاشی صحنه های اجتماعی و حتی تحلیل روان شناختی، سطحی نسبی در تمام مضامین ارائه شده وجود دارد. در واقع، به غیر از این واقعیت که برخی از افراد نباید مورد اعتماد قرار گیرند و تا حد زیادی قصد دارند از دیگران برای اهداف خودخواهانه خود استفاده کنند، من عمق کمی برای استدلال های اخلاقی ارائه شده پیدا کردم. حتی انحرافات ماکیاولیستی Abbe’s به لوسین که از نظر موضوعی رمان را به پایان می رساند، به نظر می رسد دیدگاهی کاملاً ساده انگارانه ارائه می دهد: ‘ ما همه برده چیزی هستیم، یا شکست خورده یا یک ضرورت و باید مخفیانه علیه دیگران برای رسیدن به خواسته هایمان پیش برویم. جامعه آنقدر حقوق را بر فرد غصب کرده است که او مجبور به دفاع از خود می شود.’ حتی با فرض اینکه این ‘rights’ واقعاً وجود داشته است، می توانم بگویم که این ‘do قبل از اینکه این کار را با فلسفه you’ انجام دهند، فلسفه ای است که کسی با چنین درک دقیقی از عملکرد مردان و زنان در جامعه خود می توانست آن را بهبود بخشد. با این حال، رمان بسیار جذاب و فوق العاده خوب ساخته شده است. فقط مایه شرمساری است که چنین برس کاری ظریفی نمی توانست به m بیشتر منجر شود
برگرفته از goodreads