این کتاب از اون دسته کتابا بود که وقتی نقدایی که ازش شده بود خوندم اینطوری بودم که واقعاً؟ این همه حرف میخواست بزنه؟ پس چرا من هیچی دستگیرم نشد؟
برگرفته از goodreads![Mahdi Ghasemi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/03136339057d746c86804b7f25ecc4c8e53f217c1413696c5d158e0a46f02e14/mahdi-ghasemi.jpg)
Mahdi Ghasemi
3 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۰/۱۴
یکی از خصلت های داستان های آنتوان چخوف (حداقل بعد از خواندن 5 الی 6 اثر از او) چیزیست که من همواریِ واقعیت مینامم.
نگاه چخوف به واقعیت نگاهی پلان طور است یعنی از بالا ، و از بالا همه پستی ها و بلندی ها مشابه هستند.
درد ، در انتهای داستان به اوج خود کشیده نمیشود.
داستان ها سکانسِ سرنوشت ساز و نمایشنامه ها حاوی پرده ای استثنایی نیست.
درد ، لُپ کلام ، در تمامِ سطح داستان از ابتدا تا انتها به یک اندازه توزیع میشود و البته من فکر میکنم برای وصف وضعیت وخیم ملت روس ، هیچ گونه ی ادبی رساتر از واقع گرایی نیست.
من ، هرگز نشده که در حین خواندن آثار چخوف ، گورکی و تورگینیف احساس کسل بودن یا تشابهی حس کنم.
خصلت ادبی چخوف طوریست که خواننده ، فعل نقد کردن را همزمان در ذهنش حین مطالعه انجام میدهد.
داستان همان است که خواندیم ؛ همه چیز به سادگی بیان شده است.
از این جهت ، من نمیتوانم مطلبی خاصی برای این اثر بنویسم جز اینکه بگویم با یک طنزِ بغض آلود روبرو هستیم.
در جایی که من خندیده ام احتمالا خواننده ای دیگر اشک بریزد.
و در آخر اینکه ، ادبیات روسی را همیشه دوست داشته ام چون واقعیت را شاید هیچکس مطلوبتر از نویسنده روسی بیان نکند.
برگرفته از goodreads![Zahra saeedzade.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/8e750ea13aab30505ee5f4801bbd7ea8e76071a12dbf1ed93fa2eaf849740eba/zahra-saeedzade.jpg)
Zahra saeedzade
3 out of 5 stars
۱۳۹۸/۳/۹
راستش من بیشتر کارهای چخوف را خواندهام. و حیرت کردهام چطور میتواند اینقدر زیاد بنویسد با این همه کیفیت خوب.
داستان باغ آلبالو از معروفترین نمایشنامههای چخوف است. داستان در مورد خانوادهی متمول روسیست که حالا دچار بدهیهای سنگینی شده اند ومجبورند باغآلبالو را بفروشند. باغی که از چند نسل قبل به آنها ارث رسیده و خاطرات کودکیشان را با خود دارد. باغ را به یک تاجر میفروشند. کسی که فرزند یک برده بود و حالا به ثروت رسیده است.او به محض خرید باغ تمام درختان آن را قطع میکند تا در زمینش ساختمانی بزرگتر بسازد.
نسبت به داستان کوتاهها چخوف کار ضعیفی بود.
برگرفته از goodreads![Amirhossein.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/dbc7a3880a55c69ef2c98e43b238421faf8c22ff2d74524bae2fdfe7ae909003/amirhossein.jpg)
Amirhossein
5 out of 5 stars
۱۳۹۹/۲/۲۸
محو شخصیتپردازیهای چخوف شوید!!
برگرفته از goodreadsآخرین اثر چخوف زیبا
اگر به ادبیات روس عادت ندارید اسمای شخصیتا ممکنه براتون گیج کننده باشه ولی انقدری قشنگ هست که به این چیز ها توجه نکنید.
از دست ندید!
برگرفته از goodreads![fateme movahedi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/3a50da12f2be2babb5e5c94b6cffba14f3051c8272a94fcf8cb5b2beb11e43d0/fateme-movahedi.jpg)
fateme movahedi
3 out of 5 stars
۱۳۹۶/۲/۳۰
نمایشنامه ای که در دو ساعت خوانده می شود. روایتگر خانواده ای اشرافیست که به دلیل مشکلات مالی مجبور به فروش باغ اجدادیشان می شوند. اما بر خلاف انتظار برای حفظ آن تلاشی هم نمی کنند. در نهایت باغ را رعیت زاده ای می خرد و درختان انرا قطع کرده و زمین را تکه تکه می کند. داستان به نوعی روایتگر وضعیت شوروی قبل از فروپاشی است. اشنایی خاندان سلطنتی با اروپا، علاقه به آن ، عدم موافقتشان برای تقسیم شدن زمین و عدم تمایل برای به قدرت رسیدن رعیت ها و رفت و امد افراد فرودست به منطقه ای که تا ان زمان در انحصار اشراف بوده از جمله مواردیست که در کتاب به صورت کنایی به آن پرداخته شده است. در نهایت اتفاقی که می افتد خلاف میل خاندان سلطنتی است. باغ از انحصار آنها در می اید و رعیت ها قدرت می گیرند.
این کتاب به گفته ی منتقدان پیشگویی چخوف از وضعیت شوروی است. هر چند با نظام اشرافی موافق نبوده ولی به تقسیم اراضی و قدرت رعیت ها و یا به عبارتی از بین رفتن اصالت نقد داشته است.
برگرفته از goodreadsنمایشنامه باغ آلبالو آخرین اثر چخوف می باشد و مانند بقیه آثار او متنی بر گرفته از زندگی عادی مردمان و حوادث روزمره است و چیزی خارق العاده و غیر طبیعی اتفاق نمی افتد. اما همین وقایع روز مره با قلم توانای نویسنده به صورت نمایشنامه ای در آمده است که زوال اشرافیت و ظهور سرمایه داری را به خوبی نشان می دهد .عادت ها و علایق غیر قابل ترک زندگی اشراف که آنها را به ورطه ی نابودی می کشاند اما آنان هنوز در بی خبری به سر می برند و حتی نسل جوان آنها نمی تواند به میان سال هایشان کمکی بکندو از طرف دیگر فرزندان دهقان ها و خدمت کار ها از طریق پول و سرمایه به دارایی ها و زندگی اشراف دست می یابد، بهر حال زندگی هر دو گروه ادامه دارد و زمان ثابت خواهد کرد که سرمایه سالاری تا چه زمانی دوام خواهد آورد
برگرفته از goodreadsدیشب نصف کتاب رو خوندم اما صبح که باز رفتم سراغش اسمها یادم رفته بود ، یادمه بعد از خوندن رودین به خودم قول دادم دیگه رمان روسی نخونم از بس که اسمهاشون رو مخه و هر نفر تنهایی چند نفره!...ترجمه اش رو هم خیلی دوست نداشتم، اما خود نمایشنامه جالب بود و به نظرم سیمین دانشور خودش بهترین ریویو رو در موردش نوشته. تهش دوست داشتم یک مشت بزنم تو صورت مادام رانوسکی که یک مصرف کننده ی بیخود حال بهم زنه اما از لوپاخین خوشم اومد و تلاشش برای هدفش واسم خیلی ارزشمند بود. این دوتا کاراکتر برام دوسر طیفی بودن که بقیه کاراکترها بینشون قرار میگرفتن و بود و نبودشون فرقی نمی کرد.
برگرفته از goodreadsبعضی وقتا آدم تعبیرهای جالبی رو میخونه که تو ذهنش نقش میبنده مثل این یکی :
"...اصلا چرا باید از شما مخفی کرده و سکوت کنم. کاملا روشن است که او را دوست دارم .دوستش دارم، دوستش دارم... او سنگی ست بر گردن من، با او غرق خواهم شد. او یک سنگ است. زندگی بدون این سنگ برایم ممکن نیست. "
برگرفته از goodreadsباغِ البالو، گذشته را به تصویر می کشد، ان هم در لحظه ای که آینده هر روز بیش از دیروز بر او می تازد. باغ آلبالو، شاید روزگاری مکانی مقدس بوده. زمینی که سنت را به یاد می آورد اما امروز باید تکه تکه شود و جا را برای ریل و قطار ها و ادم هایی که با این قطار ها می خواهند به این جا بیایند باز کند. آن ها به زودی خواهند رسید؛ با کمک قطار حتی زودتر از انچه که بتوان فکرش را کرد و با تبر به جان باغ خواهند افتاد و آن را تکه تکه خواهند کرد. باغ البالو در دنیای جدید تنها به شرطی می تواند باقی بماند که دیگر باغ البالو نباشد.
چخوف در آستانه ایستاده. او با خاطرهی دنیایی که دیگر نیست در دنیایی قدم بر میدارد که برای او آشنا و تازه است و شاید کمی دهشت آور. دنیایی ریل ها و قطار ها و باغ های آلبالوی تکه تکه شده. اما آیا حذف کردن گذشته، انکار کردنش، تکه تکه کردنش، ما را تا ابد از شر آن در امان نگاه می دارد؟ یا اینکه گذشته نیز همچون میلی سرکوب شده بار دیگر باز خواهد گشت اما این بار با چهره ای دهشتناک تر؟
برگرفته از goodreads![Ehsan'Shokraie'.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/982c18b0ae5bbcf3ed6ff90bf18103eac19ab7d9a70aa18313e7140c62254c7c/ehsanshokraie.jpg)
Ehsan'Shokraie'
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۶/۳۰
ماجرای نا امیدی,سرگشتگی زندگی هایی پوشیده در اشتباهات و ناکامی ها و ناتوانی ها..و در پایان رستگاری ای به بهای دلمشغولی های قدیمی..و شاید زندگی ای جدید..به امید جستن از چنگال عادت های قدیمی که هرگاه که از آنان دور می شویم باز گاه سر بر می آورند که ما را به چرخه باطل اما آشنای خود بازگرداند..
برگرفته از goodreadsاولین نمایشنامه ای بود که خوندم اولش یکم ارتباط گرفتن، خوندن اسم ها و تفکیک شخصیت ها سخت بود
اما به مرور مشکل حل شد
نمایشنامه یه چیزی که داره اینه که موقع رد و بدل شدن دیالوگ ها، حس و لحن اون شخصیت هم بیان شده و من سعی کردم مثل یک بازیگر تئاتراین حس و لحن هارو به خوبی ادا کنم، چیز جالبی از آب در اومد، طرف خسته بود با حس و لحن خسته دیالوگ رو میخوندم و اگر ذوق زده بود با شوق و ذوق فراوان بیانش میکردم
هیچکدوم از شخصیت ها بخاری ازشون بلند نمیشد و دست روی دست گذاشته بودن تا تقدیر به سراغشون بیاد
با خوندن مقدمه متوجه میشید که داستانی که باهاش رو به رو هستید همچین ساده هم نیست و لایه های پنهان زیاد داره
تجربه جدیدی بود
برگرفته از goodreadsنمایشنامه ای با سبک نمادگرا.
کارکترهایی که هرکدام به نوعی عاجزند و در برزخ بین گذشته و آینده گرفتار.
دیدن تئاتر این نمایشنامه باعث شد درک بهتری ازش پیدا کنم و حتی بیشتر ازش خوشم بیاد به شما هم پیشنهاد میکنم ببینید.
.
و اینکه ترجمه خوبش، ترجمه خانم دانشور نیست 🙏🏻
برگرفته از goodreadsنمیدونم چرا ارتباط برقرار نکردم با داستان... اما اخرش برام جالب بود... اینکه همشون احساس رهایی میکردن وقتی چیزی رو ازدست دادن که خیلی دوسش داشتن.. اما اونو خیلی وقته که از دست داده بودن اما رهاش نکرده بودن... و جمله آخر خدمتکار:انگار هیچوقت زندگی نکرده ام.
برگرفته از goodreads![Maryam Samiei.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/8d930d54fd84cf81cb0aaa975d4b448926f6a0e6e8aa5cce123234630b49e930/maryam-samiei.jpg)
Maryam Samiei
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۸/۹
بینظیر بود. سردرگمی و بلاتکلیفی رو میشد توی حرکات تکتک شخصیتها احساس کرد. حرکت به سمت جامعه بورژوازی و زوال اشرافیت هم یکی از درونمایههای اصلی این نمایشنامه بود. عالی بود
برگرفته از goodreadsهرچند چخوف یکی از نویسندههای موردعلاقمه و میدونم این نمایشنامه خیلی از شخصیت ها نمادهایی از مردم روسیه بود ولی واقعا ازش ناامید شدم و با اینکه کلا ۸۰ صفحه بود بزور تمومش کردم.
دلم نمیخواست درموردش ریویو بنویسم «ولی خب 😄».
برگرفته از goodreads![Mohammad reza khorasanizadeh.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/d22af91095c50d1ed96c2f81a0351a57ffc64802f8d03706f4c99289d27e4d04/mohammad-reza-khoras.jpg)
Mohammad reza khorasanizadeh
4 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۲۰
نمایشنامه ای نمادگرا از جامعه روسیه که در آن اشراف زادگان و ثروتمندان قدیمی و اصیل از سر سبکسری دارایی خودشان را از دست می دهند و افرادی که از خانواده های غلامان و نوکران بودند حال به مقام و منصب و مال و منال رسیده اند
برگرفته از goodreads![Mohammadreza.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/809fbf085a47083d1989b21d80295933cd4eaaee155439ba89ecce86ae422617/mohammadreza.jpg)
Mohammadreza
2 out of 5 stars
۱۳۹۸/۴/۶
انتظار یه نمایشنامه ی درجه یک داشتم با اینهمه تعریفی که کتابفروش از این کتاب کرد اما متاسفانه نمایشنامه رو در حد خیلی خوب ندیدم. از نظر من در سطح متوسطی بود هرچند که صمیمیت و روزمرگی های شخصیت ها رو دوس داشتم اما خب کششی نداشت برای من با وجود اینکه طرفدار سرسخت ادبیات روسیه هستم. این نمایشنامه باعث نمیشه چخوف رو حتی کمی از سطح والای ادبی ومحتوایی داستان هاش پایین تر بدونم.
برگرفته از goodreads![Iman Narimani.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e346856130104a4ceb2e2b2ddfcdb1faf744e22c766b7a5086e949b6bc57534e/iman-narimani.jpg)
Iman Narimani
2 out of 5 stars
۱۴۰۰/۱/۲۵
برخلاف تعریف هایی که از کتاب شنیده بودم، من نتونستم با کتاب ارتباط برقرار کنم. کتاب شاید در نشان دادن هدفی که چخوف داشته یعنی شرایط آن زمان، اما برای کسی که در این دوره کتاب را می خواند و وضعیت آن دوره هم برایش چندان اهمیتی ندارد خیلی جذاب نیست.
البته فکر می کنم ترجمه نه چندان روان کتاب هم در این بی میلی بی تاثیر نبود.
برگرفته از goodreads![Fateme Beygi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/cf0a1c6b8233ef8e35ac42cd975f7b2dcf336fa8a3e5429a2e2973006025fe8f/fateme-beygi.jpg)
Fateme Beygi
3 out of 5 stars
۱۳۹۲/۱۲/۶
اوایلش جذاب نیست اما بعد پرده های سوم و چهارم خیلی خوب می شن حالا که یکم بیشتر با شخصیتا آشنا شدی و انس گرفتی و اون شوک لعنتی این که بالاخره کی باغ رو می خره :/ فکرش رو هم نمی کردم اینطوری غافلگیر شم.
صحنه ی آخر رو خیلی دوست داشتم فیرز بیچاره ی بی نوا.
برگرفته از goodreadsاز فروریختن اشرافیت تا صدای تبر به پهلوی درختان آلبالو...
برجسته ترین نمایشنامه آنتون پاولوویچ چخوف نمونه ای فاخر از کمدی تاریک این دوران میباشد که به راستی میشد از آن درام هم نیز برداشت کرد.
برگرفته از goodreadsاگر برای بعضی دردها درمان های زیاد و متعدد تجویز کنند این علامت آن است که درد بی درمان است.
من فکرها میکنم.مغز خودم را داغان میکنم،هزار تدبیر به خاطرم میرسد،واقعا هزارها! اما اساسا معنی همه ی اینها آن است که یک راهحل هم به نظرم نمیرسد.
برگرفته از goodreadsبا وجودی که بی سر و ته بود نمی دانم چرا اینقدر ازش خوشم آمد.خیلی لذت بردم.با شخصیت ها ارتباط خوبی گرفته بودم مخصوصا تروتیموف که سالها دانشجو بود ودرسش تمام نمی شد!مرا یاد خودم انداخت که دوران چهارساله ی دبیرستانم مدام کش می آمد و تمام نمی شد انگار به جای چهارسال برای من ده دوازده سالی طول کشید!دیالوگهایش خوب بود شوخی هایشان هم خیلی برایم بامزه بود.
یک چیز جالبش هم حرفهایی بود که آخرهای قصه می گفتند و مادام می گفت من خیلی این چندوقت اذیت شدم و الان هم غصه دارم ولی بالاخره تمام شد دیگه...و من خیلی با این قضیه موافقم که اتفاق های بد،استرس قبلشان خیلی آزاردهنده است.اتفاق افتادنشان هم خیلی آزاردهنده است ولی وقتی یک هفته ده روزی می گذرد و دوره ی بحران برای آدم تمام می شود بالاخره انگار راحت می شود...از دست یک ناراحتی و اضطراب طولانی خلاص می شود.هرچند اولین روزهای بعد از بحران هم بسیاروحشتناکند و ان شاءالله که برای کسی پیش نیاید اینها را تجربه کند.
خیلی شانس آوردم که اینقدر اتفاقی ازش خوشم آمد وگرنه اگر وقت دیگری می خواندمش هم بیچاره می شدم تا تمامش کنم هم کلی اعصابم خرد می شد که چرا هیچ اتفاق خاصی نیفتاد.
البته توصیه اش هم نمی کنم چون چیزخاصی تویش ندیدم!
برگرفته از goodreadsباغ آلبالو نماد طبقه ی بورژاویی است که با تبر طبقه ی دهقانی و کارگری سقوط می کند.
لوپاخین نماد طبقه ی به دوران رسیده است که صاحب باغ آلبالو می شود.
تروفیموف نماد طبقه ی روشن فکر است که خانه به دوش است.
برگرفته از goodreadsشاهکار
نمایشنامه امپرسیونیسمی که برخلاف امپرسیونیسم "نیست انگار" فرانسه دیدی روشن و امیدی به آینده دارد
"آنیای جوان رو به مادرش- 《 ما با هم زندگی تازه ای را شروع خواهیم کرد.》
برگرفته از goodreads![Eskandaryamir.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/9459a1c563161900f9e28a652152962af2012b1de31626e277626770d1244c37/eskandaryamir.jpg)
Eskandaryamir
3 out of 5 stars
۱۳۹۷/۲/۲۷
باغ آلبالو از اون کتاب هاییه که به خودم جرات دادم پس از سال ها از توی انباری تاریک خونه مادربزرگم که شایعه شده بود پر سوسک و موش های آدم خوار و البته جن های نه چندان زیبارو و مهربان هست، پیدا کنم و بخونم...
مجموعه اون کتاب های دوست داشتنی برای من خاطره هستن و واجد یک یا دو ستاره به صورت پیش فرض... ولی شخصیت ها به طور کلی خوب در اومده بودن و خط داستان کسل کننده و مملو از پرگویی های تملق امیز نمایشنامه ها نبود
برگرفته از goodreadsداستان راجع به اینکه اگه بدهیت رو پرداخت نکنی باغت رو میگیریم، یا نمایانگر دورهی روسیه تزاریِ رو به زوال
نیست. داستان دقیقا همون چیزی هست که یک نمایشنامه باید انجام بده: با ناخودآگاه ما حرف میزنه.
البته علاقه شدید من به ادبیات روسیه هم از لذت بردن از این کتاب بی تاثیر نبود
برگرفته از goodreadsدر پشت جلد کتاب آمده است:
"اشخاص نمایش همان آدم هایی هستند که در زندگی روزمره به آن ها برمی خوریم. هیچ کدام نقش برجسته ای ندارند، نه مبارزه می کنند، نه شکست می خورند، نه حتی از خود دفاع می کنند و نه به حل مشکلاتی که در برابرشان قرار دارد می پردازند.
منتظر حادثه می نشینند و تقدیر می راندشان و تقدیرشان را با شکیبایی تحمل می کنند. امپرسیونیسم چخوف در آخرین تحلیل نفی کننده زندگی نیست؛ بلکه از امید به آینده سرشار است.
در باغ آلبالو، فروش باغ حکایت از وداع با گذشته دارد، گذشته ای که رو به افول است و تبری که به کنده درخت ها می خورد، تبری ست که زندگی قدیم و اشرافیت رو به زوال را واژگون و دگرگون می کند".
..................................
واقعا نمایشنامه ی روون و جالبی بود. نمیشه گفت داستان خاصی داره، بیشتر شخصیت پردازی بود و خیلی خوب با شخصیت هاش ارتباط برقرار کردم من. خیلی هم زود خونده شد.😂
برگرفته از goodreads![Maryam Hosseini.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/b5f43472a66abac50d79aef1df199d81a375780723b1162c21da64373814eec5/maryam-hosseini.jpg)
Maryam Hosseini
4 out of 5 stars
۱۳۹۴/۶/۹
یادش بخیر. یه روزایی دچار چخوف شده بودم. یعنی ادبیات روسیه رو با همین چخوف شروع کردم. از اون خلهای دوستداشتنیه.
برگرفته از goodreadsخداحافظ ای خانه ی عزیز ، ای خانه ی قشنگ اجدادی.
زمستان خواهد گذشت و بهار خواهد آمد اما دیگر تو وجود نخواهی داشت. تو را خراب خواهند کرد.
خداحافظ ای خانه ، خداحافظ ای زندگی گذشته
زنده باد زندگی نو
برگرفته از goodreads۳/۵
حس خاصی ندارم بهش. به نظرم تقریبا از همه نظر متوسط بود. فقط قلم نویسنده رو بیشتر از بقیه جوانب دوست داشتم.
برگرفته از goodreads![Sahar Goudarzi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/d12f4d474c508a1c984d871bf5e64fb15a6d18e35275dfcee213aa419d917091/sahar-goudarzi.jpg)
Sahar Goudarzi
3 out of 5 stars
۱۳۹۶/۷/۹
" اكثريت عظيم روشنفكرانى كه مىشناسم در جستوجوى چيزى نيستند و هيچ كارى نمىكنند و به درد كارى نمىخورند. همهشان بد تحصيل كردهاند، به طور جدى مطالعه نمىكنند، دربارهى علوم فقط پرحرفى مىكنند، از هنر هم كم سر در مىآورند. همهشان خودشان را مىگيرند و با قيافهى جدى، گندهگويى و فلسفهبافى مىكنند؛ حال آن كه پيش چشمشان كارگرها غذا ندارند و چهل نفرى در يك اتاق نامناسب مىخوابند، توى ساس و تعفن و گند و رطوبت و ناپاكى اخلاقى مىلولند...»
برگرفته از goodreads![Dawn's book diary.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/39ea58d860ca8dd0339da76a4829b8938f3c2d3bcb61e36e69fd116339ee95d2/dawns-book-diary.jpg)
Dawn's book diary
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۹/۱۹
نمیدونستم توی این نمایش باید دلم برای صاحبان باغ بسوزه یا نه. به قول خدمتکارشون گفتنی، اقلاً قدیما با آلبالوهای باغ مربا میپختن ولی الان چی؟ تصمیم لوپاخین برای باغ به نظر معقول و بهصرفه میآد ولی آیا بهترین تصمیم هم هست؟
میدونم که تنها کسی نیستم که بعد از خوندن این نمایشنامه به این نتیجه رسید (و در عجب بود) که چخوف آیندهی روسیه رو پیشبینی کرده بوده.
برگرفته از goodreadsمشتاقم با ترجمه خانم دانشور بخونم، ترجمههای متفرقه مبهم و گنگ هستن
برگرفته از goodreadsنمایشنامه ی روان و درجه یکی از وقایع روزمره. شگفت زده شدم از قدرت روایت و پیشگویی آقای چخوف.
برگرفته از goodreads![Alireza Golrangian.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/2430a9d2bd46a04d80dbe80e9a96ac04c4f61518ce9fcdde49ebb186d53c7455/alireza-golrangian.jpg)
Alireza Golrangian
2 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۲۸
صحنهی پایانیاش بهیادماندنی است.
برگرفته از goodreads![Saeed Davoudi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/d621e6126b6bbcc3d6922c6e4e02b1711fa6ce1053685eeecf0585427ed95470/saeed-davoudi.jpg)
Saeed Davoudi
4 out of 5 stars
۱۴۰۰/۷/۲۴
باغ آلبالو داستان باغی نیست که به فروش می رود
داستان تاریخی است که بر باد می رود
جایی که همه هم و غم عوام مسائل پیش پا افتاده است چیزی به نام تاریخ معما نخواهد داشت
چخوف این کتاب را برای تمام مردم دنیا نگاشته است
برگرفته از goodreadsماه بالا آمده. خوشبختی اینجاست. روز سعادت نزدیکتر و نزدیکتر می شود. من حتی صدای پایش را می شنوم. آیا نباید آن روز را به چشم دید؟ نباید آن را شناخت؟ چه اهمیت دارد اگر هم ما به آن روز نرسیم! دیگران که از آن برخوردار خواهند شد.
برگرفته از goodreads![Baran rad.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/16106722fd7f941f9f95e21a9c15c01d18a502988b8a1d25893b2180aa6e255a/baran-rad.jpg)
Baran rad
3 out of 5 stars
۱۴۰۲/۲/۱۶
زمانی که نه توان روبهرو شدن با آینده رو داریم و نه نای فراموش کردن گذشته رو، فقط توی برزخی بین این دو زندگی میکنیم…
برگرفته از goodreads"من آدمی آزاد هستم ، همه ی چیزهایی که برای شما این همه بزرگند،این همه ارزشمند،برای شما ثروتمندها یا فقرا،برای من به اندازه ی پرکاهی که در هوا سرگردان است ارزش ندارد."
برگرفته از goodreads