![آبتین گلکار.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/577fecb9132a207158c599503067478059cb733650d669b42218d81553bdd163/%D8%A2%D8%A8%D8%AA%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D9%84%DA%A9%D8%A7%D8%B1.jpg)
آبتین گلکار
4 out of 5 stars
۱۳۹۶/۱/۱۰
داستایِفسکی در این رمان هم پرسشی ابدی را مطرح کرده که هنوز دغدغه انگیز است و به شکلهای مختلف در زندگی شخصی و اجتماعی ما رخ می نمایاند. پرسش این است: آیا به نام هدفی متعالی می توان دست به جنایت زد؟ یا به بیانی کلیشه ای و نازل تر: آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟
داستایِفسکی این رمان را در واکنش به رخدادی واقعی نوشت که در تاریخ روسیه به «قتل دانشجو ایوانوف» مشهور شد: سِرگِی نچایِف، رهبر گروه انقلابی ـ تروریستی «انتقام مردمی»، به دنبال اختلاف نظرهایی با ایوان ایوانوف 23ساله، از اعضای گروه خود، تصمیم به قتل او گرفت و نقشة خود را عملی کرد تا هم یگانگی گروه را تحکیم بخشد و هم بر وجهه و اقتدار خود بیفزاید. ولی ظاهراً در این ماجرا آنچه بیش از همه توجه داستایفسکی را به خود جلب کرده بود، این نکته بود که چگونه شخصی که داعیة اصلاح و بهتر کردن جهان را در سر دارد (هدف هر انقلابی)، ممکن است خود آفرینندة شر باشد و دست به ویرانگری و کشتار بزند. روحیة تروریسم انقلابی، اخلاق و ارزشهای نیهیلیستی، و این اندیشه که برای ساختن جهانی نو باید نخست جهان قدیم را از بیخ و بن نابود کرد، در آن زمان در میان جوانان روسیه هوادار فراوان داشت و بسیاری از روشنفکران و نویسندگان و منتقدان پیشرو نیز بر این آتش می دمیدند.
نام رمان برگرفته از باب هشتم انجیل لوقا و حکایت دیوهایی است که در وجود شخصی حلول کرده بودند و به ارادة حضرت عیسی از وجود آن شخص به درون گلهای خوک حلول کردند و در دریاچه غرق شدند. در رمان داستایِفسکی نیز شاهد آن هستیم که ایده و اندیشه ای که بدون آمادگی روانی و اخلاقیِ لازم بر افراد چیره شود، می تواند آنان را به جن زدگانی تبدیل کند که در راه هدفی که درست می پندارند، بدون تعقل دست به هرکاری بزنند. وقتی همة ارزشها و اصول اخلاقی پیشین یکسره نفی شوند، فانوس راهنمایی جز همان ایدة نیازموده باقی نمی ماند و هرعملی، و لو شیطانی، و لو قتل و ویرانگری، در راه رسیدن به هدف موجه به نظر می رسد.
خواندن رمان داستایِفسکی از این نظر بسیار آموزنده است. خوانندة امروزی کتاب ممکن است آن را قدری خسته کننده و شرح و توصیفهای آن را بیش از حد مفصل و طولانی بیابد، ولی محتوای فکری ـ عقیدتی آن قاعدتاً باید بر این عیب (اگر واقعاً این را عیب بدانیم) بچربد و خواننده را جذب داستان کند.
برگرفته از goodreads![باقر هاشمی.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/9d4c557ca2ed862fd3bddf3299d62418ee3d67d4a33420653c777a6981156923/%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C.jpg)
باقر هاشمی
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۰/۳
داستایفسکی با این کتاب من رو مسحور کرد. هیچ چیز دیگه ای برای گفتن ندارم.
برگرفته از goodreads![amin akbari.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/55dcfc0f3c7407b78a0056d86c2c478525273034c290f96623bcd617c4354e8c/amin-akbari.jpg)
amin akbari
4 out of 5 stars
۱۳۹۷/۶/۳۱
به نام او
یکی از بهترین آثار فیودور داستایفسکی بود با احتساب شیاطین (جن زدگان) تنها اثر مهمی که از داستایفسکی نخوانده ام برادران کارامازوفه که آن هم امیدوارم ترجمه از زبان اصلیش به زودی زود منتشر بشه.
شیاطین با سایر کارهای داستایفسکی تفاوت عمده ای داره. داستانهای او بیشتر حول محور یک شخصیت می گرده و بیشتر ذکر حالات خصوصی و نفسانی آنهاست.
ولی داستایفسکی در شیاطین به سراغ نفس اماره جمعی میره و هیولای سربرآورده از آن رو مورد بررسی قرار میده به همین خاطر شیاطین اثر متفاوتی ست و به همین خاطر شاید کمتر از دیگر رمانهای او به مذاق داستایفسکی بازها خوش بیاید. و شاید به همین دلیل است که در شیاطین خط روایی داستانها چندان منظم و منسجم نیست و بازها ارتباط مخاطب با داستان قطع میشود.
به هر رو من شیاطین را دوست داشتم وحسرت خوردم که دراین روزگار هم جامعه ایرانی روشنفکری در قد و قواره داستایفسکی قرن نوزدهم ندارد که جامعه اش را به شکل دقیق بشناسه و نقد و بررسی کنه
برگرفته از goodreads![fคrຊคຖ.tຖ.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/8b2e9a46abf9c84b9483c5311fe8698afe563d42f914a7cb3e48e869c85ce98c/frt.jpg)
fคrຊคຖ.tຖ
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۱/۲۲
تراژیکترین اثری که از داستایفسکی خوندم 🖤🖤🖤
برگرفته از goodreadsجلال آل احمد در بارهی داستایفسکی مینویسد:
"من از داستایفسکی میترسم، حتی وحشت دارم. یعنی هروقت کتابی از او خواندهام وحشت کردهام. نه از این باب که نوعی داستان جنایی سر داده باشد به قصد کشیدن اعصاب و ایجاد ترس و از این فوت و فنها، بلکه از این جهت که در برابر دنیای پیچیده ذهن او احساس حقارت میکنم. احساس هیچی، نیستی."
این دقیقا واکنش هر دفعهی من بعد از خواند کتابهای داستایفسکی است. یک احساس وحشت،پوچی و بهتزدگی.
بعد از به پایان بردن هر کتاب داستایفسکی با خودم میگویم این دیگر تهِ تهِاش است اما باز کتاب بعدی مبهوتم میکند.
تیخسیرشدگانش، منِ خواننده را نیز تسخیر کرد.
از حیث روایت و تعداد شخصیت با قبلیهایی که خواندم پیچیدهتر بود.
شخصیتها واقعا دیوانه کننده بودند.
شخصیتهایی مریض، متعصب، افراطی و با ایدئدلوژیهای خاص خود.
هرکدامشان را کمکم توانستم بفهمم و درک کنم. در میان تمام اینها درک آن پتراستپانوویچ شیطان برایم سختتر و تنفرم نسبت به او از همه بیشتر بود.
تسخیرشدگان یکی از بهترین تجربههای داستایفسکی خوانی من بود.
_
حس این لحظهی من:
خوشحالم همچنان کتابهایی از داستایفسکی باقی مانده که نخواندهام.
99/11/13
برگرفته از goodreadsبالاخره تمام شد!
اصلا باورم نمیشه تونستم تمومش کنم و وسط کار رهاش نکردم ولی خیلی خوشحالم از این موفقیت! خدا رو شکرش! اگه نیمه رهاش میکردم تا ابدیت احساس گناهش با من بود!
باید بگم کتابی هست که دو سوم اولش به شدت کسالت بار براتون میگذرد با اینکه جای جای داستان دارای نکات اجتماعی، روانشناسی و سیاسی است اما متاسفانه جذابیت لازم قلم داستانی را ندارد اما یک سوم آخر کتاب خیلی جذابتر از بقیه و نتیجه گیری ای از کل است که به کل کتاب جذابیت می بخشد.
کتاب اثر سیاسی تری از بقیه آثار دیگه نویسنده می باشد که تا الان خواندم درباره ملتی که موازین اجتماعی خود را از دست داده و به همین علت به جای نجات، خود را نابود می کند. رمان محصول وضع آن زمان روسیه و تجربه های شخصی نویسنده می باشد؛ کتاب شناخت زیادی از انقلابیون و سایر ارگان های سیاسی به ما میدهد. درباره دسته ای از انقلابیون است که از هیچ عملی برای رسیدن به آرمانهای خود رویگردان نیستند. مثل سایر آثار داستایوفسکی رمان گفتگو محور و حول تعاملات کاراکتر ها میگذرد.
برگرفته از goodreads![Tayebe Ej.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/1b369ed9b765d24c3e8e2a7b2c8e1cbac9c1aa777a560d7014b30df92aad3964/tayebe-ej.jpg)
Tayebe Ej
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۲/۲۶
بهتر از داستایوسکی داریم مگه اصن؟
برگرفته از goodreads![محمد نجابتی.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/9ea0ad8a7f3fc7c3c6c5c124b14319f43bf8ebd8e7fc97415311de0f9cb1c882/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DB%8C.jpg)
محمد نجابتی
4 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱۰/۲۳
وقتی تموم شد حس کردم من رو از یه کُرۀ دیگه با سفینه آوردن و دم خونهمون پیاده کردن!!!
برگرفته از goodreads![Ehsan Sharei.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/6750854aac63d0f219ac57675f3db5194041d8809c33d7f8099528bc86a6617f/ehsan-sharei.jpg)
Ehsan Sharei
5 out of 5 stars
۱۳۹۱/۸/۷
وسعت ِ ابعاد ِ اعتقادات ِ انسانی دارای مرزی مشخص نیست. در "شیاطین"، شخصیتها بینظیراند و مشابهشان در سایر آثار ادبیات کلاسیک نادر است. بعضی بسیار رنج میبرند، بعضی حد و مرزِ مازوخیسم را پشت سر گذاشتهاند و برای برخی قساوت به حد اعلا رسیده است. عدۀ دیگر دنیای درونی عجیب و منحصر به فردی دارند و تنهایند و در نهایت آنها که کمی بویی از انسانیت بردهاند بازیچه دست "شیاطین" اند. چیدمان زمانی ِ وقایع، خواننده را به نحو شگفت انگیزی در حسرت دانستن واقعیات قرار میدهد و او را بندهوار به دنبال خود میکشاند. از سوی دیگر داستایفسکی به سبک نوشتاری همیشگیاش - که در شیاطین به اوج اعتلا رسیده است- باز هم از توصیفات اشخاص و محیط چشم میپوشد و متمرکز در گفتگوهای خواندنی بین شخصیتهایش، عقاید ِ آنها را واکاوی میکند و سایش ِاعتقاد و سلوک ِ افراد به همدیگر را به نمایش میگذارد. این برهمکنش ِ اذهان ِانسانی در اکثر موارد به جنایت میانجامد. داستایفسکی در شیاطین با نقل ِردیف طولانی از جنایات ِ حیرتانگیز، پرده از اسرار برمیدارد و خواننده را در حیرت و ناباوری قرار میدهد. در پایان آنچه برای خواننده باقی میماند، جدای افسوس از پایان همدمی یکی دو ماهه با نویسندۀ بزرگ روس، تاییدی است بر اینکه شخصیت هر انسان به سوی کمال و تعالی و به سوی تباهی و سقوط بسیار مستعد و در گرو نزدیکان و جامعه است.
برگرفته از goodreadsامان از دست این آقای داستایفسکی...
من هیچوقت نفهمیدم چطوری ولی کتاب های ایشون اثرات خیلی عمیقی رو من گذاشته
نمی فهمم دقیقا چطوری این کارو میکنه و من حتی نمی فهمم چه تاثیری روم گذاشته
تنها چیزی که میدونم اینه که بعد خوندن اون کتاب یه چیزی توی من فرق کرده
عجیبه...
"انسان هر چه سیاهروزتر باشد، یا قومی هر قدر زیر پاافتاده تر و بینواتر باشند، امید اجر اخروی و رویای یهشت در دلشان ریشه دارتر است ، خاصه وقتی صدهزار مبلغ مذهبی مدام بر آتش این امید بدمند و منافع خود را در آن بجویند...."
برگرفته از goodreadsقدرت داستایفسکی در تحلیل ذهن و حال و احوال آدمها و همچنین بیان روابطشون، حیرتانگیزه!
برگرفته از goodreads![محمدقائم خانی.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e1c894481b85bd90605389e4022279fa5753acd0222a71dde51c54c01fb94800/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D9%82%D8%A7%DB%8C%D9%85-%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg)
محمدقائم خانی
5 out of 5 stars
۱۳۹۹/۳/۲۶
.
استاوروگینِ جنزدگان احتمالاً عجيبترين و مضطربترین و شايد ترسناكترين و قطعاً پیشبینیناپذیرترین صورتی است كه داستايفسكي از انسان نمایانده است. او به حیات نیهیلیستی عادت کرده است و از انسانيت، فقط ظاهرش را به ارث برده است. استاوروگینِ تسخیرشده، یک گام جلوتر هم رفته؛ او نه فقط عادت کرده، که از آن عبور کرده و روحش با شیاطین گره خورده است. عادت کردن، انسان را به ورطهی روزمرگی و ملالت میاندازد و اینجاست که همه چیز برای انسان، شمرده میشود؛ انسان، ساعتها و هفتهها و روزها و سالها و آدمها و کارها و همهچیز دیگر را فقط میشمارد، به امید روزی که همه چیز تمام شود. اما این شمارش تمامی ندارد. چنین انسانی اسیر توهم و گرفتار وهمیات نفسانی میگردد. سرنوشت محتوم چنین انسانی افتادن در دام نیهیلیسم و خودکشی است. استاورگین، در محضر تیخون مدام میگوید: «همهی اینها، پوچ و احمقانه است» و این، آن چیزی است که داستایفسکی در پس جهان جدید، رؤیت کرده است. او دیده که نیهیلیسم، حریقی است که مغزها را میسوزاند و نه خانهها را.
تقدیر و قضای وضعیت استاوروگینزده، حریق نیهیلیسم است و در جهانی که ارادهی خدا حاکم نباشد، ارادهی منِ انسان حاکم میشود و هر چیزی، صورت مباح پیدا میکند، گویی خدا مرده است و انسان وامانده و نیستانگار، راهی جز خودکشی ندارد. جهانی که از آن، خدا، حذف شود، همه چیز در آن مجاز و مباح میشود.
برگرفته از goodreadsدوباره خواندمش. دو باره ضربه فرود آمد.دوباره شاهد قدم زنی های شبانه ی و تفکر و چای خوردن های کیریلوف بودم. شاهد ملال و بیزاری استاوروگین، جنون قدرت پیوتر استپانویچ، غش ها و احساسات استپان، قتل ها و خودکشی ها، سخنرانی ها درباره اعتقادات، خدا شدن کیریلوف، عشق لیزا ، تحکم واروارا و...بودم.
دلم برای آنها تنگ می شود.
برگرفته از goodreads" به آرامی خاموش شد، مثل شمعی که تا ته سوخته باشد. "
آلبر کامو «تسخیرشدگان» را مهمترین رمان سیاسی و آن را یکی از چهار، پنج رمانی میداند که فراتر از همه آثار ادبی قرار دارد. کامو در ١٩٥٩ متنی نمایشی با عنوان «تسخیرشدگان» مینویسد که اقتباسی از رمان «تسخیرشدگان» (شیاطین) داستایفسکی است.
در ستایش داستایفسکی:
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرت به درآید؟
برگرفته از goodreadsخیلی وقت بود که منتظر این رمان بودم. برای من لذت خوندن داستایفسکی مثل لذت بردن از یه موسیقی خوبه. انسجام و جذابیت داستان فوق العاده اس. داستان روح و روانت رو غلغلک میده و باورهات رو به چالش میکشه و تو رو با زوایای تاریک و روشن ذهن بشر آشنا میکنه. شیاطین به جرات تراژیک ترین اثری بود که از داستایفسکی خواندم. جاهایی از داستان(که مطمئنا به ذهن همه خوانندگان رمان می آد) از شدت احساسات و غیظ اشک به چشمم میومد ولی حالا بعد از تموم شدنش باور دارم راهی بهتر از این برای اثرگذاری و رسوندن پیام نویسنده وجود نداشته و شاید اگر داستان طور دیگری اتفاق می افتاد انقدری که الان دوستش دارم دوستش نداشتم.
داستایفسکی بهترین روانشناس من بوده و رمانهای بلندش برای من انگاری مقدس اند بیخود نیس که مثل ابله، برادران کارامازوف و جنایت و مکافات، وقتی خواندم جلد کتابو بوسیدم. :)
برگرفته از goodreadsعجیب ترین کتاب داستایفسکی!
برگرفته از goodreads![امیرمحمد حیدری.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/d6c74f6a6828d5968865a8d86800e41c9abe443a3ada229e476048d8f93ea993/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%DB%8C%D8%AF%D8%B1%DB%8C.jpg)
امیرمحمد حیدری
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۸
نیچه میگوید که از هیچکس بهاندازهی داستایوفسکی راجع به روانشناسی نیاموختم. و این نقل قول، بابی برای ورود به جهان متفاوت جن زدگان است. این بار داستایوفسکی در قامت یک روانشناس، بارها و بارها داستان را متوقف کرده، و به شرح احوالات و اختلالات شخصیتهایش میپردازد.
برگرفته از goodreads![Zidane Abdollahi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/ca8239301c121834de767027e89d7a6a1e472af538e99d550dff52f971ba6ca6/zidane-abdollahi.jpg)
Zidane Abdollahi
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۱۱/۱۶
تابلویی از جنس آثار هیرونیموس بوش، تاریک و دهشتناک، به گونه ای که در برخی صفحات لرزشی بر اندامم جاری می شد؛ افسوس که در انتها فهمیدم آنچه تاکنون دیده ام تنها لتۀ تاریک آفریدۀ داستایوفسکی بوده است و لتۀ درخشان آن، از جنس آثار میکل آنجلو به لطف دستگاه سانسور آن زمان روسیه پنهان شده بود!
برگرفته از goodreads"عشق والاتر از وجود است. عشق تاج تارک هستی است. چهطور ممکن است که هستی در پیشگاه عشق سر فرود نیاورد؟"
برگرفته از goodreads![Shivalynch.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/59f6cba8fa56666f0eac5d62715b3dd54a92643e0109079155eed799b663e51d/shivalynch.jpg)
Shivalynch
5 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱۲/۱۵
یکی از پرکشش ترین و پر کاراکتر ترین کتابهایی که خوندم.
روابط پیچیده انسانی، پیچیدگی شخصیت انسانها به طرز اعجاب انگیزی به تصویر کشیده شده.
قلم جذاب و شخصیت پردازیِ حرفهای و صحنهسازی های فوقالعاده به کنار، چه طور ممکنه نزدیک ۱۰۰۰ صفحه بدون ثانیهای منحرف شدن از خط اصلی داستان نوشت و نوشت و نوشت؟!
واقعاً یک اثر بینظیر بود.
داستایفسکی یک نفر نیست، انگار اون تمام آدماس!
برگرفته از goodreadsوای من عاشق داستایفسکی ام
خیلی کتاباش مفهومی و قشنگن
درمورد بعضی از کرکتر ها هم
شاتوف رو خیلی خیلیییی دوست داشتم 🫂
از این پیوتر ستپانویچ ها هم داخل ایران بسیار هست که افراد ابله رو به خودش جذب میکنه و هر کار احمقانه رو برای رضایت اون انجام میدن مثل انگل هایی که به یک انگل اعظم سجده میکنند
خلاصه که خیلی با کتاب همدردی کردم
و به نظرم اگر داستایفسکی هزار سال پیش به دنیا میومد الان به عنوان پیامبر ازش یاد میکردیم.
برگرفته از goodreads![Amirhossein Heydari.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/b7ce2757d12fb1b9aa2dd31294afe933b44687d8af561aea0bf723eda103f939/amirhossein-heydari.jpg)
Amirhossein Heydari
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۷/۲۰
فرآیند خواندن این کتاب برام عجیب ترین بود. چرا که با هر خطش قلبم به تپش می افتاد و مجبور بودم بعد از چند بند کتاب رو بذارم کنار. کتابی که باید دو سه هفته خونده میشد، شش ماهه خونده شد. اما خیالی نیست. ارزششو داشت
برگرفته از goodreads![Mohammad Mahdi Barjesteh.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/79c2a8aff323cdba659884ab412bba7c3f0378c75681161f20c638c8a2deeaa4/mohammad-mahdi-barje.jpg)
Mohammad Mahdi Barjesteh
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۴/۷
سیاسی ترین کتابی بود که از داستایفسکی خوندم
و عالی بود
داستان طولانیه ولی انقدر روند جذابی داره که کیف میکنه آدم و خسته نمیشه.
برگرفته از goodreadsچند وقت پیش بود که با دیدن یه فیلم ذهنم درگیر شد و از کل ماجرا این توی ذهنم موند که آدم یا دنبال هوای نفس (هر چیزی که در لحظه دلش بخواد) هست، یا خودش رو با اعتقاداتی که آدم رو از برآورده شدن اون دلخواه ها منع میکنه محدود کرده.
.
هر چی باشه اون خواسته و پیروی از نفس سرانجامش نابودیه ( واحتمالا تخت اختیار گرفتن اون نفس یه نوعی از آرامش)
.
این کتاب روایت روایت آدمایی هست که شاید این اعتقادات رو توی خودشون کشتن یا فراموش کردن یا ... مثلا بعد از قتلی که توسط یه جمعی از شخصیت ها رخ میده یک نفر با خودش تکرار میکنه این درست نیست، این درست نیست... اما اختیاری از خودش نداره و اراده اش همراه نفر اصلی گروه (ستپان ترافیموویچ) پیش میره. انگاری فقط نبودن و نداشتن اراده پلید کافی نباشه... باید اراده مقابلش وجود داشته باشه تا بتونی از گرفتاری و مکافات در امان باشی.
.
کتاب ازین دست درگیری های ذهنی زیاد به وجود میاره برای خوانندهه توی اتفاق ها و حرف هایی که شخصیت ها بهم میزنن ولی فرقش با برادران کارامازوف یا جنایت و مکافات که خونده بودم قبلتر اینه که این درگیری ها فقط به یه شخص مرتبط نمیشه و درباره جامعه و جمعیت آدم ها حرف میزنه و رابطه ها رو نشون میده و ...
.
شاید باید بگذره زمان و بیشتر توی ذهنم اینور اونور برن فکرا تا به جمله ای برسم که داستایفسکی میخواست به من بگه تو این کتاب... الان ممکنه این باشه که هر چقدر هم تاریک، هرچقدر هم پلیدی پر باشه، نور تهش به همه چی غالب میشه و پلیدی ها به دریاچه ای از جنس نابودی ریخته میشن (و از کجا معلوم شاید پاک شده برگشتن به اون نور و گسترده تر هم شد). مثل همون قطره اشک فیدکا.
برگرفته از goodreads![Fereshte M.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/5fecc24dc537e5d27de12a5d00a613803d6a2e9d5b034548e8b1e7db0310c28f/fereshte-m.jpg)
Fereshte M
5 out of 5 stars
۱۴۰۲/۱/۲۸
همیشه حین خوندن رمان بلند از ادبیات روس یک کاغذ و مداد دم دستمه تا اسم شخصیت ها رو بنویسم و اینکه هرکدوم چه نقشی دارن. متاسفانه برای کتاب شیاطین از اول این کار رو انجام ندادم. فکر میکردم مغزم به خوندن اسامی عادت میکنه، ولی از اواسط کتاب که یهو فهمیدم ستاروگین همون نیکلای واسهوالوویچ هست. که معشوقه ی اون زنه بوده. ولی با یکی دیگه ازدواج کرده که یکی دیگه خاطرش رو میخواد، فهمیدم که زهی خیال باطل!! دوباره قلم به دست شدم و شخصیت ها و نکات مهم هرکدوم رو نوشتم. در حین خوندن بازم پیوتر ستپانویچ رو با ستپان ترافیمویچ اشتباه میگرفتم. هی یادداشتم رو میدیدم که کدوم پدر بود. کدوم پسر بود. و هرکدوم چیکار دارن انجام میدن طی داستان.
خلاصه علت اینکه علی رغم روان بودن کتاب، خوندنش بیشتر از ۳ ماه طول کشید، همین بود که اگه بنا به دلایلی وقفه می افتاد بین خوندن، داستان از دستم درمیرفت و مجبور بودم هر سری چند صفحه برگردم از عقبتر بخونم تا رشته ی داستان و شخصیت ها دوباره دستم بیاد.
پ.ن: خیلییییییی جذاب بود کتاب. مخصوصا آخر داستان که هی شوکه کننده بود. واقعا چه قلم بی نظیری داره جناب داستایوفسکی
برگرفته از goodreadsشیاطین کامل ترین و سخت ترین اثری بود که تا به حال از داستایفسکی خوندم.
در کنار عواطف و فلسفه و فضای روان جنایت و مکافات، سیاست و اندیشه و فرجام و رستاخیز در این کتاب باعث شده بود سنگین تر بشه، آیا کمتر از جنایت و مکافات دوسش دارم؟ نه، اما جور متفاوتی دوسش دارم
عشقم ب جنایت و مکافات مثل احساسم به یک جوون زیباست و عشقم به شیاطین مثل احساسم به یک پیر محترم و بسیار عزیز
روایت رو دوست دارم، فراز کتاب، فرود کتاب، همشون خوبن
اینکه فصل حذف شده نزد تیخون همچنان آخر کتابه ناراضیم میکنه، این فصل و توضیح ابتداش باید سرجای خودش بیاد تا خواننده علاوه بر اینکه میدونه این بخش قبلا چاپ نشده اما الان بتونه اثر کامل و منسجم بخونه نه اینکه برسه ته کتاب و ببینه ای دل غافل، اینو باید اونجا میخوندم!
درباره فرجام ستاوروگین و شاتوف هم بسیار غمگینم آقای داستایفسکی عزیزم، اما عاشقانه قلمت رو دوست دارم که انقدر خفنی.
امتیاز کلی من به کتاب ۴ونیمه
برگرفته از goodreads![Mohsen Ameri.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/ad1eb4b39e79daf070ab911a08114fe2a44e8d0a7df8b5a51db5fcec5075df5f/mohsen-ameri.jpg)
Mohsen Ameri
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۲/۱۶
حقیقت اینکه همواره با داستایوسکی لاس زدهام. آنقدر ادامهدار و کشدار خواندهامشان که تا استخوان زندگیام نفوذ کنند و ترس و لرزِ جانم شوند. این یکی با فصل مطرود و محذوفی که به آخر کتاب اضافه شده آنقدر درخشان میشود که به بار همهی انتظاری که بر دوش خواننده انداخته میارزد و نقد درخشانی که به پیوست، آنچهگذشتوار، انگارِ لحظهی پیش از مرگ، تمام زندگی و مرگ و دنیای داستان را مقابل چشم میآورد. چراغک قرمزی برای اتاقم گرفته بودم که مدتی خراب شده بود و تازگیها دوباره به کار افتاده و چه خوب که با پایانِ شیاطین قرین شد.
برگرفته از goodreads![Ghasem1998.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/47c1bfdc46554e299e74fab96df1bcc38833a520010167df79afb25d3e59cb3d/ghasem1998.jpg)
Ghasem1998
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۶/۲۴
اگر در جنایت و مکافات یک سویدریگایلف وجود داشت در جن زدگان همه طیف های مختلفی از سویدریگایلف هستن. روایت یک منطقه با کلی شخصیت دیوانه و عجیب که انگار بویی از آدمیزادی و انسانیت نبردن.
راوی به خوبی داستان رو از نسل قبل شروع میکنه و بعد به نسل بعد و فرزندانشون میپردازه که زمین تا آسمون با هم فرق دارن. داستان درباره تلاش گروهی برای ایجاد آشوب و فتنه ست. چندین و چند شخصیت اصلی و فرعی با همدیگه چند ده و یا چند صد خرده داستان رو بوجود میارن.با وجود قصه تراژیکی که داره گاهی طنز گزنده ای داره.
داستایفسکی ترکیبی از ادبیات و روانکاوی و فلسفه و همه چیزهای خوبه.
برگرفته از goodreads![Mohammad Naghdi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/db1d47959b3bf01faed326c665cdb8d7de276456c960a507ee2548edf3832f70/mohammad-naghdi.jpg)
Mohammad Naghdi
5 out of 5 stars
۱۳۹۴/۳/۱۱
شیاطین سرانجام تمام شد ...
من ابله رو هم در روزهای سختی خوندم، درست مثلِ همین شیاطین.
با اینکه شخصیتها زیاد و طبق معمول چند اسم دارند خیلی راحت داستان رو میفهمید و جلو میرید.
یقین دارم داستایفکسی جادوگری میداند، بدون اینکه متوجه گذر زمان بشید داستان رو دنبال میکنید.
معمایی حل میشه و بلافاصله یه معمای جدید شروع، درست شبیه به یک زنجیر.
ترجمه عالی، داستان عالی
جامعهای که برخورد با اجتماع رو بلد نیست، به جای اینکه نجات پیدا کنه، دست و پایِ بی خود زده و غرق میشود.
چنین جامعهای اصلا نابود میشود.
آخرِ کتاب نقدی بر شیاطین هم وجود داره که باعث میشه این شاهکار رو بهتر دریافت کنید و دید بهتری یقینا به داستان میده.
جاهایی که برام گنگ بود با این نقد بهتر فهمیدم ...
برگرفته از goodreadsقصه کتاب به مرکزیت نیکلای استاوروگین و حلقه های دور اون میچرخه و اینکه چطور عقاید، ایدئولوژی ها و تصمیمات این فرد بر زندگی شخصی و اجتماعی این افراد تاثیر مییذاره و تنش ایجاد میکنه و به ی اشوب شهری دچار میشه. شخصیت نیکلای در تقابل با شخصیت پرنس مشکین رمان ابله، شخصیتی است که معنا و مفهومی برای زندگی پیدا نمیکنه و از هرچه قبل تر به آن اعتقاد داشته دست برداشته. از انجام کار نیک همون قدر لذت میبره که از انجام کار شر. کتاب در کنار روایت داستان های افراد گره خورده به نیکلای، تاریخ و سیاست جاری در روسیه رو مطرح میکنه که در بعضی از بخش ها ریتم کند و خسته کننده ای رو طی میکنه. برای اینکه پیوستگی داستان، ارتباط بین شخصیت ها از یاد نره بهتر است که روزانه چهل تا پنجاه صفحه از کتاب خوانده بشه.
برگرفته از goodreadsاین قدر بعد از خواندن این کتاب اندیشه های گوناگونی در سر دارم که نمی دانم درباره اش چه باید گفت تنها می توانم بگویم که کتابی بود شگفت انگیز و جذاب و نویسنده با شخصیت پردازی های عالیش به روشی حیرت انگیز بینش ملتی را به نمایش می گذارد
برای من خواندن این کتاب جز لذت گاهی با غم گاهی با خشم و گاهی با شگفتی همراه بود زیرا اغلب ناخودآگاه مرا به یاد سال های انقلاب ایران می انداخت و در نهایت همراه بود با افسوس از به پایان رسیدن این کتاب.
برگرفته از goodreadsکتابی خاص از داستایوفکسی . راجع به آن نظرات متناقضی گفته شده ولی من دوستش داشتم. شاید اگر در وقت بهتری خوانده بودمش اندازه جنایت و مکافات چون یادم هست که به همان جذابیت و پیچیدگی بود. فقط شاید حس پیوستگی آن را نداشت. داستان عجیب و بازیگران عجیب تر. و شاید می تواند سیاسی ترین رمانی باشد که از داستایوفسکی خوانده ام
برگرفته از goodreads![hossein Babadi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/537acab2a5b587dabaec59a0b9ba043200d63183ff7ef375b06ec31c361e99ec/hossein-babadi.jpg)
hossein Babadi
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۳/۲۶
بخش مقدمه کتاب (درباره نویسنده) بسیار جالب بود مخصوصا روابط داستایوفسکی با تورگنیف و تفاوت دیدگاه نیچه و داستایوفسکی به دین
برگرفته از goodreadsبا احترام به بقیه، به نظر من این بهترین کتاب داستایفسکی است، و احتمالن یکی از بهترین کتابهایی که خوانده ام..
به اندازهی مجموع تمام کتابهای قبلیاش موقعیتهای داستانی پدیده آورده، روایت آشفته، پر ابهام و مرموزش در تقارن با نام کتاب کشش خاصی دارد، تعدد شخصیتهای همیشه جالبش و ارتباط خاص آنها با هم، انگار با پیشروی داستان ما هم قدمهایمان را به نوبت روی کله های آنها میگذاریم و پیش میرویم، شخصیت اصلی ظاهرا کمرنگش اینبار بدون شباهت به هیچکدام از قبلیها و بعدیها ملغمه ای عجیب از تضادهای باور کردنی و شاهکار نهایی شخصیت پردازی این نابغهی لعنتی است..
راستی، فصل حذف شدهی کتاب را در انتهای کتاب بجویید و سر جایش بخوانید. اگرنه گره گشایی داستان را از دست داده اید..
برگرفته از goodreads![Amin Zamani.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/001ffa36bd2741d416e3ad179902b8ad6ac684ba7f197930717a2efd0fdf2226/amin-zamani.jpg)
Amin Zamani
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۲/۴
یک سال پیش که کتاب را شروع به خواندن کردم، به هیچ عنوان تصور چنین چیزی را نداشتم. شیاطین، داستان ملتیست رو به زوال. تراژدیای بینهایت غمانگیز. با به زوال رسیدهها احساس همدردی میکنیم. همه مریضاند.
مرا به یاد وضعیت فعلی جامعهی خودمان هم میاندازد. شیاطینی که آدمها را ناامید میکنند، پیوند با اخلاق را سست میکنند و در نهایت خشونت است که جامعه وارد میکنند.
«داستان-تراژدی» داستایوفسکی که از جنایت و مکافات و ابله شروع شده بود، در شیاطین در اوج است. به سان یک روانشناس، جامعهشناس و فیلسوف، روح شخصیتهایش را میشکافد. در نهایت آنها را در مقابل مرگشان، در عریانترین حالت نشانمان میدهد.
برگرفته از goodreads![Athena Amin Talaee.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Athena Amin Talaee
5 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
جو حاکم بر اجتماع روسها رو در دهه ی ۸۰ میلادی بیان میکنه،هیچ انگاری که در کتاب توسط شخصیت روشن فکر و دور افتاده از قدرت روی پسر و شاگرد سرخونش تاثیر شدیدی گزاشته(بدون اینکه خودش بدونه) و باعث تباهی چندین نفر میشه، طبق نظر ها چند نفر از شخصیت ها از آرمانگراهای روسی دهه ی ۴۰ الهام گرفته شدن،طبق معمول دیگر آثار داستایوفسکی نثر روان و با اینکه تعداد صفحات زیاده ولی ریتم تندی داره و خسته کننده نیست،ترجمه ی آقای حبیبی هم که حرفی توش نیست.
برگرفته از goodreads![Hossein Gomar.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/5210238521ce5984e83850d462203faaad2f3e00eafaaccf4a5b1f68487871fd/hossein-gomar.jpg)
Hossein Gomar
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۹/۹
بینظیر و باورنکردنی. بازتاب پژواک پدیدهها در روان آدمیزاد. چیرگی نقطهٔ دیدگاه داستایوفسکی بر روانِ فرد و جامعه و تسلط بر روایت، جرات ساخت و پرداخت همچین اثری بهش داده. اینکه داستایوفسکی الهامبخش نیچه بوده، مخصوصا با خواندن این رمان و همینطور برادران کارامازوف برام ملموس شد. اما به راستی الهامات خود داستایوفسکی از کجا آمده.
برگرفته از goodreadsمن کلا عاشق کتابای داستایوفسکی هستم، این مجادله بین عقل و احساس، این چالشی که همش ادمو به فکر وا میداره، این که همش خودتو جای شخصیت های داستان میزاری، اینکه میدونی باید از یه شخصیتی خوشت نیاد ولی با تمام وجود دنبالش میکتی و دوستش داری، این کتاب هم شاهکار بود❤️من لذت بردم❤️
برگرفته از goodreads![Sadegh Yazdani.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/9db6f2dd95c743f744256a6832ff42add016ad057269f0f8f69e44632ef4c2ac/sadegh-yazdani.jpg)
Sadegh Yazdani
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۸/۳۰
فقط واژه نویسنده برای ایشون کافی نیست و در کنار ابرانسان نیچه میتوان ایشان را جای داد و بسی پیشتر هم🤩کتابی بود سراسر محتوای خالص و پیشگویی های زیاد و شناخت بینظیر انسان و روایت حالِ اواسط قرن نوزدهم روسیه
برگرفته از goodreads![Aliiibooks.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/469baeee98abee8c38e8d2c6ac4ba64535db87be22f208e9c085357a1d0711de/aliiibooks.jpg)
Aliiibooks
5 out of 5 stars
۱۴۰۱/۵/۲۴
تا الان
متفاوت ترین اثری از داستایفسکی بود که خوانده ام.
تا نیمه کتاب به معرفی شخصیت ها میپردازه
اما در نیمه بعدی کتاب داستان نفس گیر ادامه پیدا میکنه.
اصلا قابل قیاس با ابله و جنایت و مکافات نیست.
برگرفته از goodreadsاگر میخواهی بر دنیا تسلط یابی بر خودت چیره شو..
ص۱۷۲
از نظر من کتاب سخت خوانی بود و پیچیده حسی که در خواندن این کتاب داشتم مشابه زمانی بود که طبل حلبی میخوندم ...
ولی به نظر پختگی قطعا به نظرم بلوغ کتابای داستایوفسکی هست..
برگرفته از goodreads مغمومم از تمام شدنش و خوشحال از این سیر و سیاحت چشمنواز و دلنواز، این نمایش بیپایان.
واقعا نقصهای سروش حبیبی تو ذوق میزنی بعضی جاها، واقعا اون طنز ناب روس رو نتونسته خوب درک کنه، این نکته در ابله هم بود.
و در پایان، کریلیف عزیزم، تو راست گفتی، تو خدایی و به زودی به تو میپیوندم.
برگرفته از goodreads