سال ٩٩
این ریویوی خودم رو بعد از اینکه لایک شدهبود دوباره خواندم و همون خط اول با دیدن «هیچوقت زندگی اجتماعی برام سخت نبوده» یک لحظه خشکم زد. این ریویو سند ناآگاهی یا انکار منه. درست چهار سال پیش بوده که خودمم مثل هرکسی که من رو میشناسه فکر میکردم هیچ مشکل خاصی ندارم و فقط نمیدونستم چرا فکرهای خودم رو در این کتاب پیدا میکردم
اضطراب اجتماعیم الان انقدر برام واضحه که یادم رفتهبود خیلی وقت نیست که با خودم بیشتر آشنا شدم. برای همینه که عاشق ریویو نوشتنم. ذهنت رو قاب میکنی و اینجا میگذاری بعدها برمیگردی و مثل یک اثر موزه بهش نگاه میکنی
سال ٩۵
من مشکلات عمیقی که اون داشت رو هرگز نداشتم، هیچوقت زندگی اجتماعیم و دوست پیدا کردن برام سخت نبوده و هرگز کسی رو از دست ندادم. ولی همینطور که فکرهای آشفته و عجیب چارلی رو میخواندم، فکرهای بی سر و ته و همیشگی خودم رو بین نوشتههای نامرتبش پیدا میکردم
جوری که به آدما خیره میشه و سعی میکنه زندگیشون رو حدس بزنه. جوری که بعضی وقتها هیچ چیز براش معنی نمیده و جوری که خاطرههاش رو از خودش هم قایم میکنه
نقدهای منفی این کتاب از سطحی پرداختن به مسائل عمیق و مهمی مثل تجاوز، خودکشی، ضرب و شتم در خانه و آزار و اذیت کودکان که در طول کتاب مطرح میشه میگن و یا تعداد زیاد مشکلاتی که این پسر پانزده ساله به نحوی باهاش درگیر هست
رو منطقی نمیدونند
ولی این نوشتهها از دید چارلی نوجوان و روایتی از تجربههاشه و از این عمیقتر نمیتونه و نباید باشه. حقیقت اینه که زندگی واقعی برای خیلیها به معنی درگیری همیشگی با این مشکلات و دردهاست
جملههای این کتاب رو اینقدر دوست داشتم که تیکه تیکه هایلایت شد. جملههایی که انگار نتیجهی فکرهای قدیمیای بودن که به هیچ جا نرسیده بودن و یا حسهایی که هیچوقت نمیدونستی چطور باید تو کلمه جاشون بدی. این کتاب، داستان سردرگمیه، داستان تلاش برای پیدا کردن راه و امید برای ادامه دادن. اگر فکر میکنی چیزی شبیه به این رو هرگز تجربه نکردی، احتمالاً فراموش کردی
...I stared at my reflection and the trees behind it for a long time. Not thinking anything. Not feeling anything. Not hearing the record. For hours.
Something really is wrong with me. And I don’t know what it is.
۹۵/۱/۷
برگرفته از goodreadsوای. اولش که شروع کردم به نظرم یه رمان کسلکننده و عامهپسند اومد که نویسنده با سادهنویسیش میخواد حرفای عمیقی بزنه مثلاً. اما هرچی پیش میرفتم، بیشتر از زودقضاوتکردنم شرمنده میشدم. چارلی پسری هست که دغدغههای مشترک نوجوونا رو داره. و کاش منم همون موقعا میخوندم که بیشتر روم تأثیر بذاره. شخصیتپردازی خیلی گیرا و واضح بود. پاتریک و سم رو کاملاً جلو روم میدیدم و اتفاقا ملموس بودن. با اینکه فرهنگ خیلی متفاوتی داشتن و کارایی کردن که من فکرشم نکردم. خود شخصیت چارلی هم خیلی درک میکردم. اخلاقهاش و مشکلاتش خیلی برام قابل درک بود. توی طول روز حتی وقتی نمیخوندم به بعضی از جملاتش فکر میکردم. همینایی که خیلی از بچهها توی ریویوهاشون نوشتن و واقعاً توی قالب داستان شعاری و مصنوعی به نظر نمیرسیدن. شخصیت بیلو هم خیلی دوست داشتم؛ کاش ما هم ازین معلمها داشتیم... البته من سال سوم دبیرستان معلم ادبیات و عربی فوقالعادهای داشتم که خیلی روم تأثیر گذاشتن. اما این بیل، اینکه بهش کتاباشو میداد و ازش مقاله میخواست و باهاش غیرمستقیم طوری رفتار میکرد که انگار میدونه چارلی میخواد نویسنده بشه، خیلی خیلی دوستداشتنی بود.
کاش این داستانو فراموش نکنم. من استعداد زیادی تو فراموش کردنِ حتی بهترین کتابا دارم... جزییاتی که موقع خوندن میگم اوه من اینو تا آخر عمرم تو سرم دوره میکنم، پاک یادم میره و خیلی وقتا حتی کلیت داستان هم یادم میره. امیدوارم مزایای منزوی بودنو فراموش نکنم. گرهگشایی و تعلیق هنرمندانه نویسندهشو فراموش نکنم و اینکه همزمان با خوندنش فیلمش هم دیدم، خیلی بیشتر روم تأثیر گذاشت. گرچه وقتی کتابو آدم میخونه میفهمه فیلم یه ظلم بزرگ بوده در برابرش. اما حافظه بصری موندگاری خیلی بیشتری داره و به همون هم قانعم. سعی کردم خیلی جاها رو با کتاب لینک بدم و تو ذهنم نگه دارم.
به نظرم نوجوونا به جای فن فیکشن خوندن و دنبال کردن سلبریتیها میتونن این کتابو بخونن که هم به رنگارنگیِ دنیای خودشونه، هم دغدغههاشونو نشون میده، هم حرفهای اخلاقی و قابل تأمل داره در عین سادگی. خیلی دوست دارم جزییاتو بنویسم که به این ریویو سر بزنم و یادم نره. ولی تا اینجا هم خیلی حرف زدم و نمیخوام زیادهروی کنم. فقط اونجایی که سم به چارلی ماشین تحریر هدیه داد، من خیییلی خوشحال شدم و حسودیمم شد و رفتم کلی ماشین تحریر سرچ کردم و نگاه کردم. :)) میگفتم نمیتونم بخرم که، حداق�� نگاه کنم. :))
برگرفته از goodreads![Sara bakhshiani.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/8841c3b4950aabc5ceb13f35ea2e8894dd20cd582eb43c11a3ac6efe52360472/sara-bakhshiani.jpg)
Sara bakhshiani
5 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱۰/۱۵
کلمه منزوی بودن و نمیپسندم چون احساسم بهم میگه که بار منفی داره بیشتر دوست دارم از این دید بهش نگاه کنم که چارلی یه ادم درونگرا بود
و از این بابت باهاش خیلی همذات پنداری میکردم
درسته یه جاهایی نامه ها حوصله سربر و طولانی میشد ولی من احساس میکردم واقعا دارم با یه ادمی مثل خودم ارتباط میگیرم
از اونجایی که روی جلد کتاب نوشته بود نسخه مدرن ناطوردشت من اول ناطور دشت رو خوندم
درسته هردوکتاب داستان های جذب کننده ای برای من بودن
ولی من اصلا شباهت انچنانی بین شخصیت های اصلی این دو کتاب ندیدم
هولدن یجور درگیری ذهنی باخودش داشت وخب فک نمیکنم منزوی بود یا درون گرا
ولی چارلی واقعا میتونه نمونه بارز یه ادم درون گرا رو نشون بده
خلاصه که داستان لیاقت پنج تا ستاره رو داشت
برگرفته از goodreads![Maziyar Yf.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/4ac732b2e775c79fccc796f2a180854badc3e76624fad524510e96571744bc19/maziyar-yf.jpg)
Maziyar Yf
1 out of 5 stars
۱۳۹۸/۵/۲۷
هر گونه اظهار نظری راجع به کتاب مزایای منزوی بودن عملی ایست کاملا بیهوده ، چون این کتاب را شرحه شرحه کرده اند و جنازه کتاب را جلوی مخاطب نگون بخت ایرانی انداخته اند وبیچاره خواننده که علاوه بر هزینه مادی ، وقت پر ارزش خود را هم برای مطالعه این کتاب از دست داده است .
جالبه کتابی که در خود آمریکا به دلیل بیان تابوهایی مانند سوءاستفاده جنسی از کودکان ، خودکشی و مواد مخدرجز کتاب های چالش برانگیز شناخته می شد ، ناشر با چه اعتماد به نفسی آن را در ایران منتشر کرده ؟ و اصلا چه اصراری به این کار بوده ؟!
طاقت نیاوردم ، فیلم را دانلود کردم و دیدم ،در این جا سعی می کنم کمی ماجرای فیلم را بازگو کنم :
خطر اسپویل داستان
داستانه پسری به نام چارلی کلمکس که نوجوانی درون گراست ، تمام داستان از طریق نامه هایی که او به دوست خیالی خود می نویسد گفته میشود ، چارلی قرار است به سال اول دبیرستان برود در حالی که روحیه مناسبی ندارد ، نزدیکترین دوستش به تازگی خودکشی کرده و چارلی از مرگ خاله خود " هلن " که سالها پیش در اثر تصادف درگذشته است ناراحت است و رنج میبرد ، خاله هلن شخصیت محبوب چارلی بوده و چارلی خود را در مرگ او مقصر می داند ، چون هلن برای خرید کادو برای چارلی می رفته که تصادف کرده و فوت شده است . چارلی که عملا دوستی در دبیرستان ندارد دریک مهمانی با پسری به نام پاتریک که در دبیرستان بسیار محبوب است و خواهر ناتنی او سم آشنا می شود. چارلی به واسطه دوستان جدید خود ، با دنیای پارتی های دبیرستان ، سکس و مواد مخدر آشنا می شود . واضح است که چارلی با نگاه اول عاشق سم شده ولی سم خود دوست پسر دیگری ایست ، چارلی که رابطه دوستانه ای با سم برقرار کرده متوجه می شود که سم در کودکی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته . چارلی به سم که سال آخر دبیرستان است در درسهایش کمک می کند ودر همین حال هم یکی از معلم های چارلی ، استعداد او را در نوشتن پیدا کرده و چارلی را تشویق به نوشتن می کند . سم در دانشگاه قبول می شود و برای چارلی یک ماشین تحریر می خرد . سپس به چارلی می گوید که او را دوست دارد و همدیگر را می بوسند .
چارلی که مشکلات گذشته و مرگ خاله هلن او را تنها نمی گذارند و همزمان روز رفتن سم و پاتریک نیز نزدیک می شود دچار کابوس و توهم در باره مرگ خاله هلن می شود . در شب تلخ جدایی از سم ، چارلی بالاخره عشق خود به سم را فاش کرده و به او می گوید که او را دوست دارد . هنگام بوسیدن سم ، چارلی پازل هایی از گذشته و روابط خود با خاله هلن را به یاد می آورد ( کلا چارلی شانس ندارد !) چارلی به یاد می اورد که در بچگی مورد سوءاستفاده جنسی خاله هلن قرار گرفته است . چارلی که دچار اختلال استرسی شده در آسایشگاه بستری می شود . دکتر بیمارستان گذشته چارلی را با هلن به پدر و مادر او گفته و به آن ها می گوید که علت درون گرایی و گوشه گیر بودن چارلی واکنش هایی بوده است که او ناخودآگاه به آن سوءاستفاده جنسی نشان می داده است . چارلی از بیمارستان مرخص شده و به خانه می آید . پس از چندی سم و پاتریک به عیادت او می آیند ، با هم با ماشین بیرون
می روند ، چارلی در هنگام گوش دادن آهنگ مورد علاقه خود و در جوار عشقش ، فریاد می زند که ما جاودان شده ایم....
و داستان به پایان می رسد
برگرفته از goodreads![Peiman E iran.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/46b6792cf2dbe48e5be7fedd48f920758afa5c6fd5f590559ec914d50482ecfd/peiman-e-iran.jpg)
Peiman E iran
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۴/۳
دوستانِ گرانقدر، بعضی وقتها آشنایی با برخی اشخاص در زندگی میتواند تغییراتی در زندگیِ ما ایجاد کند.. وچقدر خوب است که این اشخاص تبدیل به چیزی شوند که بتوان نامِ آنها را «دوست» گذاشت.. هرکسی لایقِ نام دوست و رفیق نیست.. و امیدوارم همۀ شما در زندگی با کسانی آشنا شوید که ارزشِ دوستی داشته باشند و زندگی شما را به سمتِ خوبی ها تغییر داده و لحظاتِ خوبی را برای شما بسازند... یا اگر عاشق میشوید، عاشقِ کسی شوید که لیاقتِ عشق ورزیدن را داشته باشد
به نظرم نویسندۀ این کتاب، بطورِ غیر مستقیم میخواهد نشان دهد که نوجوانها با اختلالاتِ روانیِ مختلفی روبرو هستند و هرکسی به نوعی این مشکل را درونش دارد.... برخی بُروز میدهند و برخی پنهان میکنند و در نتیجه آسیبِ بیشتری میبینند.. همانطور که هرکدام از شخصیتها و نوجوان هایِ داستان، با مشکلاتِ درونی و روانیِ خاصیِ دست و پنجه نرم میکنند... به نظرِ شما نوجوانها چطور باید چنین میزانِ بالایِ درد و رنج و نفرت و دروغ و دورویی که در زندگی وجود دارد را تاب بیاورند؟ تحملِ این درد و رنج ها برایِ انسانهایِ بالغ نیز ناممکن است، چه برسد به نوجوانهایِ تازه به سنِ بلوغ رسیده
شخصیتِ اصلیِ داستانِ ما، نوجوانی به نام «چارلی» است.... چارلی به تازگی واردِ دبیرستان شده �� به دلیلِ مشکلاتی که در زندگی داشته، شخصیتی گوشه گیر است و با کسی دم نمیخورد
مایکل تنها دوستِ صمیمیِ چارلی خودکشی کرده و از سویِ دیگر مرگِ «خاله هلن» تأثیرات بدی بر روحیۀ چارلی میگذارد (خله هلنی که ما فکر میکنیم دوستِ خوبی برای کودکی هایِ چارلی بوده، ولی....!!! )......... چارلی فرزندِ کوچکِ خانواده است و خواهری به نام «کندنس» و برادری به نام «کریس» دارد.. رابطۀ او با خانواده رابطه ای معمولی است.. رابطه ای یکطرفه که فقط چارلی به آن محبت تزریق میکند.. مثلاً او تنها کسی است که باید رازدارِ اتفاق هایی باشد که برایِ خواهرش در رابطه با دوست پسرش می افتد (کتک خوردن و سقط جنین).... درکل همه چیز برایِ چارلی تکراری و کسالت آور پیش میرود تا آنکه با «پاتریک» و خواهرِ ناتنی اش «سم» آشنا میشود.. پاتریک همجنس گرا است و سم دختری سرزنده و شاداب.. هر دو سالِ آخرِ دبیرستان هستند و آنقدر خوش مشرب و دوست داشتنی هستند که شاید هرکسی دوست داشته باشد دوستانی همچون سم و پاتریک داشته باشد.... سم و پاتریک کاری میکنند که چارلی برایِ نخستین بار احساس میکند به جایی تعلق دارد.. و میتوان این خواهر و برادر را ناجیِ زندگیِ چارلی به شمار آورد.. خلاصه همانطور که میتوان پیشبینی کرد، چارلی، عاشقِ سم میشود، ولی سم دوست پسری نچسب به نام «کریگ» دارد و چارلی مجبور است این دلدادگی را همچون دیگر مسائلِ درونی زندگی اش پنهان کند، بنابراین مجبور است به رابطه ای تن دهد که هیچ تمایلی به آن ندارد..... عزیزانم، بهتر است خودتان این داستان را بخوانید و از سرانجامِ آن آگاه شوید
---------------------------------------------
جملات انتخابی از این کتاب
+++++++++++++++
ما عشقی رو قبول میکنیم که فکر میکنیم لیاقتش رو داریم
**********************
ما قدرتِ انتخاب اینو نداریم که از کجا اومدیم، ولی میتونیم انتخاب کنیم که به کجا بریم
---------------------------------------------
امیدوارم این ریویو در جهتِ آشنایی با این کتاب، مفید بوده باشه
«پیروز باشید و ایرانی»
برگرفته از goodreadsکتابی که اگر با شخصیت اصلی ارتباط برقرار نکنی،دغدغه هاش برات ملموس نباشن،درکش نکنی اصلا نمیتونه برات کتاب جذابی باشه. همونطوری که از خیلی ها شنیدم که گفتن کتاب مزخرفیه.
اما خوشبختانه چارلی برای من شخصیت خیلی ملموسی بود، کاملا درکش میکردم مخصوصا مواقعی که براش سخت بود با آدم ها ارتباط برقرار کنه چون خودم هم با این مشکل دست و پنجه نرم کردم و میکنم،حالا توی هر مقطع سنی به یه شکل.
دغدغه های نوجوانی ما قطعا با اون ها فرق داره اما نه اونقدر که پیش خودت بگی اصلا داره از چی حرف میزنه، ما هم توی سن نوجوانی عاشق شدن های خاص خودمون رو تجربه کردیم، و دلمون خواسته چیزهایی رو تجربه کنیم که تجربه کردنشون اصلا رایج نبوده. اما من فکر میکنم وقتی از دوره نوجوونی گذشتی باید این کتاب رو بخونی چون تازه دغدغه های اون دوران برات ملموس میشن و کامل میتونی حس و حال اونموقع ات رو درک کنی و در نتیجه بهتر میتونی با حال و هوی شخصیت اصلی کنار بیای.
به هرحال من عاشق چارلی ام :)) نمیدونم چرا همیچن تصوری دارم واقعا ولی فکر میکنم اگر کنار همه ما آدم ها یه چارلی وجود داشت زندگیمون قشنگ تر بود.
از ترجمه کتاب خیلی راضی ام و خوشحال از اینکه بالاخره داریم به سمتی پیش میریم که هر کلمه ای رو توی کتاب ها سانسور نکنیم :| هرچند بعضی جاها معلوم بود بخش هایی از جمله ها حذف شده ولی خیلی اذیت کننده نبود. (من زبان اصلی رو نخوندم ولی از اونجایی که یه دفعه اتفاقی میفته که تو درباره اش چیزی توی کتاب نخوندی، میفهمی بخشی از جمله سانسور شده بوده)
برگرفته از goodreadsمن نسخه اصلیش رو خوندم و خیلی راضی بودم ولی از چند نفر شنیدم که نسخه ترجمه سانسور زیاد داره و توصیه نمیشه.
برگرفته از goodreadsگفته میشه این کتاب نسخه ی مدرن ناطور دشت محسوب میشه. داستان درمورد پسر پونزده ساله ای به نام چارلی ه که توی ارتباط برقرار کردن با دیگران دچار مشکله. دچار مشکلات روحیه. مدام دچار احساسات متناقض میشه. هرگز از طرف دیگران محبت ندیده ولی در عین حال باهوش و با استعداده. یکی از دوستانش به تازگی خودکشی کرده و خاله ی محبوبش رو هم از دست داده. کتاب به سبک نامه نگاریه. نامه های چارلی برای یه فرد ناشناس که در حقیقت روزنوشت هاشو در بر میگیره. به مرور چارلی توی ارتباط با دیگران و جلب توجه و محبت اونا موفق تر عمل میکنه.
با اینکه توی بیان احساس یه نوجوون با اون شرایط روحی و سنی خیلی خوب عمل کرده بود و به شدت قابل درک و هم ذات پنداری بود،تقریبا تا اواخر کتاب خیلی برای من جذاب نبود. بطور کلی این سبک رو خیلی نمی پسندم. ناطوردشت هم هیچ وقت باب سلیقه ی من نبود. (بنظرم توصیف شخصیتش به کتاب "جایی که عاشق بودیم" شبیه تر بود) اما با خوندن اخرین قسمت کتاب و درک علت مشکلات روحی چارلی، نظرم تا حد زیادی درمورد کتاب تغییر کرد. اخرین بخش کتاب باعث شد حس خیلی بهتری نسبت به کتاب داشته باشم.
کتاب ترکیب کاملی از مشکلات بچه هایی به این سنه: ناتوانی از برقراری رابطه، الکل، مواد، همجنس گرایی، تجاوز، کودک آزاری، محبت ندیدن و درک نشدن از طرف خانواده و ...
برگرفته از goodreadsکتابِ عزیزم،سلام
شدی اولین رمان طولانیی که به زبان انگلیسی خوندم.
خوندنت فکر کنم ده ماه طول کشید.
هر صد سال یه بار میومدم دو صفحه ازت رو میخوندم و دوباره غیب میشدم.
گوشهی ورقههات تا شده و از ریخت و قیافه افتادی.
توی همهی سفرها و همهی روزهایی که خونه نبودم همراهم بودی ولی هیچوقت نمیخوندمت.
میترسیدم سمتت بیام.
اینکه با هر دفعه ورق زدنت میفهمیدم چقدر کم میدونم ترسناک بود.
اما میخوام بدونی که ترسِ اون روزا تبدیل شده به شهوت و شوق برای بیشتر و بیشتر فهمیدن.
ادامه راهِ طولانیی که شروع کردم دیگه به نظرم ترسناک نیست و ازش لذت میبرم.
با خوندنت بزرگتر شدم،
با کلمه به کلمه و جمله به جملهای که هایلایت کردم احساس بهتری پیدا کردم
با یاد گرفتن اصطلاحات جدید ذوقزده شدم و
با خوندنت بزرگتر شدم.
و تو،چارلیِ عزیزم
مرسی که بهم یادآوری کردی تنها نوجوونی نیستم که بعضی موقعها حالش خوب نیست،بدون اینکه واقعا حالش خوب نباشه!
1400/8/4
برگرفته از goodreads![fคrຊคຖ.tຖ.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/6036ff7b74e2735be34de4803a9842822de54ff5bd2979f7adcaa1829536f5cd/frt.jpg)
fคrຊคຖ.tຖ
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
با اینکه چیز خاصی نداشت ولی چسبید! ^^
برگرفته از goodreadsحس بدیه که جزو اقلیتی هستم که اونقدری که باید با این کتاب اخت نگرفتم. انقدر که نگرانم که نظرم اینه و دارم مینویسمش.
عجیبه که من خودم یه والفلاورم :| و شاید من دقیقا از جمله آدمهایی باشم که بدونم چارلی داره چی میگه، چه جوری همه چیو میبینه و شاید بیشتر از خود آدما موقعیت شون رو، احساسات شون رو میفهمه، نگران شون میشه و غصه میخوره!
شاید شاید بتونم مقصر فیوریت نشدن این کتاب رو گودریدز بدونم. درسته من خیلی قبل تر فیلمش رو دیده بودم ولی کتاب واقعا یه چیز دیگه بود. ناراحت نبودم که میدونم همه چیز رو چون اصلا بحث این کتاب دونستن نیست. چیزی که اذیتم کرد این بود که میدونستم این کتاب باید فوقالعاده باشه باید جزو بهترین هام بشه. چیزی که اصلا اتفاق نیفتاد.
واقعا بهترین چیز ندونسته. ندونی چه قدر خوبه یا بد، خودت کشفش کنی!
۳ ستاره میتونست حتی ۲ستاره باشه برام اگه نمیدونستم چرا این کتاب این همه طرفدار داره..
برگرفته از goodreads"دوست عزیز؛ من عاشق نون خامهای هستم. این رو میگم چون همه ما باید به دلیلی برای زندگي کردن فکر کنیم."
امروز رو کاملا درگیر چارلی و زندگیش بودم. چند روز پیش شروع کردم و روند کندی رو در پیش گرفته بودم چون در واقع این کتاب رو شروع کرده بودم تا از زیر بار خوندن کتاب "روزگار دوزخی آقای ایاز" بیام بیرون و نفس راحتی بتونم بکشم. اوایلش به نظرم خیلی میان رده بود و من رو یاد کتاب "آقای هنشاو عزیز" مینداخت و حتی اوایل نامههای چارلی به شخص ناشناس به نظرم خیلی کودکانه نوشته شده بود اما هرچی جلوتر رفتم بیشتر ازش خوشم اومد و آخرش احساس کردم شاید استیون چباسکی میخواسته نشون بده که مهارت نامه نوشتن چارلی هم در طول کتاب بهتر میشه. چارلی من رو یاد خودم میندازه هرچند من اصلا بلد نیستم مثل اون هدیههای فوق العاده بگیرم اما به هرحال تو گریه کردن تو شرایط احساسی مشترک هستیم و سخت ارتباط گرفتن.
به نظرم خیلی کتاب منسجمی بود و به چیزهای مختلفی اشاره شده بود و بعد اونها رها نشده بودند بلکه گرهها باز شده بودند؛ مثلا وسطهای کتاب که چارلی میرفت پیش روانپزشک و اون همش از کودکیش میپرسید و به نظر چارلی این عجیب و غریب میاومد به نظرم اضافه اومد هی تکرار این موضوع اما پایان داستان و موضوع خاله هلن تو کودکیش برام روشن کرد که چرا هی داره اشاره میشه به کودکی چارلی توسط پزشکش. یا اون جملهی معروف کتاب" ما عشقی رو دریافت میکنیم که فکر میکنیم لیاقتش رو داریم" و کاملا ارتباط داشت با زندگی کارکترهای کتاب. پایانبندی هم خیلی خوب بود. مزایای منزوی بودن بهتر دیدن آدمهاست طوری که هستن و همینطور لذت بردن از نورهای کوچیکی که سر راه وجود دارن. دلم برای چارلی تنگ میشه و پاتریک.
اصلا مقایسهی درستی نیست اما من لحنی که این کتاب استفاده کرده بود تا چیزهایی رو بهمون بگه رو بیشتر از کتاب "کتابخانه نیمه شب" دوست داشتم؛ دلم میخواد کتابها اینطوری باهام حرف بزنند.
ترجمهی کتاب هم خوب بود اما یه جاهایی حدودا دو سه جا خیلی مبهم بود و احساس میکنم سانسور هم داشته.
برگرفته از goodreads پرفروش نیویورک تا��مز و امريكن پاي فاخر
طرز تهیه مزایای منزوی بودن
مواد لازم
۱_امریکن پای ۱ ت ۷ (یا هر چند تا در اومده)
۲_یک عدد کتاب ناطور دشت
۳_تعداد زیادی اسم کتاب معروف مثل گتسبی و کشتن مرغ مقلد!! ( در اصل مینا) و ...
۴_چیپس خلالی با طعم کال می بای یور نِیم
۵_پیاز
دستور پخت:
۱_ابتدا جلد ناطور دشت از بقیه کتاب جدا می کنیم. بقیه رو بندازید دور و جلد رو نگه دارید.
۲_هر چی امریکن پای بریزید تو دیگ، اب بریزید روش و مقداری رب اضافه کنید و بزارید جوش بخوره تا کاملا جا بیفته. مواظب باشید ته نگیره
۳_ بعد جلد ناطور دشت را بخیسانید و بعدش همونجوری خیس بندازید تو دیگ
۴_اسم کتابها رو اضافه کنید
۵_کتاب اماده است. بعد کشیدن در ظرف چیپس بای یور نیم رو برای تزیین استفاده کنید
بعدشم غذای اماده شده رو همونجوری با ظرفش بریزید دور
پياز هم حرمت داره، نبايد در همچين معجوني استفاده كرد.
ارزیابی نهایی هم اینه که اگه کتابی با عنوان پرفروش نیویورک تایمز دیدید، فقط در رید.
برگرفته از goodreadsخیلی چسبید خیلی زیاد...
تک تک جمله هاشو دوست داشتم. اینکه اینهمه میگن به کتاب ناطور دشت شبیهه رو درک نمیکنم، من چارلی رو بیشتر از هولدن دوست داشتم. شخصیت گرم و صادق و دوست داشتنی تری از هولدن داشت. نظراتشو فکر و خیالاتشو همه شو دوست داشتم.البته که نسخه فارسیشو شروع کردم به خوندن،ولی سانسورهاش عصبانیم میکرد، برای همین تقریبا از نصف به بعد رو از نسخه انگلیسی خوندم...توصیه میکنم انگلیسیشو بخونین، اینطوری چارلی دوست داشتنی تر میشه براتون:)))))
همین.
برگرفته از goodreads![Somayeh Pourtalari.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/9e1af57cd8466cf9ace5354afc5dcb637a425a547e6207dab9ebac3c1c1998e3/somayeh-pourtalari.jpg)
Somayeh Pourtalari
4 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱/۱۴
اولین کتابی که در سال 97 و در تعطیلات خواندم و از خوندنش لذت بردم ولی واقعا برام مثل ناتور دشت نبود و بنظرم یجورایی مقایسه بجایی نیست.
برگرفته از goodreadsدنیای نوجوونا خیلی خاص و عجیبه و از این جور کتابایی که سعی میکنن این دنیا رو درک کنن خوشم میاد. اما نمیفهمم چرا کسی که از مواد مخدر یا رابطهی عاشقانه خوشش نمیاد و یا عاشق کتاب خوندنه؛ انقد عجیبه و مثل یه بیمار روانی در نظر گرفته میشه. تفاوتهای فرهنگی ما و بقیهی دنیا اونقد زیاده که میتونم بگم این داستان عملا شباهت چندانی به زندگی نوجوونای ما نداره.
حس میکنم نویسنده همه چیزو قاطی کرده بود تا احساسات خواننده رو جریحهدار کنه. سوء استفاده جنسی، خودکشی، انزوا و...
ترجمهی فارسی کتاب کلا سانسور شده. بعد خوندن کتاب چن تا سرچ گوگل انجام بدین میفهمین داستان اصلا یه چیز دیگهس :)
برگرفته از goodreadsفیلم زودتر از کتاب دیدم ، وچون تحت تاثیر فیلم هستم نمیتونم نظری در مورد کتاب بدم .
فقط با خوندن کتاب لحن نویسنده جوری بود ک فکر میکردی یه پسر ۸ سالس نه ۱۶ ساله که شاید مشکل از ترجمه باشه .
امتیازم به فیلم ۴ ستاره .
برگرفته از goodreadsهرچه پیش میرفت جالب تر میشد. نمیدانم سانسور داشت یا نه ولی من حس میکردم داشت. بهرحال ارزش خواندن دارد.
و چیزی که به من داد این بود: حالا بیشتر از بچه داشتن میترسم!
برگرفته از goodreadsمزایای منزوی بودنِ استبان چباسکی تگ نسخه مدرن ناطور دشت را خورده اما این را از کسی که دو بار ناطور دشت را خوانده است بپذیرید که چنین چیزی واقعیت ندارد.
چارلی در مزایا..به دلیل تروماهایی مثل مردن خاله محبوبش، خودکشی تنها دوستش و خاطرات (به یاد نماندنی و از یاد نرفتنی اش) همچون مورد سواستفاده جنسی در کودکی قرار گرفتن، نوجوانی ست سر در گم، آسیب پذیر و افسرده..
چارلی بر خلاف هولدن مشکلی با قراردادهای اجتماعی، ریاکاری و دو رویی مردم و زندگی های سراسر پوچی که بر دروغهای کوچک و بزرگ استوارند ندارد.
در عوض هولدن نوجوانی ست عاصی، بد قلق، عصبی و متنفر از ظواهر جامعه
شاکی از هر چیزی که رنگ و بوی ریا دارد..شاکی از افکار پوسیده و مبتذل
این تفاوت در پروتاگونیستها در خود اثر نمود بیشتری دارد. ناطور دشت مثل قهرمانش رمانی ست که نوک پیکان انتقادش به سمت کل جامعه است در صورتیکه مزایا....داستانی ست درباره افسردگی، سو استفاده جنسی، زنا با محارم، روابط بیمارگونه، شرایط همجنس گرایان، مصرف مواد مخدر، سقط جنین، درگیری های خانوادگی و غیره
مزایای منزوی بودن یک
Epistolary Novel
یا رمان نامه نگارانه است.
قهرمان داستان نوجوان پانزده ساله ای ست که دچار افسردگی ست. او حرف های دلش را در قالب نامه هایی بی پاسخ، خطاب به فردی که او را انسانی (من و شما) مورد اعتماد میداند می نویسد. مخاطب از طریق این نامه ها با مشکلات ریز و درشت چارلی، مسیری که به سمت افسردگی سوق داده شده، دوستانش، عشقش، روابطش و خانواده اش آشنا میشود و با او تا آنجا پیش می رود که کاملا به شناخت از خود و درگیری هایش می رسد تا بالاخره شاید بتواند طعم رهایی را بچشد.
مزایای منزوی بودن را به طور کلی دوست داشتم. اما شخصیت پردازی کاراکتر چارلی با مشکلات بزرگی روبروست. گاه رفتارهای این شخصیت پانزده ساله آنقدر کودکانه و ساده لوحانه است که مدام تصور مبتلا به اوتیسم بودن او را داشتم و فکر میکردم گره داستان همین است.
به هر حال این رمان اثری ست که خواندنش را پیشنهاد میکنم. شخصا پس از مطالعه کتاب، فیلم اقتباسی را که توسط خود چباسکی ساخته شده را تماشا کردم که البته دوست نداشتم و به نظرم نتوانسته احساسات درون رمان را به تصویر بکشد.
برگرفته از goodreadsچیزی که دارم مینویسم خیلی شخصیه اگه دنبال یه ریویو واقعی از کتابین شاید اونقدر کمک نکنه، خوندنش با خودتون!
■□■□
من کتاب رو سال ۹۶ خوندم و نمی دونم چرا هیچ وقت واسش ریویو ننوشتم اونم واسه کتابی که بهش پنج ستاره دادم، بارها ففیلمشو دیدم، به چند تا از دوستام این کتاب هدیه دادم، یک پست اینستا گذاشتم ازش و خیلی وقتا برای توصیف احساساتم از این فیلم کمک می گیرم و بازم نمی فهمم چرا هیچ وقت ریویو ننوشتم و الان پشیمونم ولی نمیتونم ریویو اون موقع رو بنویسم پس می خوام یه توصیفی از احساسی که نسبت به این کتاب و فیلم دارم و براتون بنویسم
○●○●
سال دوم دبیرستان بود (حدود ۵ سال پیش) و من تازه داشتم با گرایش جنسیم کنار میومدم، تازه اطرافم داشت آروم میگرفت و تا قبل از اون بارها مورد تمسخر و اذیتهای مختلف قرار گرفته بودم و بارها و بارها با افکار خودکشیم مبارزه کردم و روزها توی افسردگیم غلط میزدم و در این زمان بود که داشتم با همکلاسیم (که در اون دوران روش کراش داشتم) راجعبه فیلمهایی که دیدیدم حرف میزدیم که بهم گفت فیلم مزایای منزوی بودن رو دیدی و من گفتم نه، خیلی تعجب کرد چون خودش واسه اما واتسون دیده بودش (اون موقع طرفدارای هریپاتر باید همهی فیلمای اما واتسون رو میدیدن D: ) ولی بعدش چندبار دیگه هم نگاش کرده بود، چرا دروغ منم به خاطر اما واتسون دیدم و بعد این فیلم برام تبدیل شد به همون چیزی که در لحظه نیاز داشتم یه جایگاه تسلی بخش، یه آدم درست مثل خودت کسی که درست مثل تو زجر میکشه ولی بالاخره میتونه باهاش کنار بیاد و ادامه بده، میتونستم ببینم که کسای دیگه ای هم هستن و من تنها نیستم، میتونستم ببینم که افسردگی قطعا چیز خوبی نیست ولی تقصیر خود فرد هم نیست و همیشه نمیشه تمام مدت باهاش با قدرت مبارزه کرد گاهی باید بزاری تا اوضاع خودش درست شه و واسه منم به مرور خودش درست شد، فقط باید بتونی سرتو از زیر مرداب برای چند ثانیه بیرون بیاری و یکم نفس بکشی تا جلوی غرق شدنتو بگیری
اون موقع نه کتاب زیاد می خوندم نه فیلم بین حرفه ای بودم و واقعیت هم اینه که تو اون سالها کمتر اثر یانگادالت ای بود که ارزش واقعی سینمایی داشته باشه و این فیلم به طرز خارقالعادهای یه اثر مستقل و سرشار از غم بود که یهو از ناکجا آباد ظاهر شده بود و میشد با همهی شخصیت هاش همزاد پنداری کرد، از همه جالب تر دیدن یه شخصیت گی توی فیلم بود که اون موقع مثل الان رایج نبود یا اگه تو فیلمی بود مثل این شخصیتی که پردازش واقعی داشته باشه احساس داشته باشه و داستان خودش رو در بین داستان بقیه بگه به این شکل وجود نداشت، شخصیتی که به راحتی میشد دوستش داشت و از حماقتش عصبی شد و بعد متوجه میشی که تو هم دقیقا داری کارایی رو میکنی که اون میکنه عاشق کسایی میشه که بهت صدمه میزنن چون فکمیکنی لیاقتت همینه، به هرحال دیالوگ شاهکار کتاب و فیلم یادمون نره
((ما عشقی رو قبول میکنیم که فکر میکنیم لیاقتش رو داریم.))
°•°•°
چیزی که اون زمان نفهمیدم این بود که چطور سینما و ادبیات میتونه مردم رو نجات بده بدوت اینکه خودشان بفهمند، اینو بعدها فهمیدم و الان میفهمم چقدر باید ممنون تک تک چیزایی که دیدم و خوندم باشم
▪︎¤▪︎¤▪︎¤
در نهایت تنها چیزی که میتونم بگم در باب این کتاب و فیلم به عنوان پایان بندی اینه که
(( در این لحظه قسم میخورم که ما بینهایتیم))
برگرفته از goodreadsوای که چه کتاب محشری بود
ف��ر میکنم این کتابو تو زمان درست و سن درست خوندم
تونستم ارتباط خیلی زیادی باهاش برقرار کنم
کتاب داستان جالبی داره و از همون صفحات اول جذبتون میکنه و خیلی خیلی خوب مشکلات و دغدغه های دوران نوجوانی رو به تصویر میکشه
شاید نخواد فضای خیلی فلسفی رو ارائه بده ولی گاهی مواقع یه سری حقایق رو تو صورت خواننده میکوبه و خیلی از جملات تکراری و گاها مهم و تاثیرگذار که بزرگترا ممکنه خیلی ساده بیانش کنن و ماهم خیلی ساده از کنارش رد بشیم رو کامل باز میکنه و ما رو باهاش درگیر میکنه
و این کتاب از نظر من یه پله بالاتر از ناتور دشته چون علاوه بر گفتن حقایق و دغدغه ها و.... به زب��ن جذاب داستان جذابی رو هم همراهش تعریف میکنه و نمیذاره خواننده حتی یه ذره احساس خستگی موقع خوندنش بهش دست بده
این کتاب بهم کامل نشون داد چرا نباید دیگران رو قضاوت کرد
بهم نشون داد پشت رفتارهای عجیب و غریب و گاها لحضه ای آدما خیلی مواقع یه داستان بلند و مهم هست
اینکه یه آدم یه لحظه تصمیم میگره که صادق باشه
یه لحظه تصمیم میگره دیگه تحمل نکنه
اینکه یه لحظه با خودش بگه بسه
باعث کارها, رفتار ها و حرفهایی میشه که با اینکه اون لحظه از نظر بقیه ممکنه عجیب باشه یه دلیل قانع کننده پشتشه چه برای ما چه برای خود اون فرد
خلاصه کتاب فوق العاده ایه حتما بخونینش
برگرفته از goodreads![|| لالي پاپ ||.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/28f5d3638ac074fd7a8dfd1b9308fc34bd52c346ab053aeb1ca2ac71684b5cbc/%D9%84%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%D9%BE.jpg)
|| لالي پاپ ||
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱/۲
وای خدایا واقعا نمیدونم حسی که به این کتاب دارم یا حسی که در من ایجاد کرده رو با چه کلمه ای توصیف کنم.
میتونم بگم برای من فوق العاده بود از اولین خط تا اخرین خط کتاب بی وقفه خوندمش. در برهه ای از زمان من این کتاب رو خوندم که شرایط روحی من مثل چارلی بود و عملا خودم رو به جای چارلی تصور میکردم حتی وقتی کتاب تموم شده بود من تا مدت هاااا نتونستم کتاب جدید دست بگیرم اینقدر که فکر و ذکرم پیش این کتاب بود.
در متن کتاب یه سری اهنگ را ازشون یاد میکنه که اگه دانلود کنید و گوش بدید دربیشتر لذت بردن از این کتاب بی تاثیر نیست
فیلم این کتاب هم پیشنهاد میشه شدیدا
*لذت بردم ازش*
"نمیدونم چقدر دیگه می تونم بدون یه دوست ادامه بدم.قبلا میتونستم خیلی راحت این جوری سرکنم،ولی این برمیگرده به وقتی که نمیدونستم داشتن یه دوست چه جوریه.بعضی موقع ها وقتی آدم یه چیزی رو ندونه خیلی راحت تر میشه زندگی اش"
برگرفته از goodreadsتم کلی کتاب رو خیلی خیلی دوست داشتم. اما اگر این تنها ترجمه ای هست که تو ایران موجوده، بهنظرم بهتره فیلمش رو دید و یا نسخه اصلی کتاب رو خوند.
یکی از بدترین و سانسورشدهترین و لنگدرهوا ترین ترجمههایی بود که تابحال خوندم، طوری که یه جاهاییش اگه نویسنده رو نشناسی ممکنه فکرکنی داری هم��پوراصفهانی میخونی.
برگرفته از goodreadsفیلمش را شاید 5 سال پیش دیدم(و فکر کنم دوباره ببینم). خوب شروع شد، بسطش خوب بود، اما دم دستی تمومش کرد. یک جاهایی از متن بود که من خیلی دوست داشتم، و سطح داستان را بالا می برد، اما با توجه به جامعه هدفش و ساختارش، عدم تاکید روی آن مایه ها را می فهمم. و به نظرم بدون توجه به کلیتش، داستان خوبی بود.
برگرفته از goodreads![Sara Khosravi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/bb408c2678aa9699c0a8c063e993562c07353ca38fd7713b37481dd9f7b1f0b6/sara-khosravi.jpg)
Sara Khosravi
4 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱/۶
خبببب...!اين كتاب جز معدود كتابايي بود كه با اينكه نظرات منفي راجبش شنيده بودم خوندمش.سبك نوشته شدن كتاب خيلي به دلم نشست و اينكه بي نهايت با شخصيت اصلي ارتباط برقرار كردم .به طور كلي رمان ساده و دوست داشتني هست و يه سبك تينيجري داره اما اصلا سطحي به نظرم نيومد و ميدونم فكرمو درگير ميكنه مدت ها. (٣.٥ امتياز ترجيحا:)
برگرفته از goodreads"به نام حضرت دوست"
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
چارلی عزیز.
خواستم بگم من تمام نامههایی که برام نوشتی رو خوندم. خوشحالم که من رو برای درددل کردن انتخاب کردی، حتی با این وجود که نمیدونم کی هستی.
شاید هیچوقت این رو درمورد خودت نشنیده باشی، پس من میخوام بهت بگم که تو احساسات بیغلوغشی داری! و این خیلی زیباست. کمن آدمهایی که از فرط رقَّتقلب، انقدر راحت اشک بریزن و تا اینحد به حالواحوال دوستهاشون اهمیت بدن.
فکر میکنم این حقیقت که به قول سَم تو با آدمها روراست نبودی و نتونستی خود واقعیت باشی، به این دلیل نیست که نقاب به چهره بزنی و نقش بازی کنی. تو خودت هم خود واقعیت رو نمیشناختی. :) تو خودت رو گم کرده بودی. وسط پیچوخم زندگیِ به ظاهر ساده اما پرماجرات. وسط احساساتی که بلد نبودی چجوری بروزشون بدی.
گاهی اوقات میدیدم که انقدر به تنها بودن، حتی وسط جمع، عادت کرده بودی که نامرئی بهنظر میرسیدی. این تنهاییهات برام دردناک، اما قابلدرک بود... یا اونجایی که فکر میکردی ممکنه دوستت دیگه نخواد کنار تو باشه، چون دیگه ناراحت نیست. :)
اگر بخوام اسمی به احساسات بیریات نسبت بدم، باید بگم که احساسات تو مثل یه کلاف سردرگمن. کلافی که سروتهش پیدا نیست. کلافی که اونقدر درهمگوریده، که یه بخش از تاروپودش رو نمیشه از هم تمییز داد. کلافی پر از گرههای کوری که بعضیهاشون تا آخر داستان لابهلای پیچوخم بقیهی نخها گمن...
شاید تو نتونستی جلوی اتفاقات گذشته رو بگیری. شاید تجربه کردن یه سری اتفاقات برات ناگزیر بودن. اما خودت خوب فهمیدی که "حتی اگه ما قدرت انتخاب اینو نداشته باشیم که از کجا اومدیم، باز میتونیم انتخاب کنیم که کجا بریم. میتونیم باز کارهایی بکنیم و حتی سعی کنیم احساس خوبی بهشون داشته باشیم.".
بعد از ۲۳ آگوست ۱۹۹۲، نامهی دیگهای برام ننوشتی. امیدوارم این به این معنا باشه که سخت سرگرم زندگیِ از نو شروع شدهتی. یه صفحهی سفید، منتظر طراحیها و نوشتههای جدیدت. امیدوارم همونطور که گفتی، انتخاب کنی که کجا بری، و انتخاب خوب و درستی هم داشته باشی. چون تو لیاقت بهترینها رو داری.
خوشحالم که آدرس من در قسمت آدرس گیرندهی نامههات نوشته شده بود؛ و میخوام بدونی که اگر باز هم نیاز داشتی با "یه نفر که اهل گوش دادن به دیگرانه و درک میکنه و سعی نکرده تو یه مهمونی با یکی ول بچرخه، هرچند میتونسته" صحبت کنی، خوشحال میشم نامههات رو بخونم.
با یک سبد سیب سرخ عشق
سارا؛ ماهبانو
خارج از نامهای که مال چارلیه، بگم که این کتاب، کتاب روون و سادهایه. میشه به عنوان استراحت بین کتابهای سنگینتر خوندش. بیشتر از هرچیزی، فکر میکنم این کتاب تشکیل شده از یه سری احساسات خالص و بیریا. :) و این خیلی زیباست. از خوندنش پشیمون نیستم، اما نمیتونم بگم عاشقش شدم و شاهکار بود و اینا! حین خوندن کتاب، داشتم به این فکر میکردم که انگار سلیقهی من تنظیم شده رو آثار عمیق، خاص، و شاهکار! انگار خوندن، دیدن، و شنیدن آثاری که عامهپسندن (نه به معنای زرد و سخیف بودن!) اونقدرها هم توجهم رو جلب نمیکنه. این باعث میشه یه سری موسیقیها، نقاشیها، یا کتابهایی که از نظر عموم مردم واقعااا عالین، از نظر من معمولی باشن. و تهش اینجوری باشم که: "خب، برای یکبار، تجربهی جالبی بود!" یا مثلا "خوندن/شنیدن/دیدنش ضرری نداشت!". و نمیدونم این خوبه یا بد.
اما خوشبختانه میتونم سطح انتظارم رو از اثری که میخونم تنظیم کنم، و این باعث میشه ازش لذت ببرم. قرار نیست همون انتظاری که از برخی کتابهای خاص در ذهنم هست، از همچین ک��ابی هم وجود داشته باشه!
تصور کردم به جای خوندن کتاب، دارم نامهها رو میخونم؛ و در حقیقت اون مخاطب ناشناس نامههای چارلی خودمم! و این خیلی حس قشنگی داشت. :)
برگرفته از goodreads![Melika Biblio .](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/859acff3fac108a037263bf51a60a69c89a3df43e4ab5daba460b2cd599f8141/melika-biblio.jpg)
Melika Biblio
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۱/۲۶
من عاشق نون خامهایام، اینو دارم میگم، چون همهی ما باید بهدلیلی برای زندگی کردن فکر کنیم.
خوندن کتاب هم کمکی نمیکنه. نمیدونم. خیلی تند فکر میکنم. خیلی خیلی تند. درست مثل امشب.
نمیدونم چقدر دیگه میتونم بدون یه دوست ادامه بدم. قبلا میتونستم خیلی راحت اینجوری سر کنم، ولی این برمیگرده به وقتی که نمیدونستم داشتن یه دوست چجوریه.
*بعضیوقتا بعضی کتابا و شخصیتا باعث میشن بفهمی تنها نیستی حداقل حتی اگه عادی هم نباشی…
سبک نگارش داستان که با نامهنگاری ماجراها رو تعریف میکرد رو دوست داشتم.
در آخر مشکلی که برا چارلی پیش اومده بود و گویا در ناخودآگاهش ثبت شده بود.. میدونید با ترجمهش اوکی نبودم. ترجیحا خواستید زبان اصلی بخونید.
بیشتر برای دوران بلوغ و تینیجری بود و واقعا حق بودن و آخرش که به موضوعات مهمی ربط داده میشدن.. رابطه چارلی با خانوادهش، دوستاش، احساسات ملموسش و حرفی که آخرش زد…
دوست داشتم این کتابو خیلی زودتر از اینا میخوندم.
در کل کتابی بود که از خوندنش راضیام.
برگرفته از goodreads![Narges Amooei.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/b4ef6b753f478c1e1bd2011abacac130e45e36ae333c6a409c70aa8bc1278ade/narges-amooei.jpg)
Narges Amooei
3 out of 5 stars
۱۳۹۸/۴/۱۳
"نسخهی مدرن ناطوردشت"
- گاردین
آره، میشه گفت همینطور بود. یک داستان معمولی. توش اثری از نقطهی اوج داستان یا اتفاقات عجیب و پیدرپی نیست. داستان یک نوجوون نه خیلی معمولی و میشه گفت خجالتی. دغدغههای نوجوونی و اولین قرارها و اولین عاشقی و دوستیها.
زبان خودمونی و سادهای داشت. ولی خب این یکنواختی داستان و شخصیت منزوی چارلی (شخصیت اصلی) خستهکننده میشد.
ولی فکر کنم کتابشو از فیلمش بیشتر دوست داشتم.
برگرفته از goodreads![ستارهی دنبالهدار.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/6dfdc5a131303f3b6671324a3cbd7370b30ed7d9f44188f6a02b1f69198e767b/%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1.jpg)
ستارهی دنبالهدار
3 out of 5 stars
۱۳۹۸/۵/۲۹
دوست عزیز
مرسی بابت اینکه تو مهمونی با کسی نخوابیدی با اینکه میتونستی
مرسی از اینکه اینقدر خاص و متفاوت بودی با اطرافیانت
و متاسفم ک نتونستم باهات ارتباط برقرار کنم
خودم رو مخاطب نامه هات قرار داده بودم
و الان باید بگم
دوستدار همیشگی
ستاره 😆🖐🏻
برگرفته از goodreads![Fateme H. .](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/ba11dbfed3f3b95c53fe722f2e917759e8519367714b4caf070f6cfb87efcf4d/fateme-h.jpg)
Fateme H.
4 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱۲/۸
درمورد داستان:
داستان خوبی بود، گرچه به خاطر سانسورها یه سری جاهاش واقعا مبهم شده بود و اصلا معلوم نمیشد چی میشه.
جدیدا اکثر کتابهایی که میخونم، باعث میشن که به شخصیت اصلی کتاب حسودی کنم، حتی و مخصوصا اگه اون شخصیت یه شرایط خاص مثل یه بیماری روانی داشته باشه، به همین خاطر بود که به چارلی هم حسودیم شد و نمیدونم چرا.
یه سری چیزای داستان ��رام قابل لمس نبود، شاید به خاطر تفاوت فرهنگی، اما در کل کتاب خوبی بود.
نمیدونم چرا هر کار کردم، دلم راضی نشد که پنج ستاره بهش بدم، پس چهار و نیم ستاره امتیاز این کتابه.
درمورد چاپ و ترجمه:
افتضاح بود!
کل کتاب انگار اصلا ویرایش نشده بود، پر از غلطهای املایی که خوندن کتاب رو سخت کرده بودن.
یه جا مترجم از یه کلمه استفاده کرده بود و تو خط بعد، از یه کلمه متفاوت برای همون چیز استفاده کرده بود.
یه جاهایی سانسور شده بود، اما انگار بعد خودشونم یادشون رفته بود که سانسورش کردن و خواننده رو به اونجا ارجاع میدادن.
ترجمه تو بعضی موارد خیلی تحتاللفظی بود که کلمه یا جمله رو کاملا بیمعنی کرده بود و اساسا مفهومی رو نمیرسوند.
به دلیلی نامعلوم، به جای پاورقی توی هر صفحه تصمیم گرفته بودن که یک صفحه و نیم از آخر کتاب رو به مواردی که پاورقی نیاز داشتن اختصاص بدن که خب بعد از چند بار آدم دیگه حوصلهش نمیکشید هی بره آخر کتاب و چیزی رو چک کنه.
در نهایت، همون یک صفحه و نیم آخر کتاب هم پر از غلط بود. نظم و ترتیب کلمات انگلیسی بهم ریخته بود و کسی زحمت اصلاحش رو به خودش نداده بود.
کاش ناشرها و مترجمهای درست و حسابی، کتابهای خوب رو ترجمه و منتشر کنن، تا لذت خوندن کتاب کم نشه و خواننده این قدر اذیت نشه.
برگرفته از goodreadsمزایای منزوی بودن،نوشته ی استیون چباسکی،ترجمه ی کاوان بشیری،نشر میلکان
The perks of being a wallflower
عنوان اصلی کتاب، است که واژه ی آخر آن به گواه لغتنامه ی لانگمن،بمعنای کسی است که کسی در مهمانی راغب به رقص با وی نیست و بنظرم "منزوی" برگردان" کاملا درستی برای این واژه نیامد(با احترام به مترجم) اما احتمالا بهترین گزینه ی مترجم بوده.
این کتاب روایتگر حالتی شبیه به افسردگی روحی و کشمکش های خاص یک نوجوان قرن بیست آمریکایی است که اگرچه این تنهایی و حالات حخاض به اقتضای محیط او،در او بوجود آمده اند اما نوجوانان در هرکجای دنیا و با هر محدودیت محیطی،ممکن است چالش های او را بچشند.
زاویه ی دید کتاب اول شخص است و کل روند کتاب بصورت نامه هایی دنبال میشود که شخصیت اصلی-چارلی- برای شخص ناشناسی مینویسد.
...
فقط لازم دارم بدونم یکی اون بیرون به حرفام گوش میده و درکم میکنه و سعی نمیکنه با کسی بخوابه،حتی اگه بتونه.لازم دارم بدونم همچین آدمایی وجو دارن
...
"وقتی که با یکی میخوای سیگار بکشی و فندک پیش توئه،باید اول سیگار طرف رو روشن کنی.ولی اگه کبریت داشتی باید اول سیگار خودت رو روشن کنی،تا بجای طرف،خودت گوگرد مضر رو استنشاق کنی،میگن این کار ادب به خرج دادنه"
برگرفته از goodreadsنواقعا من و یاد ناطوردشت مینداخت
با اینکه فکر میکردم فقط ی تبلیغه که روش نوشته نسخه مدرن ناطوردشت
ولی به نسبت ناطور دشت برای من روون تر بود
و خب اشکالی داره بگم از ناطوردشت بیشترهم دوستش داشتم؟
اما در کل هر دو کتاب اونقدر برای من کتاب های خاصی نبودن و شخصیت ها و دغدغه هاشون هم ملموس نبودن
فکر میکردم کسی که نامه ها رو دریافت میکنه یه ادم خاص باشه و یه سوپرایز تو داستان باشه که اون کیه ولی خوب اینطور نبود قرارم نیست هرچی که فکر میکنیم اتفاق بیفته مگه نه؟ : ))
می خوام سَم دیگه از کریگ خوشش نیاد.
شاید حالا فکر کی چون بهش حسودیم می شه. ولی اینطور نیست. صادقانه می گم. فقط چون کریگ واقعا به سَم گوش نمی ده وقتی اون حرف میزنه. منظورم نیست که ادم بدیه چون نیست. فقط همیشه به نظر گیج و حواس پرت می رسه.
نمی دونم این خوبه یا بد . نمی دونم بهتره بچه هات رو شاد کنی یا اینکه به دانشگاه بفرستی . نمی دونم بهتره به دخترت نزدیک شی یا مطمئن شی زندگی بهتری نسبت به تو پیدا میکنه.هیچ نمی دونم
برگرفته از goodreads![Hanieh Habibi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/0b775f531654f384a96e0db6217c8914dfc42d15b99fec08309e30e6169ac2e3/hanieh-habibi.jpg)
Hanieh Habibi
4 out of 5 stars
۱۳۹۶/۸/۲۲
از اون وقتایی که نیم نداشتن گودریدز داره اذیت میکنه است. چهار و نیم بود حقش به نظرم!
کتاب خوبیه که به عنوان کتاب خوب نمیشه به همه پیشنهاد کردش. فضای کتاب و حال و هواش خیلی همه گیر نیست. و اگه خواننده با چارلی ارتباط برقرار نکنه، اصلا تجربه جذابی نیست خوندنش.
من چارلی رو دوست داشتم. اون جاهایی که کتاب رو نمیپسندیدم به نظرم بیشتر مشکل ترجمه بود و سانسور. ویراستاری هم قوی نبوده اگه نه یه سری اشتباهات باس در میومد.
در مجموع اگه خودتون جز آدمایی هستین که میشه بهشون برچسب فرهنگ دوست زد حتما این کتاب رو بخونین :-)
برگرفته از goodreadsمن متن انگلیسی رو خوندم و که روون و راحت بود، اما جزئیاتی از بعضی روابط تشریح شده بود که برای من آزاردهنده بود، و باعث شد اولا فکر کنم این کتاب برای نوجوونها مناسب نیست و دوما عمیقا از ته دلم بگم درود بر سانسورچی!
شخصیت چارلی کاملا برای من قابل درک بود و عمیقا براش متاسف شدم. هم به خاطر آزارهایی که در بچگی و حتی نوجوانی دید، هم به خاطر دسترسی راحتش به سیگار و مواد و الکل، هم به خاطر خانوادهش: خواهر و برادری که تنهاش گذاشتن و مادری که توصیهش به یک نوجوون درونگرای با سابقهی افسردگی این بود که بره تو اتاقش بشینه و کتاب بخونه!
برگرفته از goodreads![Parissa Ahmadi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/352d3b6dede547f0044c9d12095efd9b26055ad018da2ef7bbb114b2d42f6f4e/parissa-ahmadi.jpg)
Parissa Ahmadi
3 out of 5 stars
۱۳۹۶/۱۲/۲۳
من هنوز متوجه نشدم چرا این کتاب پرفروش ترین نیویورک تایمز برای ۷۱ هفته متوالی بوده.
نمیخوام بگم بد بود ها اما خیلی معمولی بود.
جز کتاب هایی بود که بود و نبودش برام مهم نبود.
بنظر خودم زود تمومش کردم حتی، وگرنه حالت عادیش این بود ک فقط بخوام تموم شه نه که لذت ببرم ازش.
برگرفته از goodreadsمزایای منزوی بودن
من این کتاب رو بلافاصه پس از ناطور دشت خوندم.
ادعای این که این کتاب نسخه مدرن ناطور دشته ، از اساس چرنده و قرن ها فاصله داره از هر حیث با اون شاهکار.
کتابی به غایت معمولی و تین ایجی.
نمیشه گفت خیلی بده، ولی واقعا هیچ حرفی هم واسه گفتن نداره.
ترجمه ش هم خیلی تعریفی نداره.
در مجموع، اگر نوجوان بودم شاید به ش سه میدادم، اما الان با تسامح میتونم به ش دو ستاره بدم.
و البته به هیچ وجه در کتابخونه م نگه ش نمیدارم.
برگرفته از goodreads![Nazanin Moshiri.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/3f84c415dfa63db7c2c8c705197f14fa4b1a2de1a668dba5e8eb4d8c7ad526ff/nazanin-moshiri.jpg)
Nazanin Moshiri
3 out of 5 stars
۱۳۹۷/۵/۱۶
خیلی دوست داشتم که مثل اکثر دوستان با اشتیاق از این کتاب تعریف کنم و شما رو دعوت کنم که لذت خوندنش رو ببرید ولی متاسفانه برای شخص من داستانی کاملاااا معمولی بود🙄شخصیت چارلی ، دغدغه ها و بحران ها ی مخصوصش ، درگیری های ذهنیش و مسائل خاص دوران نوجوانی رو می فهمم و درک می کنم ولی در قالب این کتاب ، اصلا کشش و جذابیت کافی رو نداشتند. شاید به دلیل ترجمه باشه یا حذفیات احتمالی...
از آن کتاب هایی ست که بعید می دونم گذر زمان هم کمکی به محبوبیتش بکند یعنی اگر چندین سال بعد هم سراغش برم باز نظرم همین خواهد بود😟امیدوارم استثنائا تماشا ی فیلمش ، گزینه ی بهتری باشد😊
برگرفته از goodreads![Ardeshirs.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/fd0e0205ed8e201eca13fa4130395a15e4f9e01b6766fb610c2e73f50459b4d3/ardeshirs.jpg)
Ardeshirs
3 out of 5 stars
۱۴۰۰/۸/۲۳
کتاب جالبی بود
ولی نه برای سن من
کتاب برای سنین دبیرستان و اوایل دانشگاه مناسبه، بعضی جاهای کتاب یکم داستان گنگ میشه ولی در کل روایت جالبی داره
برگرفته از goodreads![Zahra Labbafan.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/f96edb2506e6d6d367d01e4eb579f5093440aa571fdae8b754f055327d1173b7/zahra-labbafan.jpg)
Zahra Labbafan
4 out of 5 stars
۱۴۰۲/۵/۴
خوانش دوم این کتاب برام نسخه زبان اصلی بود که حالا میفهمم چه ظلمی شده در ترجمه این کتاب
من اخرهای کتاب ترجمه متوجه سانسور شدم ولی وقتی تمام نسخه اصلی رو خوندم فهمیدم از همون اول ریز ریز سانسور کردند تا آخر
رو جلد ترجمه نوشته شده نسخه مدرن ناطور دشت و خوب با کتاب ترجمه چنین حسی نداشتم ولی با خوندن کتاب اصلی چرا
و حتی از ناطور دشت بیشتر دوستش داشتم
و فیلمش رو با وجود اینکه خود نویسنده کتاب کارگردانی کرده و فیلم خوبی هست به پای کتابش نمیرسه
برگرفته از goodreads![Chadi Raheb.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/cd436aadeec37dca1b6dfe8af1b2d58d2637e43b7a9a3f7a8bfeb5b60d9a1fbf/chadi-raheb.jpg)
Chadi Raheb
2 out of 5 stars
۱۳۹۹/۵/۱۴
برای صرفهجویی در وقتم گاهی به جای خوندن بعضی کتابا فیلمشونو میبینم
سی و شش دقیقه بعد از پلی کردن فیلم و تموم شدن ناهارم فهمیدم که باید بذارمش کنار و ارزش وقتی که دارم پاش میذارم رو نداره و اگه همراه ناهارم یه لکچر ��ور دسپتیو مایند گوش میدادم خیلی مفیدتر بود
نه من نوجوونم و نه اصلا از دنیای نوجوونها خوشم میاد
حتی زمانی که خودم نوجوون بودم فقط میخواستم سریعتر تموم شه
به عبارتی همونقدر که کودک درونم زندهست و عاشق کتاب کودکم, نوجوان درونم مرده و فراری ام از هرچی که بهشون ربط داره
اینکه من از داستانای مربوط به نوجوونا خوشم نمیاد دلیل خوبی نیست که یک ستاره به این فیلم/کتاب بدم
(بله بله میدونم فیلمها و کتاب ها اکثرا با هم فرق دارن و کتاب اصولا بهتره و بلابلابلا)
همین که سعی میکنه یه تیپ نوجوون رو معرفی کنه و مشکلاتشو بگه خوبه
واسه نوجوونهای خواننده احتمالا میتونه کمک خوبی باشه و به بزرگسال اطرافشون میتونه یه دید بده از وضع اون نوجوون و بنابراین درکش
اما به خاطر همون بیزاریم از دنیای نوجوانانه, بیشتر از دو هم نمیتونم به احتمالا هیچکدوم از این فیلم/کتابای این ژانر بدم
بنابراین
meh
که یعنی شونه بالا انداختن
که یعنی دو ستاره
پ.ن.
حیف اِما واتسون قشنگم :(
برگرفته از goodreads![Hossein Sarafraz.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/aadf3858b32049c941f9a80b05ae1c644dc8228effbdb665e66ac7b158ca1170/hossein-sarafraz.jpg)
Hossein Sarafraz
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۰/۱۰
«مزایای منزویبودن» اثر دلنشین استیون شباسکی، از آن کتابهایی است که شما را به دوران پرفراز و نشیب نوجوانی میبرد. داستان کتاب در اوایل دهه ۹۰ آمریکا اتفاق میافتد و در قالب نامههای چارلی (قهرمان دوستداشتنی داستان) به دوستش روایت میشود.
چارلی طوری در باتلاق تنهایی و افسردگی فرو رفته که حتی ورود یک دختر و پسر عجیب و غریب به زندگیاش هم او را نجات نمیدهد، اما… (نگران نباشید؛ اسپویل نمیکنیم!) سرانجام همه چیز طوری پیش میرود که او برای اولین بار در زندگیاش، از دریچهای دیگر به دنیای اطرافش نگاه میکند. اگر دنبال کتابی میگردید که بارقههای امید را در دلتان روشن کند، خواندن این کتاب را از دست ندهید.
برگرفته از goodreads![Yasaman A.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/7d7ae4d46e3194c558f9a8fc104c10128092e5ee61e92832cc9293e7cd96a389/yasaman-a.jpg)
Yasaman A
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۹/۲۲
ما عشقی رو می پذیریم که فکر می کنیم لایقش هستیم
بدون شک یکی از بهترین کتابایی که تو زندگیم خوندم. همه چیزش دوست داشتنیه. واقعا همون قدر قابل لمس و همون قدر حقیقی که ناطوردشت بود برام. خود کتاب هم چندین بار به ناطوردشت ادای احترام می کنه. بسیار توصیه می شه. بسیار
بخونیدش و به نوجوونای خجالتی اطرافتون که از مشارکت می ترسن، هدیه ش بدین
برگرفته از goodreads![Masoud Irannejad.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/7c5e5d363f753b793b281004f2a67fe697abce842cdd7e18f7bbdc3eda3eefc4/masoud-irannejad.jpg)
Masoud Irannejad
2 out of 5 stars
۱۳۹۶/۴/۱۹
خیلی ها این کتاب رو با ناتوردشت مقایسه کردن و این رو ناتوردشت مدرن دونستن
.
.
.
خداییش ناتوردشت خیلیی بهتره، واقعا نمیدونم چرا این قدر تو نمره دادن بهش کم لطفی شده
(:شاید اگه از ناتور دشت فیلمی با بازی دنیل رادکلیف ساخته میشد امتیازش اینجا بالاتر میرفت
برگرفته از goodreadsکتاب، درواقع روزنوشتهای چارلیِ ۱۵ساله است که بخاطر مرگ دوستش از مشکل روحی رنج میبره. به تازگی وارد دبیرستان شده و تجربیات و اتفاقات سال اولش رو در نامههایی برای یک دوست ناشناس مینویسه. چارلی روحیه ی حساس و انزواطلبی داره. برادر بزرگتر چارلی، یه فوتبالیست آیندهداره و خواهرش دختر زیبا وخودشیفتهای که اگرچه چارلی رو درک نمیکنه و رابطه ی صمیمانهای با هم ندارن اما چارلی تنها عضو خانوادهست که از روابط، اشتباهات و رازهای مگوی خواهرش اطلاع داره. چارلی ظاهرا با پدر و مادرش رابطه ی خوبی داره و بعد از گذشت چندسال از مرگ خالهی محبوبش هلن هنوز نتونسته با این قضیه کنار بیاد و خودش رو مقصر میدونه. سال اول دبیرستان با پاتریک و سم که خواهروبرادر ناتنی هستند صمیمی میشه و این دوستی زمینه ی آشنایی او با تعدادی از دوستان پاتریک و سم رو فراهم میکنه. چارلی که همیشه از جانب همکلاسیهاش احساس طردشدگی داشته و هرگز نتونسته با کسی به خوبی ارتباط برقرار کنه، رفته رفته خودش رو عضو یه حلقه ی دوستانه میبینه و مدام از نظر روحی دچار تناقض میشه و احساس متفاوتی رو تجربه میکنه.
کتاب شرح مشکلات و تجربیات تلخیه که ممکنه هر نوجوانی رو درگیر کنه مثل مواد مخدر، افسردگی، همجنسگرایی، مشروبات الکلی و روابطی که هنوز جامعه و والدین برای این ردهی سنی مناسب نمیدونن.
داستان سانسور شده است و بخاطر سبک نامهنگاری کتاب، متن، روان و یکدسته.
برگرفته از goodreads![Fatemeh Nazari.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/df7799413232900206b58c74ef46e29b5c9b30fd427b14d8bcb4e97d1371e14d/fatemeh-nazari.jpg)
Fatemeh Nazari
4 out of 5 stars
۱۳۹۷/۹/۵
3.5/5
ماجرای کتاب درمورد چارلیه. پسری که داره وارد دبیرستان میشه و اضطراب ورود به دبیرستان رو داره. و بعد از اون ماجراهاش با پدر و مادر و خواهر و برادرش و سم و پاتریک و بقیه ی دوستاش.
یکی از بهترین چیزهایی که این کتاب داشت،روان نوشته شدنش بود. جوری بود که وقتی بین کارام میخواستم پنج دقیقه کتاب بخونم، به خودم میومدم و میدیدم نیم ساعته پای کتابم و یهو ۲۰-۳۰ صفحه خوندم.
راستش رو بخوایین تا تقریبا اواخر کتاب میخواستم امتیاز پایین تری بهش بدم. ولی چند صفحه ی آخر که در واقع نتیجه گیری کتاب بود، نظرم رو عوض کرد. یه عده ای کتاب رو شبیه به ناطوردشت میدونین. خیلی وقت پیش ناطوردشت رو خوندم و چیز زیادی ازش یادم نمیاد اما میدونم که خیلی دوستش نداشتم. و کلا انگار این ژانر اونقدر ها مورد علاقه ی من نیست.
شخصیت و رفتارای چارلی تقریبا برام قابل درک نبود. با اینکه خودم آدم اجتماعی ای نیستم ولی خب به خاطر تفاوت فرهنگ ها نتونستم زیاد باهاش ارتباط برقرار کنم. دغدغه های من و آدمی شبیه چارلی تو اون فضا خیلی با هم متفاوت بود. یه مورد اینکه سریع گریه ش میگرفت برای هر مسئله ای هم یکم عجیب بود برام.
در کل نتیجهگیری و ��رس های آخرش برام خیلی خوب بود و نظرم رو در رابطه با کتاب خیلی بهتر کرد :)
برگرفته از goodreadsچونکه قبلا فیلمشو دیده بودم توی تفهیم داستان خیلی کمکم کرد.
دوستان لطف میکنید یه کتاب دیگه زبان اصلی بهم معرفی کنید ؟
برگرفته از goodreads![مِستر کثافت درونگرا .](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/1df0879f25d4417c5d0f564a230ea54a115941c41dec68a825a6e298a3d65fd1/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%DA%A9%D8%AB%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%A7.jpg)
مِستر کثافت درونگرا
4 out of 5 stars
۱۴۰۰/۲/۱
تا نتونی چفت بشی با شخصیت و روایت داستان، نمیتونی لذت کافی رو ببری
به حرفای این بچه، به دغدغه هاش، به افکارش، به شخصیتش، دقت کنید و نخواید سَر سَری ازش بگذرید
برگرفته از goodreads![Maryam Shokri.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/38f6b6fcf953f869a7fe27ce778b1ae87b84af21ce0c0af7a847d31427d3cfa6/maryam-shokri.jpg)
Maryam Shokri
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۵/۱
واقعیتش زمانی که شروع کردم به خوندن این داستان، مطلقاً فکرش رو هم نمیکردم که در پایان بخوام بهش ۵ ستاره بدم. ولی مگه آدم از کتابی که شامل نامههای پسر ۱۵،۱۶ سالهای به یک دوست ناشناسه و قراره در خلال اون نامهها حال و احوالش و اتفاقات روزمرهاش رو برای اون دوست ناشناس تعریف کنه، بیشتر از این میتونه انتظار داشته باشه؟ این کتاب ظاهراً با "ناتور دشت" مقایسه میشه و روی جلدش هم نوشته: نسخهی مدرن ناتور دشت؛ و منم دقیقاً به همین دلیل تصمیم گرفتم بعد از ناتور دشت، این کتاب رو شروع کنم اما به جرات میگم حال و هوای این کتاب خیلی دلچسبتر، شیرینتر و دوستداشتنیتر از ناتور دشته. چارلی ۱۵ ساله خیلی خوب منو با خودش همراه کرد و من تمام احساساتش رو انگار باهاش شریک بودم: ترس از شروع دبیرستان، پیدا کردن دوستانی تازه، عاشق شدن، کارهای قایمکی از خانواده انجام دادن، حس دوستداشتن دوستان و حس دوستداشتن متفاوتی که نسبت به اعضای خانواده حس میکنیم، نمرههای خوب گرفتن، خورهی کتاب بودن، فقدان عزیزی از اعضای خانواده و اثرات متعاقبش، افتخار کردن به برادری که تو تیم خوبی فوتبال بازی میکنه، نگران بودن برای خواهری که خودش رو زیبا نمیدونه و درگیریها و دغدغههایی داره... همش همینه! از این کتاب همینقدر انتظار داشته باشید ولی مطمئن باشید هیچجا نمیزنه تو ذوقتون، این کتاب خیلی واقعیه انقدر واقعی که مطمئنم دلم برای چارلی خیلی تنگ میشه و دلم میخواد همین الان برم فیلمش رو دانلود کنم و ببینم. ولی واقعاً یه جاهایی از کتاب سانسور میره رو مخ.
.
.
.
نمیدونم چقدر دیگه میتونم بدون یه دوست ادامه بدم. قبلاً میتونستم خیلی راحت اینجوری سر کنم، ولی این برمیگرده به وقتی که نمیدونستم داشتن یه دوست چهجوریه. بعضی موقعها وقتی آدم چیزی رو ندونه خیلی راحتتر میشه زندگیاش.
برگرفته از goodreads![Nafiseh Miraei.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/6e2354b401b4f3c6c26630715f8554cf7260d0c3700eee184cc28a38eff451ff/nafiseh-miraei.jpg)
Nafiseh Miraei
4 out of 5 stars
۱۳۹۶/۱۱/۲
هیچی از کتاب نمیدونستم. اون روز فقط میدونستم کتابی میخوام که چطور باهام حرف بزنه. یک پاراگرافش رو خوندم و خریدمش. دلم نمیخواست تموم بشه، دلم میخواست چارلی همینطور ساده و روان از زندگیش بگه. یه زندگی معمولی مثل همه که توش مرگ هست، مدرسه هست، مشق هست، خواهر و برادر و مامان و بابا هست، تعطیلات هست، شب هست، روز هست. ولی خب ماجرای چارلی همینقدر روزمره و بدون اتفاق هم نبود که من دنبالش بودم. چارلی نوجوان دبیرستانیه که بعضی وقتها توی خودش فرو میره، گاهی در ارتباطش با دیگران مشکل داره و هیچکس نمیتونه بفهمه چرا حتی روانشناسش. من کتاب رو نخوندم به خاطر موضوعش، در واقع با موضوع مواجه شدم و بعد از مدتها دوباره یادم اومد که چقدر خوندن یک داستان بدون پیش فرض لذت بخشه. برای همین موضوع این کتاب رو چند خط پایینتر مینویسم تا شما رو از آنچه برای خود پسندیدم دریغ نکنم. کتاب طوریه که آدم میتونه تصمیم بگیره ازش متنفر هم باشه ولی فعلاً انتخاب من این نیست
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
موضوع داستان:
کتاب درمورد آزار جنسی کودکانه و شما رو در معرض نشونههای اون در سالهای بعدی قرار میده و از اهمیت روانکاوی در پیدا کردن ریشهی این نشونهها میگه.
برگرفته از goodreads![Mohaddeseh (Ketab Varesh).](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/56b84c1c8c109e0f5ca02f3d6eb755f62f80ef8f3b16c33190d08bfa718d9022/mohaddeseh-ketab-var.jpg)
Mohaddeseh (Ketab Varesh)
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۵/۴
شاید اگه اول فیلمشو نمی دیدم خیلی بیشتر بهش امتیاز میدادم.
فرمت نامه وارش رو خیلی دوست داشتم و حس میکنم نویسنده قصد داشت منِ خواننده خودم رو اون "دوست"ی که چارلی براش نام می نوشت بدونم ولی راستش من این حسو نداشتم. و بخاطر همین نامه وار بودنش از همه مسائل سریع رد شده بود.
راستش من با سم و داداش تو کتاب خیلی ارتباط برقرار نکردم و حس میکنم بیشتر از اونا از مری الیزابت خوندم که دوست داشتم برعکس باشه. کشمکش های درونی چارلی رو میشد بهتر نشون بده و یکم عمیق تر باشن.
(راستشو بگم من خیلی خیلی خیلی فیلمشو دوست داشتم. شاید بخاطر همینه که با کتابش نتونستم خیلی ارتباط برقرار کنم. مثلا خجالتی بودن چارلی رو تو کتاب اصلا حس نکردم ولی توی فیلم کاملا محسوس بود.)
در مجموع برام کتاب متوسطی بود.
برگرفته از goodreads![Zahra Taqikhani.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/fd46e0809d900f4df444b1a5292ed0eee60656ac87ace68df2e00484d5a8e305/zahra-taqikhani.jpg)
Zahra Taqikhani
2 out of 5 stars
۱۴۰۱/۳/۱۵
-از سری کتابهایی که مترجم و سانسور، ضربه بدی به کتاب زدن-
سرک کشیدن به زندگی یک نفر از طریق نامه هاش برام جالب بود. سادگی کتاب رو هم دوست داشتم. شاید یکبار ارزش خوندن داشته باشه اما اونقدر که ازش تعریف شنیده بودم محشر نبود. معمولی بود. البته هنوز نفهمیدم منظور از اسم کتاب چیه و کدوم قسمت ماجرا به «مزایای» منزوی بودن اشاره کرده.
برگرفته از goodreadsخیلی خیلی کتاب دوست داشتنی بود برای من. از اون کتابا که هر جا باشی میتونی یه گوشه بشینی و غرق بشی توش. غرق بشی تو احساسات چارلی.
" و این بخش زندگی جالبه. همه چی ادامه پیدا میکنه "
برگرفته از goodreadsبا تشکر از نشر میلکان و مترجم محترم برای ترجمه ی افتضاحشون
با این وضعیت ایران باید خیلی بیشتر به زبان اصلی خوندن رو بیاریم
برگرفته از goodreads«چارلی ما فقط عشقی رو قبول میکنیم که لیاقتش رو داشته باشیم»
یکی از بهترین کتابای تینیجری بود
و به لطفش با کلی بند راک آشنا شدم 😂
و البته کلی هم به دوستیشون حسودیم شد
کاش منم یه سم داشتم که با وانتش منو میبرد شبا بیرون و منم میتونستم از صدای بلند اهنگ و یاد سردی که به صورتم میخوره لذت ببرم
برگرفته از goodreads![Paradise .](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/22d45a671de37d489608a19b0886e4296c698a84b5bb4394921321451d62d3c6/paradise.jpg)
Paradise
5 out of 5 stars
۱۳۹۴/۱۲/۱۷
جدا از شدت گوگولیت و خوشگلی که این کتاب داشت، لازم دونستم قشنگترین عبارتشو یادآوری کنم: اونجایی که چارلی در مورد دخترای unconventionally beautiful صحبت می کنه و میگه چطوری این دخترا زیباترن!:ایکس
و این جمله:
I would die for you, but I won't live for you.
و مخصوصا بهترین و بی نقص ترین جمله اش که وحشتناک همزاد پنداری کردم:
We accept the love we think we deserve.
و از چارلی بگم و از این که چقدر این بشر خوووب و دوست داشتنی بود! و از این که چقدر آخرش قشنگ حرف زد در مورد خاله اش و مادر و پدربزرگش...
و چقدر کتاب و آدماش صادق بودن و سم و پاتریک چقدر فوق العاده بودن! و بیل!:ایکس
و لوگان لرمن چقدررر فوق العاده بازی کرد این نقشو!!!
و جالبه من سر کتابش گریه ام نگرفت اما سر فیلمش داغون شدم عملا! :-(
بخوانیدش و چارلی رو بفهمید و به چارلی های دور و برتون فرصت بدین با کمک شما از wallflower
بودن در بیان!
و همین!:-)
برگرفته از goodreadsبعضی کتاب ها شاهکارن.. بعضی کتاب ها هم زندگی آدم رو عوض میکنن یا جهت فکری میدن.
این کتاب نه اونقدر یه شاهکار بود و نه روی زندگیم تاثیر به خصوصی گذاشت. ولی این اصلا مهم نیست..
با خیلی از جمله ها و عواطف راوی (چارلی) همزاد پنداری کردم، اشک ریختم، خودم رو دیدم و شگفت زده شدم و یه احساس غم انگیز دلنشین بهم دست داد ..
این کتاب به جزییاتی از فکر های چارلی میپردازه که خیلی هاش رو در خودمون پیدا میکنیم و به وجد میایم. درکش میکنیم و شاید اگه میشد بغلش میکردیم تا بهش بگیم تنها نیست. یعنی من همچین حسی داشتم ...
ساختار خوبی داشت. خط داستانی دور از کلیشه بود. و به خواننده حس تجربه ی گردش توی یه ذهن پیچیده رو میداد. اگه نیاز به یه خلوت دلنشین با خودتون و جنبه های پنهان شخصیتتون دارید، خوندن این کتاب رو خیلی پیشنهاد میکنم.
برگرفته از goodreads![سپیده سالاروند.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e7a61537e1a1d413e8318a9cf4bff810a52fb2e0ab5fa19f0d87a9917f37de73/%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF.jpg)
سپیده سالاروند
5 out of 5 stars
۱۳۹۶/۱۲/۲۶
کتاب رو اسفند ۹۶ خوندم. وسط کلی بحرانهای شخصی و دویدنهای آخر سال. یادمه آفتاب بیرمق زمستون افتاده بود روی ایستگاه اتوبوس، من نشسته بودم منتظر کسی، صفحات پایانی کتاب بود و اشکم داشت میچکید روی گونهها و دلم نمیخواست تموم شه. هنوزم این لحظه یکی از لحظات روشن سال ۹۶ئه برام.
من بیماری نامه دارم و خب کتاب یه سری نامه است در واقع که به یه ناشناس نوشته میشه، شخصیتها به نظرم روون و درستن و «سگسالی» بودن نوجوونی رو در کنار کشف ناشناختهها خوب نشون میده. یه نکتهی مهم هم داره که اسپویلره و شاید بهتره نگه آدم. من حداقل کتابی با این موضوع نخونده بودم و در نتیجه آخرش خیلی خاص بود برام که تازه فهمیدم داشتم با چه اتفاقی مواجه میشدم.
برگرفته از goodreadsبالاخره بعد این همه سال ترجمه شد و من ترجیح دادم که اول ترجمه شده رو بخونم و بعدش زبان اصلیش رو.
ترجمه بد نبود٫ یعنی قطعا میتونست بهتر باشه اما اگه اشتباه نکنم چاپ اول بود و همینم رضایت بخشه :)))
این کتاب٫ این فیلم٫ منو نابود میکنه و عاااشقشم.
روون خونده میشد٫ غمگین بود و خیلی ملموس.
برگرفته از goodreads![Midnight*Blue.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/ec5fa32c91424f855bac08d9046b6018b1cf7876e60fc9feaf57fea6824565c4/midnightblue.jpg)
Midnight*Blue
3 out of 5 stars
۱۳۹۶/۱/۱۴
....فقط گذاشتم باد توی صورتم بخوره و شروع کردم به گریه کردن و خندیدن همزمان.
من واقعا اون جا بودم، توی تونل و همین برای احساسِ بی نهایت کردنم کافی بود.
برگرفته از goodreads![Sadra Kharrazi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/4ccb8f0570be40203e3c6d90e5d5819a4cecc74f848a29b7d095c6410b81b15c/sadra-kharrazi.jpg)
Sadra Kharrazi
1 out of 5 stars
۱۴۰۲/۹/۲۰
من اصلا حواسم نبود که این همون The Perks of Being a Wallflower هست که ده سال پیش فیلمش رو دیدم وگرنه اصلا نمیخوندمش
خوشم نمیاد از این سبکا
برگرفته از goodreadsفکر کنم "مزایای سربه زیر بودن" عنوان بهتری برای این کتاب باشد.
باید اعتراف کنم که اول فیلمش رو که به کارگردانی خود نویسنده کتاب هست، دیدم و بعد هم کتاب رو به زبان انگلیسی خواندم. زبانی ساده و داستانی روان داره بنابراین توصیه می کنم که اونو تا جای ممکن به زبان اصلی بخونید. چونکه با توجه به خرده پرنگ ها و تم اصلی داستان (بلوغ یک نوجوان؛ و البته از نوع جنسی آن)، احتمال میدم بخش های قابل توجه ای از متن زیر قیچی سانسور حذف شده باشد.
دیدن فیلم رو هم توصیه میکنم چون حاشیه ی صوتیِ زیبایی از موسیقی دهه 80 داره.
برگرفته از goodreadsکتاب دوست داشتنی ای هست،هرچند سانسور های خاص خودشو داره .وارد شدن به دنیای چارلی جالبه و تو دنیای اطراف توجه ادم و به این جور ادما بیشتر جلب میکنه .فیلمش هم قشنگه باعث میشه ادم از کتاب بیشتر خوشش بیاد. هر چند در کل شاید کتابی واسه ی نوجونا باشه
برگرفته از goodreadsبعد از قرض دادن به شش نفر بالاره رسید دست خودم.....
برگرفته از goodreads![Mahmoud Fekri.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/2933d0c8fa47d5bb1c723534d71b5341e356b2ad4e48ab8d92a1d0824d9b37ef/mahmoud-fekri.jpg)
Mahmoud Fekri
3 out of 5 stars
۱۴۰۲/۳/۱۹
کتاب میشه گفت شبیه فیلم های هالیوودی تینیجری، شرح زندگی یه نوجوان دبیرستانی و دغدغههای مربوط به دبیرستان، دوستی و روابط بود. به همین دلیل خوندن در مورد برخی رسم و رسوم، سبک زندگی، فضای دبیرستانها و روابط دوستی به سبک و سیاق نوجوونهای آمریکایی جالب بود.
نکته قابل توجه کتاب این بود که تجربه آزار جنسی در سنین کودکی چطور میتونه کل زندگی و آینده شخص رو تحت تأثیرات منفی و مخرب خودش قرار بده و برقراری روابط برابر و سالم رو برای اون شخص سخت کنه. و این تجربه تروماتیک زنجیر وار ادامه پیدا میکنه و به آدمها و روابط بعدی سرایت میکنه و افراد بیشتری قربانی میشن. تو این داستان ما با شخصیت منزوی و غیرعادی چارلی روبرو میشیم و از طرف دیگه روایت چارلی رو میخونیم از ارتباط خیلی صمیمی که با خالهاش داشت. در ابتدا تصور میشه که مشکلات روحی چارلی صرفا بخاطر ضربه روحی شدید ناشی از مرگ خالهاش بوده، اما در نهایت وقتی از بخش جنسی این رابطه آگاه میشیم تازه میتونیم درکی از زمینههای مشکلات چارلی داشته باشیم.
نکتهی دیگه ای که لازمه اشاره کنم سانسور قابل ملاحظه بخشهایی از کتابه که در صورت امکان، با دم دست داشتن پی دی اف انگلیسی کتاب میشه از گزندش در امان بود.
برگرفته از goodreads![Maedeh Dabiri.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/781eb9e5911aa21eae7e7daf1853ddcbd1b82b6873111143bd8ede7e91abecb2/maedeh-dabiri.jpg)
Maedeh Dabiri
2 out of 5 stars
۱۴۰۰/۸/۱۴
شاید کتاب خوبی بود، کتاب خوبی که ترجمهی بد و ویراستاری بدتر، خرابش کرد.
این کتاب رو از نشر آثار امین نخونید، فکر کنم از این انتشارات پنجاه درصدیه که برای من هدیه آوردن.
خیلی به دلیل نکات ویرایشی و ... اذیتم کرد.
من زندگی نوجوانانهی چارلی رو خیلی دوست داشتم و روشی که نویسنده برای نشون دادن تأثیر افکار و اعمال در آینده رو به کار گرفته، مورد پسندم بود.
یک سری چیزها رو نفهمیدم، شاید از فهم ناچیز من بود یا شاید هم از مشکلاتی که عرض کردم.
مثلاً من همچنان متوجه نشدم که چرا اسم کتاب مزایای منزوی بودن هستش، یا قضیهی خاله هلن چی بود دقیقاً؟!
در هرحال شاید دوباره به سراغش نرم اما زندگی شیرین چارلی در اولین سال دبیرستانش همیشه در نظرم هست.
برگرفته از goodreads![Raha Shirley.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e4f4962bfd015f4ef821c26ebb6e6dafe4ea323f25e86f47d5c9197120e1186e/raha-shirley.jpg)
Raha Shirley
4 out of 5 stars
۱۳۹۴/۷/۹
+ریویو نویس خوبی نیستم ولی نمیدونم چرا، راضی نمیشم که بدون نوشتن ریویو ولش کنم.
امم خب، مزایای سر به زیر بودن؛
داستان چارلی، نوجوون پونزده ساله ای که بعد از مرگ ناگهانی دوستش مایکل دچار مشکلات روانی شده و حالا بعد از گذروندن روزهای طولانی توی بیمارستان میخواد دبیرستان رو شروع کنه. ترسیده و هیچ دوستی نداره. نمیدونم چند نفر قبل از شروع دبیرستان همچین حسی داشتن ولی من داشتم، پس درکش میکنم.
چارلی خاله هلنش رو از دست داده؛ خاطرات محوی داره از وقایع اون شب، شایدم بر عکس چارلی خوب یادشه! خودش رو واسه مرگ خاله هلن مقصر میدونه. خاله هلن، بهترین آدم زندگی چارلی... حتی بعد از مرگ هم خیلی روی چارلی تاثیر داره.
چارلی خجالتی، باهوش و مهربونه ولی احتمالا هیچکس اهمیت نمیده تا با بچه ای مثل اون وقت بگذرونه، اهمیت بده تا بشناستش! چارلی همه چیز رو میببنه، میشنوه، درک میکنه و این چارلیه "wallflower"ـه. خیلی از اوقات نمیدونه چیکار کنه اون فقط میخواد بقیه راضی/خوشحال باشن. رضایت همه رو جلوتر از رضایت قلبی خودش قرار میده.
خب دیگه بسه از چارلی گفتن. برگردیم سر کتاب؛
مزایای سر به زیر بودن اولین تجربم از زبان اصلی خوندن بود و خب سرعت خوندنم مورچه شمار بود:)))) ولی کلاً کتاب روون و ساده ای بود. چارلی همه چیز رو خیلی ساده ولی با صداقت نوشته. از این ایده که نویسنده کتاب رو طوری نوشته انگار اون شخص که چارلی بهش مینویسه ما ، خواننده های کتاب هستیم خیلی خوشم اومد. من یه نوجوون مسلمون تو خاورمیانم و چارلی... زندگی مون جدا از هم و کاملا متفاوته ولی درکش میکردم. و این خوبی این کتابه! به عنوان یه نوجوون تمام سردرگمی ها، تنهایی ها، شک و تردید های چارلی رو می فهمیدمش.
خوشحالم که این کتاب رو خوندم و حالا این کتاب، YA مورد علاقم تا به این لحظه است
برگرفته از goodreads![this is shin.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/7baaabaa9f87dee0a6e9e7a162a340f2c0f058adafe71150e0f10255873714d2/this-is-shin.jpg)
this is shin
2 out of 5 stars
۱۳۹۷/۶/۱۷
داستانی بود که دوست داشتم سریع تر ببینم نهایتا نویسنده میخواد به کجا بره و به چی برسه هرچند میدونستم احتمالا یک نوعی از پایان خوش هستش!
اما با این حال این کتاب بنظرم معمولی بود
نمره واقعیم 2.5 هستش ینی کاملا متوسط
دلیلش اینه که هرچند داستان خوش خوانی بود اما به من نزدیکی ای نداشت
هرچند که ممکنه خیلی ها نظرات دیگه ای داشته باشن که تو ریویو ها میبینیم و خیلی حس کردن فضا رو
شاید این نوستالژی و طرز فکر یه تینیجر امریکایی باشه با دنیاش و سبک زندگیش ولی هیچ شباهتی به من نوجوون یا من جوون فعلی نداره من همین الان هم خیلی از اینها رو ممکنه نداشته باشته باشم
ینی برام خیلی ملموس نبود و همش داشتم فکر میکردم چقققدر با نوجوونی من فرق داره,شخصیت داستان در مقایسه با نوجوونی من خیلی هم اجتماعی و رفیق باز بود برای همین این قضیه منزوی یکم برام سنگین بود کلا :))
البته این ها نظرات شخصیه و کلیت داستان ایراد خاصی نداشت واقعا
ولی یه داستان نرمال خوب بود برای اینکه صرفا یک چیزی بخونیم..که یکمی هم به مایه های تجاری نزدیکه نه چیزی که بشه با شاهکار های ادبی و ناطور دشت مقایسه اش کرد
برگرفته از goodreads![Maryam Mousavi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e98662cdebd1eb1dfb99e4515d1dca4756b39889e99b4216074999a3501a2c1c/maryam-mousavi.jpg)
Maryam Mousavi
3 out of 5 stars
۱۳۹۷/۵/۹
خب با وجود اینکه موقع خوندن ناطور دشت خیلی ازش راضی نبودم و دوستش نداشتم ، باید بگم که واقعا از این بهتر بود.
کتاب بدی نبود.ولی فوق العاده نبود.چیزی نبود که خوندنش شگفت زدهم کنه.که بعد خوندنش تو بهت باشم.
خوب بود.ولی انقدر خوب که بخوام ازش تعریف کنمو بگم قطعا بخونین،،،،نه.ابدا نبود.
ضمنابه یه ویراستاری تر و تمیز نیاز داره قطعا.خیلی غلط غولوط املایی وافتادن حروف واین حرفها داشت.چرا کتابواینجوری میفرستین زیر چاپ؟و چرا میذارید با این وضع کتاب برسه به چاپ هفتم؟بی احترامی به مخاطبه واقعا.
میخواستم بخاطر ویرایشش بهش دوتا ستاره بدم ولی دیدم تقصیر کتاب نیست و ناشر ایرانی به شدت کم گذاشته.پس همون سه ستاره منصفانهست براش.
برگرفته از goodreads![milad میلـاد.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/7af2f6d290318c7e0534974da7163e6934c82426d72b6063ebe38907a5fb81b1/milad-%D9%85%DB%8C-%D9%84%D8%A7%D8%AF.jpg)
milad میلـاد
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۴/۲۹
مثل وقتی میمونه که دلت دختری رو میخواد و یه زوج رو میبینی که دستهای هم دیگه رو گرفتن، و تو براشون احساس خیلی خوشحالی میکنی و یه موقعهای دیگه همون زوج رو میبینی باعث میشن دغ کنی........ ص۱۰۱
برگرفته از goodreads![Simin Yadegar.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/36da7af004e1bc651b9338b64a741a322b65a7eb776ef446d025a4d6520e8379/simin-yadegar.jpg)
Simin Yadegar
3 out of 5 stars
۱۳۹۷/۶/۱۶
پسری نوجوان با مشکلات روانی که با مرگ خاله ی عزیزش شروع میشود و پایانی غیر قابل پیش بینی.....
برگرفته از goodreadsجدیدا عجیب به گوش دادن کتاب معتاد شدم
انگار برام تبدیل شده به قرص ضد افسردگی، از بس که حالمو خوب میکنه!
و با چارلیِ نوجوون این کتاب تونستم براحتی ارتباط برقرار کنم...
برگرفته از goodreads"قواعدی هست که باید رعایت کنی، نه بهخاطر اینکه میخوای، بهخاطر اینکه مجبوری."
خوشحالم که این کتاب و خوندم. دوستش داشتم و ترغیبم کرد که بعد از مدتها فیلم ببینم. فیلمش رو هم دوست داشتم اما باز مطمئن شدم که هیچ چیز به اندازهی کتاب دوستداشتنی نیست (البته برای من).
پ.ن: زیاد سانسور نشده بود و جاهایی که بود کاملا قابل حدس بود.
پ.ن۲: به نظرم از ناطوردشت جذابتر بود. (4.25)
برگرفته از goodreadsمن قبلا فیلمش رو دیده بودم و خیلی دوسش داشتم و حالا که کتابش رو خوندم برام تجربه فوق العاده ای بود. خوشحالم که اول فیلمش رو دیدم و بعد کتابش رو خوندم ** از نگاه کردن به زندگی با چشمای چارلی خوشم اومد و باید بگم آخرش، آخرش خیلی موندگار و زیبا بود.
برگرفته از goodreadsیکی از محدود کتابایی بود که میتونستم تا حد بالایی با شخصیت اصلی هم دردی کنم. جوریه که بعدا هم دوباره میخونمش مخصوصا چون بعضی چیزارو نفهمیدم یا شایدم فکر میکنم نفهمیدم. شاید قصد اصلی نویسنده این بود که اون موضوع رو نفهمم. فقط حیف که بعضی جاها رومنس خیلی رو کتاب و شخصیت اصلی تاثیر میزاره حس میکنم اگه یکم رومنس کمتر بود(همینطوری کمه ولی باز) قطعا بهش ۵ ستاره میدادم. وسطای روبه اخرش یکم کتاب داشت اذیتم میکرد و باعث میشد احساسایی بهم دست بده که موقع خوندن a little life بهم دست میداد ولی باز جوری بود که توش غرق میشدی و این ویژگیش واقعا عالی بود.
برگرفته از goodreadsخوب بود و متفاوت. هرچند بیشتر نوجوان پسند است اما نویسنده با مهارت تمام دغدغه های بلوغ را بازگو می کند. این برای من جالب بود. که چرا نویسندگان ایرانی هیچ وقت دست به انجام چنین کاری نمی زنند.نامه های چارلی خنده دار و فوق العاده بودند. البته پیشنهاد دوستان این بود که ابتدا ناطور دشت خوانده شود بعد این ولی خب فعلا ساختار شکنی کردم.😊
برگرفته از goodreads🔹 خودم رو نزدیک به شخصیت راوی داستان "چارلی" دیدم. از این جهت که من هم خیلی وقتها شاید به خاطر ضعف "کرامت نفس" یا "مهرطلبی" سعی کردم مطابق چیزی که "عزیزانم" میخوان یا چیزی که فکر میکنم برای کسی که دوستش دارم "جذاب" هست عمل کنم. که چه بسا این ضمن ظلم به خودم بهجای بهتر شدن باعث خرابتر شدن اوضاع شده باشه.
🔹نوجوانی یک نوجوان امریکایی مثل چارلی رو با نوجوان ایرانی و نوجوانی خودم قیاس کردم که از جنبههای مختلف مثل امکانات و آزادی برام دردناک بود. اینکه چارلی در ١۵ سالگی به مدد یک معلم دلسوز شروع به خوندن آثار بزرگ ادبی و نوشتن نقد در موردشون میکنه چقدر میتونه در ساختن آینده ادبی شخص مفید باشه. و من که در اون سن و سال زیر بار درس و مشقهای بیهوده و ملالآور و معلمهای عقدهای بودم و با ١٠ سال تاخیر رسیدم به «خوندن» به خودم حق میدم به این شخصیت حسادت کنم. حداقل به خاطر ١٠ سال عقب بودن از زندگی.
یا اینکه وقتی نوجوان امریکایی فرصت جشن و رقص با دوستانش رو داره و این چقدر به خوشایند شدن دوران مدرسه کمک میکنه و نوجوان ایرانی مجبور هست پای منبر و روضه بشینی و بره برای سینهزنی و نماز جماعت و زیارت عاشورا، که خلاف طبیعت انسان هست.
🔹چارلی در حال نوشتن به صورت ناشناس بود پس ریایی در کار نیست. و در اوج بیریایی داشتن «صداقت و نیکی» در کنار هم برای من خیلی زیبا جلوه کرد. گفتن شجاعانه از احساسات ناخوشایند و ایضاً خواستنِ چیزهای خوب «برای همه» که شاید در خیلی از من و ما با «حسادت» جایگزین شده باشه.
🔹و در نهایت، دیدنِ اوج بلوغ در رابطه، از یک نوجوان ١۵ ساله که اولین رابطه عاطفیش رو تجربه میکنه اون هم کسی که مبتلا به «مهرطلبی» هست. اینکه کماکان برای خودش ارزش قائل هست و حتی در قالب یک بازی حاضر نمیشه سیاستپیشگی رو جایگزین صداقت کنه حتی اگه به قیمت تنها موندنش تموم بشه. و حاضر نمیشه رابطهای که واقعا قلبش رو نلرزونده یا طرف مقابل از شروع اون کاملا راضی نیست رو شروع کنه یا بهش اصرار کنه. حتی اگه تحت فشار شدید تنهایی بمونه.
اینکه چقدر «باشعور» و بزرگ رفتار میکنه و علیرغم سن کمش رابطه براش بچهبازی نیست. نشون میده رشد کردن در جامعهای که روابط عاطفی رو بهدرستی پذیرفته چقدر میتونه آموزنده باشه که حتی کسی که اولین رابطهش رو تجربه میکنه هم ناگزیر به آزمون و خطا نشه.
البته امیدوارم از من خُرده نگیرید که این یک داستان واقعی نیست و از زبان یک نویسنده بزرگسال روایت شده، چون برای باورپذیر بودن هم که شده قطعا مختصات یک نوجوان امریکایی رو شامل میشه.
برگرفته از goodreadsروی جلد کتاب نوشته نسخه مدرن ناطوردشت. با این حال من فک میکنم ناطوردشت خیلی قوی تر و بهتر از این کتاب بود. البته این نکته رو هم نمیتونم کتمان کنم که خودم ناطوردشت رو در سن نوجوانی خوندم و دغدغه های هولدن اون موقع برام خیلی ملموس تر بودن، و همینطور از نظرم مزایای منزوی بودن رو هم شاید اگه توی اون دورهی سنی میخوندم برام جذاب تر میبود .
ب طور کلی روابط ادم ها و اینکه چارلی شخصیت اصلی چطور اطرافیان و عزیزانش رو بیشتر از خودش دوست داره و بیشتر از خودش بهشون اهمیت میده، خوب بیان شده بود و ذهن رو درگیر میکرد.
هرچند تفاوت فرهنگ ها و دغدغه های نوجوان های امریکایی خیلی متفاوت هست ولی باز هم میشد با شرایط همزادپنداری کرد.
جاهایی از کتاب کاملا مشخص بود سانسور شده، و اینکه مترجم جاهایی رو که نیاز ب سانسور بوده مترجم با جمله ها و کلمات مبهمی ترجمه کرده، و یه جوریه که خود خواننده باید بگیره الان چیشد و چه اتفاقی افتاد 😄
برگرفته از goodreadsیکی از کم جون ترین کتابهایی بود که خوندم که واقعا هیچ چیزی برای اضافه کردن به من نداشت. خیلی روتین بود و تا آخرین جمله ش امید داشتم یک حرفی بزنه که امیدوارم کنه چرا وقت گذاشتم و این کتاب رو خوندم. متاسفانه هیچ چیزی نداشت. خسته کننده. تکراری و عادی تر از عادی.
کتابهای خیلی بهتری توی این سبک هست که واقعا ازشون لذت بردم مثل کتابهای شرمن الکسی اما این کتاب واقعا ناامیدم کرد.
برگرفته از goodreadsچارلی خیلی شخصیت ساده و کیوتیه. اولاش خیلی گوگولی بود راحت هرچی بود رو واقعا میگفت. ولی یکی از دلایلی که سعی دارم بپذیرم درمورد سم و پاتریک اینه که اونا واقعا چارلی رو عوض کردن
بحث قبول کردن نیست چون واقعا واضحه ولی بهنظرم این تغییرات خوب نبود. یا شاید من زیادی مثبتم و اینا از نظرم چیزای خوبی نیست
ولی چارلی واقعا کار خاصی نمیکرد و وقتی با اونا گشت هر چیزی خورد، خیلی از مواد مخدرا رو امتحان کرد و سر یکیش خیلی وضعیت بدی پیدا کرد. بعدش هم که تازه سیگار کشیدن رو شروع کرد
سم و پاتریک رو دوست دارم ولی...
بهخاطر همین دلایلی که بالا گفتم صددرصد دوستشون ندارم ولی اینجوری نیست که ازشون بدم بیاد
مری الیزابت و اون صحنه واقعا منو یاد این تیکه از آهنگ Question تیلور سوییفت انداخت:
"Did you ever have someone kiss you in a crowded room
And every single one of your friends was making fun of you
But 15 seconds later they were clapping too
Then what did you do?
Did you leave their house in the middle of the night
Did you wish you'd put up more of a fight..."
البته با هم فرق دارن ولی بازم منو یادش انداخت
از بِرَد خیلی بدم اومد. خب تو اگه بابات با گی بودنت مشکل داره باید کلا بذاریش کنار اگه میخوای با تفکرات اون زندگی کنی. تو پاتریک رو کنار گذاشتی بعد دوباره میری تو پارک با پسرا لب میگیری؟
خواهر چارلی کل کتاب:
Low self-steem.😂💔
ولی از خواهره خوشم اومد واقعا درطول کتاب تغییرات شخصیت رو دیدیم و یکی از چیزایی که درمورد کتاب دوست داشتم همین شخصیتپردازی بود که بهنظرم خیلی خوب بود و بهش پرداخته شده بود
مثلا وقتایی که چارلی اور-ثینک (over-think) میکرد رو خیلی خوب توصیف میکرد اگرنه خیلی داستان گیجکننده میشد
و همینطور درمورد خونوادهشون، چه طرف مادری و چه طرف پدری، توضیحات کامل میداد و مشکلاتشون رو میگفت در حالیکه میتونست سریع رد بشه و بهنظرم اصلا این توضیحات اضافه حوصله سر بر نبودن
مامان بابای چارلی رو دوست داشتم. خیلی راحت بودن خدایی. اصلا وقتی باباش قبل از قرارش با مری الیزابت اومد باهاش حرف زد برگام ریخت :)
واقعا نمیدونم چی درمورد خالهش بگم. راستش کامل هم نفهمیدم آنقدر شوکه شدم :)💔
معلم ادبیاتش و کارهایی که میکرد مثل دادن کتاب بهش (و جالبیش اینه اونارو پس هم نمیگرفت!) خیلی قشنگ بود
اصلا وقتی گفت بیا پیش من و دوست دخترم باهام نهار بخوریم اکلیلی شدم و خیلی حرفای قشنگی به چارلی زد
میدونم همیشه اینطور نیست ولی دلم از این معلما خواست
داداش چارلی هم بد نبود...
ولی اونم کاملا تغییر شخصیتیش معلوم بود طوری که وقتی آخر کتاب گفت من هزینهی دانشگاه رو میدم اگه قبول بشم تو اون تیم من برگام ریخت
پلات داستان رو دوست داشتم خوب پیش میرفت
یکی از چیزای باحال داستان اینه که توی نامهها روایت میشه و این رو دوست داشتم چون عاشق داستانهاییم که روز و تاریخ میزنن
همهچی خوب بود در کل ولی فقط بهخاطر این ۴ ستاره میدم که زیاد درمورد اثرات مواد مخدرا و این همه شراب خوردن توی سن پایین چیزی نگفت سر همون...
و آخر کتاب دو جملهی طلایی گفت که یکیش دقیقا پدر مادرای ما هستن وقتی غر میزنیم:
"I think that if I ever have kids, and they are upset, I won’t tell them that
people are starving in China or anything like that because it wouldn’t
change the fact that they were upset. And even if somebody else has it
much worse, that doesn’t really change the fact that you have what you
have. Good and bad."
دومی هم صرفا چون قشنگ بود گفتم بذارم:
"So, I guess we are who we are for a lot of reasons. And maybe we’ll never know
most of them. But even if we don’t have the power to choose where we
come from, we can still choose where we go from there. We can still do
things. And we can try to feel okay about them."
برگرفته از goodreads![Nima Eghtedari.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/c64bf06a5bc51bb9d062b0466f31c4b134aa5bf71afea4748d6065252e69916b/nima-eghtedari.jpg)
Nima Eghtedari
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱/۱۳
نمی دونم تا حالا همچین احساسی داشتی یا نه. اینکه بخوای یه هزار سالی بخوابی یا فقط وجود نداشته باشی یا از وجود داشتنت بی خبر باشی یا همچین چیزایی. فکر می کنم همچین خواسته هایی بیمارگونه باشه ولی وقتی حالم اینجوری میشه همچین چیزهایی می خوام. برای همینه که سعی می کنم فکر نکنم.فقط می خوام همه چی دیگه نچرخه
.
رمان مزایای منزوی بودن نوشته استیون چباسکی در سال ۱۹۹۹ چاپ و انتشار یافت این رمان در قالب نامههای متعدد نوشته شده است. چارلی نوجوانی درون گرا است. او برای دوستی نامههایی مینویسد. و در آن خصوصی ترین جزییات زندگی خود و آدمهای زندگیش را شرح میدهد. او در مورد روزهایی که میگذراند و احساسات و عواطف و تجربیات خود برای دوستش مینویسد. راوی نامهها خود چارلی است.در سال ۲۰۱۲، خود استیون چباسکی، با اقتباس از کتاب خودش و تغییر دادن بعضی جزییات فیلمنامه آن را نوشت و فیلم آن را کارگردانی کرد . لوگان لرمن، ازرا میلر و اما واتسون به ترتیب در نقش سه شخصیت اصلی داستان یعنی چارلی، پاتریک و سم ایفای نقش کردند. فیلم باعث به شهرت رسیدن بیشتر کتاب شد و آمار فروش آن را بالا برد. مزایای منزوی بودن بعد از مدتی به فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز وارد شد و رتبه اول را به خود اختصاص داد.چارلی شخصیتی است که با غمی درونی بزرگ شده و سختیهای زیادی را تحمل کرده است.نامههای تنهایی پسری دچار عذاب وجدان ،احساس گناه در سوگ عزیز از دست رفته ،خودکشی تنها دوست ،جستجوی عشق و احساس تعلقخاطر از موارد مهم ذکر شده در این کتاب است.فیلم و کتاب مزایای منزوی بودن دارای لحظاتی است که در یادها خواهند ماند. لحظاتی توأمان با ترس و عشق دورانِ نوجوانی، اضطراب از آیندهای نامعلوم. و برای “چارلی”، از دست دادنهای مداوم که حفرهایی بَس بزرگ در روحش به یادگار گذاشته اند.«مزایای منزوی بودن» نگاهی ست هوشمندانه با طنینی احساسی، به برهه ای از زندگی که بسیاری از ما درباره ی آن خاطرات خاص خود را داریم. دیدن این دوران از خلال چشمان یک شخص دیگر به ما یادآور می شود که برخی تجربیات شخصی می توانند تا چه حد فراگیر و جهان شمول باشند.
برگرفته از goodreadsرمانی با نثر روان و دلنشین که هیچ جای آن دچار افت نمی شود و همچنین دارای طنز دلنشینی است که لذت خواندن را چند برابر می کند.داستان در مورد پسری است به نام چارلی که تازه وارد دبیرستان شده و عاشق دختری میشود که از خودش بزرگتر است و اتفاق هایی در پیرامون این موضوع برایش پیش می آید.چارلی به گمان خودش در زندگی کسی را ندارد و احساس منزوی بودن می کند. این در حالی است که در پایان میبینیم که او برای خیلی ها مهم است.چارلی که در
ابتدا در انزوا به سر میبرد پس از پیدا کردن اولین دوستهای خود به مزیت های اجتماعی بودن پی می برد و تحمل تنهایی برایش سخت می شود.برای همین است که یکی سخترین مجازات برای انسان سلول انفرادی است.
برگرفته از goodreads![Pooneh Mgh.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Pooneh Mgh
1 out of 5 stars
۱۳۹۸/۵/۲۱
چند صفحه ای نمونه ی انگلیسی را خواندم و فهمیدم که اگرچه کوتاه بودن جمله ها و ساده بودن کلمات توسط نویسنده عمدا به کار رفته اند، اما، هنوز نمی فهمم چرا مترجم این کتاب را به زبان محاوره ترجمه کرده است!
خواندن رمانی که در آن به جای مواجهه با "سعی می کرد حواسش را پرت کند"
با "سعی می کرد حواسشو پرت کنه" مواجه می شوی، برای چون منی که از جمله بندی و ادبیات فارسی لذت می برم سخت بود.
ای کاش محاوره ترجمه نمی شد ...
داستان هم برای من چیز جدیدی نداشت. نوشته های یک پسر نوجوان که به صورت ساختگی، با جمله های کوتاه و کلمات ساده و چگالی بالای تغییر موضوع تفکر، سعی دارد معصومیت و کودکانگی چارلی را نشان دهد.
روی کتاب نوشته نمونه ی مدرن ناتور دشت! به نظر من تقلیدی بود از ناتور دشت، با کیفیت کم تر و روندی کاملا کلیشه ای. (که اگر محاوره نبود، اینقدر توی ذوق نمی زد! انگار نشسته ای سر کوچه و حرف یک رهگذر پسر بچه را که از وقایع دبیرستان تعریف می کند گوش می دهی و فقط همین! چیزی تو را درگیر نمی کند ...)
برگرفته از goodreadsقبل از خوندن کتاب ، فیلمش رو دیده بودم که بنظرم جالب نبود.خود کتاب از نظر من خیلی گیراتر از فیلمشه و خوندنش اصلا خسته کننده نیست.خیلی خوبه که در قالب یه داستان از مشکلات نوجوونا انقدر خوب صحبت شده و فکر میکنم اگر کم سن و سالتر بودم بیشتر ازش لذت می بردم و امتیاز بیشتری به کتاب میدادم.
برگرفته از goodreads![Arezou kianersi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e2cb5accecc760915b2e885ca11ec52ffe3a6b10c8be46a01aecf16a168f5bbb/arezou-kianersi.jpg)
Arezou kianersi
3 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۰/۱۸
"من حاضرم برای تو بمیرم. ولی حاضر نیستم برای تو زندگی کنم."
یه همچین چیزی. فکر می کنم مقصود اینه که هر کسی باید به خاطر خودش زندگی کنه و بعد این زندگی رو با دیگران هم به اشتراک بگذاره.فکر می کنم به این شکله که آدم ها در زندگی هم "سهیم" می شن.البته مطمئن نیستم
برگرفته از goodreads![Hanan Vaghari.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/842868288dac3c5ded9dea14b50417218379171d21068e0ace78b9917ac67c12/hanan-vaghari.jpg)
Hanan Vaghari
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۷/۱۵
نمیدونم چرا اندازه بقیه دوسش نداشتم. البته بدم نیومد؛ ولی خوب یکم بیش از حد طولانی بود. ناتور دشت واقعا نسخه بهتری بود. خیلی نپسندیدم.
برگرفته از goodreadsراستش خیلی وقته که اینجا چیزی ننوشتم
شاید به خاطر اینکه خیلی وقته کتابی نخوندم:')
یکسال سختی و تلاش،امروز بالاخره تموم شد...توی این یکسال،روزای سختی رو تجربه کردم و کنکور،این غول بزرگ بی شاخ و دم،حسابی همه چیزو تغییر داد.
اوایل با وجود حجم درسا و حرف های دیگران که میگفتن باید همه چیزو توی این یکسال کنار بزارم،خیلی مقاومت میکردم و یه بخشی از وقتمو به کتاب خوندن اختصاص میدادم.ولی نمیدونم که یهو چی ش�� و همه چیز از دستم در رفت.احساس میکردم روز به روز از اون خود واقعیم داشتم دور میشدم.ولی به هر حال،خیلی خوشحالم که همه چیز تموم شد و امروز اولین کاری که کردم این بود که سراغ کتابام رفتم و فارغ از کنکور و نتیجش،کتاب خوندم:»
۱۴۰۲/۴/۱۵
برگرفته از goodreads![Zahra Shahsvnd.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/f74b8fa8f2867f726a53b807d74a137b155c0bdec2418c0e0fea99a3bcec4e12/zahra-shahsvnd.jpg)
Zahra Shahsvnd
3 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱/۲۳
"تو نمي توني فقط بشيني و زندگي همه رو در اولويت زندگي خودت بدوني و فكر كني كه اين دوست داشتن محسوب ميشه."
برگرفته از goodreads![mobarake mortazavi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/050a4c85203dc79c00e3059c88ef520e901dfc48e8a60e78f37fe36fe81e519a/mobarake-mortazavi.jpg)
mobarake mortazavi
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۴/۸
از گریه ها، از آزاردهنده ها...
از بهمن نودوپنج تا اردیبهشت نودوهفت.
برگرفته از goodreadsآدم گاهی فک میکنه چرا باید وقتشو ب�� خوندن رمانهایی که صرفا داره زندگی یه نوجوان رو روایت میکنه، بگذرونه... این سوال واسه من تو کتاب "ناتور دشت" خیلی بیجواب موند راستش!!
ولی این کتاب و این نوجوان جدا ازینکه گاهی خیلی شبیه من بود،
ولی به طرز خیلی عمیق و پنهانی، جوری که آدم تو وجودش حس کنه، نه فقط حرفای کلیشهای بشنوه!،
به آدم راهکار میداد...
که چی کار کنی وقتی حال لحظه هات خوب نیس...چی کار کنی که سعی کنی خوشحال باشی و از زندگی لذت ببری وقتی خاطرات کودکی تلخی داری، یا تنهایی یا هر چی...
و خب نکته جالبش اینجاست که بهت نشون میده لزوما نمیتونی خودتو خوشحال نگه داری،
گاهی حالت بد میشه، تحملت تموم میشه و احساس میکنی دیگه نمیشه ادامه داد...
ولی کتاب یه کاری میکنه خیلی خوب حس میکنی که هر چقدر هم سخت باشه زندگیت، فقط باید خودتو بفهمی و بدونی که بالاخره میگذره این روزا...
خلاصه که جواب سوال اینه:
میفهمی آدمایی هستن که تجربه های مشترکی با تو داشتن...و میبینی که اونا چجوری برخورد کردن با قضیه...و نه تنها احساس دلگرمی میکنی که تنها نیستی، گاهی دیدت هم به مسائل متفاوت میشه....
برگرفته از goodreads![Niloofar Salavati.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/0f400d17cb1d1e932f0667f7b0508cbb77e035e0f20aef5810fa6a470ab4ae51/niloofar-salavati.jpg)
Niloofar Salavati
4 out of 5 stars
۱۳۹۱/۱۲/۱۳
غیر از دوباره خوانیهای کتاب های ترجمه و داستان کوتاه، تا جایی که یادم میاد این اولین تجربه خوندن کتاب به زبان انگلیسی من بود. کتاب به شکل مجموعه نامه هایی به یک آشنا،ولی نه دوست و نه خانواده، نوشته شده. کششی که در همه ما برای ادمهایی که برایمان جالبند وجود دارد. مثل اینکه با غریبه ای که چیز خوبی از او شنیده ایم بی ارتباطی واقعی(واقعی؟شاید باید بگم باآگاهی،اماحتی به معنای نوع مجازی امروز هم که واقعیت داره.)از پشت پرده ای بلند حرف بزنیم. نویسنده نامه ها پسرک باهوشی ست. اما چیزی که از همه بیشتردرمورد شخصیتش حس کردم نوع عجیب پذیرشش نسبت به اتفاقات روزمره بود.همه ما درون هاله ای از نظرات نسبت به همه چیزهایی که دارد اتفاق می افتد زندگی می کنیم.معمولا نوع عکس العمل ها ناآگاهانه ست اما در مورد پسرک اتفاقات عواقبی برای او داشته اند که عکس العمل های او را از این حالت ها جدا می کند. شاید باید اشاره کرد که داستان پیچیده گی با اتفاقات گذشته دارد و روابط ادمها با هم برای پسرک باارزشترین اتفاقات قابل اشاره توی نامه هاش اند. کتاب به نسبت مختصر و به نسبت سبک گزارشی خیلی خوب پراتفاق بود.
کسی که کتاب را به من پیشنهاد داد گفته بود تو که هولدن رو دوست داشتی شاید از اینم خوشت بیاد، برای من هولدن معمولا چیز دیگه ای ِ در مقایسه با " زندگی در پیش رو" یا کتاب هایی با روایتی از یک برهه از زندگی در نوجوانی .برای دادن تصویر مناسبتراز سبک کتاب به عنوان تصویر ذهنی قبلی می شه گفت کتاب چیزی شبیه "صعود" بود،البته اگر خونده باشید.
کتاب از عشق لبریزه. نوع گیج و متفاوتی از احساسات.و آدمهای جالبی می سازه که دنیای دبیرستانی کاملی نشون می دن. خودکشی، موزیک ،رابطه،خاطرات کودکی و فاصله با بزرگترها وکتاب و زندگی شخصی نوپا.
از روی کتاب فیلمی هم ساخته شد که بهترین کمکش موزیک هاست که توی کتاب نقش پررنگی دارن.پسرک بازیگر هم انتخاب خوبی داره و اما واتسون برای من "نماد عشق نوجونی هر پسری " را داره.و انتخاب متناسبیه.
کتاب سعی ساده ای برای درک کردن چیزهاست که "توی ذوق نزن"بودن این تلاش برای من خیلی قابل احترام بود. دنیایی که ما پاتریک هایی داریم که"برای بلاهایی که سرمون اومده جک می سازن تاهمه با هم روراست باقی بمونیم".
پ.ن: شاید برای یادداشتی درباره کتاب باید حرفهای دیگه ای زد. ولی اگر چیزی لازم باشد برای خوندن این کتاب،فقط همین است که باید به ارزش داشتنِ خوندنِ چیزهااعتماد داشت و بهتر که خیلی برای این کار دنبال دلیلی قبل از خوندن نگشت.
نیلوفر صلواتی
اسفندماه91.تهران
برگرفته از goodreadsفیلم
The Perks of Being a Wallflower
را کاملا بصورت اتفاقی تماشا کردم. بعضی وقتایی که زیاد فیلمهای قبل از سال 2000 را میبینم و مغزم منفجر میشه (!) به قصد تلطیف ذهن فیلمای جدیدترو میبینم این فیلمو مدتی بود دانلود کرده بودم ولی نمیدونستم چه متاعیه و حتی اسم کتابو هم نشنیده بودم و حتی با این که
Emma Watson
هم توش بازی کرده، بازم ندیده بودمش ;)
خلاصه دیدم و بسیار پسندیدم و شاید بدون اغراق بیش از ده بار دیدمش
و نکته جالب اینه که به هرکی معرفی کردم ببینه نپسندیده!!
یکبار سعی کردم کتابو به زبان اصلی بخونم ولی متاسفانه موفق نشدم، ترجمه هم گرچه از تیغ ممیزی در امان نمونده، ولی خود اثر بحدی قوی هست که بشه از این نقیصه چشم پوشی کرد
شاید دلیل اینکه فیلم خیلی خوب تونسته حس کتابو منتقل کنه این باشه که خود نویسنده کتاب فیلمو کارگردانی کرده
برگرفته از goodreadsبعضی موقع ها وقتی آدم چیزی رو ندونه خیلی راحت تر میشه زندگی اش
برگرفته از goodreads![The Old Soul .](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e05dc66b9cee235e03271190e9ff2daced9429b507275019e6166f1da6a6f31d/the-old-soul.jpg)
The Old Soul
3 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۱/۸
ژانر بلوغ/درام
حقیقتش اینه که تا دو سه چپتر آخر باهاش ارتباط نگرفتم ولی قبول دارم که کتاب ضربهی خوبی به مخاطبش میزنه :")
بهجز آخرش، کتاب شامل نامههای تیپیکال یه نوجوون حاشیهای به یه آدم ناشناسه در مورد یه سری وقایع تیپیکال دبیرستانی و تا یه جایی واقعن حوصله سر بره.
اگر طرفدار ناطورِ دشت باشید این کتاب رو هم ازش خوشتون میاد.(من حتی ناطور دشت رو هم نپسندیدم)
در آخر این نکته رو هم بگم که ترجمهی این کتاب فوقالعاده مزخرفه، اینقدر که میتونم بگم یه بچه که یه ذره زبان بلد باشه از این مترجم بهتر میتونست ترجمه کنه :)
برگرفته از goodreads![_.eameli .](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/fbf2f26f622a44347c1c0396e0ed47e25f814424df326b1812b39ed40eadd4e4/eameli.jpg)
_.eameli
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۹/۳۰
میدونید این کتاب رو حدودا دوسال بود که میخواستم بخونم ولی به هر دلیلی نمیشد بخونمش.
و قسمت شد امسال بخونمش،واقعا کتاب قشنگی بود. پر از احساس،غم و داشتن دوستان عالی.
فقط وقتی داشتم این کتاب میخونم با خودم فکر کردم یعنی تو واقعیت هم انقدر بین دبیرستانی ها مواد و الکل زیاده؟چرا با این سن کم سمت اینجور چیزا میرن آخه چه دلیلی داره...ترجمه کتاب خوب و روان بودش.
اگه کتاب خوندید،فیلمش رو هم ببینید.
من الان میخوام فیلمش رو هم ببنم و امیدوارم که مثل کتابش قشنگ باشه.
برگرفته از goodreads![Ali Noroozian.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e0a35e966ed19ce1050e1f28a45ecd3572256f41b5c390f9d10841764634c7be/ali-noroozian.jpg)
Ali Noroozian
3 out of 5 stars
۱۳۹۶/۱۲/۹
رفتم بالای اون تپه ای که قبلاً میرفتیم و سورتمه سواری میکردیم . بچه های کوچیک زیادی اونجا بودن . نگاه شون کردم چطور پرواز میکنن . مشغول دیدن پریدن ها و مسابقه گذاشتن هاشون شدم و به این فکر کردم که همه ی این بچه های کوچیک می خوان یه روزی بزرگ شن وهمه ی این بچه ها ی کوچیک میخوان همین کارهایی رو انجام بدن که ما انجام میدیم . یه روزی یکی رو می بوسن . ولی برای الان سر خوردن و سورتمه سواری براشون کافیه . فکر میکنم خیلی عالی
... می بود اگه همیشه سورتمه سواری کردن کافی بود , ولی نیست
برگرفته از goodreads![Poune Mirzazadeh.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/0b425e46333fceb3abdf043acb0f505d1cb800aa8289ed77aad9def671d271f5/poune-mirzazadeh.jpg)
Poune Mirzazadeh
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۱۲/۲۴
ادبیات راوی کتاب به راوی ناطوردشت نزدیکه اما من با شخصیت چارلی که اینجا باهاش آشنا میشیم خیلی بیشتر ارتباط برقرار کردم و برام شناختن تفکراتش و دنیال کردن فراز و نشیبهایی که باهاشون روبهرو میشه خیلی جذابتر بود.
برگرفته از goodreads![Oss Azimi Kohnaby .](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/35c0c2ba645bf5dd3e987df4520b6e26872b76f2c46ebdbc86e875536ee47e6e/oss-azimi-kohnaby.jpg)
Oss Azimi Kohnaby
5 out of 5 stars
۱۴۰۲/۲/۲۵
من عاشق شخصیت اول این کتاب بودم... عاشق گیجی و منگیای که از دوران اول جوانی شرح میداد. دلم میخواست که یه روزی ترجمهاش کنم ولی نشد.
فیلمش رو هم خیلی دوس داشتم ولی حیف.
خیلی از آهنگهایی هم که توی رمان توصیف شدن رو در لحظه گوش میدادم و عاشقشون میشدم.
برگرفته از goodreads