پسری که مرا دوست داشت
بلقیس سلیمانی
"پسری که مرا دوست داشت" مجموعهای از داستانهای کوتاه از بلقیس سلیمانی است که به موضوعات مرتبط با روابط عاطفی، عشق، دلشکستگی و تلاش برای بهبودی پس از آن میپردازد. نویسنده با اشاره به آثار قبلی خود، مدعی است که مجموعه داستانهای جدیدش را در راستای همان مضامین و با رویکردی مشابه به نگارش درآورده است. به گفتهی بلقیس سلیمانی، او در این مجموعه کوتاه داستانها، به کاوش در موضوعاتی همچون مرگ و مسائل اجتماعی پرداخته است و در واقع، میتوان این مجموعه را ادامهای بر کتاب "بازی عروس و داماد" دانست.بازی عروس و داماد، بازی آخر بانو و خاله بازی از کتابهای دیگر بلقیس سلیمانی هستند که هر یک جوایزی را به خود اختصاص دادهاند.
بخشی از متن کتاب:
پسرک دوچرخهسوار به سرعت از کنار دخترک دانشآموز رد میشد و میپرسید: «عروس مادر من میشی؟» دخترک هرگز به این سؤال پاسخ نمیداد. سکوت علامت رضا بود، هر دو این را میدانستند. پسرک در هفده سالگی به جبهه رفت و در چهل و دو سالگیِ دخترک بازگشت و در قبرستان شهر کوچک آرام گرفت. فردای آن روز تشییع استخوانهای پسرک، زن سر مزار او رفت. همان پسرک شوخ و شنگ هفده ساله در قاب عکس به او لبخند میزد. دخترکی ششساله ظرف خرما را جلوش گرفت و گفت: «چقدر پسرتون خوشگل بوده!».
اگر به دنبال کتابی هستید که شما را به فکر فرو ببرد و در عین حال به شما امید دهد، "پسری که مرا دوست داشت" میتواند انتخاب خوبی برای شما باشد.