وقتی فاخته میخواند
غلامرضا رضایی
"وقتی فاخته میخواند" رمانی جذاب و پرکشش از غلامرضا رضایی است که در فضایی مملو از رازآلودگی و درام، داستان عشق، خیانت و پیچیدگیهای روابط انسانی را روایت میکند.
در دل آشوب دوران اشغال ایران توسط متفقین، خسرو، گرفتار حسادت و سوءظنی مهلک، دست به اقدامی هولناک زد. او که تصور میکرد سربازی هندی به نامزدش، رعنا، نظر دارد، در اوج جنون، او را از پای درآورد و از صحنه گریخت. اما کشته شدن این سرباز، ماجرایی نبود که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. نیروهای شهربانی، با دقت تمام، به بررسی پرونده پرداختند و همه کسانی که به هر نحوی به این ماجرا مرتبط بودند را زیر ذرهبین قرار دادند.
جمعه، صاحب کافهای که قتل در نزدیکی آن رخ داده بود، بیش از دیگران تحت فشار قرار گرفت. رعنا نیز از این ماجرا بینصیب نماند و به بازجویی کشیده شد. با وجود اینکه بسیاری از افراد از حقیقت ماجرا آگاه بودند، اما ترس و تهدید، زبان همه را بسته بود. هیچکس حاضر نبود رازی را که میتوانست زندگیشان را به خطر بیندازد، فاش کند. اما زمانی که فشار بر جمعه شدت گرفت و او دستگیر شد،...
در طول داستان، شاهدیم که چگونه هر شخصیت با رازهای خود دست و پنجه نرم میکند و تلاش میکند تا حقیقت را پنهان نگه دارد. اما با پیشرفت داستان، لایههای مختلفی از روابط و انگیزههای شخصیتها آشکار میشود و خواننده را در دنیایی از تعلیق و هیجان فرو میبرد.
اگر به داستانهای پلیسی، رازآلود و دراماتیک علاقهمند هستید، "وقتی فاخته میخواند" میتواند انتخاب مناسبی برای شما باشد. این رمان با شخصیتهای پیچیده، روایتی جذاب و فضایی مرموز، تجربهای خواندنی و فراموشنشدنی را برایتان رقم خواهد زد.