![Iman Vaezi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/58b09d98bf672400eb46d3ad27639e3b9d69e95092b9f7797923b8f01968cb5f/iman-vaezi.jpg)
Iman Vaezi
5 out of 5 stars
۱۳۹۷/۲/۲۸
داستان آئورا را میتوانید در یک ساعت بخوانید. ولی مطمئن باشید وقتی که کتاب تمام شد به درک جالبی از مفهوم انسانی رسیدهاید، مفهومی انسانی به عمق تاریخ آفرینش.
این رمان کوتاه یک تکه جواهر است. بستهای از احساسات یک سرنوشت ناگسستنی و بیرحم برای یک مرد جوان در مکزیکوسیتی؛ روایت غریب دوم شخص مفرد و استفاده ثابت از ضمیر “تو”، خواننده را به درون دنیای خیالی میکشاند، یا به عکس، دنیای خیالی را به درون دنیای خواننده هل میدهد. خواننده، با تعلیق بیاعتقادی، تبدیل به قهرمان داستان میشود، پروتاگونیست، و پلات را به طور شگفتانگیزی بازی میکند. رمان با زبان شاعرانه و استعاری و همچنین نشانپردازی، به خصوص نماد آفرینی رنگی و شور و حرارت جادویی و جنسی آمیخته است. بر اساس تفسیر هر فردی، رمان میتواند حاوی جادوگری و سحر، هیپنوتیزم، یا تناسخ و فراکوچ باشد. هر کدام را که انتخاب کنید، کتابی فریبنده، دلکش، سحرآمیز، پرشتاب و سریعی پیش رو دارید که وقتی باز میکنید تا انتها را تند تند ورق میزنید.
یک چیز جالب که در مورد این کتاب دوست داشتم قسمت دوم آن است. پس از پایان داستان، در پیوست آن، نویسنده شرحی بر چگونگی نگارش این کتاب آورده است و سیر پژوهشی که برای نوشتن آن طی کرده است را تعریف میکند.
داستانی شگفتانگیز از کارلوس فوئنتس و ترجمهای بینظیر از عبدالله کوثری
برگرفته از goodreadsداستان کتاب آئورا در خانهای بسیار قدیمی متعلق به یک پیرزن اتفاق میافتد. فلیپ مونترو زمانیکه در کافهای نشسته است، با آگهی جالب توجهی روبرو میشود که در آن پیرزنی به ویراستاری نیاز دارد تا خاطرات شوهرش را جمعوجور کند و آنها را دوباره بنویسد اما شرط انجام کار این است که نویسنده باید در خانهی پیرزن کار کند. زمانیکه مونترو به خانه پیرزن میرود متوجه میشود که برادرزادهی او که دختری جوان و زیبا به نام آئورا است نیز در خانه حضور دارد و همین انگیزه ی ماندن او می شود.
اولین نکته ی قابل توجه آئورا این است که از زبان دوم شخص روایت می شود که به نوع خودش نسبت به اکثر روایت ها متفاوت بوده و نویسنده از این طریق سعی در نزدیک کردن مخاطب خودش به شخصیت های داستان دارد. داستان شامل ۵ فصل و سرشار از نماد و از جزییات بود. پس از فصل پنجم، پیوست و گاهشمارِ زندگی فوئنتس قرار دارد.
پیوست کتاب پیچیدگی های بیشتری نسبت به خودِ داستان داشت و نیاز به واکاویِ چندباره بود اما محتوای کلی اون برای توضیح دلیل انتخاب آئورا و فرم داستان است. ظاهر داستان عشق را روایت میکند اما در اصل روایت، تمنای جوانی و میل به نامیرایی ست. و
معتقدم که، کتاب آنقدر پر از جزییات است که هر مرتبه که دوباره خوانی شود، چیز های جدیدی برای استخراج دارد. این کتاب در عین کمحجم بودن، مملو از زیباییهای ادبی و پیچیدگی ست.
برگرفته از goodreads![Ali Karimnejad.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/f6a2c3f88a09014d519d140af79b15c638804148739eaa29667958310989caca/ali-karimnejad.jpg)
Ali Karimnejad
2 out of 5 stars
۱۳۹۹/۵/۲۹
راستش من در این زمینه رئالیسم جادویی سررشته ندارم ولی کتاب منو یک ذره یاد بوف کور انداخت و با اینکه من از بوف کور خوشم اومده بود، هرچند اونجا هم ذهنم هنگ کرده بود، ولی از پایانبندی آئورا خوشم نیومد.
شاید یکی از دلایلش این بود که از همون موقع که فهمیدم چشمهای خانم کونسئلو هم سبز بوده، حدس زدم نویسنده قراره آخرش چه معجونی به خوردمون بده. 😑 با این همه اعتراف میکنم که درک عمیقی از کتاب نداشتم و علاقهای هم در من به وجود نیومد که بخوام توش غور کنم.
برگرفته از goodreadsرئالیسم جادویی و سورئالیسم که با هم جمع بشن داخل یک داستان میشه یه داستان ۸۰ صفحهای شاهکار...روایت خیلی عجیب غریبه ...عالی از این جهت که روایت دوم شخص انتخاب شده ... انگار داخل داستانه آدم ... یکی از بهترین کارای این سبکی که خوندم فقط به نظرم بوف کور هدایت فقط از داستان آئورا با فاصله بهتره .. وگرنه یکی از بهترین داستانهایی بود که تا حالا خوندم
برگرفته از goodreadsیه اثر ارزشمند بود که ضمن اینکه ماجرای داستان جالب و متفاوت بود؛ یه لیست فیلم هم با خواندن آن تهیه کردم...
برگرفته از goodreads![Saba Mirzahosseini Barough.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/58e99d0062975837f545930eea54fb2d073cfb599464319245cf1747027451ab/saba-mirzahosseini-b.jpg)
Saba Mirzahosseini Barough
4 out of 5 stars
۱۳۹۸/۲/۱۵
«...اگر بهای آزادی خلاق آیندهی تو تحمل دیوانگیهای این پیرزن باشد، حاضری این بها را بپردازی....»
و اگر این پیرزن وطنت باشد چه؟
برگرفته از goodreadsاین کتاب در دو بخش نوشته شدهاست. داستان آئورا و چگونگی نوشتن آن. ترجمهی روان و گیرایی ندارد و قطعا خواندن اصل اسپانیایی آن بسیار دلپذیرتر است. شیوه روایت دوم شخص کتاب هم بسیار دوستداشتنی ست. خود را از خود بیرون کشیدن و با دقت خود را نگریستن و افکار و حالات و حرکات خود را خطاب به ��ود نوشتن را دوست میدارم و سالهاست اینگونه با خود سخن گفتهام و چه کسی بهتر از تو، تو را درمییابد؟ چهکسی بیش از تو با تو زیستهاست و تو را دیدهاست و شنیدهاست؟ تویی که لحظهای رهایت نکرده و سختی با تو بودن را به جان خریدهاست.
در خانهای تاریک، کونسوئلو پیرزنی دیوار به دیوار مرگ و مونترو جوانی ایستاده در شکوه جوانی و شیدای چشمان سبز دختری آئورا نام. اما آئورا کیست؟ و کونسوئلو در پی چیست؟ و مونترو چگونه حقیقتش را بازمییابد؟ کنون که هر تار وجودمان به پود نیازی گره خوردهاست، کدام است راه رهایی؟ پایان نیاز و تمنای ما کجاست؟ آرام و قرار این جانهای خسته و تنهای ملول در وجود کیست؟ و او کجاست و در کدامین گوشهی کدام جهان خفته است که آهنگ هیچ صدایی از جای نمیجنباندش؟ او مرده است و نیازش اینگونه در وجودمان ریشه دواندهاست؟ نمیدانم. نمیدانم. مهربان، تو می دانی؟ تو بگو. سخن بگو مهربان. اما... نه... وقتی سکوت میکنی و سخن نمیگویی، به رنگ خدایانی. وقتی نیستی، آنگونه که سالیان سال نبودهای دوستترت میدارم. بسان خدایی نادیده که چونان جامهای زیبا به تن هر قامتی راست میشود اما در هیچ قامتی نمیماند. رخ مینماید و دل میبرد اما میگریزد و به هیچ عهدی وفادار نمیماند. میبینی مهربان؟ نیاز سادهام را میبینی؟ نیازم به صدا زدن نام زیبایت. نیازم به سخن گفتن با تو. سخنی گمراه و سرگشته که سخت به تو راه مییابد. سخت و دیر.
باری، آئورا را دوست دارم که روایت شاعرانهی نیاز و تمنایی ناگزیر است.
برگرفته از goodreads![Mohammad Javad.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/0bf57e695b6b5f837339b39db84b47b7b2d8f5f133b1bc22ef346a54075214d7/mohammad-javad.jpg)
Mohammad Javad
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۴/۷
و تو از گوشه و کنار این جهان که در آیی، تلالویت ستبرترین حجابها را فرو میریزد. خفایی نیست، هر آنچه مکنون و متواریست، به آنی جلوهگر و ذایع میشود. و مبرهن است�� خیم تو و من.
حال، من و تویی وجود ندارد. تمنایی وجود ندارد. گذشته و اکنون و آجلی وجود ندارد. این دیوارها وقتی هلاک شوند و تو آیی، زمان، این هستی ملالآور انسانی رنگ میبازد، تسلیم میشود و به زانو در میآید، و عمر، این هویت لزج خاکی سزایش جز موت نیست. تو که از پس ویرانی این باره و باروها میآیی و گیسوی پریشیده میپرانی، تابشت مرا نیز بسان هر آنچیز زمینی میپوساند، و دوباره در تو میآفریند، برنا و کودک. و من از تو زاده میشوم و تو از من. و باهم او را، دوباره بر میگردانیم، در چرخشی مدام.
برگرفته از goodreads![Sadjad Abedi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/0afc547b7c3ef04508a870716c4ce4c3980048f13de36b8ddde71162842de029/sadjad-abedi.jpg)
Sadjad Abedi
4 out of 5 stars
۱۴۰۰/۲/۲۶
حس عجیبی داشت. کتابهایی که فضای سورئال دارند، مخاطبی را میطلبد که بتواند بدون فکر کردن و درگیر شدن در چون و چرا، خودش را رها کند و به دست داستان بسپارد. به نظرم باید آهسته خوانده شود در عین حال روی کلمات و جملات مکث نشود، انگار نوعی نشئه که هرگونه دقت نظر و تمرکز کردن آن را میپراند. بایستی یکباره خوانده شود یا در دفعاتی با آمادگی ذهنی. بعضی کتابها را میتوان هرازگاهی دو سه صفحه خواند و بست، اما اینطور داستانها با این روش ذبح میشوند.
ترجیح من در کتابهایی به این سبک این است که قصویت کمرنگتر باشد تا منطق رویا بیشتر حاکم شود. آنچه مخاطب را صفحه به صفحه میکشد بایستی لذت همان نشئه باشد و نه حرص فتح قصه.
برگرفته از goodreads"زندگي ميتواند ناشادمانه باشد آنگاه كه اميد از ميان ميرود اما تمنا دست ناخورده ميماند..."
برگرفته از goodreadsحتي شيطان هم روزي فرشته بوده است....
فقط چن صفحه ي آخره كتاب رو دوست داشتم
برگرفته از goodreads![Arash Esmaeili.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/73144a84dad5fa461e40adef647071fbac8b4b53bcc8a2752e35c4b4db09b15b/arash-esmaeili.jpg)
Arash Esmaeili
3 out of 5 stars
۱۳۹۳/۴/۲۰
تــــو
آیا کتابی در موردت نوشته شده است؟ تا بحال قهرمان داستانی بوده ای؟
آئورا را که میخوانی، چه بخواهی چه نخواهی کارلوس فوئنتس ،" تو " را بعنوان قهرمانِ این رمان کوتاهش انتخاب کرده است.
در کتاب زبان فارسیِ مدرسه، خواندیم که داستان ها توسط دو ضمیر نقل میشوند: یا اول شخص که خودش را روایت میکند یا سوم شخص که دانای کل است.از خودم می پرسیدم: پس دوم شخص چه میشود؟
تا روزی که کارلوس فوئنتس، نویسنده ی شهیر مکزیکی ها برای رمان کوتاه اما بسیار گیرایش، من را "تو" خطاب کرد.،
شیوه ای که بسیار مناسب برای وهم و خیال موجود در داستانش بنظر میرسد، تا جایی که مرز "واقعیت و خیال" ، "جاودانگی و زوال" چنان باریک میشوند که به یکدیگر میرسند.
"چهره در بالش فرو می کنی تا نگذاری باد گذشته ها سیمای خودت را برباید، چرا که نمی خواهی این سیما را از دست بدهی. چهره در بالش فرو کرده، همان جا دراز می کشی چشم انتظار آن چه باید پیش آید، چشم انتظار آن چه نمی توانی بازش بداری.دیگر به ساعتت نگاه نمی کنی،این شیء بی مصرف که به گونه ای ملال آور زمان را هماهنگ با بطالت انسانی می سنجد، آن عقربه های کوچک که ساعاتی طولانی را نشان می دهند که ابداع شده اند تا پوششی باشند بر گذار واقعی زمان که با شتابی چنان هولناک و بی اعتنا می گریزد که هیچ ساعتی نمی تواند آن را بسنجد."
_از متن کتاب_
برگرفته از goodreads![Amirsaman.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/0ff68b64d620d7d0d9daab93f1f441f813f6d60403a728b4c40317d63237cdae/amirsaman.jpg)
Amirsaman
3 out of 5 stars
۱۳۹۷/۹/۱۶
و تو...
برگرفته از goodreads![Afshin Nikkhoo.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/76a4dd634e919fc845d14663580eeede3056a45850919e35b8af0d6b5d6f71a9/afshin-nikkhoo.jpg)
Afshin Nikkhoo
3 out of 5 stars
۱۳۹۷/۱۲/۷
کتاب خیلی جالبی بود. طرز روایتشو تاحالا جایی ندیده بودم و میتونستی باهاش فضای داستانو درک کنی و خودتو تو اون فضا قرار بدی." انعامی روی میز میگذاری، کیفت رو بر میداری، برمیخیزی...". و ته مایه های سورئال توش داره. واقعا ازش لذت بردم.
برگرفته از goodreads «کونسئلو، حتی شیطان هم زمانی فرشته بود»
خودت را در دل داستانی وهم آلود و شاعرانه پیدا میکنی
رویای جاودانگی، عشقی ابدی، زیبایی همیشگی
(همراه با روایت خاص دوم شخص )
کتابی کم حجم و بی اندازه دوست داشتنی برای من
برگرفته از goodreads![Negin.satfard.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/3e0a9a58388f3fb740fe0dda376289b5aeb6104b8b3c3bc100167b1edc72bad3/neginsatfard.jpg)
Negin.satfard
5 out of 5 stars
۱۳۹۸/۳/۸
معركه بود..
آئورا يه كتاب ٨٩ صفحه ايه ولي دو تا داستان معركه رو تو خودش جا داده
بخونينش و اگه خوندينش بخش آخر كتاب رو كه فوئنتس ميگه چطور آئورا رو نوشته از دست ندين👌
برگرفته از goodreadsآئورا را حدود شش یا هفت سال پیش پیدیافش را دانلود کردم و چندین صفحهاش را خواندم. آن موقع اصلا از فضای داستان سردرنیاوردم. نمیدانم چرا؟ شاید کلا روی مود همچین سبکی نبودم یا کلا ارتباط نمیگرفتم. خلاصه که همان اول رهایش کردم. تا اینکه حدود سه ماه پیش یکی از زبانآموزهایم کتاب را بهم هدیه داد و من تصمیم گرفتم با پارتنرم بخوانمش.
آئورا داستان کوتاهی است که به رابطه و نوع حضور، بودگی، سه نفر در فضای جادویی خانهای قدیمی میپردازد: زنی پیر، مردی جوان و زنی جوان.
فوئنتس برای روحبخشی به داستان در این خانهی کهنه و خاکستری، از عنصر رنگ برای توصیف اشیای خانه و آدمهای داخل آن به وفور استفاده و آنها را از هم متمایز کرده است. دو رنگ از همه بیشتر حضور داشتند: سبز/ زیتونی و قرمز/سرخ. هنوز نمیدانم این دو رنگ نماد چه چیزی در این داستان هستند.
دومین ویژگی پررنگ داستان روایت دوم شخص مفرد آن است که تقریبا هیچوقت در اثر دیگری به آن برنخورده بودم و برایم جالب بود.
داستان سه درونمایه اصلی دارد: ۱) سرنوشت که ناگزیر است و آدمی در نهایت به آن تن میدهد.
و ۲) زن در هیأت حوا یا جعبهی پاندورا که باز کردنش ممکن است مرد را به هبوط بکشد اما در عین حال گناهی همراه با لذت است که بودنش به نبودنش سنگینی میکند.
۳) سن و سال و مرز بین جوانی و پیری که انگار فاصلهای است بین اتاق غذاخوری تا اتاق خواب، فاصلهای که کوتاه است.
با دو درونمایه اول همسو نیستم چون برایم غریب هستند و غیرمنطقی.
تجربه خواندن آئورا تجربه جالبی بود اما چیزی نیست که بخواهم تکرارش کنم.
برگرفته از goodreads![Mojtaba Shirani.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/7bf2ddf8ac46385bbd92461a5348561bca49abe4a5349dfcdc03314a19ea5b84/mojtaba-shirani.jpg)
Mojtaba Shirani
4 out of 5 stars
۱۴۰۱/۱۰/۱۶
اولین چیزی که توی این کتاب من رو به خودش جذب کرد ترجمه فوق العاده خوبش بود کتاب پر از تشبیه ها استعاره ها و نماد های مختلفه ولی مترجم فوق العاده خوب کار کرده هر چند سانسور نذاشته هنر مترجم کامل نمایان بشه (نسخه انگلیسیش رو توصیه میکنم بخونید بخش کمیش سانسور شده)
فوئنتس معلومه علاقه به شیوه های رایج نگارش نداشته و از زاویه دوم شخص کتاب ��و بیان کرده که خیلی سخت تره. سبکش هم که رئالیسم جادویی و سورئاله که سخت تر میکنه کار نویسنده رو ولی تونسته اثر خوبی خلق کنه
اما هر چقدر هم یه اثر تو این سبک خوب باشه برای برخی از خوانندگان جذاب نیست.
در کل خیلی کتاب جذابی بود برای من مخصوصا بخش هایی که تعلیق اتفاق میفتاد انگار یه تئاتر کامل توی ذهنم اجرا میشد.
برگرفته از goodreadsنثر شاعرانهٔ عجیب، زاویهٔ روایت عجیب و داستان عجیب. واقعا باید دستمریزادی به مترجم گفت که لحن و بیان رو به این شیوه منتقل کرده.
زبان پیوست کتاب، از اصلش هم ادبیتر بود و در اون به نمونههای دیگر این داستان نمادین اشاره کرده.
زاویهٔ دید دوم شخص واقعا در روایت داستان تاثیر شگفتی می گذاره
برگرفته از goodreadsجا داشت که خیلی بهتر از این باشه.
برگرفته از goodreads![Elnaz PLV.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Elnaz PLV
4 out of 5 stars
۱۳۹۷/۹/۱۸
جالب بود.عجیب و متفاوت...
برگرفته از goodreads![Mehdi Akbarian.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/c0433fadd4af799ee044ca7220620c942a67e8d514cbcca58ba582d959544da9/mehdi-akbarian.jpg)
Mehdi Akbarian
4 out of 5 stars
۱۳۹۹/۲/۱۲
تنها چیزی که تو ذوقم میزد غلط های املایی زیاد شعرهای اسپانیایی در "چگونه آئورا را نوشتم" بود.
اولین داستانیه که از فوئنتس میخونم و باعث شده که به فکر تهیه بقیه ی آثارش بیفتم.
برگرفته از goodreads![Fateme Beygi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/b8316e4bfe013fac27de184813c18098b0b78ae0d8d7664780555c1d2ebed9a5/fateme-beygi.jpg)
Fateme Beygi
4 out of 5 stars
۱۳۹۱/۷/۳
یه روایت با زاویه دید دوم شخص(توی خطابی) که مناسب فضای معلق بین حقیقت و تخیلش هست
برگرفته از goodreads![this is shin.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/c56bfbe80a756c0327eafc816ec10bd2b00e4c7884e7f5a891ccb044ca5d6156/this-is-shin.jpg)
this is shin
4 out of 5 stars
۱۳۹۷/۴/۲۸
جزو بهترین هاست
و من رو یه کمی یاد میرا می انداخت
خیلی خوبه..خیلی..اون فضای عجیب و مهیج داستان رو دوست داشتم
جزو اونهایی که باید خونده بشه حتما
برگرفته از goodreads![Sara Bakhshi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/301116b03cba6ab2f864af1549326b029407ad54fe6216877eec84e0c90910f2/sara-bakhshi.jpg)
Sara Bakhshi
2 out of 5 stars
۱۳۹۸/۲/۱۷
عجیب بود.
یکم دوستش داشتم، ولی بیشتر دوستش نداشتم.
برگرفته از goodreads![Saragolizeh.](https://pod.rahpooyan.ir/demo1/media/avatars/review-default.svg)
Saragolizeh
5 out of 5 stars
۱۴۰۱/۵/۳۰
جادو
یک نفس خوانده شد
برگرفته از goodreads![Rozhin Beigzadeh.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/11f868c1e1b610cd0c57723c3fd7c08f72e866cb5b23d02498d4ae38981bc9b6/rozhin-beigzadeh.jpg)
Rozhin Beigzadeh
5 out of 5 stars
۱۴۰۲/۲/۹
پدر معنوی صد سال تنهایی و بقیهی رئالیسم جادویی هایی که نخوندم
برگرفته از goodreadsتوی رمانهای این مرد باید گفت همیشه پای یک جادوگر/ زنِ عجیب در میان است؟😬🧟♀️
توصیفات و ترجمهی خیلی خوبی داره ولی من جلوتر که رفتم خیلی باهاش ارتباط نگرفتم، پایانش میتونست جذابتر باشه.
شاید دوباره بخونمش….
«مرگ: گم شو. آنگاه به سراغت میآیم که کمتر از هر وقت دیگر مشتاق منی.»
برگرفته از goodreads![Mahmood666.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/e71c1bd7ae24e4af6404db926b377ab571c49766c31a70764fb3be132ba3fade/mahmood666.jpg)
Mahmood666
5 out of 5 stars
۱۳۹۱/۲/۱۸
کارلوس فوئنتس یکی از مهمترین نویسندگان نیمه دوم قرن بیستم و از بزرگان ادبیات امریکای جنوبی و کشور مکزیک است وی متعلق به نسلی در امریکای جنوبی است که نویسندگان بزرگی چون ماریوبارگاس یوسا و گابریل گارسیا مارکز را به خود دیده است.تفاوت فوئنتس با دو نویسنده نامبرده وجود فضای تغزلی و دشواریهای متنی به مراتب بیشتر از این دو است.کتابهای فوئنتس ابدا کتابهایی خوشخوان نیستند و نثری ادیبانه و پر تکلف دارند.مهمترین و پیچیده ترین اثر فوئنتسterra nostra (سرزمین ما)نام دارد که اثری سترگ و ۱۵۰۰صفحه ایست که متاسفانه هنوز به فارسی منتشر نشده است.از مهمترین اثار منتشر شده فوئنتس به فارسی میتوان از پوست انداختن ومرگ ارتیمو کروز نام برد.
ائورا یکی از کوچکترین و پر خواننده ترین اثار فوئنتس است که به نسبت دیگر اثارش پیچیدگیهای کمتری دارد هر چند این کتاب نیز در برابر اثار نویسندگان دیگربسیار پیچیده ودیریاب است.
داستان به فرمی سیال از زبان فردی روایت میشود که جویای کار است و درخواستی را از روزنامه ای یافته و به قصد کار به خانه وارد میشود.صاحبخانه پیرزنی فرتوت و ثروتمند است که به او اتاقی در منزل میدهد و از شب اول حضور مرد است که کابوسهای شبانه اغاز میگردد .
کتاب کم حجم است ولی به علت مفاهیم پیچیده و جالب سوریالیستی خواندنش تجربه ای بسیار دلچسب خواهد بود .
برگرفته از goodreadsبا عرض سلام و تهیات
جناب فوئنتس....کلامن از ابتدا نظرم نسبت به اثارشما منفی بوده،و با یه ذهنیت سیاه وچرک،در موقعیت خاصی امدم سمت اثار شما....بی تعارف شما بسیارسوررئال مینویسد اما خوشبختانه برخلاف بعضینویسندگان پ��ت مدرن که همیشه خدا من به عنوان اثر بد مثال میزنم(رب گرییه)بینوا،خودم دیگه داره دلم براش میسوزه بس که ازش بدمیگم،خلاصهشما برخلاف این همتای فرانسوی زبانتون،پیوستگی روایت دارید،یعنی من خواننده با اثر شما ارتباط برقرارمیکنم،شیوه روایت هم کشش کافی برای دنبال کردن داستان تون بهم میده....امامحتوای اثرتون سور رئالهست بنظرم....و من اصلا با این جور داستانی ،به قول امروزی ها،صفانمیکنم،این هاروگفتم کهبگم چرا دو ستاره......
برگرفته از goodreadsفضای داستان وهم انگیز و داستان پرکشش بود ولی از اواسط کتاب پایان داستان قابل حدس می شود. محتوا کمی جذابیت خودش را از دست میدهد و همچنین نویسنده بازی آنچنانی با فرم نکرده است تا خواننده را همراه کند.
برگرفته از goodreads![Sareh Ghasemi.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/5c274e0033aa5deb7c17fad2b06825e2589bed472ed8247d4b0802493b09d638/sareh-ghasemi.jpg)
Sareh Ghasemi
3 out of 5 stars
۱۳۹۴/۹/۱۲
«زندگی میتواند ناشادمانه باشد» آنگاه که «امید از میان میرود اما تمنا دست ناخورده میماند.»
"Giacomo Leopardi"
برگرفته از goodreadsاونقدرااا جذبش نشدم . حتی با راوی دوم شخصش زیاد ارتباط برقرار نکردم. این جملش ولی خوب بود
حتی شیطان هم زمانی فرشته بوده
برگرفته از goodreadsچه عجیب بود
برگرفته از goodreads![Mahsa Rafiee.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/7fb3dbaf39ba95167b096c2d8ba68155921eaaa09a9c4eda4af537827c2c2112/mahsa-rafiee.jpg)
Mahsa Rafiee
3 out of 5 stars
۱۳۹۹/۱/۲۸
مرد جوانی در کافه ای نشسته و روزنامه می خواند که به یک اگهی برخورد می کند . آگهی برای کسیست که فرانسه بداند و به تاریخ علاقه مند باشد . مرد راهی ادرس مذکور شده و در انجا وارد خانه ای تاریک می شود که پیرزنی شدیداً فرتوت از او می خواهد خاطرات شوهرش را بخواند و به صورت داستان بازنویسی نماید اما در تمام این مدت باید در همان منزل سکنی گزیند . مرد برای پذیرفتن این کار کسل مردد است که ناگهان متوجه دختری زیبا در اتاق می شود پیرزن او را برادر زاده خود ، آئورا ، معرفی می کند . مرد مشغول به کار می شود و در حین مرور گذشته ، در زمان حال شاهد اتفاقات عجیبی در خانه است .
داستان حالتی پر التهاب و سورئال دارد و کتاب پر از حالات رمز و راز گونه و رویایی است.
برگرفته از goodreadsتم داستان رو دوست داشتم با درون مایهٔ سینمایی که داشت. اما به نظرم ایده به قدری جون دار بود که می تونست اثر بهتری خلق کنه؛ با تعلیقات بیشتر، جزئیات کار شده تر و روایتی منسجم تر.
نمی دونم چرا موقع خوندن آئورا یاد مادرِ نورمن در فیلم روانی هیچکاک افتادم!
خوندن توضیحات فوئنتس برام خیلی خیلی جذاب بود خصوصا ارجاعاتش به سینمای ژاپن و فیلم میزوگوچی، داستان اوگتسو مونوگاتاری و قصه های قدیمی فولکور ژاپنی/چینی. اشاره اش به سینمای بونوئل، اشعار برتولد، رمان بهشت گمشده، مادام کاملیا، خانه عروسک و...
نکته دیگه ایی که از حرف های خود فوئنتس برداشت کردم دربارهٔ زنانی که الهام بخش شخصیت آئورا شده بودند اینه که انگار گذر زمان زن رو طلسم می کنه! چرا که زن و زیبایی متاسفانه باهم تعریف شدند و این ترس از از فقدان جوانی در زنان بیشتر و زودتر ظهور پیدا می کنه. خیلی غم انگیزه!
و نکته اخر اینکه کتابم رو اقای عبدالله کوثری امضا کردند( می دونم جنبهٔ خاصی نداره ولی از لحاظ احساسی این کتابو برام با ارزش تر می کنه)
برگرفته از goodreadsتنها توضیح برای نام کتاب
آئورا چیست؟
آئورا» برگرفته از واژۀ یونانی «آورا (aura)» که به معنی نسیم به کار رفته است و در مکتب هالهشناسی و انرژیدرمانی که در فراروانشناسی مورد بحث است، «آئورا» هالۀ نوری است که به دور خود ما پیچیده است. این هالهها که از بدن ما ناشی میشود؛ شخصیت، افکار و احساسات ما را منعکس میکند. در ایران باستان از آئورا با عنوان فرّ و شکوه یاد می شده که در ارتباط با پادشاهان زرتشتی به تصویر در میآمده است (ویکی پدیا، ۲۰۱۴ و واژهنامه مندرج در وبسایت فراروانشناسی). بر مبنای اطلاعات مندرج در لغتنامۀ دهخدا نیز، «آئورا» برگرفته شده از یک نظریۀ علمی (بیشتر روانشناسی) است که مربوط به بازتاب و انعکاس یک انرژی در بدن انسان است وط
روانشناسان با استفاده از آن شیوۀ زندگی و نوع احساسات فرد را جستجو میکند. کارشناسان نظریه «آئورا» اعتقاد دارند که این پدیده انعکاس ثبت کامل گذشته، حال و آینده انسان است (لغتنامه دهخدا، ۱۳۹۳).
برگرفته از goodreads![Amir Ataei.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/36f4c860a0ef52fe7c595b8bf46bc72688660a083cee9133c4cc4d3fe99ad803/amir-ataei.jpg)
Amir Ataei
5 out of 5 stars
۱۴۰۰/۱۰/۲۷
اولین کتابی بود که همین که تمام شد . شروع کردم به دوباره خوندنش .
فهمیدم این داستان یک ریتم داره و باید ریتمش رو پیدا کنی و نمیشه سر سری و روزنامه وار بخونیش . راوی دوم شخصش محشر بود و جذابیت خاصی برام داشت چون به جز مجموعه زمین شکسته که یه مجموعه فانتزی . اثری که زبان دوم شخص داشته باشه نخونده بودم .
روایت جذاب بود برام . . فضا سازی خیلی زیبا بود و خود فضاسازی برام تعلیق ایجاد کرده بود
این که شخصی استخدام بشه تا نوشته های یک ادم مرده رو سر و سامان بده و قابل چاپش کنه و خودش تبدیل به ادمی بشه که داستانش انگار جسته و گریخته س و اخر داستان کل پازل مرتب میشه . برام واقعا خوش ایند بود .
من دوستش داشتم و دوست داشتن به همین سادگی و نیازی به شرح بیشتر نداره !!!
برگرفته از goodreads![Kosar Taheri .](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/b9e535271b9c816c8bfa0bb90249e6eba009cb6318a1959cdce005b287380842/kosar-taheri.jpg)
Kosar Taheri
4 out of 5 stars
۱۳۹۷/۷/۲۰
همان دیشب تمامش کردم...
همان دیشب در خلسهی فضای عجیب داستان و جاودانگی عشق ماندم،
قصد داشتم از ک��اب بنویسم، گفتم مجال بده به ذهنت...
میخواستم الان از کتاب بنویسم، ولی احساس میکنم از این کتاب کوتاه هرچیز که بگویم، باعث لوث شدن داستان میشود...
سکوت میکنم و شیرینیِ عجیب این کتاب را در خود نگاه میدارم...
اما میگویم که اگر قصهای عجیب و بدیع از جاودانگی عشق میخواهید، آئورا را بخوانید!
برگرفته از goodreadsهرچند از این داستان سراسر نماد (به گفته ی منتقدان) آنقدر که باید و قصد نویسنده بود، چیزی سردرنیاوردم، ولی روال داستان، سبک روایت و حال و هوای مرموز و وهم آلودش آنقدر برایم جذاب بود که امتیاز چهار رو براش مناسب میدونم(امتیاز دهی من کاملا شخصی و براساس میزان لذتی که از خوندن یک کتاب میبرم تعیین میشه). اولین تجربه از فوئنتس بود و راغب شدم تا بازهم از او بخوانم.
برگرفته از goodreadsزنی پیر مردی جوان و زنی جوان در خانه ای که همه چیز در ان بوی گذشته می دهد و گویی تنها نیرویی که ان را بر پا نگه داشته یادها و نفس ها و عطرهای گذشته است اما در این میان چیزی ناشناختنی جادویی شگفت در کار است تا از گذشته بگذرد و به اکنون و اینده به جاودانگی برسد
جاودانگی عشق جاودانگی جوانی
برگرفته از goodreadsادبیات امریکای لاتین به حدی مسحور کنندهست که زبان قاصره از توصیف.
این کتاب نمونه ای منحصر به فرد از رئالیسم جادویی که عشق و یگانکی و جاودانگی و مرگ رو به زیبایی تمام به تصویر میکشه.
و صد البته با تشکر از عبداله کوثری نازنین به خاطر ترجمه ی خوبش.
برگرفته از goodreads![Elham Ghafarzadeh.](https://pod.rahpooyan.ir/static/image/product-review-user-avatar-files/5afb09dfa75d65c04843296926c763eedf659d59f29a1346d27784f8f65093fa/elham-ghafarzadeh.jpg)
Elham Ghafarzadeh
1 out of 5 stars
۱۳۹۶/۷/۱۵
حیف نبود اینقدر سانسور بشه آخه..؟ بهرحال تو این جور روایتها هنوز هم به نظر من مستاجر رولان توپور شاهکاره از هر نظر..
برگرفته از goodreadsاز راوی که دوم شخص توئه خوشم میاد. برای من جدید و جذابه این نوع از روایت.
ترجمهی آقای کوثری بهترینه.
اسم قصه به طرز هوشمندانهای درسته.
خلاصه که فوئنتس همیشه راضیم میکنه.
برگرفته از goodreads