«هیچ یک از آنها باز نمیگردد» داستان دختران جوانی است که هر یک از آنها با دنیایی از خاطرههای گوناگون گذشته و آرزوهای بزرگ آینده برای تحصیل در یک «شبانهروزی» در شهر رم جمع شدهاند.
داستان از زبان یکی از دختران، ماریا، روایت می شود. ماریا در یک خانواده فقیر در رم بزرگ شده است. او آرزو دارد که پزشک شود، اما خانوادهاش نمی توانند هزینه تحصیل او را بپردازند. بنابراین، او به مدرسه شبانه روزی راهبهها میرود تا بتواند تحصیل کند.
در مدرسه، ماریا با دختران دیگری از طبقات مختلف جامعه آشنا میشود. این دختران هر کدام داستان و آرزوهای خود را دارند. برخی از آنها از خانوادههای ثروتمند و مرفه هستند و آرزو دارند که ازدواج کنند و زندگی راحت و آسانی داشته باشند. برخی دیگر از خانوادههای فقیر هستند و آرزو دارند که به موفقیت برسند و به مردم کمک کنند.
زمان داستان مربوط به شروع جنگهای داخلی اسپانیا و آغاز جنگ جهانی دوم است. وحشت از جنگی نابهنگام در سطر سطر این رمان موج میزند و همین ترس از فاشیسم و نازیهاست که برجذابیت داستان میافزاید و خواننده را تا به انتها به دنبال خود میکشاند.
این کتاب یک رمان اجتماعی-تاریخی است که به خوبی فضای آشفته و پرتلاطم اروپا در دهه 1930 و 1940 را به تصویر میکشد. این کتاب همچنین به بررسی موضوعاتی مانند فقر، ثروت، جنگ، عشق، و امید میپردازد.
کتاب «هیچ یک از آنها باز نمیگردد» یک اثر مهم و تأثیرگذار در ادبیات معاصر است. این کتاب تاکنون به بیش از 20 زبان ترجمه شده است و جوایز متعددی را از جمله جایزه ویتبرن را دریافت کرده است.