مجموعه داستان "عزاداران بیل" اثر غلامحسین ساعدی، دریچهای به سوی دنیای غمزده و فلاکتبار مردمان روستایی به نام بیل میگشاید. این اثر، شامل هشت داستان پیوسته است که در ظاهر مجزا، اما با شخصیتهای مشترک و فضایی واحد، رنج و عذاب ساکنان این روستای خیالی را به تصویر میکشد.
مرگ و اندوه، سایهای شوم بر تمام داستانها پهن کرده و گویی تار و پود زندگی را در بیل به خود آغشته است. مش اسلام، داناترین فرد روستا، در تلاش است تا با کمک کدخدا، راهی برای رهایی از این فلاکت بیابند، اما گویی تقدیری شوم بر سرنوشت بیل و مردمانش سایه افکنده است.
شخصیتهای داستان، از کدخدا و مش اسلام گرفته تا مو سرخه و پسر مش صفر، هر یک نمادی از رنج و یا ظلم در این روستای غمزده هستند. زنهای داستان نیز نمونهای از زنهای سنتی ایرانیاند که در چارچوب سنتها و محدودیتها گرفتار شدهاند. روستای بیل، به عنوان مکان واحد تمام داستانها، فضایی رازآلود و وهمآلود دارد که گویی خود در به دام انداختن ساکنانش در فلاکت، نقشی اساسی دارد.
"عزاداران بیل"، خواننده را به سفری در اعماق تاریکی و رنج میبرد، اما در عین حال، امیدی به رهایی و رستگاری را نیز در دل او زنده نگه میدارد.