این خانه پلاک ندارد
فرزانه کرمپو،لادن نیکنام
کتاب «این خانه پلاک ندارد» رمانی در ژانر جنایی و اجتماعی است که بهصورت مشترک توسط فرزانه کرمپور و لادن نیکنام نوشته شده است. این اثر در ۲۸ فصل تدوین شده و از سه زاویه دید مختلف روایت میشود.
درباره نویسنده:
فرزانه کرمپور در ۲۸ بهمن ۱۳۳۳ در کرمانشاه به دنیا آمد. او نویسنده و منتقد ایرانی است. تحصیلات خود را در رشته راه و ساختمان از دانشگاه علم و صنعت ایران به پایان رساند و از سال ۱۳۷۴ بهطور جدی به نوشتن پرداخت. او در آثارش بیشتر بر توصیف فضاهای پیچیده تمرکز میکند و کمتر به شخصیتپردازی و دیالوگهای طولانی میپردازد. همچنین، با بهرهگیری از تکنیکهای نوین داستاننویسی، سعی دارد زبانی ساده و قابل فهم برای عموم خوانندگان حفظ کند. از جمله آثار او میتوان کشتارگاه صنعتی، حوا در خیابان و ضیافت شبانه را نام برد.
لادن نیکنام، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و گفتاردرمانگر ایرانی، در سال ۱۳۴۷ در تهران متولد شد. او دارای مدرک کارشناسی در رشته گفتاردرمانی است. از سال ۱۳۷۵، نیکنام فعالیت خود را در مطبوعات آغاز کرد و به انتشار داستانهای کوتاه، شعرها و مقالات نقد و معرفی آثار نویسندگان دیگر پرداخت. نخستین مجموعه شعر او با عنوان «روزشمار جنوب» در سال ۱۳۸۲ منتشر شد.
ویژگیهای کتاب:
- روایت چندگانه: داستان از دید سه راوی مختلف بیان میشود که به تعمیق درک مخاطب از شخصیتها و حوادث کمک میکند.
- فضاسازی قوی: نویسندگان با توصیف دقیق جزئیات خانه قدیمی و اتفاقات مرموز، حس تعلیق و دلهره را به خوبی به خواننده منتقل میکنند.
- پرداخت روانشناختی شخصیتها: کتاب به لایههای پنهان روانی شخصیتها، بهویژه شخصیت مرموز «احمد»، میپردازد و نشان میدهد چگونه افکار و انگیزههای او شکل میگیرد.
محتوای کتاب:
داستان درباره دو دختر جوان به نامهای افسانه و شراره است که برای کاهش هزینههای زندگی در تهران تصمیم میگیرند همخانه شوند. آنها خانهای قدیمی و بدون پلاک را اجاره میکنند که در ابتدا جذاب به نظر میرسد. اما با گذشت زمان، اتفاقات مرموز و نگرانکنندهای در خانه رخ میدهد که آنها را به وحشت میاندازد. این حوادث باعث میشود تا به رازهای پنهان خانه و دلیل پلاک نداشتن آن پی ببرند.
بخشی از متن کتاب:
«صداى حرف زدن و خندهشان نامفهوم به گوش مىرسد. چراغ ایوان را روشن مىکنند و هر دو وارد ساختمان مىشوند. چراغ اتاق پذیرایى اعتمادى روشن مىشود. سیامک پشت پنجره قدى ایستاده و با روشن شدن چراغ برمىگردد به طرف در. مادرش به پنجره نزدیک مىشود و توى حیاط سرک مىکشد. کنجکاوى بیش از حدى در مورد همسایه تازه نشان مىدهند و ممکن است اسباب دردسر شوند. شراره برمىگردد روى ایوان و دوباره روى پلهها مىنشیند. سیب مىخورد و با هر گاز مىچرخاندش. آن دیگرى هم با لباس خانه به او مىپیوندد. سیبى هم در دست اوست. از پلهها پایین مىپرد و شیر آب را باز مىکند. شیلنگ را دستش مىگیرد و گلها را آب مىدهد. چراغ اتاق اعتمادىها خاموش مىشود. مادر و پسر پشت پرده در تاریکى ایستادهاند و بهسختى مىشود تشخیصشان داد. افسانه همانطور که آبپاشى مىکند، شراره را صدا مىزند که بیاید چیزى را ببیند.»
در مجموع، این خانه پلاک ندارد با ترکیب عناصر جنایی، روانشناختی و اجتماعی، داستانی پرکشش و تأملبرانگیز را ارائه میدهد. نویسندگان با بهرهگیری از روایتهای چندگانه و فضاسازی دقیق، توانستهاند اثری ماندگار در ادبیات معاصر ایران خلق کنند که به موضوعات مهمی مانند تنهایی، اعتماد و مواجهه با ناشناختهها میپردازد.