کتاب «من مجردم، خانوم» اثر مرتضی کربلایی لو، مجموعهای از هفت داستان کوتاه است که به موضوعاتی چون زندگی شهری، تنهایی، روابط انسانی، و عشق میپردازند. شخصیتهای داستانها اغلب از طبقهی متوسط جامعه هستند و با چالشهای زندگی روزمرهی خود دست و پنجه نرم میکنند.
داستان «من مجردم، خانوم» که نام کتاب را نیز بر خود دارد، داستان مردی است که با همسرش به دلیل اختلافات خانوادگی از هم جدا شده است. او در دادگاه طلاق، به همسرش میگوید که «من مجردم، خانوم». این جمله، به نوعی، بیانگر تنهایی و سرگردانی او در زندگی است.
از دیگر داستانهای این مجموعه میتوان به «روباه و لحظههای عربی»، «نوشیدن مه در باغ نارنج»، «جمجمهات را قرض بده برادر»، «قاراچوبان» و «سوگواری برای شوالیهها» اشاره کرد.
در تمامی این داستانها مضامین مهاجرت، تنهایی و ارتباطات انسانی نقشی پررنگ دارند.
نویسنده، با مهارت در پرداخت شخصیتها و خلق موقعیتهای داستانی، توانسته است داستانهایی جذاب و گیرا خلق کند. این کتاب، با استقبال مخاطبان مواجه شده و به یکی از آثار ماندگار ادبیات داستانی ایران تبدیل شده است.