فریادها
لوران گوده
لوران گوده، نویسنده فرانسوی ، با رمانهای تاثیرگذار خود جایگاه ویژهای در ادبیات فرانسه کسب کرد. رمان آفتاب اسکورتا، که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، موفقیت چشمگیری برای او به همراه داشت و جایزه معتبر گنکور را برایش به ارمغان آورد.
کتاب فریادها نوشته لوران گوده، رمانی است که شما را به اعماق تجربه سربازانی میبرد که در جنگ، با ترس، وحشت و پرسشهای عمیق وجودی دست و پنجه نرم میکنند. این رمان با زبانی قدرتمند و روایتی چندصدایی، شما را به دل جنگ میکشاند و تجربهای فراموشنشدنی را برایتان رقم میزند.
این کتاب، روایت تکاندهندهای از جنگ جهانی اول ارائه میدهد و ما را به دل سنگرهای سربازان فرانسوی میبرد. در این رمان، صدای زمزمههای خاموش سربازانی را میشنویم که در میان هیاهوی جنگ، دردها و رنجهای خود را با هم تقسیم میکنند. ماریوس، بوریس، ریپول و دیگر همرزمانشان، در هر لحظه از جنگ، از ترس مرگ، تنهایی و بیمعنایی رنج میبرند. خاطرات تلخ جنگ، همچون کابوسی همیشگی، آنها را رها نمیکند.
بخشی از متن کتاب:
اسمشان ماریوس، بوریس، ریپول، رنیه، باربونی یا مبوسولو است. توی سنگرها پناه میگیرند، خودشان را با شروع حمله در گودالها میاندازند، اما برادریِ ناممکن جنگ جهانی اول را فراموش نمیکنند. کمی جلوتر، یک شیمیایی در حال مرگ است. از دوردست، فریادهای وحشتناک سربازی دیوانه که نامش را مردِ خوکی گذاشتهاند و تصور میکنند بین خطوط پرسه میزند، در فضا میپیچد. پشت جبهه، ژول، برگهی مرخصی در دست، طرف زندگی عادی میرود، اما صداهای همسنگرانش باسماجت در گوشش میپیجد. این صداها مانند یک آواز، مانند خاطرهای از همبستگیهای دردآور و سوزناک، باهم جمع میشوند و روایت مجسمی میسازند و ما را نیز، با جدیتی گیرا، در لحظههای پرهیاهوی این نبرد، غرق میکنند.
اگر به دنبال رمانی هستید که شما را به فکر فرو ببرد و تجربه خواندن آن را فراموش نکنید، فریادها انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود. گوده با زبانی شیوا و توصیفاتی دقیق، فضای سنگین و خفقانآور جنگ را به تصویر میکشد. روایت چندصدایی نیز به عمق داستان افزوده و باعث میشود که خواننده بتواند با شخصیتهای مختلف همذاتپذیری کند.