"از چهاردهسالگی میترسم"، مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم حسن محمودی، با زبانی ساده و روانی، مخاطب را به عمق تاریکیهای روح آدمی میبرد.
حسن محمودی، زاده۲۰ اسفند ۱۳۴۹ در نجف آباد، نویسنده، روزنامهنگار و منتقد ادبی ایرانی است. وی دانشآموختهٔ رشته سینما با گرایش کارگردانی از دانشکده سینما و تئاتر است و در روزنامههای ایرانیان، مناطق آزاد، همشهری، شرق، روزگار، اعتماد، فرهیختگان در حوزهٔ ادب و هنر فعالیت داشت و هم اکنون در خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به فعالیت رسانهیی خود ادامه میدهد.
کتاب "از چهارده سالگی میترسم" او که در سال ۱۳۸۸ منتشر شد، با داستانهایی رئالیستی و فراواقعی، طیف گستردهای از احساسات را در خواننده برمیانگیزد.
در میان این داستانها، "از چهاردهسالگی میترسم" به عنوان قویترین داستان، روایتی تکاندهنده از سرنوشت دختری نوجوان است که برای دفاع از خود دست به اقدامی ناگزیر میزند. فضای سنگین و سرد داستان، همراه با پرداخت دقیق جزئیات، خواننده را به دنیای تاریک و هولناک این دختر نوجوان میکشاند.
محمودی با دوری از موعظه و ارائه راهکارهای ساده، به روایت داستانی میپردازد که برآمده از یک واقعیت تلخ اجتماعی است. او با خلق شخصیتهای پیچیده و چندلایه، به عمق روح آدمی نفوذ میکند و پرسشهای مهمی را در ذهن خواننده ایجاد میکند.
داستانهای دیگر این مجموعه نیز هر یک به نوبه خود ارزشمند و خواندنی هستند. "دیشب توی باران گم شدیم" با روایتی شاعرانه و "قول و قرار" با داستانی طولانی و پرکشش، از جمله داستانهای برجسته این مجموعه به شمار میروند.
در مجموع، "از چهاردهسالگی میترسم" اثری است که به سادگی از کنار آن نمیتوان گذشت. این کتاب با زبانی ساده و روانی، به موضوعاتی پیچیده و چندلایه میپردازد و خواننده را به تفکر و تأمل وا میدارد. اگر به دنبال داستانی هستید که شما را به دنیای تاریک و پیچیده روح آدمی ببرد، "از چهاردهسالگی میترسم" انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.