فلسفه علم آینشتاین
دان هوارد
کتاب فلسفه علم آینشتاین اثر دان هوارد، ما را به سفری جذاب در دنیای پیچیده اندیشههای آلبرت اینشتین میبرد. این کتاب با زبانی ساده و روان، تلاش میکند تا فلسفه نهفته در نظریات انقلابی اینشتین را برای خوانندگان عادی قابل درک کند. این کتاب برگرفته از مجموعه دانشنامه فلسفه استنفورد میباشد.
دانشنامه فلسفه استنفورد از سال ۱۹۹۵ در دانشگاه استنفورد آغاز به کار کرد و تاکنون به فعالیت خود ادامه میدهد. این دانشنامه مدخلهای مناسبی را برای آشنایی با موضوعات گوناگون فلسفی در اختیار علاقهمندان قرار میدهد. تدوین و انتشار دانشنامه فلسفه استنفورد تحت نظر دکتر ادوارد. ن. زالتا، نه تنها پلی میان دانشگاه و جامعه ایجاد کرده است، بلکه ویژگیهای دیگری نیز دارد که آن را به منبعی ارزشمند برای دانشجویان و پژوهشگران تبدیل کرده است. این دانشنامه به ویژه برای کسانی که قصد دارند در حوزه خاصی از فلسفه تحقیق کنند، بسیار مفید است.
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه علم آینشتاین، جلد بیست و یکم از مجموعه دانشنامه فلسفه استنفورد است و شامل هفت فصل میشود. آلبرت اینشتین، فیزیکدان آلمانی متولد ۱۴ مارس ۱۸۷۹، به عنوان خالق نظریه نسبیت شناخته میشود که به همراه مکانیک کوانتومی، دو ستون اصلی فیزیک مدرن را تشکیل میدهند. تاثیرگذاری اینشتین بر فلسفه علم نیز قابل توجه است و بسیاری او را بیشتر به خاطر فرمول معروف E=mc² میشناسند که همارزی جرم و انرژی را نشان میدهد. اینشتین در سال ۱۹۲۱ به دلیل کشف اثر فوتوالکتریک موفق به دریافت جایزه نوبل فیزیک شد و سرانجام در سال ۱۹۵۵ درگذشت.
بخشی از متن کتاب :
«تأثیر و نفوذ آینشتاین بر فلسفه علم قرن بیستم همسنگ تأثیر او بر فیزیک قرن بیستم است. این امر چگونه ممکن شد؟ یک علت را باید در تاریخچه رشتهای و نهادی فیزیک نظری و فلسفه علم جست. در اواخر قرن نوزدهم، هم فیزیک نظری و هم فلسفه علم، هر کدام در حوزه خود، شیوه نگرش جدیدی بود، و سرانجام در اوایل قرن بیستم هر یک از آنها دست به کار شد تا بنیاد نهادی استواری برای خود دست و پا کند. هر دو جنبش به نحو شگفتی به هم یاری رساندند. فیلسوفان علم با جای دادن محتوای شناختی پرمعنای علم در نظریههای فیزیک نظری به اعتبار و مقبولیت آن کمک کردند. فیزیکدانهای نظری با فراهم آوردن موضوعی برای تحلیل که درک ما را از طبیعت و جایگاه انسان در آن از ریشه دگرگون میساخت، کمک کردند که فلسفه علم اعتبار و حقانیت پیدا کند. در برخی از موارد این همکاری حتی صورت مستقیمتری به خود گرفت ــ نظیر کار آینشتاین و پلانک در اواسط دهه ۱۹۲۰ به منظور تأسیس یک کرسی فلسفه علم برای رایشنباخ در گروه فیزیک دانشگاه برلین (بنگرید به Hecht & Hartmann ۱۹۸۲). همچنین باید ماخ و لودویگ بولتسمان را به عنوان نمونه ذکر کنیم ــ فیزیکدانانی که نخستین صاحبان کرسی فلسفه علم در دانشگاه وین در ابتدای قرن بیستم بودند.
علت دیگر اوضاع و احوال آموزش و پرورش فیزیکدانان جوان در روزگار آینشتاین است. نهتنها مطالعات دوران جوانی خودِ آینشتاین عمیقاً بر فلسفه به طور اعم و فلسفه علم به طور اخص متمرکز بود (برای مرور مطلب، بنگرید به xxv-Einstein ۱۹۸۹, xxiv؛ همچنین، بنگرید به Howard ۱۹۹۴b) ــ که از این نظر با فیزیکدانان همنسلش متفاوت نبود ــ بلکه همچنین برنامه درسی فیزیک او در دانشگاه شامل درسی اجباری در باب «نظریه تفکر علمی» بود (Einstein ۱۹۸۷, Doc. ۲۸). آشکارا باید پرسید آیا تفاوت موجود میان رویکرد آینشتاین و معاصرانش به فیزیک به این سبب بود که او از همان ابتدای تعلیم و تربیتش به شیوه تفکر فلسفی خو گرفته بود؟ به گواهی نامهاش به رابرت تورنتون در تاریخ نوامبر ۱۹۴۴ که در آغاز این مقاله از آن نقل کردیم، آینشتاین تصور میکرد که همینگونه بوده است.»
کتاب فلسفه علم آینشتاین، اثری ارزشمند برای همه کسانی است که به علم، فلسفه و اندیشههای بزرگ انسانها علاقهمند هستند. این کتاب به شما کمک میکند تا به دنیای پیچیده و شگفتانگیز اندیشههای آلبرت اینشتین قدم بگذارید.اگر به دنبال کتابی هستید که به شما کمک کند تا درک عمیقتری از جهان اطراف خود پیدا کنید، کتاب فلسفه علم آینشتین میتواند انتخاب بسیار خوبی برای شما باشد.