بماند...
بهناز علیپورگسکری
"بماند" یکی از آثار داستانی بهناز علیپورگسکری است که با سبک نگارش خاص خود توانسته توجه بسیاری از خوانندگان را به خود جلب کند. این مجموعه داستان ، با زبانی ساده و روانی، به بررسی روابط انسانی، عشق، تنهایی و گذر زمان میپردازد. نویسنده در این کتاب به بررسی پیچیدگیهای روابط بین افراد، به ویژه در خانواده و روابط عاطفی، میپردازد.عشق به عنوان نیروی محرکه اصلی داستان مطرح میشود و نویسنده تلاش میکند تا ابعاد مختلف آن را به تصویر بکشد.
دختری که در بند سوء ظن اسیر بود، دائماً احساس میکرد مورد هجوم همگان قرار گرفته است. دل به دنیای خیال بسته بود و در مطب دندانپزشکی، دندانپزشک را تهدیدی برای خود میدید. روزی این تصورات اوج گرفت و او با وحشت از مطب گریخت. این اتفاقات در مکانهای مختلف تکرار میشد. درمانگر به او فهماند که این همه نگرانی بیپایه است و ریشه در تخیلاتش دارد. اما دختر حتی به درمانگر نیز بدبین بود و برای تسکین خاطر، افکارش را روی کاغذ میآورد.
در این مجموعه داستان، داستانهای دیگری با عنوان بادهایی که از هندوکش میوزد، سنگواره، مردهها دروغ میگویند؟، حاشیهنشین، بوتهزار، زنی از جنس مس، کورنگ و مادرم مرا خورده است نیز به نگارش درآمده است.
بخشی از متن کتاب بماند...
«در کنار خاکستر مردی بودم که انگار در کوزه قوز کرده باشد و با صدای ضعیف غبارگرفتهای بخواهد سر کوزه را باز کنم. نخ سرخ دور گردن کوزه را لمس کردم که با سه فنجان آمد و سینی را روی میز گذاشت. شیر چای لبپر زد و پرسید: «چه کار میکردی؟» گفتم: «انگار صدا میزند. به گمانم چیزی میخواهد.» ابروهاش بالا رفت و گفت: «چای میخواهد. عادتش است. اگر چایش دیر بشود خانه را به هم میریزد.» و کوزه را به جای اولش برگرداند...»
اگر به دنبال داستانهای کوتاه و جذاب هستید که به بررسی روابط انسانی و پیچیدگیهای زندگی میپردازد، کتاب "بماند" میتواند انتخاب مناسبی برای شما باشد. موضوعاتی که در این کتاب مطرح شدهاند، به زندگی روزمره انسانها بسیار نزدیک هستند و به همین دلیل، خواننده میتواند با آنها همذاتپنداری کند.