ارواح مرطوب جنگلی
محسن حکیممعانی
ارواح مرطوب جنگلی مجموعهای از داستانهای کوتاه است که توسط محسن حکیممعانی نوشته شده است. این کتاب با زبانی ساده و روانی به روایت داستانهایی میپردازد که اغلب در فضایی روستایی و طبیعی رخ میدهند. داستانها، خواننده را به سفری احساسی و عمیق به درون دل طبیعت و روابط انسانی میبرد.
مجموعه داستان «ارواح مرطوب جنگلی» مشتمل بر سیزده داستان کوتاه است که در فضایی متنوع و متفاوت جریان دارند. نگارش این داستانها حدود پانزده سال به طول انجامیده است و نخستین مجموعه منتشر شده از این نویسنده محسوب میشود. در برخی از داستانهای این مجموعه با فضایی ذهنی و غریب مواجه میشویم، لیکن در اکثر داستانها نویسنده رویکردی واقعگرایانه و ملموستری دارد. از جمله داستانهای این مجموعه میتوان به «همیشه سرباز»، «دیگر نمیخواهم روزنامه بخوانم»، «اگر صبح راه افتاده بودیم» و همچنین داستان اصلی مجموعه یعنی «ارواح مرطوب جنگلی» اشاره کرد.
بخشی از متن کتاب:
«آقای خ یک روز تصمیم گرفت که دیگر روزنامه نخواند. در حقیقت او نمیخواست از اخبار آگاه شود. اما زمانی که بیرون رفت، متوجه شد که ناخواسته از اخبار آگاه شده است. از جریان زلزله که در شمال کشور اتفاق افتاده بود، خبردار شد. در تاکسی دونفر دربارة استیضاح وزیر کشور صحبت میکردند. این گونه شد که آقای خ تمام وسایل خود را جمع کرد و به زیرزمین خانهاش رفت تا دیگر از اخبار آگاه نشود. زنش نیز به او پیوست و فقط برای تهیة غذا یا گوش کردن به اخبار رادیو یا خرید سیگار برای شوهرش آنجا را ترک میکرد. آنها در مورد همهچیز، به جز اخبار سراسری صحبت میکردند. آقای خ نمیدانست که کودتا در کشورش سبب بسته شدن تمام روزنامهها شده و دیگر او حتی اگر هم میخواست، نمیتوانست روزنامه بخواند».
اگر به داستانهای کوتاه، ادبیات داستانی ایرانی علاقهمند هستید، ارواح مرطوب جنگلی میتواند انتخاب مناسبی برای شما باشد. این کتاب شما را به دنیایی میبرد که در آن احساسات، طبیعت و انسان با هم درآمیختهاند.