خرید کتاب نازنین - فروشگاه می‌خوانم mikhanam.com

داستان "نازنین: یک داستان خیالی" اثر فئودور داستایوفسکی، ما را به سفری عمیق در پیچیدگی‌های روان آدمی می‌برد. این رمان که با روایتی سیال ذهن و نوآورانه همراه است، داستان دختری جوان و پرشور را روایت می‌کند که به دلایل نامعلومی دست به خودکشی می‌زند.

فئودور داستایوفسکی، نویسنده‌ی نام‌آشنای روس، در یازدهم نوامبر ۱۸۲۱ زاده شد و در نهم فوریه‌ی ۱۸۸۱ درگذشت. او را خالق ماندگارترین آثار ادبیات روسیه و جهان می‌دانند و سال‌هاست "ابله" و "جنایت و مکافات" عضور ثابت کتاب‌خانه‌ی علاقه‌مندان ادبیات کلاسیک بوده‌اند. او را از درخشان‌ترین چهره‌های ادبیات روسیه برمی‌شمرند که با درخشش خود رنگ دیگری به ادبیات قرن نوزدهم روسیه داد و تأثیر انکارناپذیری بر نویسندگان پس از خود نهاد.

داستایوفسکی در آثار خود همواره از ابتذال اخلاقی و بیراهه‌ای می‌گوید که انسان عصر مدرن در پیش گرفته. کنکاش در تعارضات فکری شخصیت‌ها و وارد کردن اندیشه‌های فلسفی به دنیای داستان از مشخصه‌های بارز کتاب‌های داستایوفسکی هستند.

داستان این کتاب از زبان مردی روایت می‌شود که با این دختر جوان ازدواج کرده است. او تلاش می‌کند تا با بازخوانی خاطراتش، دلایل این اقدام ناگهانی همسرش را دریابد. روایتی که به جای دنبال کردن یک خط داستانی منظم، افکار و احساسات راوی را در هم می‌آمیزد و خواننده را در جریان آشفتگی‌های درونی او قرار می‌دهد.

یکی از ویژگی‌های برجسته این رمان، عدم وجود نام برای شخصیت‌های اصلی است. داستایوفسکی با این کار، شخصیت‌ها را فراتر از یک فرد خاص قرار می‌دهد و آن‌ها را به نمادی از انسان‌هایی با دغدغه‌ها و احساسات مشترک تبدیل می‌کند. دختر جوان، با وجود ظاهر شاد و پرنشاط، رازهای بسیاری در درون خود دارد که حتی همسرش نیز از آن‌ها آگاه نیست.

داستان نازنین، مرزهای روایت سنتی را درمی‌نوردد و با استفاده از تکنیک‌های نوآورانه، به اعماق روان شخصیت‌ها نفوذ می‌کند. داستایوفسکی در این رمان، به بررسی موضوعاتی همچون عشق، مرگ، گناه و معنا‌ی زندگی می‌پردازد. او با زبانی شیوا و گیرا، خواننده را به تفکر و تأمل دربارهٔ مسائل عمیق انسانی دعوت می‌کند.

"نازنین" تنها یک داستان نیست، بلکه یک تجربه است. تجربه‌ای که خواننده را به دنیای درونی شخصیت‌ها می‌برد و او را در مواجهه با پیچیدگی‌های روان آدمی قرار می‌دهد. این رمان، با روایتی جذاب و شخصیت‌پردازی عمیق، به یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه تبدیل شده است و مطالعه آن برای علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک و روانشناسی توصیه می‌شود.

در این رمان، داستایوفسکی با جسارت و نوآوری، به کاوش در اعماق روح انسان می‌پردازد و خواننده را به سفری فراموش‌نشدنی می‌برد.

شماره ویرایش	1
زبان	فارسی
شماره چاپ	1
نوع صحافی	شومیز (مقوایی) با چسب گرم
نوع چاپ متن	دیجیتال تک رنگ
تعداد صفحه	96
طول	220
قطع	پالتويي
عرض	115
شابک	978-622-01-1014-9
نوع کاغذ	تحریر (سفید)
نوع جلد	گلاسه مقوا 250 گرم
عوامل	فئودورمیخائیلوویچ داستایوسکی نویسنده محمدرضا فرزاد ویراستار یلدا بیدختی‌نژاد مترجم

وای خدا عجب چیزی بود، دیوونه شدم😭

اولین اثری که از داستایفسکی خوندم :)
چه حس و حال غریبی بود تموم کردنش.

اثری که دو شخصیت اصلی، نامی ازشون برده نمیشه و تنها شاهد افکار مشوش و نشخوار ذهنی شوهر در نوشته‌هایش هستیم.
بسیار خاص و جالب بود برام.

داستایفسکیِ کبیر...
این بار نوولایی درخشان که تک تک کلمات و جملاتش عامدانه و دقیق نوشته و چیده شده اند.
زن جوانی که خودکشی می کند و شوهرش را وادار به فکر...

برای یک داستان کوتاه زیادی خوب بود؛ چقدر جزئیات داشت، چقدر فکر شده و عالی بود.

یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳

خوندن اولین رمان (البته کوتاه بود)از داستایوفسکی بزرگ برام بسی لذت‌بخش بود ❤
یه رمان کاملا روانشناسانه که حتی کوچکترین رفتار و گفتار شخصیتاشم دلیل و منطق داشت...شخصیت پردازی فوق العاده بود و احساسات افراد خیلی قشنگ توصیف شده بود...
خوشحالم که خوندمش

یک تک گویی فوقالعاده خیلی خوشم اومد داستایوفسکی واقعا توی اینجور روان پریشی پردازی بینظیره

داستان دوم یعنی بوبوک را بیشتر دوست داشتم.

"عیبی نداشت اگر دوستم هم نمی‌داشتی، مگر چه می‌شد؟ همه چیز همان طور می‌ماند، می‌گذاشتیم همان‌طور بماند. فقط مثل یک دوست با من حرف می‌زدی، کنار هم خوش بودیم و می‌خندیدیم و شادمانه به چشم هم نگاه می‌کردیم و زندگی به همین منوال خوش‌خوشک می‌گذشت. حتی اگه عاشق آدم دیگری هم می‌شدی عیبی نداشت. تو با اون خوش و خندان می‌رفتی و من از آن طرف خیابان نگاهتان می‌کردم."

کتاب تک‌گویی مردیه که پرهیجان، ضد و نقیض و پریشان رابطه و زندگی مشترکش رو پس از خودکشی همسرش به تازگی، تعریف و واکاوی می‌کنه؛ نه فقط برای ما، که انگار برای خودش هم سعی داره قضایا رو روشن و توجیه کنه.
من واقعیتش کتاب رو بخاطر تئاتری که براساس این داستان الان روی صحنه‌ست خوندم که مسلط‌تر اجرا رو تماشا کنم. کتاب کم حجمیه و دو ساعته میشه خوندش. کوتاه، اما کامل :)

هربار که از داستایفسکی می‌خونم تعجب می‌کنم که چه‌جوری این حجم از احساسات مختلف بین کلماتش جاری شده.
همه‌چیز از شروع داستان برای خواننده مشخصه، داستانی که فقط چند ساعت پایانی از یک اتفاقِ تدریجی رو روایت می‌کنه و در عین حال پر از جزئیاته.

روایتی پر از جدال و ابهام

این ویژگی بارز نوشته های داستایفسکی هست که کتاباش رو نمی خونی که منتظر اتفاق خاصی باشی یا پایان کتاب به اون معنا بده، برعکس معنا توی خط به خط نوشته هاشه. عجب روان کاویه این بشر… عجب! انقدر قشنگ به تصویر میکشه برات شخصیت ها رو و تو رو با افکار خودت رها می کنه، میذاره تو تصمیم بگیری! فقط روایت می کنه! اینو فقط اونایی می فهمن که زیاد ازش خوندن. به قول یکی از دوستان باید اعتراف کنم که من هم بنده ی داستایفسکی هستم همین :)

چقدر تاثیر گذار و قشنگ بود.
ما آدم ها با حرف هایی که نمی زنیم و احساس هایی که خرج نمی کنیم و بی تفاوتی هامون و گاها از اون طرف فشار زیاد توجه و محبت ، شریک عاطفی مون رو تحت فشار و تنهایی می ذاریم.تنهایی که اون رو از ما بیزار می کنه :)

کتاب یک داستان کوتاه با تم روانشناسی است، تجزیه و تحلیل علت یک اتفاق از دید خود علت. از دید روانشناسی، داستان جذابیت زیادی برای من نداشت ولی توانایی نویسنده در خلق این اثر غافلگیر کننده بود. از داستایوفسکی کتاب‌های قمارباز، تمساح و شب‌های روشن را خوانده‌ام که به ترتیب واقع‌گرایانه، طنز اجتماعی-سیاسی و اجتماعی بودند، حالا اینجا داستایوفسکی در قامت یک روانکاو خود را نشان می‌دهد
کتاب در یک زمان کوتاه و چند ساعته قابل خواندن است

4.5/5
خیلی دوستش داشتم.

و خب با سومین قدم؛
بعد از شب‌های روشن و داستایفسکی به آنا...

میشه گفت حالا بالاخره با این کتاب، با فضایی که نویسنده بهش معروفه و میگن زیاد تو کتاباش می سازه یکم آشنا شدم ...

نازنین؛ جستجوهایِ واکاوانه یِ عمیقِ نویسنده، به عمقِ روح، دغدغه ها، دنیایِ ذهنی، عواطف انسانی و واگویه هایِ درونیِ شخصیتِ اصلیِ داستانه!

برای شروعِ آثارش انتخابِ واقعا مناسبیه و خیلی هم روونه!!