"کافورپوش" رمانی اثرگذار از عالیه عطایی است که خواننده را به سفری عمیق در دل پیچیدگیهای روان آدمی میبرد. داستان از گمشدن ناگهانی خواهر دوقلوی مانی، مهندسی جوان، آغاز میشود و او را در مسیری قرار میدهد تا ریشههای این اتفاق را در لابهلای رازهای پنهان خانواده و گذشتهاش بیابد.
عالیه عطایی نویسنده اهل هرات افغانستان است که در ایران بزرگ شده است. او از دانشگاه هنر تهران مدرک تئاتر گرفته است و در حوزه نگارش نمایشنامه و فیلمنامه نیز فعالیت دارد. عالیه عطایی را میتوان روایتگر مرزها دانست. او سالها در مناطق مرزی ایران و افغانستان زندگی کرده است و تاثیر زندگی و مهاجرتش در آثارش بازتاب دارد. از میان آثار عالیه عطایی میتوان به چشم سگ و کافورپوش که برنده جایزه مهرگان ادب شده است، اشاره کرد.
در این رمان، مانی در جستجوی خواهر گمشدهاش، به اعماق وجود خود فرو میرود و با زخمهای کهنه و پرسشهای بیپاسخ روبهرو میشود. او در این مسیر، با هویتی چندپاره و ریشههای مبهمی مواجه میشود که او را به چالش میکشد.
"کافورپوش" روایتی است از جستجوی هویت، ریشهها و معنای زندگی. عطایی با زبانی شاعرانه و نمادین، به بررسی موضوعاتی چون خانواده، عشق، مرگ، هویت و مهاجرت میپردازد. یکی از ویژگیهای برجسته این رمان، پرداختن به موضوع بیماری ژنتیکی خواهر مانی است. این بیماری نمادی از تفاوت، جدایی و رنج است که در دل خانواده رخنه کرده است. عطایی با ظرافت و دقتی مثالزدنی، به توصیف احساسات و تجربههای درونی کاراکترها میپردازد و خواننده را به همدلی با آنها وامیدارد.
"کافورپوش" رمانی است که به دل مینشیند و خواننده را به فکر فرو میبرد. این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات داستانی، روانشناسی و همچنین کسانی که به دنبال کاوش در عمق وجود خود هستند، بسیار خواندنی است.