مادر، عشق و دیگر هیچ
جمال میرصادقی
جمال میرصادقی، نویسندهای با بیش از پنج دهه فعالیت مستمر در عرصه داستاننویسی ایران، از چهرههای باسابقه و معتبر این حوزه به شمار میرود. او علاوه بر نویسندگی، در زمینه تدریس داستاننویسی نیز فعالیت داشته و آثارش به عنوان منابع آموزشی و نظری در این زمینه مورد استفاده قرار گرفتهاند. کتاب «مادر، عشق و دیگر هیچ» یکی از آثار متأخر اوست که توسط انتشارات قطره منتشر شده و در دستهبندی ادبیات داستانی، رمان ایرانی و داستان جهان جای میگیرد.
این کتاب از نظر ساختاری، رویکردی نوین در داستاننویسی را دنبال میکند. میرصادقی در مقدمه کتاب به پدیدهای در ادبیات معاصر، به ویژه در آمریکا، اشاره میکند که در آن نویسندگان داستانهای کوتاه را به گونهای به هم پیوند میدهند که در نهایت اثری با ساختار رمان شکل میگیرد. این شیوه که «رمانی کردن داستان کوتاه» نامیده میشود، اگرچه در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته، اما ریشههایی در آثار نویسندگانی چون کاترین منسفیلد، شرود اندرسن، جیمز جویس، ویلیام فاکنر و ارنست همینگوی نیز دارد.
میرصادقی در توضیح چرایی رواج این شیوه، به دلایلی چون دشواری صرف زمان طولانی برای نوشتن رمان برای دانشجویان رشتههای نویسندگی خلاق اشاره میکند. به این ترتیب، نویسندگان با نوشتن مجموعهای از داستانهای کوتاه مرتبط به هم، میتوانند اثری منسجم ارائه دهند که از سوی خوانندگان به عنوان یک رمان تلقی شود.
نکته قابل توجه این است که میرصادقی مدعی است که خود او با نوشتن رمان داستان کوتاه «زندگی را به آواز بخوان»، برای اولین بار در ایران از این ساختار ترکیبی استفاده کرده است. «مادر، عشق و دیگر هیچ» نیز در همین راستا و با همین رویکرد خلق شده است. او این اثر را به پارچهای چهل تکه تشبیه میکند که از قطعات رنگارنگ و در عین حال مرتبط به هم تشکیل شده است. این قطعات، تکههایی از زندگی یک شخصیت را از کودکی تا مراحل بعدی زندگی به تصویر میکشند و در کنار هم، رمانی با ساختار منحصر به فرد را شکل میدهند.
این رویکرد در داستاننویسی، امکان ارائه روایتی چندوجهی و در عین حال منسجم را فراهم میکند. نویسنده میتواند با استفاده از داستانهای کوتاه، زوایای مختلف زندگی شخصیت اصلی را بررسی کند و سپس با پیوند دادن این داستانها، تصویری کاملتر و عمیقتر از زندگی او ارائه دهد. در «مادر، عشق و دیگر هیچ»، میرصادقی از این تکنیک برای روایت زندگی شخصیتی استفاده میکند که از کودکی تا مراحل تحولیافته زندگیاش را شامل میشود. این ساختار به خواننده اجازه میدهد تا با ابعاد مختلف شخصیت و تحولات زندگی او در طول زمان آشنا شود.
به طور خلاصه، «مادر، عشق و دیگر هیچ» نه تنها یک اثر داستانی از نویسندهای باسابقه است، بلکه نمونهای از رویکردی نوین در داستاننویسی معاصر نیز به شمار میرود. این کتاب با استفاده از تکنیک «رمانی کردن داستان کوتاه»، روایتی چندلایه و جذاب از زندگی یک شخصیت را ارائه میدهد و به مخاطب تجربهای متفاوت از خواندن یک رمان را هدیه میکند.