دنیایی که هرگز نداشتم
امیرکامران کیامهر
"دنیایی که هرگز نداشتم" اثر امیر کامران کیامهر، روایتی است از پیوند عمیق برادرانه و تأثیرات دوری بر روابط خانوادگی. داستان از زاویه دید برادری آغاز میشود که سالها پس از رفتن برادرش به خارج از کشور، به دنبال یافتن پاسخ سوالات بیپاسخ مانده است.
برادر بزرگتر، در پی تشویق مقامات خارجی برای ادامه تحصیل، تصمیم به ترک وطن و خانوادهاش میگیرد. این تصمیم، اگرچه با انگیزه پیشرفت و آیندهای بهتر گرفته میشود، اما تبعات سنگینی بر جای میگذارد. پدر و مادر در ایران، از دوری فرزندشان رنج میبرند و برادر کوچکتر، در جستجوی پاسخی برای این پرسش است که چرا برادرش به قول خود عمل نکرده است.
در آن سوی مرزها، برادر بزرگتر زندگی جدیدی را آغاز میکند. او همسری اختیار میکند و در رشته خود به موفقیتهای چشمگیری دست مییابد. با این حال، دوری از خانواده و وطن، آرامش را از او میگیرد. همسرش، هانیه، پس از مدتی عزاداری، به زندگی بازمیگردد و به یک پزشک توانمند تبدیل میشود.
اما سرنوشت، برادران را بار دیگر به هم نزدیک میکند. برادر کوچکتر، برای محاکمه برادر بزرگتر به خارج از کشور میرود و در نهایت موفق میشود او را تبرئه کند. این بازگشت، فرصتی است برای برادران تا به گذشته برگردند و به سوالات بیپاسخ خود پاسخ دهند.
"دنیایی که هرگز نداشتم" رمانی است که به عمق احساسات انسانی، از جمله دلتنگی، پشیمانی و عشق برادرانه میپردازد. نویسنده با زبانی ساده و روانی، داستان را به پیش میبرد و خواننده را به دنیای شخصیتهای داستان میبرد. این رمان، علاوه بر پرداختن به موضوع مهاجرت و دوری از وطن، به بررسی پیچیدگیهای روابط خانوادگی و اهمیت بخشش نیز میپردازد.
اگر به دنبال رمانی هستید که شما را به فکر فرو ببرد و احساساتتان را برانگیزد، "دنیایی که هرگز نداشتم" میتواند انتخاب مناسبی برای شما باشد.