«راسلاس، شاهزاده حبشه» تنها رمان بلند ساموئل جانسون، نویسنده برجسته قرن هجدهم انگلستان، اثری است که در قالب داستانی شرقی، به ژرفترین پرسشهای بشری در باب معنای زندگی و جستجوی خوشبختی میپردازد. این کتاب در کنار منظومه «بیهودگی آرزوهای انسان»، به خوبی دیدگاههای فلسفی نویسنده را منعکس میکند و خواننده را با اندیشههای اصیل و عمیق او آشنا میسازد.
داستان «راسلاس» فاقد قهرمانی به معنای رایج است؛ در واقع، این اثر بیشتر به گفتگویی درونی با خود نویسنده شباهت دارد. جانسون در این داستان، تردیدها، دغدغهها و پرسشهایی را که احتمالاً در طول زندگی با آنها دست و پنجه نرم میکرده، به تصویر میکشد. زمان و مکان داستان مبهم است؛ هرچند نام مکانهای واقعی در آن ذکر میشود، اما در نهایت، دنیای داستان، ساخته و پرداخته تخیل نویسنده است.
شخصیتهای داستان نیز همگی خیالی هستند و نامگذاری آنها کمتر ریشه در فرهنگ یا باور خاصی دارد. هر یک از این شخصیتها به نوعی بازتابی از ویژگیهای فکری و روانی نویسنده هستند و همگی در سفری برای جستجوی معنا و خوشبختی به سر میبرند؛ سفری که از دیرباز، محور اصلی بسیاری از داستانها و متون فلسفی، چه در شرق و چه در غرب، بوده است.
جانسون با خلق فضایی بیزمان و همهجایی، پرسشی بنیادین را مطرح میکند که همواره برای نسلهای مختلف بشر مطرح بوده است: «چگونه باید زندگی کرد؟» این پرسش، هسته اصلی داستان را تشکیل میدهد و نویسنده با استفاده از شخصیتهای مختلف و موقعیتهای گوناگون، زوایای مختلف آن را بررسی میکند. «راسلاس» صرفاً یک داستان سرگرمکننده نیست، بلکه سفری است در دنیای اندیشهها و تأملات فلسفی.
یکی از ویژگیهای برجسته این اثر، تازگی و تأثیرگذاری آن است. کلام جانسون، با قاطعیت واژهها و مفاهیمش، به ویژه در بیان شک و تردید، یادآور خردگرایان قرن هجدهم اروپاست و در عین حال، با چاشنی ظریفی از طنز تلخ همراه است. این ویژگیها باعث میشود که خواننده نه تنها با شخصیتهای داستان همدردی کند، بلکه به تفکر و تأمل در مسائل مطرح شده نیز ترغیب شود.
«راسلاس» دعوتی است به سفری درونی، سفری برای یافتن معنای زندگی و درک عمیقتر از خود و جهان پیرامون. این کتاب، با وجود گذشت قرنها از زمان نگارش آن، همچنان میتواند برای خوانندگان امروزی نیز آموزنده و الهامبخش باشد. این اثر، نه تنها به عنوان یکی از مهمترین آثار ساموئل جانسون، بلکه به عنوان یکی از نمونههای برجسته ادبیات فلسفی، جایگاه ویژهای در تاریخ ادبیات دارد.