عروس مغان
ابراهیم آبادی
فیلمنامه «عروس مغان» نوشتهی ابراهیم آبادی، داستانی پرفراز و نشیب از عشق، خانواده و دسیسه را در بستری روستایی به تصویر میکشد. داستان با ازدواج عاشق اصلان، مرد تارزن، با دختر مورد علاقهاش در دهکدهی پارسآباد آغاز میشود. زوج جوان سالها در حسرت فرزند میسوزند تا اینکه زلزلهای ویرانگر، نقطه عطفی در زندگی آنها رقم میزند.
در پی این حادثهی ناگوار، اصلان در میان خرابهها کودکی را مییابد و او را به فرزندی میپذیرد و نامش را خان چوپان میگذارد. چهار سال بعد، خداوند به اصلان و همسرش دختری به نام سارای عطا میکند، اما این شادی دیری نمیپاید و مادر سارای پس از وضع حمل، از دنیا میرود. در این میان، برای حفظ حرمت، صیغهی محرمیتی میان سارای خردسال و خان چوپان که اکنون نوجوانی چهارده ساله است، جاری میشود و آنها به عنوان زن و شوهر شناخته میشوند.
داستان بیست سال به جلو میرود و سارای به دختری جوان و زیبا تبدیل میشود. ورود ارباب جدید به دهکده، آرامش نسبی حاکم را برهم میزند. ارباب که به شدت شیفتهی سارای شده، برای رسیدن به او دست به هر کاری میزند. از این پس، داستان وارد مرحلهی جدیدی میشود و کشمکش میان عشق، وظیفه و قدرت، محور اصلی روایت قرار میگیرد.
«عروس مغان» با بهرهگیری از عناصری چون عشق، زلزله، فرزندخواندگی و دسیسههای اربابی، داستانی جذاب و پرکشش را روایت میکند. موضوعاتی چون سنتهای محلی، روابط خانوادگی و مبارزه با ظلم، از دیگر مضامین مهم این فیلمنامه به شمار میروند.
نویسنده با خلق شخصیتهایی باورپذیر و پرداخت داستانی منسجم، مخاطب را با خود همراه میکند و او را درگیر ماجرای پرالتهاب سارای و خان چوپان میسازد. تقابل عشق پاک این دو با طمع و قدرت ارباب، هستهی اصلی درگیریهای داستان را شکل میدهد و مخاطب را تا انتهای داستان با خود همراه میسازد.