کتاب رمان، درخت هزارریشه: بررسی آثار داستانی محمود دولت آبادی از آغاز تا کلیدر
نویسنده : کتایون شهپرراد
کتاب «رمان، درخت هزار ریشه» نوشته کتایون شهپرراد و ترجمه آذین حسینزاده، اثری ارزشمند در زمینه نقد و بررسی آثار محمود دولتآبادی، نویسنده برجسته معاصر ایران است.
این کتاب که در سال ۱۳۸۲ توسط انتشارات معین منتشر شده، به تحلیل و بررسی سیر تحول داستاننویسی دولتآبادی از داستانهای کوتاه اولیه تا رمان سترگ «کلیدر» میپردازد و به خواننده کمک میکند تا درکی عمیقتر از جهان داستانی و دغدغههای این نویسنده به دست آورد.
یکی از ویژگیهای مهم این کتاب، رویکرد ساختارگرایانه آن به آثار دولتآبادی است.
دکتر کتایون شهپرراد متولد سال ۱۳۴۶، عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه حکیم سبزواری است. حوزههای تخصصی وی ادبیات تاریخ و نقد، ادبیات فرانسه ترجمه شده به فارسی، تاریخ و نقد، داستانهای فرانسه قرن نوزدهم و زبان فرانسه است.
او در این کتاب، در بررسی داستانهای کوتاه و نیمهبلند، تمرکز ویژهای بر ساختار روایی و نحوه پرداخت شخصیتها دارد. او معتقد است که در این آثار، دولتآبادی بیشتر به توصیف شخصیتها و فضاسازی توجه داشته و کمتر به انسجام ساختاری داستان پرداخته است. این تحلیل به خواننده کمک میکند تا تفاوتهای میان داستانهای کوتاه و رمانهای بلند دولتآبادی را بهتر درک کند.
کتاب به سه بخش اصلی تقسیم میشود. بخش نخست به بررسی هشت داستان کوتاه دولتآبادی میپردازد. این داستانها که شامل «ته شب»، «ادبار»، «پای گلدسته امامزاده شعیب»، «بند»، «هجرت سلیمان»، «سایههای خسته»، «بیابانی» و «مرد» میشوند، نمایانگر نخستین تجربههای نویسندگی دولتآبادی هستند. شهپرراد با ارائه خلاصهای از هر داستان و تحلیلی دقیق، خواننده را با مضامین و دغدغههای اولیه نویسنده آشنا میکند.
بخش دوم کتاب به تحلیل داستانهای نیمهبلند دولتآبادی اختصاص دارد. در این بخش، داستانهایی مانند «سفر»، «اوسنه بابا سبحان»، «گاوارهبان»، «باشبیرو»، «از خم چنبر» و «عقیل عقیل» مورد بررسی قرار میگیرند. این داستانها که از نظر حجم و پیچیدگی روایی نسبت به داستانهای کوتاه، گامی رو به جلو محسوب میشوند، نشاندهنده تکامل تدریجی سبک نویسندگی دولتآبادی هستند.
نویسنده با بررسی این آثار، به خواننده نشان میدهد که چگونه دولتآبادی به تدریج به سوی خلق داستانهای پیچیدهتر و چندلایه حرکت کرده است.
بخش پایانی کتاب به بررسی دو رمان مهم دولتآبادی، «جای خالی سلوچ» و «کلیدر» میپردازد. این دو رمان که از مهمترین آثار ادبیات معاصر ایران به شمار میروند، به طور مفصل مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند. شهپرراد با بررسی این دو رمان، به خواننده نشان میدهد که چگونه دولتآبادی توانسته است در دو عرصه متفاوت به موفقیت دست یابد: از یک سو با نوشتن «جای خالی سلوچ»، همگام با سنت رماننویسی مدرن ایران حرکت کرده و از سوی دیگر با خلق «کلیدر»، سنتی فراموششده را احیا کرده و پلی میان سنت و تجدد برقرار ساخته است.
در نهایت، کتاب «رمان، درخت هزار ریشه» نه تنها به عنوان یک منبع ارزشمند برای علاقهمندان به آثار محمود دولتآبادی، بلکه به عنوان اثری مهم در زمینه نقد ادبی و بررسی سیر تحول داستاننویسی در ایران معاصر قابل توجه است.
این کتاب با تحلیل دقیق و رویکرد ساختارگرایانه خود، به خواننده کمک میکند تا درکی عمیقتر از جهان داستانی دولتآبادی و جایگاه او در ادبیات ایران به دست آورد.