"امسال باید مُردهها را سرشماری کنند!"
یوسف یزدانی
"امسال باید مُردهها را سرشماری کنند!" رمانی است نوشته یوسف یزدانی که با روایتی متفاوت و زبانی خاص، خواننده را به سفری در دنیای پیچیده و تاریک روایتها میبرد. این رمان که در سال 1402 منتشر شده، با استقبال مخاطبان و منتقدین روبرو شده و به یکی از آثار قابل توجه ادبیات معاصر ایران تبدیل شده است.
درباره نویسنده:
یوسف یزدانی، نویسنده، شاعر، محقق، بازیگر و کارگردان ایرانی است. او فعالیت ادبی خود را از سال ۱۳۶۹ با شعر و داستان آغاز کرده و در زمینههای مختلف هنری نیز فعالیت داشته است. از دیگر آثار یوسف یزدانی میتوان به "خفته در تنگنا" (زندگینامه فریدون فروغی)، "بابک بیات، آخرین نُتها" (زندگینامه بابک بیات) اشاره کرد.
ویژگی های کتاب:
- روایت چندصدایی: یکی از ویژگیهای بارز این رمان، روایت چندصدایی آن است. یعنی داستان از دیدگاه چندین شخصیت مختلف روایت میشود و هر کدام بخشی از پازل داستان را تکمیل میکنند. این روایت چندصدایی به رمان عمق و پیچیدگی خاصی بخشیده است.
- زبان نمادین و چندلایه: یوسف یزدانی در این رمان از زبانی نمادین و چندلایه استفاده کرده است. این زبان، خواننده را به تفکر و تفسیر وا میدارد و باعث میشود که هر خواننده برداشت متفاوتی از داستان داشته باشد.
- موضوعات اجتماعی و سیاسی: رمان "امسال باید مُردهها را سرشماری کنند!" به موضوعات اجتماعی و سیاسی روز نیز میپردازد. نویسنده با ظرافت و هوشمندی، به نقد برخی از مسائل جامعه پرداخته و خواننده را به تفکر درباره این مسائل وامیدارد.
- ساختار غیرخطی: ساختار روایت در این رمان به صورت خطی نیست و بین گذشته و حال در رفت و آمد است. این ساختار غیرخطی، به رمان ریتم و تنوع خاصی بخشیده است.
محتوای کتاب:
امسال باید مردهها را سرشماری کنند" رمانی است که در آن مرز بین زنده و مرده، خاطره و واقعیت، هویت فردی و جمعی به شدت مبهم میشود. داستان با روایتی چندصدایی پیش میرود و خواننده را در دنیایی پرتلاطم از خاطرات، رویاها و کابوسهای شخصیتهای مختلف قرار میدهد.
«شروین دور شد و رفت تا دورترین نقطه هست، رفت آن جایی که دیگر خطر، فرزندش را به گلوله نمی بست. چهار روز بعد لباس سیاه پوشیده بودم و خسته و شکسته می رفتم به سمت ساختمان پزشکی قانونی. سر خیابان شروین را دیدم. دوربین عکاسی توی دستش بود و دور می شد. پشت سرش قطرات خون از شلوارش می چکید روی آسفالت و زیرتابش خورشید می درخشید. نادژنا هم با زوزه هاش پشت سر شروین دور می شد. صداش زدم: «شروین. می رم ساختمان پزشکی قانون تا جنازه ت رو تحویل بگیرم. همسر و دخترت هم الان می رسن. تو کجا می ری؟»
درمجموع، میتوان گفت که رمان "امسال باید مردهها را سرشماری کنند" یک اثر ادبی است که خواننده را به چالش میکشد تا درباره مسائل عمیق فلسفی و وجودی تأمل کند. این رمان با روایتی پیچیده و زبانی نمادین، به خواننده این امکان را میدهد تا به دنیای درونی شخصیتها نفوذ کند و با آنها همدلی کند.