وقتی به یک مرد مبتلا شدم
سمانه صباحی
کتاب «وقتی به یک مرد مبتلا شدم» از سمانه صباحی، داستان ایرن، دختری شاد و مهربان است که به پسرعمویش، سروش، علاقه‌مند می‌شود. داستان در فضایی سنتی و خانوادگی ایرانی اتفاق می‌افتد و روایتی از تغییرات زندگی ایرن و نگاه جدید او به روابط و مسائل اجتماعی را به تصویر می‌کشد. شخصیت‌های داستان درگیر عشق و چالش‌های خودند که به رشد شخصی و اجتماعی آن‌ها می‌انجامد.
این رمان با نثری طنزآمیز و جذاب نوشته شده که باعث می‌شود خواننده در عین بررسی مسائل جدی، از طنز و سبک خاص نویسنده لذت ببرد. کتاب به موضوعات فرهنگی و اخلاقی می‌پردازد، بدون اینکه دچار شعارزدگی شود. نظرات خوانندگان متفاوت است؛ برخی داستان را جذاب و روان می‌دانند، درحالی‌که برخی دیگر آن را ابتدایی و کلیشه‌ای می‌خوانند.
درباره نویسنده:
سمانه صباحی نویسنده ایرانی است که با رمان‌های عاشقانه‌اش شناخته می‌شود. او در آثار خود، با نثری روان و طنزآمیز، به موضوعاتی مانند عشق، روابط خانوادگی و دغدغه‌های اجتماعی می‌پردازد. از جمله کتاب‌های معروف او می‌توان به «وقتی به یک مرد مبتلا شدم» و «زنان خاکستری» اشاره کرد که در میان علاقه‌مندان به ادبیات عاشقانه ایرانی محبوبیت دارند.
ویژگی‌های کتاب:
- طنز و سبک نوشتاری روان
- محوریت عشق و روابط خانوادگی
- پرداختن به دغدغه‌های اجتماعی
- شخصیت‌های جذاب و قابل همذات‌پنداری
- فضای سنتی و عاشقانه ایرانی
محتوای کتاب:
«وقتی به یک مرد مبتلا شدم» درباره ایرن، دختری شاد و مهربان است که در دل روابط خانوادگی و اجتماعی پیچیده‌ای قرار می‌گیرد. او دلباخته پسرعمویش، سروش می‌شود، اما زندگی‌اش با چالش‌های مختلفی مواجه می‌شود که او را مجبور به مقابله با مشکلات درون و بیرون خود می‌کند. در این مسیر، ایرن نه‌تنها با عشق و روابط خانوادگی خود، بلکه با مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز روبه‌رو می‌شود و از این طریق، به خودآگاهی و رشد شخصی دست می‌یابد. داستان در فضایی طنزآمیز و با نثری روان به تصویر کشیده شده است.
بخشی از متن کتاب:
«عطا به حرف آمد و غصه‌دار گفت: ما ایشون رو به نام حاج‌ننه می‌شناختیم؛ صبور، خانوم، متدین. حیف شد!
لحن غصه‌دار نمایشی عطا لجم را درآورد. مطمئن شدم درباره حاج‌ننه‌ام هیچ‌چیز نمی‌داند و تمام حرف‌های قلبمه‌سلمبه‌اش همان اطلاعات دریافتی از مادرش است که چندتا هم رویش گذاشته و تحویل من می‌دهد!
از روی تعارف گفتم: خوبی از خودتونه.
- هرکاری داشتی بگو؛ خجالت نکش - اینطور که می‌بینیم بدجور دست تنها هستین.
اگرچه دست تنها بودیم ولی جالب نبود این را به رویم بیاورد. خوشم نیامد، اما زورکی تشکری کردم.»
درمجموع، کتاب «وقتی به یک مرد مبتلا شدم» درباره ایرن، دختری مهربان است که در مواجهه با عشق و چالش‌های خانوادگی و اجتماعی رشد می‌کند. نویسنده با نثری طنزآمیز و روان مسائل فرهنگی و روابط انسانی را بررسی می‌کند. این رمان همزمان با لحظات شیرین و تلخ، به تحلیل و نقد شرایط اجتماعی و اخلاقی می‌پردازد.