تماشاچی محکوم به اعدام
ماتئی ویسنییک
کتاب تماشاچی محکوم به اعدام نوشتهی ماتئی ویسنییک، نمایشنامهای است ابزورد و فلسفی که در قالب یک دادگاه خیالی برگزار میشود. در این اثر، تماشاگر خود در جایگاه متهم قرار میگیرد و بدون دفاع، با اتهاماتی بیمعنا و مضحک روبهرو میشود. ویسنیک با زبانی طنز و تلخ، مفاهیمی چون عدالت، قدرت و مشارکت جمعی را به نقد میکشد.
درباره نویسنده:
ماتئی ویسنییک (زادهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۱۹۵۶ در ردوتس، رومانی) نمایشنامهنویس، شاعرِ فرانسوی–رومانیایی و روزنامهنگار است که آثارش بهویژه پس از مهاجرت به فرانسه از سال ۱۹۸۷ به زبان فرانسوی منتشر شدهاند.
آثار او از جمله نمایشنامه معروف " داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد " ، " نان در جیب" و " آخرین گودو" ، در فرانسه و رومانی اجرا شده و او جوایز ادبی برجستهای را دریافت کردهاست.
ویژگیهای کتاب:
- نمایشنامهای ابزورد در قالب دادگاه با فضاسازی بیمعنا و لحظات طنز سیاه
- تعامل تئاتری با مخاطب/تماشاگر، که خود به عنوان «متهم» در دادگاه حضور دارد
- روایت طنز تلخ و سیاه با زبانی فلسفی و نفوذ به جنبههای روانشناختی جمعی و فردی
محتوای کتاب:
داستان نمایش در فضایی دادگاهی روایت میشود؛ جایی که فردی بهعنوان جنایتکار باید محاکمه شود. جرم و اتهام او جنبهای فردی ندارد، اما در طول دادرسی، قاضی، دادستان، شاهدان متعدد و حتی وکیلمدافع تلاش میکنند تا مجرم بودنش را اثبات کنند. با این حال، متهم در تمام مدت سکوت اختیار میکند و هیچ واکنشی به اظهارات دیگران نشان نمیدهد؛ نه تأیید و نه انکار. این سکوت عجیب کمکم همه را دچار سردرگمی و آشفتگی ذهنی میکند، تا جایی که افراد حاضر در دادگاه شروع به متهم کردن یکدیگر میکنند.
در ادامه، مردم شهر که از جریان دادگاه مطلع شدهاند، بیرون از ساختمان دادگاه تجمع میکنند تا به روند محاکمه کمک کنند. آنها افراد مختلف را شناسایی کرده، به بازجویی از یکدیگر میپردازند و فضای پرآشوبی پدید میآورند. این نمایشنامه با حضور شخصیتهایی چون قاضی، وکیل مدافع، دادستان، منشی دادگاه، نه شاهد، یک گروهبان، چند سرباز و چندین سر دیگر، قابلیت اجرا دارد.
بخشی از متن کتاب:
«وکیل مدافع (به تماشاچی متهم): آقا، واسهی یه بار هم که شده توی زندگیتون نشون بدین که یه مردین… این تفنگ رو بردارین، برین پشت صحنه و یه گلوله توی مختون خالی کنین. دادستان: فقط یه گلوله، درد نمیگیره، هیچی حس نمیکنین… همه هم براتون کف میزنن، برای همچین پایان درخشانی، ما هم میتونیم بریم خونههامون… اگه این کار رو بکنین یعنی همهچیز از بین نرفته، یعنی یه چیزی هنوز توی اون بالا خونهتون تپش داره… یه جرقه… در آخرین ثانیهی زندگیتون، عمق جنایتتون رو فهمیدین…»
در مجموع، تماشاچی محکوم به اعدام اثری ادبی-نمایشی تأملبرانگیز است که از طریق تقطیع و تمسخر فرایندهای قضایی و مشارکت نمادین مخاطب، نقدی اثرگذار بر نظامهای بسته و تمامیتخواه ارائه میدهد. نمایشنامه با جلوگیری از دفاع متهم و ارائه شواهد پوچ، نشان میدهد که چگونه "عدالت" در اینگونه ساختارها تبدیل به نمایشی عبث میشود. این اثر دغدغهمند، برای هر کسی که دنبال کشف رابطهی قدرت، سکوت جمعی و مشارکت فردی در ساخت حقیقت است، خواندنی و الهامبخش است.