پیش خودمان بماند
سیدمحمد میرموسوی
کتاب «پیش خودمان بماند» اثر سیدمحمد میرموسوی، رمانی است که در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات سروش منتشر شده است. داستان این کتاب در فضایی اجتماعی و با نگاهی به روابط انسانی و چالشهای درونی شخصیتها روایت میشود. نویسنده با قلمی روان و داستانی جذاب، به بررسی مسائلی چون رازها، پنهانکاریها و تأثیر آنها بر زندگی افراد میپردازد.
درباره نویسنده:
سیدمحمد میرموسوی، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی متولد ۱۳۴۴ در گرگان است. او نویسندهای پرکار با آثار متنوع در حوزههای مختلف است. از جمله آثار منتشر شده او میتوان به «آقاجان سرهنگ»، «پرچینهای بلند»، «خاکستر سوزان»، «آقای مد»، «سحری خوان»، «آوای سرباز»، «نشانههای بهار»، «چمدان سفر»، «سرخ باد»، «سایههای بهار»، «کلاجان»، «پادشاه سبدباف»، «سمفونی استرآباد»، «سیاه رود»، «سوزوساز»، «خانه بلور»، «تیغ بر آفتاب»، «کتابخانه تنها» و «فصل امتحان» اشاره کرد. میرموسوی در آثار خود به مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسانی میپردازد و توانسته است با داستانهایش جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر ایران پیدا کند.
کتاب «پیش خودمان بماند» به روایت زندگی مردی بازنشسته میپردازد که در دوران جوانی با آرزوهای بزرگ و تلاشهای فراوان به موفقیتهایی دست یافته بود. اما حادثهای تلخ و فراموشنشدنی در گذشتهاش، سایهای سنگین بر زندگیاش انداخته است.
داستان از زبان این مرد روایت میشود که اکنون در دوران پیری به یاد روزهای گذشته میافتد و با خود میاندیشد که چگونه میتوانست مسیر زندگیاش را متفاوت رقم بزند. او در تلاش است تا با مواجهه با گذشتهاش، حقیقت را برای خود و دیگران آشکار کند، اما در عین حال تصمیم میگیرد که برخی مسائل را «بین خودمان بماند» و به دیگران نگوید.
اثر با شخصیتپردازی عمیق، به بررسی مفاهیمی چون پشیمانی، راز، صداقت و مواجهه با گذشته میپردازد. نویسنده با استفاده از تکنیکهای داستانگویی معاصر، خواننده را به دنیای درونی شخصیت اصلی میبرد و او را در مسیر کشف حقیقت و پذیرش آن همراهی میکند.
در «پیش خودمان بماند»، میرموسوی به خوبی توانسته است فضای اجتماعی و فرهنگی ایران را در دهههای گذشته به تصویر بکشد. با توصیف دقیق محیطها، روابط انسانی و دغدغههای فردی، این رمان به یکی از آثار برجسته در ادبیات معاصر ایران تبدیل شده است.
خواندن این کتاب را به علاقهمندان به رمانهای روانشناختی و اجتماعی پیشنهاد میکنیم. «پیش خودمان بماند» نه تنها داستانی جذاب و تأملبرانگیز است، بلکه فرصتی است برای درک بهتر از پیچیدگیهای روان انسان و روابط انسانی در جامعهای در حال تغییر.
بخشی از متن کتاب:
"دایی که ماجرا را فراموش نکرده، و همیشه پوزخند می زد و متلک می گفت؛ با ملایمت دستی به سرورویم و ته ریشی که گذاشته بودم کشید و گفت: «ماشالله بر تو! خوب یاد گرفتی! همین، همین! معلوم است که موقعیت شناسی! کمی بلندتر بهتر!»
ریش را دوست نداشتم ولی بد هم نبود. هنوز مسئول بی ریش ندیده بودم. داشتنش بهتر از نداشتن بود و هزینه ای هم نداشت. بعضی ها بی ریش را جوری دیگر نگاه می کنند. چیزی در حد بی تعهد! خدا به داد کوسه ها برسد!
گفت، خیلی چیزهاست که کم کم باید متوجه بشوی! گاهی چه آب بیاوری و چه کوزه بشکنی همان است! حالا تو با خواندن دو تا کتاب قصد داری همه چیز را زیرورو کنی و همه جا را درست؟! مگر می شود؟! خودت را خسته نکن! مثل من اشتباه نکن. من رفتم و نتیجه نگرفتم و هزار انگ و ننگ سوارم کردند!"