«پادشاهی پیر در تبعید» یک رمان نیمه اتوبیوگرافیک نوشته آرنو گایگر، نویسنده اتریشی است. این رمان داستان زندگی پدر نویسنده، آگوست گایگر، را در سالهای پایانی عمرش روایت میکند. آگوست گایگر در سن ۷۰ سالگی به بیماری آلزایمر مبتلا میشود و در طول ۱۰ سال زندگی با این بیماری، حافظه و تواناییهای شناختی خود را به تدریج از دست میدهد.
گایگر در این رمان از زاویه دید خود، رابطهاش با پدرش و تأثیر بیماری آلزایمر بر زندگی او را به تصویر میکشد. او با روایتی صادقانه و صمیمانه، به خواننده اجازه میدهد تا از نزدیک شاهد زوال تدریجی یک انسان باشد.
نويسنده در اين كتاب داستان تكاندهنده زندگی پدرش را بيان می كند و به نحوی از او به مثابه انسانی سخن میگويد كه نيروی زندگی و هوشياریاش را به واسطه ابتلا به بيماری آلزايمر از دست نداده است. «گايگر» همراه با نقل داستان اين زندگی پر فراز و نشيب، دوران كودكی خود را از نو كشف میكند. بار ديگر رابطهاش با پدرش دوستانه میشود. میكوشد جملات خاص او را درک كند و متوجه میشود پدرش هنوز صفات چندی را داراست: گيرايی، اعتماد به نفس، شوخطبعی، آن هم با وجود درگيري با فقداني جبرانناپذير.
رمان «پادشاهی پیر در تبعید» به یکی از پرفروشترین آثار گایگر تبدیل شد و جوایز متعددی را از جمله جایزه ادبی آلمان را از آن خود کرد. این رمان به زبانهای مختلف ترجمه شده و در سراسر جهان مورد استقبال قرار گرفته است.
و كتابی است روشن، زنده و گاه به گاه هم خنده آور. موضوع اصلی آن بیماری آلزایمر است. گایگر با روایت داستان پدرش، تصویری بیرحمانه و در عین حال انسانی از این بیماری ارائه میدهد. او نشان میدهد که آلزایمر چگونه میتواند یک انسان را از هویت خود و روابطش با دیگران محروم کند.
اما «پادشاهی پیر در تبعید» تنها یک رمان درباره بیماری آلزایمر نیست. این رمان همچنین داستانی است درباره خانواده و روابط میان اعضای خانواده. گایگر نشان میدهد که بیماری آلزایمر میتواند بهانهای برای نزدیک شدن اعضای خانواده به یکدیگر باشد.
.