گرمای روز
الیزابت بوئن
«گرمای روز» از الیزابت بوئن، رمانی عاشقانه-سیاسی است که در لندنِ جنگزدهٔ جنگ جهانی دوم رخ میدهد. این کتاب، که نخستین بار در سال 1948 منتشر شد، به بررسی روابط انسانی در شرایط سخت و پرتنش جنگ میپردازد و تصویری از انسانهایی ارائه میدهد که در میان ویرانهها به دنبال عشق، حقیقت و هویت میگردند.
این رمان با فضاسازی قوی و شخصیتپردازی عمیق، خواننده را به عمق داستان میکشاند. بوئن با مهارتی مثالزدنی، فضای سنگین و پرتنش لندن در دوران جنگ را به تصویر میکشد و پیچیدگی روابط شخصی و سیاسی را به نمایش میگذارد.
درباره نویسنده:
الیزابت بوئن (1899-1973) نویسنده ایرلندی-بریتانیایی بود که به خاطر رمانها و داستانهای کوتاهش درباره زندگی پروتستانهای زمیندار ایرلندی و همچنین تصویرسازیاش از زندگی در لندن در طول جنگ جهانی دوم، بهویژه در رمان «گرمای روز» شناخته میشود.
ویژگیهای کتاب:
- فضاسازی قوی
- شخصیتپردازی عمیق
- سبک نوشتاری شاعرانه و واقعگرایانه
- موضوعات پیچیده و انسانی
- تلفیق ژانرهای مختلف
محتوای کتاب:
«گرمای روز» داستان عاشقانهٔ استلا رادنی و رابرت کلوی را در لندن جنگزده روایت میکند. این رابطه با ورود هریسون، مأمور اطلاعاتی بریتانیا، پیچیده میشود. هریسون از جاسوسبودن رابرت مطلع شده و به دنبال دستگیری اوست. استلا، که میان عشق به رابرت و وفاداری به کشورش سرگردان است، در این میان گیر میافتد.
استلا و هریسون سالهاست که یکدیگر را میشناسند و هریسون عاشق اوست. او به استلا مشکوک میشود و گمان میکند که او نیز برای آلمان جاسوسی میکند. هریسون به استلا پیشنهاد میدهد که در ازای اطلاعات رابرت، با او باشد، اما استلا نمیپذیرد. درنهایت، رابرت به جاسوسبودن خود اعتراف میکند و استلا با واقعیت تلخ روبهرو میشود.
بخشی از متن کتاب:
«ارواح بیشماری که فوجفوج در روشنایی روز در شهر حرکت میکردند، هر چیز دیدنی، شنیدنی یا قابل ادراکی را با حواسی که از قید تن رها شده بود درک میکردند و به این ترتیب از روز بهرهمند میشدند، همان روزی که وقتی زنده بودند انتظار رسیدنش را میکشیدند… مرگز از اتفاقات آن روزها عقب مانده بود… »
درمجموع، «گرمای روز» داستان عشقی در لندن جنگزده است که فضای سنگین و پرتنش لندن در جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد. این رمان، تصویری از تأثیر جنگ بر روابط انسانی و انتخابهای سخت در شرایط بحرانی ارائه میدهد.