نورگون
بهاره حجتی
کتاب «نورگون» اولین مجموعه داستان کوتاه بهاره حجتی، شامل نه داستان با فضایی بومی اما نوآورانه است. این داستانها که پیشتر در مجلات ادبی و مسابقات داستاننویسی به چاپ رسیده بودند، در این مجموعه گردآوری شدهاند. حجتی در «نورگون» از کلیشههای رایج داستانهای بومی دوری کرده و با تلفیق واقعیت و تخیل، فضایی شاعرانه و تازه به اقلیم گلستان بخشیده است.
مکان در داستانهای «نورگون» نقشی محوری دارد و با پیرنگ داستانها آمیخته شده است. نویسنده با توصیف دقیق مکانهایی چون معادن، گورستان کارگران راهآهن و طبیعت بکر منطقه، شخصیتها و دغدغههایشان را به تصویر میکشد. زبان شاعرانه و دایره واژگانی گسترده حجتی، به او کمک کرده تا این فضاها را به شکلی ملموس و تاثیرگذار به مخاطب منتقل کند.
درباره نویسنده:
بهاره حجتی، متولد سال ۱۳۶۰، نویسندهای ایرانی است که با انتشار مجموعه داستان «نورگون» به عنوان یک استعداد نوظهور در عرصه داستاننویسی معاصر مطرح شد. او پیش از این نیز در مجلات ادبی فعالیت داشته و آثارش به چاپ رسیده است، اما «نورگون» اولین مجموعه مستقل اوست که تواناییاش را در خلق داستانهای کوتاه و تاثیرگذار به نمایش میگذارد.
ویژگیهای کتاب:
- مکانمحوری
- استفاده از زبان و لحن
- شخصیتپردازی
- مضامین اجتماعی و زیستمحیطی
- تنوع در داستانها
- توجه به جزئیات
محتوای کتاب:
مجموعه داستان «نورگون» شامل نه داستان کوتاه با عناوین «پنج تن»، «نورگون»، «بیبرگی سرخدارها»، «راه جهنم با نیتهای خیر سنگفرش شده»، «آبشار پریداد»، «چراغ خاموش»، «هذا مقام خلدآشیان»، «سفیدچاه» و «هفت قدم بعد از سندرم کلاین لوین یا سندرم زیبای خفته» است. این مجموعه، اگرچه نخستین اثر داستانی نویسنده محسوب میشود و ممکن است برخی آسیبهای رایج در آثار اول را داشته باشد، اما به طور کلی اثری قابل تامل و انتخابی مناسب برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه فارسی است.
داستانهای «نورگون» به مضامین متنوعی از جمله دغدغههای زیستمحیطی، مشکلات اجتماعی، زندگی کارگران، تنهایی و انزوا، و مرگ و فقدان میپردازند. بهاره حجتی در این داستانها، با نگاهی دقیق و انسانی، به مسائل و چالشهای زندگی در مناطق مختلف، بهویژه مناطق محروم و دورافتاده، پرداخته است. او با توصیف زندگی کارگران معادن و راهآهن، رنج و سختی آنان را به تصویر میکشد و با پرداختن به موضوعاتی چون تنهایی و مرگ، احساسات عمیق انسانی را به مخاطب منتقل میکند.
بخشی از متن کتاب:
«یکآن چند جفت چشم سرخ و بهخوننشسته جان میگیرند روی سینه دیوار. مار هزارسری چنبره زده و فشفش میکند. نیشش را بیرون میکشد و زبانههای آتش رها میشوند از دهانش بیرون. نعره میکشم. بندبند بدنم میلرزد و نقطههای سیاه تیر میزنند به چشمم. زیر چکمههای سیاهم چال میشود، خالی میشود، و پس سرم دوخته میشود به زمین. خاکریزهها پلکم را بستهاند. بعد صدای ضرب ریختن خاک میپیچد توی گوشهام، مهیب و محکم. نفسم پس میرود. لایهلایه میروم پایین، پایین و پایینتر. سنگین و سنگینتر میشوم. پشتبندش خاک دماغ و دهانم را پر میکند و باز هم میروم پایین و پایینتر. سینهام جای هوا خاک بلعیده. میخواهم سرفه کنم، اما دهانم پر از خاک شده، نمیشود، نمیتوانم. بدنم توان جنبیدن ندارد. سنگ شدهام».
درمجموع، «نورگون» مجموعهای از نه داستان کوتاه به قلم بهاره حجتی است که با فضایی بومی، به دغدغههای اجتماعی و زیستمحیطی میپردازد. داستانها با زبانی شاعرانه و توصیفاتی دقیق، مخاطب را به دل مکانهای بکر و شخصیتهای ملموس میبرند. این اثر، با وجود نخستین تجربه نویسنده، اثری قابل تامل و انتخابی مناسب برای علاقهمندان به داستان کوتاه فارسی است.