هاملت با سالاد فصل
اکبر رادی
کتاب «هاملت با سالاد فصل» نمایشنامهای از اکبر رادی است که توسط نشر قطره منتشر شده است. این اثر به زندگی پروفسور دماغ چُخ بختیار میپردازد، روشنفکری که با ازدواج با ماهسیما، دختری از خانوادهای اعیانی، درگیر چالشهای روحی و اجتماعی میشود. او که در رشتهٔ فلسفه تحصیل کرده، پس از ازدواج به تدریج از آرمانهای خود فاصله میگیرد و در محیط خانوادهٔ همسرش تحقیر میشود. این نمایشنامه به نقد تقابل روشنفکران با طبقهٔ سرمایهدار و تأثیرات آن بر زندگی فردی و اجتماعی میپردازد.
درباره نویسنده:
اکبر رادی (۱۳۱۸–۱۳۸۶) نمایشنامهنویس برجستهٔ ایرانی بود که به دلیل سبک منحصربهفردش در ادبیات نمایشی ایران شهرت دارد. او با استفاده از زبان غنی فارسی و شخصیتپردازی دقیق، توانست نمایشنامههایی خلق کند که هم از نظر هنری و هم از نظر اجتماعی ارزشمند هستند. از آثار شاخص او میتوان به نمایشنامههای مرگ در پاییز، لبخند با شکوه آقای گیل، هاملت با سالاد فصل اشاره کرد.
ویژگیهای کتاب:
● نقد اجتماعی: رادی با نگاهی تیزبین، تضادهای طبقاتی و مشکلات روشنفکران در جامعهٔ سرمایهداری را به تصویر میکشد.
● شخصیتپردازی عمیق: شخصیتهای نمایشنامه با جزئیات روانشناختی دقیق ترسیم شدهاند که به باورپذیری آنها کمک میکند.
● زبان طنزآمیز: استفاده از طنز برای بیان مسائل جدی اجتماعی، از ویژگیهای برجستهٔ این اثر است.
محتوای کتاب:
نمایشنامه داستان پروفسور دماغ چُخ بختیار را روایت میکند که پس از ازدواج با ماهسیما، در محیط خانوادهٔ همسرش با تحقیر و نادیدهانگاری مواجه میشود. او که زمانی روشنفکری فعال بود، اکنون در ادارهٔ عدلیه به کارهای پیشپاافتاده مشغول است و زندگیاش رو به زوال میرود. این داستان نمادی از سرنوشت روشنفکرانی است که در دام مناسبات سرمایهداری گرفتار میشوند.
از متن کتاب:
«سروناز: آخرش دله رو به دریا زدم، همین شبانه خاک زیر پله رو نَفش کردم و درش آوردم. ایناش! دستنویس پرنسس فخرالدوله و سرجهازی مادربزرگ؛ همون ارسلان رومیه که مادربزرگ، یعنی فرخ لقای ما هفت دفعه دوره کردش و هفتاد ساله که مار و موش و عقرب و عنکبوت دورههاشو جویدهن؛ ولی من با اینکه یه تاندانس مخصوصی بهاش دارم، به دستور پدربزرگ میخوام هفت صفحهٔ آخرشو قلم بگیرم. خب، امیر ارسلان نامداره دیگه؛ مگه میشه گذشت؟ بگذریم که شوالیه دون ژوان به نظر من ظریفتره و خیلی هم جِستی و جنتلمنه. اما بازم ارسلان خودمون گندهلات یه اِلِگانس دیگهای داره. آخه من موجود رمانتیسی هستم. و ضمناً... (تابی به کمر میدهد.) عضو کانون حریّت نسوانم و در صنایع مستظرفه از فیلادلفیا و شمیران و حومه، کلی دانشنامه دارم... (لب میزند.)... حالا مقصود! دون ژوان و فری قشنگه و اینا، هیچکدوم چِلِکّ انگشت ارسلان منم نمیشن... (لب میزند.)... هه! اما نبادا پدربزرگ بو ببره! حضرت ایشان پاری وقتا اندکی با نمک میشن. یه وقتام میگن: حتی شبح ارسلان رومی مأذون نیس دوروبرِ تشکیلات ما آفتابی بشه! چه معلوم! شایدم واسه همینه که تمام روزو پشت پنجرهٔ دفترش واستاده و با یه دوربین لولهای داره زاغ منو میزنه. ...»
«هاملت با سالاد فصل» با ترکیبی از طنز و نقد اجتماعی، تصویری واقعگرایانه از چالشهای روشنفکران در مواجهه با طبقهٔ سرمایهدار ارائه میدهد. این نمایشنامه با شخصیتپردازی قوی و محتوای عمیق، یکی از آثار برجستهٔ اکبر رادی محسوب میشود که همچنان برای مخاطبان امروزی جذاب و قابلتأمل است.