شب روی سنگفرش خیس
اکبر رادی
کتاب "شب روی سنگفرش خیس" نمایشنامهای واقعگرایانه از اکبر رادی است که در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات قطره منتشر شده است. این اثر با تمرکز بر مسائل اجتماعی و خانوادگی، به بررسی بحرانهای اخلاقی و اقتصادی در جامعه میپردازد.
درباره نویسنده:
اکبر رادی (۱۳۱۸–۱۳۸۶) از برجستهترین نمایشنامهنویسان معاصر ایران است که به دلیل نثر قوی و شخصیتپردازی دقیق، به "چخوف ایران" شهرت یافته است. او با بهرهگیری از زبان عامیانه و شناخت عمیق از طبقات اجتماعی، آثاری خلق کرده که بازتابدهندهٔ مسائل و دغدغههای جامعهٔ ایرانی است. از آثار معروف او میتوان به "خانمچه و مهتابی"، "ارثیهٔ ایرانی" و "تانگوی تخممرغ داغ" اشاره کرد.
ویژگیهای کتاب:
● ساختار درام قوی و کلاسیک با درونمایه مدرن
● شخصیتپردازی روانشناسانه
● تراژدی خانوادگی در بستر اجتماعی
● نمادگرایی و لایهمندی معنایی
● زبان نمایشی غنی و چندبُعدی
● پایان تلخ، اما تأثیرگذار
محتوای کتاب:
داستان نمایشنامه حول محور خانوادهٔ دکتر غلامحسین مجلسی، استاد بازنشستهٔ ادبیات، میچرخد. پس از جدایی همسرش ناهید، که اموال او را بهعنوان مهریه گرفته و کشور را ترک کرده است، مجلسی بههمراه دختر نابینایش نوشین و خواهر بیوهاش رخساره در آپارتمانی اجارهای زندگی میکند. رخساره برای پرداخت بدهیهای همسر مرحومش، از صاحبخانه، ابوالفضل گلشن، پول قرض گرفته و چکی به او داده است. با نزدیک شدن موعد پرداخت چک، گلشن برای وصول آن اقدام میکند، اما در نهایت مشخص میشود که قصد او از این فشارها، خواستگاری از رخساره بوده است. در این میان، نوشین که نمادی از معصومیت و پاکی است، در شب تولدش دست به خودکشی میزند و ... .
بخشی از متن کتاب:
«حامد: نگفتید! این یارو سبیله کیست اینجا میآید؟
مجلسی: درست حرف بزن!
حامد: خیال کردی من خرم؟ یا مرگ خوب است برای همسایه؟
مجلسی: من همه چیز را صادقانه بهات گفتم.
حامد: صداقت حرف چرندی است؛ به من نگو! (پیراهن مشکی را از پشتی صندلی میرباید و توی ساک میتپاند.) تو با آن همه فضل و کمال و ادعای صداقت یک موجود حساس را مثل کهنه گرفتی و بالا و پایینت را با آن نظافت کردی، بیست سال، و موقعی که بو بردی کهنه دیگر از کار افتاده، یک تیپا بهاش زدی و پرتش کردی آن جا توی خلا. و بعد دست نوشینت را گرفتی و رفتی ولایت خودت که روی آن سنگفرشهای قدیمی قدم بزنی، هه! و بعد هم خواهر دلبندِ بهتر از جانت را به اسم اینکه داغدیده است و سایهای سرش نیست، آوردی اینجا خانمِ خانه کردی و مثل پروانه دورش میگردی، و کسی هم نیست بهات بگوید: همین؟ این است آن صداقتی که میگفتی؟ (تسمهٔ ساک را میبندد.) کدام کتاب، کدام آیین یک همچه رفتار بیشرمانهای را توصیه کرده؟ به من بگو تا به آیین آن کتابِ تو لعنت کنم... (فروکش کرده.)... در حالیکه من پشت کلمه به کلمهٔ نامههای او نگونبختی، دربهدری، و تمامی امواج یک روح تلخ و زجرکشیده را با همهٔ وجود خودم احساس میکنم. (نگاه.) و تو از منی که تنها پناه و یاور این زنم، چه میخواهی؟»
"شب روی سنگفرش خیس" با پرداختی دقیق به شخصیتها و استفاده از نمادها و نشانهها، تصویری واقعگرایانه از جامعهٔ ایرانی ارائه میدهد. اکبر رادی با این اثر، بار دیگر توانایی خود را در خلق داستانهایی با مضامین عمیق اجتماعی و انسانی به نمایش میگذارد. این نمایشنامه، با پایانبندی تأثیرگذار خود، خواننده را به تفکر دربارهٔ ارزشهای اخلاقی و تأثیر تصمیمات فردی در بستر اجتماعی و خانوادگی وامیدارد.