شمشهای نقره
لیندسی دیویس
کتاب «شمشهای نقره» نوشتهٔ لیندسی دیویس، هفدهمین جلد از مجموعهٔ «ادبیات پلیسی» است که توسط انتشارات قطره منتشر شده است. این رمان با ترجمهٔ طاهر شریعتپناهی در ۴۰۰ صفحه به چاپ رسیده است.
دربارهٔ نویسنده:
لیندسی دیویس، نویسندهٔ بریتانیایی متولد ۱۹۴۹، بیشتر بهخاطر خلق مجموعه رمانهای تاریخی-کارآگاهی با محوریت شخصیت «مارکوس دیدیوس فالکو» شناخته میشود. این مجموعه در دوران امپراتوری روم باستان میگذرد و ترکیبی از تاریخ، معما و طنز را ارائه میدهد.
نخستین رمان از مجموعهٔ ماجراهای فالکو، شمشهای نقره، در ۱۹۸۹ منتشر شد و بلافاصله موفقیت و شهرت برای لیندسی دیویس به ارمغان آورد.
ویژگیهای کتاب:
● فضاسازی تاریخی: دیویس در این کتاب به خوبی فضای روم باستان را به تصویر میکشد و خواننده را به سفری در تاریخ میبرد.
● شخصیتپردازی قوی: شخصیت اصلی داستان، مارکوس دیدیوس فالکو، فردی باهوش، طنزپرداز و در عین حال آسیبپذیر است که به راحتی با او میتوان ارتباط برقرار کرد.
● داستان پرکشش: داستان کتاب پر از پیچیدگیها و معماهایی است که خواننده را تا پایان داستان درگیر خود نگه میدارد.
● طنز: دیویس از طنز به عنوان ابزاری برای جذابیت بیشتر داستان استفاده میکند.
محتوای کتاب:
فالکو، یک کارآگاه خصوصی در روم باستان، بهطور تصادفی با زنی جوان به نام «سوسیا کامیلینا» برخورد میکند که درگیر توطئهای مرتبط با قاچاق شمشهای نقره است. فالکو با پذیرش این پرونده، درگیر ماجراهایی میشود که او را به بریتانیا و سپس به قلب سیاست و فساد در امپراتوری روم میکشاند.
بخشی از متن کتاب:
«وقتی به شتاب از پلهها بالا آمد به نظرم رسید بیش از حد لباس بر تن دارد.
اواخر تابستان بود. رُم مثل خاگینهای بر تابه جلز و ولز میکرد. مردم بیآنکه پایپوش از پا درآورند بندهایش را میگشودند؛ حتی فیل هم نمیتوانست پایبرهنه از خیابان بگذرد. مردم در درگاه خانهها بر چهارپایهها ولو شده بودند، زانوهای عریانشان جدا از هم و تا کمر برهنه. و در پسکوچههای بخش آونتین، جایی که من میزیستم، فقط زنان را میدیدی.
در میدانگاه ایستاده بودم. دختر میدوید. لباس زیادی پوشیده بود و به طرز مهلکی گرمش بود اما آفتابزدگی و خفگی هنوز کارش را نساخته بود. مثل نان بافتهٔ لعابزده میدرخشید و چسبناک بود و وقتی شتابزده از پلههای معبد ساتورن بالا دوید و مستقیم به سمت من آمد تلاشی نکردم کنار بکشم. چیزی نمانده بود اما به من نخورد. بعضیها خوشاقبال به دنیا میآیند؛ برخی دیگر نامشان دیدیوس فالکو است.»
«شمشهای نقره» با ترکیب هنرمندانهٔ تاریخ و داستانسرایی معمایی، تجربهای متفاوت از رمانهای کارآگاهی را ارائه میدهد. شخصیتپردازی قوی، فضاسازی دقیق و روایت پرکشش، این کتاب را به اثری ماندگار در ژانر ادبیات پلیسی تبدیل کرده است.