«داستان اضطراب من»
داریا بینیاردی
کتاب «داستان اضطراب من» نوشته داریا بینیاردی، رمانی است که به توصیف و تحلیل اضطراب و تأثیرات آن بر زندگی یک زن میپردازد. در ادامه به معرفی این کتاب و نویسندهاش میپردازیم:
درباره نویسنده:
داریا بینیاردی، نویسنده، روزنامهنگار و مجری تلویزیونی ایتالیایی است. او در سال ۱۹۶۱ متولد شده است. بینیاردی در سال ۲۰۰۹ جایزه ادبی راپالو کاریج را برای کتاب «یتیمان بزرگسال» دریافت کرد. کتاب «داستان اضطراب من» از آثار برجسته اوست. او رمان «داستان اضطراب من» را پس از ابتلا به سرطان و رویارویی با شیمیدرمانی و عوارض آن نوشته است.
ویژگیهای کتاب:
- روایت صادقانه و واقعگرایانه: بینیاردی با استفاده از تجربیات شخصی خود، به تصویر کشیدن اضطراب میپردازد. این صداقت و واقعگرایی، کتاب را برای خوانندگان بسیار ملموس و قابلهمذاتپنداری میکند.
- پرداختن به پیچیدگیهای اضطراب: کتاب نه تنها به علائم ظاهری اضطراب، بلکه به ریشههای عمیقتر آن نیز میپردازد. نویسنده به خوبی نشان میدهد که چگونه اضطراب میتواند بر روابط، شغل و زندگی روزمره فرد تأثیر بگذارد.
- شخصیتپردازی قوی: شخصیت اصلی داستان، زنی است با پیچیدگیهای درونی و چالشهای زندگی. نویسنده به خوبی توانسته است این شخصیت را به تصویر بکشد و خواننده را با او همراه کند.
محتوای کتاب:
داستان درباره زنی به نام لئا است که با اضطراب و بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکند. لئا از اضطراب متنفر است، زیرا آن را عامل نابودی مادرش میداند، اما خود نیز درگیر افکار وسواسی میشود. داستان به ترسها، ناکامیها، عاشقیها و سرخوردگیها و از همه مهمتر داستان اضطراب ناشی از مواجهه با سرطان میپردازد. نویسنده در این کتاب به بررسی تأثیر اضطراب بر روابط شخصی و خانوادگی میپردازد.
بخش هایی از متن کتاب:
«فرانس را حاضر و آماده پیدا کردم. همانطور که شالوم در مورد جوآنی میگوید. مارکو زمانی متولد شد که آنها پنج سال داشتند. هر سه بهم شبیهند. وقتی در تعطیلات باهم هستیم، مثل این روزها، مردم تصور میکند جوآنی و فرانس هیچ رابطه خونی ندارند، دوقلو هستند. فرانس در برلین با مادرش کریستین زندگی میکند که نمیخواست با شالوم زندگی کند و او را آنطور که فرانس میگوید وقتی عاشق یک هارلی-دیویدسن سوار شد، رها کرد.
جوآنی و مارکو با ما زندگی میکنند. وقتی جو کوچک بود گاهی پیش ویتو میماند. اما از وقتی که مهمترین نقطه زمین اتاق وایفایدارش شده، خیلی کم از او خبر دارد. پدرش را فقط گاهی برای شام، آن هم وقتی پدرش با گروه موسیقیاش تور ندارد، میبیند. از وقتی از هم جدا شدیم، ویتو نامزدهای زیادی عوض کرده و الان با یک خواننده اپرای تایلندیست که جو هنوز او را ملاقات نکرده.»
درمجموع، کتاب «داستان اضطراب من» اثری تأثیرگذار و خواندنی است که به بررسی عمیق اضطراب و تأثیرات آن بر زندگی انسان میپردازد. این کتاب با روایت صادقانه و جذاب خود، میتواند برای بسیاری از خوانندگان الهامبخش و روشنگر باشد.