آدمکش کور
مارگارت اتوود
«آدمکش کور» از مارگارت اتوود، رمان برنده جایزه بوکر سال 2000، با ساختار پیچیده، شخصیتهای چندلایه و مضامین عمیقش، تحسین گسترده منتقدان و مخاطبان را به همراه داشته است؛ برخی آن را بهترین اثر اتوود میدانند، درحالیکه برخی دیگر پیچیدگی داستان و تعدد روایتها را چالشبرانگیز تلقی میکنند.
این کتاب با جملهای ساده و تکاندهنده آغاز میشود: «ده روز بعد از پایان جنگ، خواهرم لورا با ماشینش از روی پل سقوط کرد.» این جملات را آیریس، خواهر لورا، بازگو میکند. اگرچه پرونده مرگ لورا در سال 1945 بهعنوان حادثهای تصادفی بسته میشود، اما اتوود بهسرعت خواننده را از انتظار یک داستان خطی درباره لورا منحرف میکند. او با مهارت، رمانی درون رمان دیگر خلق میکند: داستانی علمی-تخیلی درباره دو عاشق بینام. سپس، روایت به آیریس بازمیگردد و داستان در قالب مقالهای از یک روزنامه در سال 1947 ادامه مییابد که از کشف جسد شوهر ثروتمند آیریس در یک قایق بادبانی خبر میدهد. اتوود با هنرمندی، عناصر ظاهراً نامرتبط را در کنار هم قرار میدهد و دنیایی پر از تخیل و تأثیر ماندگار خلق میکند.
درباره نویسنده:
مارگارت اتوود، نویسنده، شاعر و منتقد کانادایی (متولد ۱۸ نوامبر ۱۹۳۹ در اتاوا) کودکی خود را در جنگلهای شمال کبک گذراند و این تجربه، تأثیر عمیقی بر آثار او گذاشت، بهطوریکه در نوشتههایش از تعبیرهایی از دنیای جانوران و طبیعت بهره میبرد؛ او تاکنون بیش از ۳۰ کتاب در زمینههای رمان، داستان کوتاه، شعر، نقد ادبی، تاریخ اجتماعی و کتابهای کودکان تألیف کرده و آثارش که در رئالیسم سنتی ریشه دارند، اغلب با محوریت شخصیتهای زنانه، واقعیتهای اجتماعی را با تخیل، اسطورهشناسی و طنز در هم میآمیزند، و در سال ۲۰۱۷، به پاس یک عمر دستاورد ادبی، جایزه بینالمللی «فرانتس کافکا» را دریافت کرد.
ویژگیهای کتاب:
- ساختار تودرتو
- شخصیتهای پیچیده
- مضامین عمیق
- سبک نگارش
- رمان در رمان
- روایت از دیدگاه یک زن
- پرداختن به مسائل اجتماعی
محتوای کتاب:
رمان «آدمکش کور» با مرگ مرموز لورا چیس آغاز میشود. خواهرش، آیریس، در هشتادسالگی به مرور خاطرات خود و خواهرش میپردازد و در این میان، رمانی به نام «آدمکش کور» را که لورا نوشته بود، بازخوانی میکند. این رمان، داستانی علمی-تخیلی در دل داستان اصلی است که به تدریج ارتباط آن با زندگی واقعی آیریس و لورا آشکار میشود.
این اثر به بررسی مضامین کلیدیای چون حافظه و روایت، قدرت و جنسیت، طبقه اجتماعی و جنگ میپردازد. اتوود با استفاده از ساختارهای تودرتو و شخصیتهای پیچیده، به نقد ساختارهای قدرت مردسالارانه، نابرابریهای طبقاتی و تأثیر جنگ بر زندگی انسانها میپردازد. او همچنین نقش حافظه در شکلدهی هویت و تأثیر روایتهای شخصی و تاریخی بر درک ما از واقعیت را مورد بررسی قرار میدهد.
بخشی از متن کتاب:
«بعضی از بهترین کارها به وسیله کسانی انجام شده است که راه برگشتی نداشتهاند، کسانی که وقتی برایشان نمانده، کسانی که بهراستی معنای کلمه بیچاره را میدانند. آنها خطر و فایده را کنار میگذارند، به فکر آینده نیستند، با زور سرنیزه مجبورند به زمان حال فکر کنند. وقتی از بالای پرتگاهی پرتت کنند، یا سقوط میکنی یا پرواز؛ به هر امیدی، هر قدر غیرمحتمل، میچسبی؛ هرچند ــ اگر بخواهم کلمهای را که بیش از حد مورد استفاده شده به کار برم ــ معجزهآسا. منظورم از این حرف، برخلاف همه احتمالات است. و چنین است این شب.»
درمجموع، «ـآدمکش کور» رمانی پیچیده و چندلایه از مارگارت اتوود است که با روایت تودرتوی خاطرات آیریس، خواهر لورا، و رمانی در دل رمان به نام «آدمکش کور»، به بررسی راز مرگ لورا و روابط پیچیده خانوادگی میپردازد. این اثر به مضامینی چون حافظه، قدرت، جنسیت و طبقه اجتماعی میپردازد و با نثری گیرا، خواننده را به سفری در اعماق ذهن شخصیتها و پیچیدگیهای روابط انسانی دعوت میکند.