«چرا از ایوانز نخواستند؟»
آگاتا کریستی
«چرا از ایوانز نخواستند؟» رمانی جنایی و معمایی از آگاتا کریستی، نویسنده مشهور انگلیسی است که در سال 1934 منتشر شد. داستان با مرگ مرموز مردی آغاز می شود که در آخرین لحظات زندگی خود، جملهای عجیب را به زبان می آورد: «چرا از ایوانز نخواستند؟» این جمله، به همراه عکسی که مرد در جیب خود داشت، سرنخهایی برای معمایی پیچیدهاند.
رمان «چرا از ایوانز نخواستند؟» از آگاتا کریستی، با استقبال بسیار خوبی از سوی خوانندگان مواجه شده است. این رمان، مانند سایر آثار این نویسنده مشهور، با معماهای پیچیده، شخصیت های جذاب و روایت پرکشش خود، خواننده را تا پایان داستان همراه خود می کند.
بسیاری از خوانندگان، این رمان را یکی از بهترین آثار آگاتا کریستی میدانند و از معماهای پیچیده، شخصیتهای جذاب و روایت پرکشش آن تعریف کردهاند.
درباره نویسنده:
آگاتا کریستی (زاده ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ ـ درگذشته ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ ) نویسنده انگلیسی و خالق داستانهای جنایی، یکی از پرفروشترین نویسندگان تاریخ ادبیات محسوب میشود. رمانهای او با شخصیتهای ماندگاری چون هرکول پوآرو و خانم مارپل، سالهاست که خوانندگان را به دنیای پررمزوراز جنایات و معمایی میکشاند. برخی از مشهورترین آثار آگاتا کریستی عبارتاند از: ماجرای مرموز در استایلز، قتل در قطار سریعالسیر شرق اکسپرس، موشهای صحرایی، و سپس هیچکس باقی نماند، قتل در خانه کشیش.
ویژگیهای کتاب:
- معمای پیچیده و جذاب (مرگ مرموز یک مرد و جمله عجیب او («چرا از ایوانز نخواستند؟»)
- شخصیتهای دوستداشتنی و جذاب (بهویژه بابی و فرانکی)
- روایت پرکشش و هیجانانگیز (با استفاده از تکنیکهای مختلف داستاننویسی)
- پایان غافلگیرکننده
- موضوعات فرعی جذاب (مانند عشق، خیانت، و اختلافات طبقاتی)
- فضاسازی عالی (با توصیفات دقیق و زیبا)
محتوای کتاب:
در ساحل ولز، بابی جونز، پسر کشیش محلی، در حال بازی گلف با دوستش است که با جسد مردی روبهرو میشود. مرد در لحظات پایانی زندگیاش، جمله عجیبی را بر زبان میآورد: «چرا از ایوانز نخواستند؟» این جمله، به معمایی پیچیده تبدیل میشود که بابی و دوست دوران کودکیاش، فرانکی، تصمیم میگیرند آن را حل کنند. آنها با وجود تفاوتهای طبقاتی، رابطهای صمیمی و پر از شوخی و خنده دارند. تحقیقاتشان آنها را با شخصیتهای مرموز و حوادث عجیب روبهرو میکند؛ از جمله دکتر و خانم نیکولسون، راجر و مویرا باسینگتون ـ فرنچ. هر کدام از این افراد، رازهایی دارند که داستان را پیچیدهتر میکند.
بخشی از متن کتاب:
«بابی جونز به همراه دکتر تامس مشغول بازی گلف در مارچبولت بودند. درحین بازی، توپ آنها به طرف پرتگاه میرود. آنها در پرتگاه به مرد نیمه جانی برمی خورند و دکتر برای کمک به شهر میرود و بابی کنار مرد میماند. مرد در آخرین لحظههای حیاتش جملۀ «چرا از ایوانز نخواستند» را میگوید و عکس خانم جوانی را به او میدهد و میمیرد. در روزنامه اعلام میکنند که عکس متعلق به خانم کایمن، خواهر قربانی فاجعۀ «الکس پریچارد» است. بابی و دکتر و خانم کایمن در جلسۀ تحقیق حاضر میشوند و بابی که جملۀ الکس را هنگام مرگ فراموش کرده است در نامهای به آقای کایمن جملۀ پایانی را مینویسد. چند روز بعد الکس نامهای از شخص ناشناسی از طرف موسسۀ «هنریکز و دالو» در برئنوس آیروس با حقوق بالا دریافت میکند. این نامه از طرف شرکت آمریکایی به افسر نیروی دریایی انگلیسی یعنی بابی جونز، مسئلهای عجیب است، چند روز بعد اتفاقات عجیبی برای بابی میافتد و مسمومیت با مرفین اولین پیامد ماجراهایی است که بابی بعد از نوشتن نامه به آقای کایمن از سر میگذارند.»
درمجموع، «چرا از ایوانز نخواستند؟» داستانی معمایی و پرهیجان از آگاتا کریستی است که ماجرای بابی و فرانکی را در پی یافتن راز مرگ مرموز مردی روایت میکند. کریستی با چیرهدستی خاص خود، تعلیق و جذابیت داستان را تا انتها حفظ میکند و پایانی غافلگیرکننده را برای خوانندگان رقم میزند. نویسنده با معماهای پیچیده، شخصیتهای جذاب و روایت پرکشش خود، خواننده را تا پایان داستان همراه خود میکند.